چرا دورویی؟
در این مقاله کوتاه به بررسی گناه نفاق، انواع مختلف و اثرات آن پرداخته و در پایان به روشهای درمان آن اشاره میکنیم.
انواع و درجههای متفاوت نفاق، اثرات بد و درمان آن
چکیده
در این مقاله کوتاه به بررسی گناه نفاق، انواع مختلف و اثرات آن پرداخته و در پایان به روشهای درمان آن اشاره میکنیم.
تعداد کلمات 1585/ تخمین زمان مطالعه 16 دقیقه
در این مقاله کوتاه به بررسی گناه نفاق، انواع مختلف و اثرات آن پرداخته و در پایان به روشهای درمان آن اشاره میکنیم.
تعداد کلمات 1585/ تخمین زمان مطالعه 16 دقیقه
مترجم: علی مهربانی
مقدمه
«إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُواْ نَشهَْدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ یَشهَْدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُون»؛ هنگامى که منافقان نزد تو آیند، مىگویند: «ما شهادت مىدهیم که یقیناً تو رسول خدایى!» خداوند مىداند که تو رسول او هستى، ولى خداوند شهادت مىدهد که منافقان دروغگو هستند.(منافقون،1)
امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «کسی که مسلمانی را با دورویی و دوزبانی ملاقات کند، در روز قیامت با دو زبان از آتش محشور میشود.» (کافی، ج2، ص 343)
دورویی و نفاق، یکی از ویژگیهای خباثت فردی است که کاری را در ظاهر وانمود کرده و شبیهسازی میکند، در حالی که حالت درونیاش، برخلاف آن ظاهرِ فریبنده است؛ به عنوان مثال، ممکن است دوستی و محبت را تصور کنید و وانمود کنید که صادق و دلسوز هستید یا نشان دهید که ظاهرا از اعتقادی پیروی میکنید، در حالی که در قلب خود، احساساتی مخالف آن داشته باشید. چنین فردی همدردی و دوستی را نشان میدهد، اما در غیاب افراد، متفاوت رفتار میکند. طبق آموزههای اسلامی، نفاق به عنوان یک نقص اخلاقی محسوب میشود. این مقاله، انواع و درجههای متفاوت نفاق، اثرات بد و درمان آن را توضیح میدهد.
امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «کسی که مسلمانی را با دورویی و دوزبانی ملاقات کند، در روز قیامت با دو زبان از آتش محشور میشود.» (کافی، ج2، ص 343)
دورویی و نفاق، یکی از ویژگیهای خباثت فردی است که کاری را در ظاهر وانمود کرده و شبیهسازی میکند، در حالی که حالت درونیاش، برخلاف آن ظاهرِ فریبنده است؛ به عنوان مثال، ممکن است دوستی و محبت را تصور کنید و وانمود کنید که صادق و دلسوز هستید یا نشان دهید که ظاهرا از اعتقادی پیروی میکنید، در حالی که در قلب خود، احساساتی مخالف آن داشته باشید. چنین فردی همدردی و دوستی را نشان میدهد، اما در غیاب افراد، متفاوت رفتار میکند. طبق آموزههای اسلامی، نفاق به عنوان یک نقص اخلاقی محسوب میشود. این مقاله، انواع و درجههای متفاوت نفاق، اثرات بد و درمان آن را توضیح میدهد.
انواع اصلی نفاق
نفاق رفتاری: زمانی که ظاهر شخصی دوستانه است، به ظاهر همدردی، حمایتکردن و صادقبودن را وانمود میکند، در حالی که، برخلاف نیتهای درونی خود رفتار میکند.
نفاق کلامی: وضعیت دوگانگی زبانی وقتی است که شخص در مقابل دیگری تحسین و تعریف میکند، ولی در غیابش، از او بدگویی میکند.
نفاق کلامی: وضعیت دوگانگی زبانی وقتی است که شخص در مقابل دیگری تحسین و تعریف میکند، ولی در غیابش، از او بدگویی میکند.
مراتب و اشکال مختلف نفاق
• یکی از اشکال نفاق، دورویی با خدای متعالی است که پرورشدهنده و مربی انسان است. او ادعا میکند که در طول زندگی خود به یگانگی خدا ایمان دارد و میگوید که مسلمان و معتقد به حقیقت است و حتی ادعاهای عشق آتشین به خدا میکند؛ با این حال، طبیعت درونی او با ظاهر و سخنان او مطابقت ندارد.
• نفاق میتواند در رابطه با دین خداوند باشد؛ گاهی اوقات با احترام به فضیلتها، اعمال شایسته و آیینهای مقدس؛ گاهی اوقات در امور روزمره زندگی و تمایلات مشترک بروز میکند و گاهی اوقات ممکن است نفاق با احترام به پیامبر(ص) یا امام(ع) و گاهی اوقات با توجه به اولیای خدا، عالمان و مؤمنان ظهور پیدا میکند. گاهی اوقات ممکن است این دورویی در ارتباط با مسلمانان یا مخلوقات دیگر خدا باشد.
• نفاق میتواند خود را در قالبهای مختلف، بسته به وضعیتِ شخصی که مبتلا به این بیماری است، نشان دهد. برای یک فرد عادی، میتوان آن را در افتخار ایمان به اسلام، صداقت در ایمان و تقوا مشاهده کرد و برای علما و فقیهان، تظاهر به بالاترین درجهی اخلاص و ادعای ولایت و خلافت پیامبر(ص) میتوان مشاهده کرد. برای دانشمندان فلسفه و علوم منطقی، که ادعا میکنند دارای ایمان واقعی و دانش مبتنی بر اثباتهای کشف هستند، نفاق خودنمایی میکند. برای صوفی و عرفا، کسانیکه ادعای علم عرفان، خلسه، فنای فیالله و ولایت الأمر را دارند نیز، ممکن است نفاق خودنمایی کند؛ این در حالی است که ادعای آنها با حرف و عملشان مطابقت ندارد.
• نفاق میتواند در رابطه با دین خداوند باشد؛ گاهی اوقات با احترام به فضیلتها، اعمال شایسته و آیینهای مقدس؛ گاهی اوقات در امور روزمره زندگی و تمایلات مشترک بروز میکند و گاهی اوقات ممکن است نفاق با احترام به پیامبر(ص) یا امام(ع) و گاهی اوقات با توجه به اولیای خدا، عالمان و مؤمنان ظهور پیدا میکند. گاهی اوقات ممکن است این دورویی در ارتباط با مسلمانان یا مخلوقات دیگر خدا باشد.
• نفاق میتواند خود را در قالبهای مختلف، بسته به وضعیتِ شخصی که مبتلا به این بیماری است، نشان دهد. برای یک فرد عادی، میتوان آن را در افتخار ایمان به اسلام، صداقت در ایمان و تقوا مشاهده کرد و برای علما و فقیهان، تظاهر به بالاترین درجهی اخلاص و ادعای ولایت و خلافت پیامبر(ص) میتوان مشاهده کرد. برای دانشمندان فلسفه و علوم منطقی، که ادعا میکنند دارای ایمان واقعی و دانش مبتنی بر اثباتهای کشف هستند، نفاق خودنمایی میکند. برای صوفی و عرفا، کسانیکه ادعای علم عرفان، خلسه، فنای فیالله و ولایت الأمر را دارند نیز، ممکن است نفاق خودنمایی کند؛ این در حالی است که ادعای آنها با حرف و عملشان مطابقت ندارد.
نشانههای اندک و تأثیرات ویرانگر نفاق
• دادن این حق به خود که به زیردستان آزار و صدمه برسانید و هرگز تردید نکنید که باعث ناراحتی آنها شده یا به آنها آسیب میرسانید؛ نه فقط در عمل، بلکه با زبان و با استفاده از سخنان تحقیرآمیز در حضور و یا غیاب آنها، افشای اسرار، توهین به مردم و بیان اتهامات دروغین علیه آنها، همه و همه از نشانههای نفاق هستند.دورویی و نفاق، یکی از ویژگیهای خباثت فردی است که کاری را در ظاهر وانمود کرده و شبیهسازی میکند، در حالی که حالت درونیاش، برخلاف آن ظاهرِ فریبنده است؛ به عنوان مثال، ممکن است دوستی و محبت را تصور کنید و وانمود کنید که صادق و دلسوز هستید یا نشان دهید که ظاهرا از اعتقادی پیروی میکنید، در حالی که در قلب خود، احساساتی مخالف آن داشته باشید. چنین فردی همدردی و دوستی را نشان میدهد، اما در غیاب افراد، متفاوت رفتار میکند.
ادعای پیروی چنین شخصی از اسلام، درحالی که باید به عنوان یک مسلمان، دیگران از دست و زبان او در امان باشند، با واقعیت مطابقت ندارد و ادعای قلبی و رفتارهای او مخالف یکدیگر است؛ به عنوان مثال خود را در مقابل مردم متواضع و حقیر وانمود کنید و بیش از حد از آنها تمجید کنید، بهگونه ای که قدرتمندتر و ثروتمندتر از خدا به نظر برسند؛ برای کسی که ادعا میکند که خدای متعال، قدرتمندترین بوده و فقط اوست که لایق پرستش است، نوعی نفاق محسوب میشود.
اگر شخصی بدرستی، واقعیت درونی خود را آشکار کند، از هیچ شخصی بهخاطر ثروت و قدرتش نمیترسد و فقط از خدا میترسد.
• دلیل اول نفاق این است که شخص در مقابل همهی پدیدهها مقهور و هراسان است، ولی از خدای متعال که قدرت واقعی را دراختیار دارد، غافل است. با این حال، معتقد به یگانگی و قدرت خدا است. با این توصیف، این شخص نسبت به جامعه مؤمنان، خارجی محسوب میشود و متعلق به گروه منافقان بوده و با آنها محشور خواهد شد.
• اینکه شخص علاقه شدیدی به شنیدن تعریف و تمجید از طرف دیگران داشته باشد، مثل کسی که با استعداد و متدین است و وقتی این سخنان را می شنود ابراز احساسات میکند و خوشحال میشود، ولی در مقابل وقتی خلاف آن را بیان میکنند، احساس نارضایتی می کند؛ این نشانه نفاق است. در حالی که اگر شخص واقعا معتقد است که همه ستایش برای خداوند است و همه صفاتی را که شخص دارا است، هدایای خداوند است که به او داده شده است، پس چنین نگرشی متضاد ادعای او است که همه ستایش برای خدا میداند.
• از دیگر نشانههای نفاق، اشتیاق به شرکت در مجالس ثروتمندان، پادشاهان، حاکمان و نجیبان و احساس شرمندگی از شرکت در مجالس نیازمندان و فقرا میباشد. در این حالت، توحید و تقوای شخص واقعی نبوده و پرهیزکاری و تقوای او به خاطر جهان است نه برای خدا!
ادعای پیروی چنین شخصی از اسلام، درحالی که باید به عنوان یک مسلمان، دیگران از دست و زبان او در امان باشند، با واقعیت مطابقت ندارد و ادعای قلبی و رفتارهای او مخالف یکدیگر است؛ به عنوان مثال خود را در مقابل مردم متواضع و حقیر وانمود کنید و بیش از حد از آنها تمجید کنید، بهگونه ای که قدرتمندتر و ثروتمندتر از خدا به نظر برسند؛ برای کسی که ادعا میکند که خدای متعال، قدرتمندترین بوده و فقط اوست که لایق پرستش است، نوعی نفاق محسوب میشود.
اگر شخصی بدرستی، واقعیت درونی خود را آشکار کند، از هیچ شخصی بهخاطر ثروت و قدرتش نمیترسد و فقط از خدا میترسد.
• دلیل اول نفاق این است که شخص در مقابل همهی پدیدهها مقهور و هراسان است، ولی از خدای متعال که قدرت واقعی را دراختیار دارد، غافل است. با این حال، معتقد به یگانگی و قدرت خدا است. با این توصیف، این شخص نسبت به جامعه مؤمنان، خارجی محسوب میشود و متعلق به گروه منافقان بوده و با آنها محشور خواهد شد.
• اینکه شخص علاقه شدیدی به شنیدن تعریف و تمجید از طرف دیگران داشته باشد، مثل کسی که با استعداد و متدین است و وقتی این سخنان را می شنود ابراز احساسات میکند و خوشحال میشود، ولی در مقابل وقتی خلاف آن را بیان میکنند، احساس نارضایتی می کند؛ این نشانه نفاق است. در حالی که اگر شخص واقعا معتقد است که همه ستایش برای خداوند است و همه صفاتی را که شخص دارا است، هدایای خداوند است که به او داده شده است، پس چنین نگرشی متضاد ادعای او است که همه ستایش برای خدا میداند.
• از دیگر نشانههای نفاق، اشتیاق به شرکت در مجالس ثروتمندان، پادشاهان، حاکمان و نجیبان و احساس شرمندگی از شرکت در مجالس نیازمندان و فقرا میباشد. در این حالت، توحید و تقوای شخص واقعی نبوده و پرهیزکاری و تقوای او به خاطر جهان است نه برای خدا!
بیشتر بخوانید: این نقاب به چهره تو نمی آید
بیماری نفاق - یک گفتگو
• شما که ادعا میکنید که ایمان به خدا، پیامبران و روز قیامت دارید و اگر شما معتقد واقعی هستید، نباید زمانی برای آرامش در دنیا پیدا بکنید و باید هر لحظه از زندگی خود را در ساخت زندگی ابدیتان صرف کنید. شما باید از این جهان و وسوسههای آن به خدا پناه ببرید و اگر واقعا به عذاب، تاریکی و سختیهای پیشرو و آنچه که در انتظار کسانی است که اعمال بد انجام میدهند و عاشق این دنیا هستند، اعتقاد دارید، چرا از پشت پرده ادعاها و سخنانتان که میگویید، خارج نمیشوید؟ چرا اعمالتان با سخنان و ظاهر شما مخالف است؟ چرا شما در مورد سفر مرگ، که پر از خطر است، فکر نمیکنید؟ روزهای شما گذشته است، اما شما از هوسها و خواستههای خود دست نمیکشید. زمان مرگ شما نزدیک است، اما شما درگیر اعمال بد خود بوده و در تلهی آنها گرفتار هستید.
• خداوندا، ما را از این طلسم طولانی مدت عمیق، بیدار کن و ما را از این حالت مستی و ناخودآگاهی به خود بازگردان. دلهای ما را با نور ایمان روشن کن و به ما رحم کن. ما مخلوقات ضعیف و حقیر تو هستیم. تو ما را یاری فرما و ما در برابر وسوسه و توطئههای شیطان، بخاطر بندگان منتخب خود، محمد(ص) و اهل بیت او، یاری برسان.
• خداوندا، ما را از این طلسم طولانی مدت عمیق، بیدار کن و ما را از این حالت مستی و ناخودآگاهی به خود بازگردان. دلهای ما را با نور ایمان روشن کن و به ما رحم کن. ما مخلوقات ضعیف و حقیر تو هستیم. تو ما را یاری فرما و ما در برابر وسوسه و توطئههای شیطان، بخاطر بندگان منتخب خود، محمد(ص) و اهل بیت او، یاری برسان.
درمان نفاق
• اگر فرد با این بیماری زشت مواجه باشد، ابتدا باید در مورد آسیبهای ناشی از آن، در این دنیا و همچنین در آخرت فکر کند. او باید فکر کند که کاملاً در برابر خدایی قرار گرفته است که طبیعت انسانی را، متظاهر خلق کرده است. باید به این نکته توجه کند که اگر در دنیا با صفت نفاق شناخته شود، او از چشم دوستانش افتاده و در بین انسانهای دیگر رسوا و بدنام میشود؛ در نتیجه آنها او را از شرکت در مجالس خود باز میدارند و شخص از دوستی با آنها محروم خواهد شد.
• شخص منافق، در نهایت موفق به کسب شایستگی و رسیدن به اهداف عالی خود نخواهد شد. بنابراین، برای اننسانی که دارای ارزش و کرامتی است که خدا به او ارزانی داشته است، ضروری است که خود را از این صفت رذیلهای که احترام و آبروی او را از بین میبرد، دوری کند و اجازه ندهد که در تنگنا گرفتار شود.
• در آخرت، جایی که رازهایی که از چشم مردم پنهان شدهاند، دیگر پنهان نخواهند بود؛ در آنجا، شخص منافق با ظاهری معیوب و زشت، با دو زبان از آتش و همراه شیاطین محشور خواهد شد. بنابراین، وظیفه ی انسان عاقل این است که خود را از این صفت زشت رها سازد.
• فرد مبتلا به صفت نفاق باید بهشدت نسبت به اعمال و سخنان خود هوشیار و مراقب بوده و بهصورت عامدانه علیه خواستههای نفس خود مبارزه کند و تلاش کند، درون خود را مانند ظاهرش و رفتارش را همانند گفتارش، اصلاح کند. او باید به خوبی درباره دوستی و دشمنی قضاوت کند. کلمات او باید دوستانه بوده و دشمنی خود را محک بزند. او باید از تظاهر، ریا و عوامفریبی در رفتارش خودداری کند. در طول این دوره، باید از خدا درخواست کند که او را بر خواستههای نفسانیش پیروز کرده و او را در این وظیفه راهنمایی و همراهی کند. رحمت و فضل خدا نسبت به مخلوقاتش نامحدود است و هر کس به سوی او قدمی بردارد و خود را اصلاح کند، خدا حمایتش را گسترانده و به او کمک میکند.
• «اگر کسی چندین روز در این تمرین استقامت کند، روح او خالص شده و نفاق و دورویی از آن برداشته خواهد شد. آینه قلب و درونش از این زشتی پاک شده و دوباره آماده دریافت نظر لطف و نعمتهای الهی خواهد شد.» (برگرفته از کتاب چهل حدیث امام خمینی(ره)، فصل9، صص 196- 187)
• شخص منافق، در نهایت موفق به کسب شایستگی و رسیدن به اهداف عالی خود نخواهد شد. بنابراین، برای اننسانی که دارای ارزش و کرامتی است که خدا به او ارزانی داشته است، ضروری است که خود را از این صفت رذیلهای که احترام و آبروی او را از بین میبرد، دوری کند و اجازه ندهد که در تنگنا گرفتار شود.
• در آخرت، جایی که رازهایی که از چشم مردم پنهان شدهاند، دیگر پنهان نخواهند بود؛ در آنجا، شخص منافق با ظاهری معیوب و زشت، با دو زبان از آتش و همراه شیاطین محشور خواهد شد. بنابراین، وظیفه ی انسان عاقل این است که خود را از این صفت زشت رها سازد.
• فرد مبتلا به صفت نفاق باید بهشدت نسبت به اعمال و سخنان خود هوشیار و مراقب بوده و بهصورت عامدانه علیه خواستههای نفس خود مبارزه کند و تلاش کند، درون خود را مانند ظاهرش و رفتارش را همانند گفتارش، اصلاح کند. او باید به خوبی درباره دوستی و دشمنی قضاوت کند. کلمات او باید دوستانه بوده و دشمنی خود را محک بزند. او باید از تظاهر، ریا و عوامفریبی در رفتارش خودداری کند. در طول این دوره، باید از خدا درخواست کند که او را بر خواستههای نفسانیش پیروز کرده و او را در این وظیفه راهنمایی و همراهی کند. رحمت و فضل خدا نسبت به مخلوقاتش نامحدود است و هر کس به سوی او قدمی بردارد و خود را اصلاح کند، خدا حمایتش را گسترانده و به او کمک میکند.
• «اگر کسی چندین روز در این تمرین استقامت کند، روح او خالص شده و نفاق و دورویی از آن برداشته خواهد شد. آینه قلب و درونش از این زشتی پاک شده و دوباره آماده دریافت نظر لطف و نعمتهای الهی خواهد شد.» (برگرفته از کتاب چهل حدیث امام خمینی(ره)، فصل9، صص 196- 187)
نتیجه گیری
• پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «سه صفت است که هر که داشته باشد منافق است، اگر چه اهل نماز و روزه باشد و خود را مسلمان پندارد: 1- کسى که چون امانت بدو سپارند خیانت کند 2- چون خبرى دهد دروغ گوید 3- هر گاه وعده دهد خلف وعده کند.» (اصول کافی، ج2، ص 290، حدیث 8)
برگرفته از سایت: www.al-islam.org
برگرفته از سایت: www.al-islam.org
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}