اعتدال در کسب و کار و دوری از تنبلی و تن‌پروری
 
چکیده
انسان برای بهره‌برداری از نعمت‌ها و مواهب دنیا، نیازمند کار و تلاش است. این فعالیت‌ها باید متعادل و در حد وسط باشد. نه تنبلی و تن‌پروری باشد و نه این که شب و روزش، فقط کار و فعالیت باشد. متأسفانه در این روزگار، تنبلی و تن‌پروری، بلای جان جامعه ما شده است؛ یعنی از رژیم گذشته، یک فرهنگ غلطی با عنوان «کار دولتی» و پشت میزنشینی در میان مردم ما باب شده است. از نظر افراد جامعه، استخدام در یک اداره دولتی، یک ارزش است و هرکس پُست و مقام دولتی داشته باشد، خیالش آسوده است که دیگر، کم یا زیاد، بالاخره حقوقش را دولت تأمین می‌کند.

تعداد کلمات 1839/ تخمین زمان مطالعه 16 دقیقه
 
اسلام، دینی استوار و متین است و خداوند تعالی، امور زندگی را بر یک خط وسط قرار داده است. از‌جمله موضوع کار و تلاش اقتصادی و رعایت اعتدال انسان برای بهره‌برداری از نعمت‌ها و مواهب دنیا، نیازمند کار و تلاش است. این فعالیت‌ها باید متعادل و در حد وسط باشد؛ نه تنبلی و تن‌پروری باشد و نه این که شب و روزش، فقط کار و فعالیت باشد. متأسفانه در این روزگار، تنبلی و تن‌پروری، بلای جان جامعه ما شده است؛ یعنی از رژیم گذشته، یک فرهنگ غلطی با عنوان «کار دولتی» و پشت میزنشینی در میان مردم ما باب شده است. از نظر افراد جامعه، استخدام در یک اداره دولتی، یک ارزش است و هرکس پُست و مقام دولتی داشته باشد، خیالش آسوده است که دیگر، کم یا زیاد، بالاخره حقوقش را دولت تأمین می‌کند. از این‌رو، گرایش به سوی مشاغل دولتی، بسیار شیوع یافته و به صورت یک فرهنگ در آمده است. به‌ویژه که در رژیم گذشته، وضعیت مالی مردم خوب نبود، کار دولتی خیلی جلوه می‌کرد و حقوق‌بگیران به نوعی سرآمد دیگران به حساب می‌آمدند. البته رسوبات این طرز تفکر، هنوز در اذهان برخی از مردم باقی است. همه فکر می‌کنند «کار»، یعنی کار دولتی و لذا کارها و مشاغل دیگر را کار به حساب نمی‌آورند. در صورتی که کسانی که تخصص و هنری دارند، یا با رموز تجارت و داد‌و‌ستد آشنا هستند، درآمدهای بسیار بیشتری از یک کارمند دولتی به‌دست می‌آورند. بنابراین، نباید جوانان را طوری تربیت کنیم که فکر کنند اگر کارمند دولت باشند، می‌توانند لقمه‌ای نان به دست آورند و زندگی آسوده‌ای داشته باشند. بسیاری از متخصصان، هنرمندان و بازرگانان را می‌شناسیم که درآمد روزانه آنان با حقوق ماهانه یک کارمند برابری می‌کند. لذا فرهنگ پشت میزنشینی و کارمند بودن، باید عوض شود. باید فرزندان خود را از این فرهنگ دور سازیم تا تصور نکنند اگر کارمند نبودند، دیگر بدبخت و گرسنه خواهند بود. چرا که اگر انسان اهل کار و تلاش و فعالیت باشد، خیلی بیشتر از یک کارمند دولتی، می‌تواند درآمد کسب کند. خوش‌بختانه با گسترش مسأله بیمه در جامعه امروزی ما، بسیاری از دغدغه‌های ایام پیری و بازنشستگی حل شده است و با وجود بیمه، امنیت شغلی برای همگان حاصل شده است. از این‌رو، تنبلی، کسالت و بی‌حالی، آفتی است که زندگی فرزندان و جوانان ما را تهدید می‌کند. اگر بچه‌های ما با حرفه و هنری آشنا باشند، در زندگی خویش موفق و پیروز خواهند بود. اگر آن‌ها هنری نداشته باشند، اگر یک کوه طلا هم داشته باشند، آن را بر باد خواهند داد. داشتن هنر و تخصص، گنج بی‌پایان در استفاده از دنیا و نعمت‌های الهی است.
 

اهمیت کسب و کار در اسلام

پیشوایان اسلام، پیروان خویش را از تنبلی و تن‌پروری و بی‌حوصلگی و عصبانیت و شتاب‌زدگی برحذر داشته و آثار شوم آن را گوشزد کرده‌اند. امام کاظم(علیه‌السّلام) در این باره می‌فرماید: «إیَّاکَ وَ الْکَسَلِ وَ الضَّجْرِ، فَإنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ»؛ از کسالت و تنبلی و بی‌حوصلگی در کارها بپرهیز، زیرا که این دو، کلید هر شرّ و بدی است. اسلام در این زمینه، بر اعتدال و رعایت حد وسط در امور تأکید کرده است؛ نه تن‌پروری و کسالت و بی‌خیالی مطلوب است و نه این که شب و روز کار و تلاش کنی و آسایش و راحتی و سلامت خود را از دست بدهی. امیرمؤمنان(علیه‌السّلام) می‌فرماید: «مَنْ وَجَدَ مَاءاً وَ تُرَاباً، ثُمَّ افْتَقَر، فَأَبْعَدَهُ اللهُ»؛ کسی که آب و زمین داشته باشد و فقیر باشد، خداوند چنین کسی را از رحمت خویش دور می‌کند.
 

بیشتر بخوانید: اهمیت کار و تلاش از منظر اسلام


امروزه، زائران ایرانی که برای زیارت عتبات به کشور عراق سفر می‌کنند، با منظره‌ای تأسف‌بار روبه‌رو می‌شوند؛ چرا که از جنوب عراق یعنی از بصره به طرف سماوه و از آن‌جا تا نجف، کربلا، سامرا و شمال عراق، دشت‌های بسیار پر‌برکت و حاصل‌خیزی می‌بینند که معطل و بی‌مصرف به حال خود رها شده است. می‌بینند خداوند گنج بزرگی به این ملّت داده است؛ دو رودخانه عظیم دجله و فرات، با آب نسبتاً شیرین و قابل استفاده برای شرب و کشاورزی، از شمال تا جنوب این کشور را فرا گرفته و جلگه‌های هموار و صاف و خاک مرغوب دارند، امّا کشاورزی چندانی در آن صورت نمی‌گیرد. در روزگار گذشته، کشور عراق بزرگ‌ترین صادرکنندۀ خرمای جهان بود، ولی اکنون بسیاری از نخلستان‌ها خشکیده و به حال خود رها شده‌اند. مردم عراق، بر اثر بی‌تدبیری و بی‌کفایتی، فقیر و گرسنه‌اند و محصولات غذایی خود را از دیگر کشورها وارد می‌کنند. البته آثار ویران‌گر جنگ صدام و حمله آمریکا به این کشور، مزید بر علت شده است. در صورتی که سرزمین عراق، یک گنج است و می‌توان بهترین محصولات کشاورزی را از آن به‌دست آورد. لذا امیرمؤمنان(علیه‌السّلام) هشدار می‌دهد که هرکس زمین و آب داشته باشد، ولی گرفتار فقر و بیچارگی باشد، خداوند او را از رحمت خویش دور می‌سازد؛ چرا که چنین کسی در اثر تنبلی و کسالت، بدبختی و بیچارگی خویش را فراهم آورده است؛ در حالی که می‌توانسته با بهره‌گیری از آب و خاک و فعالیت چشم‌گیر، بهترین محصولات غذایی را از زمین برداشت نماید و خود، خانواده و بستگانش در رفاه و آسایش زندگی کنند. به هر حال، در فرهنگ دینی ما، کار و تلاش یک اصل مهم و کاربردی برای رسیدن به سعادت است. آن چیزی که زشت و ناپسند است، دنیا‌زدگی است؛ حرص و حسد و بی‌حوصلگی است. اسلام، دین نشاط و شادابی و کار و سازندگی است. در حالات امیرالمؤمنین(علیه‌السّلام) می‌خوانیم که آن بزرگوار، وقتی مسئله جهاد و دفاع از اسلام مطرح بود، در میدان جنگ به نبرد و مبارزه مشغول بود. وقتی جنگ پایان می‌یافت، به تعلیم و آموزش مردم می‌پرداخت. وقتی تعلیم نبود، به قضاوت می‌پرداخت. وقتی فراغت حاصل می‌شد، در باغ و مزرعه خویش، بیل می‌زد و کار می‌کرد و عرق می‌ریخت. وقتی نوبت انفاق و بخشش بود، به فقرا و مستمندان کمک می‌کرد. چنان‌چه در تفسیر آیات اوّل سورۀ «دهر» گفتیم امام علی (علیه‌السّلام) و همسرش حضرت زهرا(علیه‌السّلام)، سه روز، روزه گرفته بودند و هنگام افطار، غذای خود را به فقیر و یتیم و اسیر انفاق کردند و خود، با آب افطار نمودند. کسی که چنین روحیه‌ای داشته باشد، دل به دنیا نمی‌بندد، بلکه از دنیا به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به سعادت آخرت استفاده می‌کند. در روزگاری که امام علی(علیه‌السّلام) را از حق امامتش محروم ساختند، آن گرا‌می،‌ باز دست از کار و تلاش برنداشت و به کارهای اقتصادی، توسعه کشاورزی، آبیاری و حفر چاه پرداخت و نخلستان‌های بزرگی پدید آورد و همۀ آن‌ها را در راه خدا وقف کرد. حتّی چاه‌هایی که آن حضرت در مدینه حفر کرده، در فرهنگ اسلام، کار و تلاش اقتصادی از چنان ارزشی برخوردار است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) دربارۀ آن می‌فرماید: «الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً، أفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلالِ»؛ عبادت، هفتاد جزء است و برترین آن، کسب حلال است.هم‌اکنون باقی است و مردم مدینه از آب آن‌ها استفاده می‌کنند. در حوالی مسجد شجره در منطقۀ ذوالحلیفه مدینه، چاه‌هایی وجود دارد که به «آبار علی» معروف است و از آن‌ها برای مصارف گوناگون بهره‌برداری می‌شود. آری، اسلام دین کار و تلاش است و تنبلی و بی‌حالی را به شدت نکوهش کرده است. ابن عباس می‌گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و اله) وقتی به مردی نگاه می‌کرد که از سلامت و توانایی بدنی او به شگفت می‌آمد، سؤال می‌کرد: «آیا این جوان، شغل و حرفه‌ای دارد؟» اگر می‌گفتند که حرفه‌ای ندارد و بیکار است، می‌فرمود: «از چشمم افتاد» می‌پرسیدند: «چرا یا رسول‌الله؟» پیامبر گرا‌می‌می‌فرمود: «إنَّ الْمُؤمِنَ إذَا لَمْ یَکُنْ لَهُ حِرْفَةٌ، یَعِیشُ بِدِینِهِ»؛ بندۀ مؤمن اگر شغل و حرفه‌ای نداشته باشد، با دینش زندگی می‌کند و به نام دین، بارِ دوش این و آن می‌شود. اسلام با چنین روحیه‌ای، سخت مخالفت کرده و حتّی کار و تلاش برای کسب روزی حلال را مانند جهاد در راه خدا دانسته است. امام موسی بن جعفر(علیه‌السّلام) می‌فرماید: الْکَادُّ عَلی عِیَالِهِ مِنْ حِلٍّ، کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ الله: کسی که برای تحصیل مخارج زن و فرزندانش از راه حلال تلاش و کوشش می‌کند و پولی به‌دست می‌آورد، مانند مجاهد در راه خداست. در روایت دیگری آمده که مردی نزد امام صادق(علیه‌السّلام) آمد و گفت: «از من برنمی‌آید که با دست خودم کار کنم و قدرت آن را هم ندارم که به کسب و بازرگانی بپردازم؛ من مردی، بدبخت و فقیرم.» امام صادق(علیه‌السّلام) به او فرمود: «إعْمَلْ، فَاحْمِلْ عَلی رَأْسِکَ وَ اسْتَغْنِ عَنِ النَّاسِ»؛ کار کن و بر سرِ خود، برای این و آن بار ببر و پولی به‌دست آور و خودت را از مردم، بی‌نیاز گردان! در زمان‌های گذشته که هنوز نفت و گاز کشف نشده بود، سوخت بیشتر مردم از هیزم، جنگل‌ها، بوته‌ها و خارهای بیابان تأمین می‌شد. از این‌رو، شغل برخی از مردم هیزم‌فروشی بود. آن‌ها با اسب یا الاغی که داشتند، به جنگل و صحرا می‌رفتند و مقداری هیزم و بوته فراهم می‌کردند، به شهر می‌آوردند و می‌فروختند و از این راه، زندگی خود را می‌گذراندند. بعضی هم که فقیر بودند و اسب و الاغی نداشتند، بوته‌ها و هیزم‌ها را بر پشت خود بار می‌کردند؛ با مشقت و سختی بسیار، چندین کیلومتر از داخل کوه‌ها و صحراها را می‌پیمودند تا به شهر می‌رسیدند و با فروش آن، مخارج زن و بچه خود را به دست می‌آوردند. این‌ها، فقیرترین قشر جامعه بودند، امّا هرچه بود، از این که با رنج و تلاش و عرق جبین، دست گدایی پیش کسی دراز نمی‌کردند، بسیار خوش‌حال بودند. لذا در روایتی از پیامبر گرامی(صلی الله علیه و اله) آمده که می‌فرماید: «لَأنْ یَحْتَطِبَ الرَّجُلُ عَلی ظَهْرِهِ، فَیَبِیعَهُ وَ یَسْتَغْنِی بِهِ وَ یَتَصَدَّقُ بِفَضْلِهِ،خَیْرٌ مِنْ أنْ یَسْئَلَ رَجُلاً أتَاهُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ،فَیُعْطِیَهُ أوْ یَمْنَعَهُ»؛ اگر مردی با پشت خودش هیزم بکشد و آن را بیاورد و بفروشد و بدین‌وسیله از مردم مستغنی و بی‌نیاز شود، این برایش خیلی بهتر است که نزد انسان ثروتمندی که خدا از فضل خود به او بخشیده، برود و از او تقاضای کمک کند. و چون دست نیاز پیش او دراز می‌کند، ممکن است چیزی به او بدهد یا ندهد. آری؛ در فرهنگ اسلام، کار و تلاش اقتصادی از چنان ارزشی برخوردار است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) دربارۀ آن می‌فرماید: «الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً، أفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلالِ»؛ عبادت، هفتاد جزء است و برترین آن، کسب حلال است. این یک بخش از مسائل کاربردی است که ما در زندگی با آن سر‌و‌کار داریم و رعایت اعتدال در آن لازم است؛ نه تنبلی و تن‌پروری و نه بی‌حوصلگی و خودخوری و حرص، بلکه زندگی آبرو‌مندانه و تأمین مخارج خود و فرزندان از راه کسب حلال و ترویج این فرهنگ در جامعه است.
 

نمایش پی نوشت ها:

. کافی، ج 5/85.
. وسائل الشیعه، ج 17/41.
. بحارالانوار، ج 100/9.
. همان، ج 104/72.
. وسائل الشیعه، ج 17/38.
. مجموعه ورّام، ج 2/229.
. کافی، ج 5/78.

منبع: رضوانی دهاقانی، اصغر، کتاب اعتدال در اسلام و اندازه نگه داشتن در زندگی فردی و اجتماعی، ایران، قم، چاپخانه زم زم، چاپ اول، 1393ش.