اعتدال و اندازه نگه‌ داشتن در اسلام «اعتدال در عبادت»
 
چکیده
اعتدال در عبادت مهمترین رکن مسلمانی است و افراط و تفریط در آن، هر کدام ضرر و زیان‌های خودش را دارد. یکی از عبادات مهم، نماز است و رعایت اعتدال در آن امری لازم و ضروری است؛ امّا باید دانست افراط و زیاده‌روی در این امور، برای افرادی که طاقت آن را ندارند یا هنوز ورزیدگی لازم را به دست نیاورده‌اند، هم می‌تواند باعث دور شدن آنان از دین و چه بسا ارتداد و کفر گردد؛ مثل افراد تازه مسلمان، کودکان و نوجوانان، پیرمردان و پیرزنان، بیماران و مستضعفان فکری و یا کسانی که دسترسی به حوزه‌های شهری و مدنیت دینی ندارند که در روایات از آنان به «یتیمان آل محمّد» تعبیر شده است، هرکدام ملاحظاتی دارند که باید رعایت گردد.

تعداد کلمات 3203/ تخمین زمان مطالعه 16 دقیقه
بحث اعتدال در عبادت، مهمترین رکن مسلمانی است و افراط و تفریط در آن، هر کدام ضرر و زیان‌های خودش را دارد. یکی از عبادات مهم، نماز است و رعایت اعتدال در آن، امری لازم و ضروری است. از امور ابتدایی و اولیه مسلمانی، نماز خواندن در اوّل وقت، نماز خواندن با حضور قلب و صحیح خواندن آن، رعایت طهارت، وضوی صحیح، روزه گرفتن در ماه رمضان و بی‌اعتنایی نکردن به آن و انجام حج در صورت استطاعت و به‌تأخیر نینداختن آن است؛ امّا باید دانست افراط و زیاده‌روی در این امور، برای افرادی که طاقت آن را ندارند یا هنوز ورزیدگی لازم را به دست نیاورده‌اند، هم می‌تواند باعث دور شدن آنان از دین و چه بسا ارتداد و کفر گردد مثل افراد تازه مسلمان، کودکان و نوجوانان، پیرمردان و پیرزنان، بیماران و مستضعفان فکری و یا کسانی که دسترسی به حوزه‌های شهری و مدنیت دینی ندارند که در روایات از آنان به «یتیمان آل محمّد» تعبیر شده است، هرکدام ملاحظاتی دارند که باید رعایت گردد. یکی از جهت اعتقادی، دیگری به خاطر ظرفیت برخورد و دعوت به عبادت و کسی دیگر به دلیل توان بدنی، کشش لازم برای عبادت را ندارد. اسلام عزیز، از این امور غافل نبوده و اصرار نورزیده که حتما باید این­گونه افراد مانند پیامبر و امام باشند، بلکه فرموده به حال و توان آنان بنگرید و به اندازه طاقت و قدرت‌شان، تکالیف شرعی را بر آنان بار کنید که از دین فراری نشوند. بنابراین، زیاده‌روی در امور عبادی مخصوصاً برای نوجوانان، پیرمردان و پیرزنان و تازه مسلمان‌ها، بسیار زیان‌بار است و آنان را از دین فراری می‌دهد.
 پیشوایان اسلام، به مسلمانان سفارش کرده‌اند که در آموزش‌های اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر، از سخت‌گیری و تندروی بپرهیزند و مردم را با رفق و مدارا و اعتدال، به سوی مسائل معنوی و دینی دعوت نمایند. از جمله، در روایتی می‌خوانیم که امام صادق (علیه‌السلام) به یکی از اصحابش به نام «عمّار» فرمود: «... خداوند تبارک و تعالی، اسلام را هفت بهره قرار داد: شکیبایی و راستی و یقین و خرسندی و وفاداری و دانش و بردباری، سپس آن‌ها را میان مردم قسمت کرد.» پس هر کسی که همۀ این هفت بهره را به وی داد، او مؤمن کامل است و تحمل دارد. همچنین، ممکن است خدای متعال به برخی از مردم یک بهره داده باشد و به برخی دو بهره؛ به این معنا که ممکن است خداوند به انسانی کم‌تر یا انسان دیگری بهره عنایت کرده باشد. پس بر کسی که یک بهره دارد، دو بهره و بر آن که دو بهره دارد، سه بهره و بر آن که سه بهره دارد، چهار بهره و بر آن که چهار بهره دارد، پنج بهره و بر آن که پنج بهره دارد، شش بهره، و بر آن که شش بهره دارد، هفت بهره بار نکنید؛ زیرا در این صورت، آنان را از دین فراری می‌دهید. با آنان نرمی و مدارا کنید و راه‌های ورود را بر ایشان هموار سازید. برایت مثالی می‌زنم تا از آن درس بگیری:

 

داستان مسلمان و همسایۀ کافر

مرد مسلمانی، همسایه‌ای کافر داشت و آن کافر، با مؤمن رفاقت می‌کرد. مرد مؤمن از خوبی‌های اسلام برای کافر می‌گفت و پیوسته از آن تعریف و تمجید می‌کرد تا آن که علاقۀ او را به اسلام جلب کرد و مرد کافر، مسلمان شد. صبح فردا، مؤمن رفت و او را از خانه‌اش بیرون آورد و به مسجد برد تا نماز صبح را به جماعت بخوانند. نماز را که خواند، به او گفت: «بهتر است بنشینیم و به ذکر خدا مشغول شویم تا آفتاب طلوع کند.» او هم نشست. بعد گفت: «اگر تا زوال خورشید به آموختن قرآن بپردازی و امروز را روزه بداری، بهتر است.» او هم روزه گرفت تا آن که نماز ظهر و عصر را خواند. باز آن مؤمن گفت: «اگر صبر کنی تا نماز مغرب و عشاء را نیز بخوانی، بهتر است.» پیشوایان اسلام، به مسلمانان سفارش کرده‌اند که در آموزش‌های اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر، از سخت‌گیری و تندروی بپرهیزند و مردم را با رفق و مدارا و اعتدال، به سوی مسائل معنوی و دینی دعوت نمایند. از جمله، در روایتی می‌خوانیم که امام صادق (علیه‌السلام) به یکی از اصحابش به نام «عمّار» فرمود: «... خداوند تبارک و تعالی، اسلام را هفت بهره قرار داد: شکیبایی و راستی و یقین و خرسندی و وفاداری و دانش و بردباری، سپس آن‌ها را میان مردم قسمت کرد.»او نشست تا آن که نماز مغرب و عشاء را هم خواند. آن‌گاه در حالی برخاستند که برای تازه مسلمان دیگر رمقی نمانده بود و بیش از توانش بر او بار شده بود. فردای آن روز، دوباره مرد مؤمن نزد او رفت تا با وی چنان کند که دیروز کرده بود. درِ خانه‌اش را کوبید و گفت: «بیرون بیا تا به مسجد برویم.» آن مرد پاسخ داد: «اِنْصَرِفْ عَنِّی فَإنَّ هذَا الدِّینِ شَدِیدٌ لا أُطِیقُهُ»؛ از نزد من برو؛ زیرا این دین، دین سختی است. من تحمل آن را ندارم. بنابراین، بر آنان که همۀ عقاید شما را باور ندارند، سخت مگیرید و خشونت نورزید. مگر نمی‌دانی که امارت بنی‌امیه، با شمشیر و زور و ستم بود؛ ولی امارت ما با ملایمت، دوستی، وقار، تقیه، حُسن رفتار، پارسایی و کوشش است؟! پس مردم را به دین خود و عقیده‌ای که دارید، مشتاق سازید. آری، افراط و زیاده‌روی در کارها، آن‌چنان زیان‌بخش است که ممکن است یک تازه مسلمان را از دین فراری دهد و دوباره او را به سوی کفر و گمراهی باز گرداند.
 رعایت قانون میانه‌روی در امور زندگی به اندازه‌ای مهم است که به عنوان برنامه‌ای، باید در تمام کارهای زندگی ما مراعات گردد؛ لذا هشتمین پیشوای هدایت حضرت رضا (علیه‌السلام) در حدیثی آموزنده به شیعیانش فرمود: «اجْتَهِدُوا أنْ یَکُونَ زَمَانَکُمْ أرْبَعَ سَاعَاتٍ»؛ بکوشید که زندگی خود را به چهار ساعت تقسیم کنید. برای هر بخش، برنامه‌ای منظم داشته باشید:
 1ـ «سَاعَةً مِنْهُ لِمُنَاجَاةِ اللهِ»؛ بخشی از اوقات شبانه‌روز خویش را به عبادت پروردگار خود اختصاص دهید. در این ساعت، مؤمن به انجام فرائض دینی مثل نمازهای واجب، مستحب، تهجد، تلاوت قرآن و ذکرهای مستحب می‌پردازد.
 2ـ «وَ سَاعَةً لِأمْرِ الْمَعَاشِ»؛ و بخشی از شب و روزش را برای کار معاش و کسب درآمد حلال صرف کنید؛ زیرا مؤمن باید در زندگی خویش مستقل باشد و نیازهای مالی و اقتصادی خود و خانواده‌اش را از راه کسب و کار، تجارت و کشاورزی تأمین نماید و در زندگی محتاج و سربار دیگران نباشد.
 3ـ «وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الإخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ وَ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَ عُیُوبَکُمْ وَ یَخْلِصُونَ لَکُمْ فِی الْبَاطِنِ»؛ و بخشی از اوقات خویش را برای معاشرت و دوستی با برادران دینی قرار دهید. با کسانی معاشرت کنید که از نظر اخلاقی مورد وثوق و اطمینان هستند، عیوب‌تان را به شما گوشزد می‌کنند و از روی خلوص نیت و به دور از کینه و حسادت، شما را در راه تهذیب نفس و برطرف کردن عیوب درونی، یاری می‌نمایند.
 4ـ «وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِکُمْ»؛ و بخشی از ساعت شبانه‌روز خویش را برای لذّت‌های حلال و تفریحات سالم قرار دهید. اموری همچون: کام‌یابی زن و شوهر از یک‌دیگر، گپ و گفتگوی با همسر، بازی و تفریح با فرزندان و دوستان، سفرهای تفریحی، سرگرمی‌های حلال مانند ورزش شنا، اسب‌سواری و تیراندازی، خواب وامثال‌هم، که همه و همه از لذّت‌های حلالی است که اسلام به آن توجه کرده است. تفریحات سالم به اندازه‌ای مهم است که امام رضا(علیه‌السلام) در اهمیت آن می‌فرماید: «وَ بِهذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَی الثَّلاثِ السَّاعَاتِ»؛ به وسیله این ساعت چهارم؛ یعنی تفریحات سالم و حلال است که شما در انجام بخش‌های دیگر زندگی به موفقیت دست پیدا می‌کنید. البته این برنامه برای عموم مردم و اکثریت افراد جامعه است.
 امّا کسانی هم هستند که حتّی از همان ساعت فراغت و تفریح خود برای عبادت و بندگی خدا کمک می‌گیرند؛ کسانی که فراغت و بی‌کاری برای آنان معنا ندارد و از کوچک­ترین فرصت، به بهترین شکل برای آخرت استفاده می‌کنند. این افراد پختگی لازم را به دست آورده‌اند و از همه مهم­تر، لذّت عبادت را چشیده‌اند و حاضر نیستند آن را با هیچ لذّت دیگری عوض کنند؛ مثلاً در حالات امیرمؤمنان (علیه‌السلام) آمده است که: روزی مرد سلمانی مشغول اصلاح سر و صورت امام بود. او می‌خواست موهای لب حضرت را قیچی کند، ولی نمی‌توانست، زیرا امام مشغول ذکر گفتن بود و لبش حرکت می‌کرد. لذا عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین! لطفا این لب خود را نگه دارید تا من موهای اطراف آن را کوتاه کنم.» امام فرمود: «از یک سبحان الله باز می‌مانم و عقب می‌افتم.» اینان، افرادی خاص و برگزیده هستند که از مرز عالَم ماده عبور کرده و تمام توجه خویش را به عالَم بقا دوخته‌اند و می‌کوشند از لحظه لحظه سرمایه عمرشان، برای بندگی و تقرب به پروردگار بهره بگیرند؛ امّا تکلیف عموم مردم از این دسته جداست؛ زیرا چنان‌که گفتیم، مراتب و درجات ایمان افراد با هم‌دیگر متفاوت است. به کودکی که تازه به سن بلوغ رسیده و یا به یک تازه مسلمان نمی‌توان چنین برنامه‌ای را تکلیف کرد. حساب اولیای خدا و رهبران الهی از دیگر مردم جداست. چه کسی می‌تواند در عبادت و بندگی به مقام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) و امیرمؤمنان (علیه‌السلام) و دیگر امامان معصوم برسد؟! مقصود ما این است که ما نمی‌توانیم مثل آنان بشویم؛ ولی تکلیف داریم به اندازه توان خود به آنان اقتدا کرده، از ایشان پیروی نماییم.


نمونه‌ای از عبادت امام سجاد (علیه‌السلام)

در تاریخ آمده است، جابر بن عبدالله انصاری، یکی از اصحاب وفادار پیامبر(صلی الله علیه و اله) بود. او عمری طولانی کرد، به طوری که توانست پنجمین پیشوای هدایت، امام محمدباقر(علیه‌السلام)، را ملاقات کند و سلام رسول خدا (صلی الله علیه و اله) را به آن بزرگوار برساند. فاطمه، دختر امیرمؤمنان (علیه‌السلام) روزی به جابر گفت: «برادرزاده‌ام حضرت سجاد(علیه‌السلام)، از عبادت بسیار ناتوان شده است. پیشانی، دو سرِ زانو و دست‌هایش پینه بسته و مجروح شده و بدنش ضعیف گشته است. از او بخواه که کمتر عبادت کند.» جابر به خدمت امام سجاد (علیه‌السلام) رسید و عرض کرد: «ای فرزند پیامبر! خداوند بهشت را برای شما و دوستانتان آفریده و دوزخ را برای دشمناتان آفریده است. چرا این قدر خود را به زحمت می‌اندازید؟» امام فرمود: «مگر نمی‌دانی که جدّم رسول خدا (صلی الله علیه و اله)، با آن مقام و منزلتی که نزد خداوند داشت و خدای تعالی گذشته و آینده او را آمرزیده بود، باز هم مبالغه در عبادت را رها نمی‌کرد؟ پدر و مادرم فدایش باد! او به قدری عبادت کرد که پاهایش ورم نمود.» اصحاب عرض کردند: «چرا چنین زحمت می‌کشید، در حالی که خدا، گناه و تقصیری برای شما نمی‌نویسد؟» پیامبر(صلی الله علیه و اله) فرمود: «خداوند نعمت‌های زیادی به ما داده است، آیا بندۀ شکر‌گزاری نباشم؟» جابر به امام سجاد (علیه‌السلام) عرض کرد: «آقا! بر مسلمانان رحم کنید؛ زیرا خداوند به برکت شما، بلاها را از آنان دور می‌سازد و آنان را عذاب نمی‌کند.» حضرت فرمود: «ای جابر! بر طریقۀ پدران خود خواهم بود تا آنان را ملاقات نمایم.» همچنین روایت شده که روزی امام محمدباقر(علیه‌السلام) بر پدرش وارد شد و مشاهده کرد که عبادت بسیار، حال ایشان را دگرگون ساخته است؛ رنگ مبارکش از شب‌زنده‌داری زرد شده و دیده‌اش از شدت گریه، مجروح گردیده است. پیشانی نورانی‌اش از شدت سجده، پینه بسته و پاهای شریفش به خاطر ایستادن زیاد در نماز، متورم شده است. امام باقر(علیه‌السلام) که این حالت را دید، سخت گریست، امّا چیزی به پدرش نگفت. در این لحظه امام سجاد (علیه‌السلام) متوجه فرزندش شد و دانست که وی به حال پدر و رنجی که از عبادت می‌کشد، می‌گرید. برای آرامش دل فرزندش، یعنی امام باقر(علیه‌السلام) و برای این‌که غیرمستقیم بگوید که عبادت‌های من زیاد نیست و کاری نکرده‌ام، فرمود: «یکی از کتاب‌هایی که عبادت‌های جدّم امیرمؤمنان(علیه‌السلام) را در آن نوشته‌اند را بیاور.» زمانی امام باقر(علیه‌السلام) کتاب را آورد، حضرت سجاد (علیه‌السلام) مقداری از آن را خواند، سپس کتاب را بر زمین گذاشت و فرمود: «چه کسی می‌تواند از نظر عبادت به پای امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) برسد؟!» همچنین نمونه‌ای از تضرع‌ها و گریه‌های آن حضرت در نیمه‌های شب در کنار کعبه را طاووس یمانی گزارش کرده است. لذا صاحبدلان و اهل معرفت می‌کوشیدند راز و نیازهای شبانه و گریه و زاری آنان را درک کنند، که نمونه‌های آن بسیار است. حبه عرنی، نوف بکالی، طاووس یمانی، کمیل بن زیاد نَخَعی، ابو حمزه ثمالی، رشید هَجَری، حُجْر بن عَدی، و اُوَیس قَرَنی که شیران روز و عابدان شب بودند، از جمله کسانی هستند که این مقامات را درک کرده‌اند. خلاصه، حساب کار عبادت و بندگی اولیای خدا و پیشوایان معصوم از دیگران جداست. آنان در بالاترین مراتب ایمان و عبودیت قرار دارند و نمی‌توان همگان را با آنان مقایسه کرد، زیرا خود آن بزرگواران، ما را به اعتدال و میانه‌روی در امور فرمان داده‌اند؛ چرا که ظرفیت افراد متفاوت است. بنابراین، بچه‌ای که تازه از دوران کودکی به دوران تکلیف رسیده، تاب سخت‌گیری و زیاده‌روی را ندارد. اگر والدین و معلم کودک در انجام تکالیف دینی بر او سخت بگیرد، از دین فراری می‌شود. لذا سفارش شده است که در آموزش‌های دینی بر کودکان سخت نگیرید. ما نیز باید بکوشیم تا شیرینی عبادت را به فرزندان خود بچشانیم. فرزند ما وقتی می‌بیند پدر و مادرش که نماز می‌خوانند، دروغ نمی‌گویند، فحش نمی‌دهند، بی‌ادب نیستند و ظلم و بی‌عدالتی نمی کنند، وقتی چنین رفتاری را در والدین و مربّی خویش مشاهده کند، به نماز و عبادت علاقمند می‌شود؛ لذا شیوه رفتار ما با کودکان بسیار تأثیرگذار است. در این باره به خاطره‌ای توجه کنید:
 

بیشتر بخوانید: نمونه ای از افراط در عبادت


امام خمینی و مسائل دینی کودکان

فرزند رهبر فقید انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره)، می‌گوید: «یادم می‌آید زمانی شوهرم از روی عادت خانوادگی، صبح‌ها، دخترم را از خواب شیرین بیدار می‌کرد که نماز بخواند. ایشان که در جریان قرار گرفتند، برای همسرم پیغام فرستاد که: «شیرینی اسلام را به مذاق بچه تلخ نکن!» و چقدر این حرف بجا بود و تأثیر عمیقی بر روحیه دخترم گذاشت؛ به طوری که بعد از آن قضیه، خودش سفارش می‌کرد که برای نماز صبح، حتما بیدارش کنیم.» به هر حال، برخورد متین و مهربانانه در مسائل دینی و دوری از افراط و تندروی، موجب علاقه و گرایش جوانان و نوجوانان به نماز و عبادت خواهد شد.
 اعتدال و میانه‌روی در زندگی چونان مهم است که امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) می‌فرماید: «پدرم امیرمؤمنان (علیه‌السلام)، هنگام رحلت از این جهان، مرا به اعتدال و میانه‌روی فرا خواند و فرمود: «اقْتَصِدْ یَا بُنَیَّ فِی مَعِیشَتِکَ وَ اقْتَصِدْ فِی عِبَادَتِکَ»؛ پسرم! در کارهای زندگی روزانه‌ات و در امر عبادتت، میانه‌روی پیشه کن. گاه می‌بینم بعضی از مردم به صورت فصلی عبادت می‌کنند؛ مثلاً در ماه رمضان به نماز جماعت و تلاوت قرآن روی می‌آورند، لیکن وقتی ماه رمضان تمام می‌شود، دیگر از نماز و مسجد فاصله می‌گیرند. یا در ماه محرّم و صفر به مجالس روضه و تکایا می‌روند، امّا وقتی ماه ربیع الاول فرا می‌رسد، با مسجد و حسینیه‌ها قطع رابطه می‌کنند. امیرمؤمنان (علیه‌السلام) به شیعیانش می‌فرماید: در امر عبادت میانه‌روی داشته باش. نه این که گاهی در عبادت و نماز زیاده‌روی کنی و در برخی اوقات، دچار تفریط و کُندروی شوی و عبادت را رها کنی. «وَ عَلَیْکَ بِالأمْرِ الدَّائِمِ الَّذِی تُطِیقُهُ»؛ پسرم! بکوش در عبادت و زندگی خود، یک روش دائمی و همیشگی پیشه کنی که طاقت و توان انجام آن را داشته باشی و بتوانی همواره به آن عمل کنی. به قول شاعر:
رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود         رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
بنابراین، در امور عبادی، هر مسلمانی باید روشی منظم و همیشگی را انتخاب کند و بر پایه توان و طاقت بدنی، خود را به واجبات و مستحبات دینی عادت دهد. این گونه نباشد که گاهی در عبادت زیاده‌روی کند و گاهی دچار تفریط و کُندروی شود و در انجام تکالیف دینی سستی نماید. بسیار دیده‌ایم که بعضی در امور عبادی دچار زیاده‌روی می‌شوند و مدتی با سرعت و شتاب بسیار در جادۀ مذهب پیش می‌روند. امّا ناگهان همین شخص که خیلی در امور مذهبی، افراطی و آتشین مزاج بود، ناگهان از نماز و مسجد دست می‌کشد و فردی ضد دین و لامذهب می‌گردد. لذا اکثر افرادی که در جامعه خرابکاری می‌کنند، کسانی هستند که در امور مذهبی و سیاسی تندروی می‌کردند و خود را انقلابی می‌نامیدند، امّا پس از چندی از مرام خویش دست برداشتند و گرفتار تفریط شده و از مرتجعین جامعه نیز، بدتر شدند. من خود بسیاری از این افراد را می‌شناسم که در جریان انقلاب اسلامی، ابتدا جذب گروه‌های تندرو و افراطی شدند، ولی دوام نیاوردند و به جرگۀ ارتجاع و ضد انقلابیون پیوستند.در امور عبادی، هر مسلمانی باید روشی منظم و همیشگی را انتخاب کند و بر پایه توان و طاقت بدنی، خود را به واجبات و مستحبات دینی عادت دهد. این گونه نباشد که گاهی در عبادت زیاده‌روی کند و گاهی دچار تفریط و کُندروی شود و در انجام تکالیف دینی سستی نماید. بسیار دیده‌ایم که بعضی در امور عبادی دچار زیاده‌روی می‌شوند و مدتی با سرعت و شتاب بسیار در جادۀ مذهب پیش می‌روند. امّا ناگهان همین شخص که خیلی در امور مذهبی، افراطی و آتشین مزاج بود، ناگهان از نماز و مسجد دست می‌کشد و فردی ضد دین و لامذهب می‌گردد. بدین جهت، اعتدال و میانه‌روی یک شاخص و معیار مهم برای حرکت در مسیر صراط مستقیم است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) می‌فرماید: «إنَّ هذَا الدِّین مَتِینٌ، فَأَوْغِلُوا فِیهِ بِرِفْقٍ»؛ دین اسلام، دینی متین، محکم و دارای پایه‌های استوار است؛ پس با آرامش و ملایمت و سنجیدگی وارد این دین شوید. از تندروی و کُندروی بپرهیزید که دین خودتان را خراب می‌کنید، به عنوان مثال اگر کسی مقداری آب داشته باشد که با آن یا می‌تواند وضو بگیرد یا جان خود را حفظ کند، اسلام نمی‌گوید تو حتماً باید وضو بگیری و جان خود را به خطر اندازی؛ بلکه اسلام می‌گوید با خوردن آب، جان خود را حفظ کن و با تیمم نمازت را بخوان. اگر کسی بیمار است و قیام و ایستادن در حال نماز برایش مشکل است، اجازه دارد بنشیند و نماز بخواند. اگر جان کسی در بیابان در معرض تلف شدن قرار گرفت، اجازه دارد برای حفظ جانش، به مقدار نیاز، از گوشت حیوانات حرام گوشت استفاده کند. حتّی در احکام فقهی آمده که در سال قحطی، بدون اجازۀ صاحب طعام می‌توانی اگر جایی غذایی هست، آن را برداری و مصرف کنی؛ لیکن باید پولش را به صاحبش بپردازی. ده‌ها نمونه دیگر از این قواعد فقهی، برای حفظ سلامتِ مال و جان و ناموس مردم بیان شده است. خلاصه، دستورات اسلام، در شرایط مختلف متفاوت، ولی دارای ضابطه و قانون است و این موضوع، بر صاحبان علم و دانش پوشیده نیست. «وَ لا تُکَرِّهُوا عِبَادَةَ اللهِ إلی عِبَادِ اللهِ»؛ کاری نکنید که عبادت و پرستش خدا در نظر بندگان خدا، زشت جلوه کند. ما نباید کاری کنیم که مردم از نماز جمعه و جماعت و مراسم دینی فراری شوند. نباید کاری کنیم که مردم از دعای کمیل، دعای ندبه و امثال آن بیزار گردند. افراط و تفریط در هر کاری، ویرانگر است؛ لذا می‌فرماید با رفق و مدارا و مهربانی وارد این دین شود و باعث انزجار مردم از آیین پاک اسلام نشوید. برنامه‌های دینی، همه براساس رفق و مدارا و بر پایه حکمت، وضع شده است. خداوندی که نماز را واجب کرده، فرموده اگر کسی بیمار است و نمی‌تواند ایستاده نماز بخواند، نشسته نماز بخواند. اگر نشسته هم نمی‌تواند، خوابیده بخواند. اگر بیمار است و نمی‌تواند روزه بگیرد، بر او واجب نیست، بعدا روزه را قضا کند و یا مثلاً خداوند دستور داده که مسلمانان در سفر، نمازهای چهار رکعتی را قصر بخوانند؛ یعنی نماز چهار رکعتی را دو رکعت بخوانند. این‌گونه دستورات، کاملا متین و از روی حساب و کتاب است. اگر اندکی در برنامه‌های دینی اسلام تفکر و اندیشه نماییم، جلوه‌های بسیاری از اعتدال و میانه‌روی را در آن مشاهده می‌کنیم. آری، دین اسلام، دین اعتدال و رفق و مدارا است و با تندروی و کندروی رابطه‌ای ندارد.

 

نمایش پی نوشت ها:

1. بحارالانوار، ج 69/169.
2. همان، ج 75/346.
3. داستان‌های شهید دستغیب، ج 2/197.
4. الگوهای تربیت کودکان و نوجوانان/ 207.
5. بحارالانوار، ج 43/202.
6. کافی، ج 2/86.

منبع: رضوانی دهاقانی، اصغر، اعتدال در اسلام و اندازه نگه‌داشتن در زندگی فردی و اجتماعی، ایران، قم، چاپخانه زم زم، چاپ اول، 1393ش.