تهدیدات نرم به لحاظ ماهیت، منازع‌های غیرمستقیم، نرم‌افزارانه، نامرئی و ذهنی است
 
چکیده
امنیت در شرایطی شکل می‌گیرد که تهدیدی نباشد و یا لااقل عملی نشود؛ اما اینکه تهدید چیست؟ انواع آن کدام است؟ و این تهدیدها چه آسیب‌هایی می‌تواند به امنیت ملی بزند؟ سوالهایی است که پاسخ آن را در این مقاله خواهیم خواند.

تعداد کلمات 2141/ تخمین زمان مطالعه 11 دقیقه

مفهوم و ماهیت تهدید

تهدید یک حالت، وضعیت خاص، رفتار و پدیده‌ای است که برداشت‌های مختلف نسبت به آن وجود دارد و حد و مرز آن اعتباری، به عبارتی زمان‌مند و مکان‌مند است. مبانی فکری، اندیشه‌ی سیاسی و محیط امنیتی بر تعریف تهدید، قدرت و امنیت تأثیر تعیین‌کننده‌ای دارد. ممکن است پدیده یا مسئله‌ای برای جامعه‌ای، پدیده‌ای عادی یا مسئله‌ای اجتماعی باشد؛ درحالی که همان پدیده و وضعیت برای جامعه‌ی دیگر مسئله‌ای غیرعادی، خطر یا بحران امنیتی به شمار آید؛ بنابراین ماهیت، نوع، شدت، سطح تهدیدات تابع فرهنگ راهبردی، عقاید و نگرش بازیگران، محیط اجتماعی و ملی محل وقوع تهدید است.
 تری تریف و همکاران او معتقدند اختلاف زمان، مکان، ارزش‌ها، منافع و بازیگران، چهره‌های گوناگونی از تهدید را تولید می‌کنند. برخی از نظریات، مانند واقع‌گرایی کلاسیک، همان‌گونه که قدرت نظامی را قدرت اصلی و ثابت می‌دانند، جنگ را به عنوان تهدید اصلی و ثابت تلقی می‌کنند. (تری تریف و دیگران، ۱۳۸۳، ص ۴۸) بنابراین امنیت و تهدید مفاهیمی نسبی و تابع زمان و مکان هستند. هیچ‌کشوری نمی‌تواند به امنیت مطلق دست یابد یا فاقد هیچ‌گونه قدرت‌ملی دربرابر تهدیدات باشد؛ چون کشورها براساس افزایش قدرت ملی خود، کاهش تهدیدات و افزایش امنیت‌ملی هستند. از طرفی، معمولاً براساس دوره‌های مختلف، نگرش‌های مختلف نسبت به امنیت و تهدید وجود دارد و در نهایت، از جهت ماهیت تهدیدات کشورها وضعیت یکسانی ندارند. ممکن است کشوری امنیت داخلی کافی داشته باشد، ولی تهدیدات خارجی آن جدی باشد یا این که از لحاظ نظامی از وضعیت مناسبی برخوردار باشد؛ لکن ارزش‌های فرهنگی و الگوهای رفتار سیاسی آن کشور در معرض خطر و شکست قرار گیرد.تهدید مانند امنیت مفهومی زمینه‌ای و وابسته است. امنیت با ارزش‌ها، تهدیدات و توانایی‌ها درک می‌شود. تهدید در بین مجموعه‌ای از شرایط و متغیرها معنی پیدا می‌کند. به همین دلیل، باید گفت تهدید یک مفهوم پسینی است. هم‌چنین تهدید برخلاف سایر پدیده‌ها، به دلیل افزایش منابع احتمالی خطر، به راحتی شکل می‌گیرد؛ به عبارت دیگر، غالب پدیده‌های طبیعی، مادی، انسانی و معنوی می‌توانند با تغییراتی، صورت و وصفِ تهدید پیدا کنند.
تهدید مانند امنیت مفهومی زمینه‌ای و وابسته است. امنیت با ارزش‌ها، تهدیدات و توانایی‌ها درک می‌شود. تهدید در بین مجموعه‌ای از شرایط و متغیرها معنی پیدا می‌کند. به همین دلیل، باید گفت تهدید یک مفهوم پسینی است. هم‌چنین تهدید برخلاف سایر پدیده‌ها، به دلیل افزایش منابع احتمالی خطر، به راحتی شکل می‌گیرد؛ به عبارت دیگر، غالب پدیده‌های طبیعی، مادی، انسانی و معنوی می‌توانند با تغییراتی، صورت و وصفِ تهدید پیدا کنند. (گروه مطالعاتی امنیت دانشگاه دفاع ملی، ۱۳۸۷، صص ۱۰۷-۱۰۵).
گفتمان‌های امنیتی نرم موجب تحول در مفهوم قدرت، امنیت و تهدید شده است. در گفتمان سنتی، امنیت با نبود عاملی دیگر که از آن به تهدید یاد می‌شود، تعریف شده است. این گفتمان دارای پیشینه تاریخی طولانی است. شاخص بارز آن، تأکید بر بعد نظامی در تحلیل امنیت و تهدیدات است. بر این اساس، برای مقابله با تهدید، بر مؤلفه‌ی قدرت نظامی تأکید می‌شود و راهبرد آن، افزایش قدرت نظامی است؛ بنابراین تهدید از منظر سلبی دارای سه ویژگی است: اولاً، این تهدیدات عمدتاً برون‌گرا هستند. ثانیا، به شدت سخت افزاری و از جنس قدرت هستند. ثالثاً، پاسخ به این تهدیدات، مبتنی بر قدرت نظامی است. در گفتمان نوین امنیت‌ملی، تهدیدات و قدرت چندوجهی و دارای ابعاد مختلف است؛ به عبارت دیگر، امنیت، تهدید و قدرت، پدیده‌ای متأثر از پدیده‌های مختلف مادی و ذهنی و دارای وجوه نرم‌افزاری و سخت افزاری است؛ بنابراین تهدیدات، در این رویکرد شامل تهدیدات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و... است و هم‌چنین، قدرت نیز دارای ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و... است؛ بنابراین امنیت بر پایه‌ی ملاحظات نرم‌افزارانه در محیط ملی و جهانی است و به عبارت دیگر، قدرت‌نرم بنیاد، زیرساخت و جوهر اصلی امنیت همه‌جانبه‌ی یک نظام‌سیاسی خواهد بود. (افتخاری، ۱۳۸۸).
در مکاتب و رهیافت‌های مختلف امنیت‌ملی، تهدیدات از چند جهت مورد توجه قرار گرفته است. از یک طرف نقش و جایگاه تهدید مورد توجه بوده و به این سؤال پاسخ داده شده که آیا تهدید در امنیت‌ملی، نقشی محوری دارد یا نقشی حاشیه‌ای؟ در برخی از نظریه‌های امنیتی هم‌چون نظریه رئالیستی و مکتب کُپنهاگ، تهدید مسئله‌ی اصلی امنیت‌ملی تلقی می‌شود. در برخی دیگر از نظریه‌ها مانند نظریه‌های ایده‌آلیستی هم‌چون نظریه‌ی قدرت‌نرم، اطلاعات و سازه‌انگاران، تهدید فاقد نقش محوری بوده و مسائل دیگری اهمیت می‌یابد. از سوی دیگر، برخی از نظریات، سطوح تهدیدات را مورد بررسی قرار داده‌اند، در حالی که در برخی از نظریه‌های امنیتی بر تهدیدات سیستمی، جهانی و منطقه‌ای تأکید شده است. در برخی دیگر از نظریه‌های امنیتی نگاه به درون نظام‌های سیاسی بوده و بر سطح اجتماعی و فردی تهدید و یا بر سطوح داخلی آن تأکید بیش‌تری شده است. (عبدالله خانی، ۱۳۸۵)

 

تهدیدات و آسیب‌پذیری‌های امنیت‌ملی

یکی از مشکلات شناخت تهدیدات امنیت‌ملی، درآمیختگی آن با آسیب‌های امنیت‌ملی است. در تفاوت تهدید و آسیب گفته‌شده، تهدیدات منشأ بیرونی، خارجی، دشمنی و خصومتی دارند و آسیب‌ها منشأ داخلی، درون سیستمی و به عدم توانایی و ضعف درونی یک کشور مربوط می‌شود، هرچند ارتباط بین تهدید و آسیب را می‌توان پذیرفت. آسیب‌های داخلی در تسریع تهدیدات مؤثرند و توانایی مقابله با تهدیدات را کاهش می‌دهند. باری بوزان آسیب را در مقابل تهدید به کار می‌برد و از این جهت به تمایز داخلی و خارجی آن می‌پردازد؛ به عبارت دیگر، موضوع آسیب‌پذیری‌ها را وجه داخلی ناامنی و تهدیدها را وجه خارجی آن در‌نظر می‌گیرد. آسیب نقایص، ضعف، مشکلات درونی و ساختاری محیط مفروض را در بر می‌گیرد و تهدید خطرات بیرونی نسبت به محیط است.
در الگوی مدیریت راهبردی بین تهدید و آسیب تفاوت قائل می‌شوند و آسیب را عامل محیطی درونی و تهدید را عامل محیطی بیرونی معرفی می‌کنند و در تعریف محیط بیرونی و درونی بر این نکته تأکید می‌شود که محیط بیرونی، محیطی است که امکان کنترل و مدیریت نیست و بالعکس امکان کنترل بر محیط درونی که ناشی از ضعف و ناکارآمدی داخلی است، وجود دارد. در این مدل تحلیل، با برآورد و ترکیب عوامل محیطی داخلی و خارجی به راهبرد امنیت‌ملی دست می‌یابیم. در مورد رابطه‌ی آسیب و تهدید می‌توان گفت هرچه میزان آسیب‌پذیری بیشتر و جدی‌تر باشد، احتمال وقوع تهدید بیشتر خواهد بود. دشمن به نقطه‌ای حمله می‌کند که احتمال ورود خسارت و صدمه در آن نقطه بالا باشد. اقدام به جنگ زمانی انجام می‌شود که کشور هدف، فاقد توان بازدارندگی دفاعی باشد. براساس معیار دولت‌های قوی و ضعیف باری بوزان، هرچه یک دولت با توجه به عوامل تأثیرگذار فراوان داخلی ضعیف‌تر باشد، در‌نتیجه از آسیب‌پذیری‌های بیش‌تری برخوردار خواهد بود. این مسئله در افزایش تهدیدها علیه آن دولت نیز کاملاً مؤثر است. در واقع آسیب‌پذیری ممتد داخلی در نتیجه‌ی ضعف‌های درونی، موجب افزایش کیفیت و کمیت تهدیدهای بیرونی نیز می‌شود. تعامل بیش از اندازه آسیب‌پذیری‌های درونی با تهدیدات خارجی در دولت‌های ضعیف به جایی خواهد رسید که عملاً نمی‌توان مرز چندان دقیقی میان آسیب‌پذیری‌ها و تهدیدهای دو حوزه قائل شد. ضمن این که این تعامل باعث می‌شود، بسیاری از آسیب‌پذیری‌ها تبدیل به تهدیدهای امنیت‌ملی شوند، ولی توانمندی ملی و برخورداری از یک دولت قوی، باعث می‌شود بسیاری از آسیب‌پذیری‌ها از فرصت کمی برخوردار شوند و از سوی دیگر، تهدیدهای بیرونی نیز تا حدود زیادی با توجه به قدرت درونی مورد جذب و هضم قرار گیرند.

 

بیشتر بخوانید: انواع تهدیدها


برخی منشأ تهدید و آسیب را یکسان معرفی می‌کنند و معتقدند پدیده‌های داخلی (اجتماعی) در شرایطی به آسیب تبدیل می‌شود و آسیب‌ها وقتی به سطح سیاسی و امنیتی رسیدند، تهدید به وقوع پیوسته؛ در واقع، در این نگرش آسیب‌ها، تهدیدات بالقوه هستند که این رویکرد برخلاف رویکردی که معتقد است تهدید در هر صورت منشأ بیرونی و دشمنی دارد، خاستگاه تهدیدات را آسیب‌های داخلی می‌داند. تری تریف و همکاران او معتقدند گسترش آسیب‌ها به تهدید امنیت‌ملی تبدیل می‌شود. در چنین رویکردی آسیب‌های داخلی که به شکل خطرناکی ارزش‌ها و مرجع امنیتی را تهدید کنند، مانند تعارض‌های قومی۔نژادی، مرزهای جغرافیایی آسیب‌پذیر، ضعف انسجام اجتماعی، پایین بودن روحیه‌ی ملی، ضعف در اقناع‌سازی مردم، کمبود منابع، ضعف در برنامه‌ریزی، اجرا و نظارت، وجود فساد در دستگاه‌های دولتی، وابستگی سیاسی و اقتصادی و... تهدید داخلی به شمار می‌آیند. تاجیک در مطالعات امنیتی خود از طریق ادغام تهدید و آسیب در دو سطح داخلی و خارجی عمل می‌کند. از نظر پور زرومی معتقد است جداسازی تأثیرات ملی از تهدیدها و یا آسیب‌پذیری‌های ملی کاری دشوار و حتی‌ ناممکن است؛ در واقع، ترکیب این دو موضوع است که سطح امنیت و ناامنی ملی را مشخص می‌کند. صاحب‌نظران امنیت‌ملی تأکید بر تفکیک تهدیدات ساده و خطرناک امنیتی دارند. در صورت عدم تفکیک دقیق پدیده‌های داخلی از خارجی و کم‌اهمیت و پراهمیت برای مدیریت پدیده‌ها مشکلاتی به وجود خواهد آمد. مهم‌ترین آثار عدم تفکیک پدیده‌های ساده از پدیده‌های امنیتی عبارت است از:
 

    1. وسواس امنیتی (امنیتی کردن پدیده‌های ساده)

 ارزش امنیتی پدیده‌های داخلی و خارجی، بیش از آن‌چه که هست ارزیابی می‌شود و جامعه وضعیت اضطراری و تهدید‌آمیز را تجربه می‌کند. مسئولان و کارشناسان به شکل افراطی هر پدیده‌ی ساده‌ی اجتماعی و فرهنگی را امنیتی و سیاسی نموده و یا آسیب‌پذیری‌های داخلی، کم‌تر در برآورد تهدیدات امنیت‌ملی دیده می‌شود. در این صورت، در کشور تراز احساس خطر نسبت به ارزش‌های کلیدی و ملی بالا می‌رود و امید و توانایی مقابله با تهدید خارجی کاهش می‌یابد.
 

    2. غفلت امنیتی (نادیده گرفتن تهدیدات امنیت‌ملی)

ارزش امنیتی موضوعات، کم‌تر از آن‌چه که هست ارزیابی می‌شود و یا باور به تهدید خارجی وجود ندارد. کسانی که جنگ‌نرم را به عنوان یک اقدام هدفمند و طرح‌ریزی شده توسط دشمن خارجی، باور ندارند و یا یک توهم معرفی می‌کنند، در این گروه جای دارند. کشوری که گرفتار این آسیب شود، در شناسایی و برآورد تهدیدات امنیت‌ملی خود ناتوان است و در‌نتیجه بهترین حالت برای مهاجم فراهم می‌شود. منظور از آسیب‌پذیری آن دسته از محدودیت‌ها و ضعف‌های بالقوه و بالفعل یک کشور است که:
- از طرفی کشور تهدید‌کننده را به انجام تهدید تشویق می‌کند؛
- از طرف دیگر کشور تهدیدشونده را برای پاسخ‌گویی به تهدیدات مورد نظر با مشکلاتی مواجه می‌سازد.

 

    3. آسیب‌پذیری‌های امنیت‌ملی در بعد فرهنگی:

    1. دسترسی آسان به فضای سایبری و شبکه‌های ماهواره‌ای ضدانقلاب ساختارشکن و مروج باورها و ارزش‌های ضددین و ضداخلاق در جامعه؛
    2. عدم سرمایه‌گذاری مناسب و تخصیص اعتبارات کافی و مدیریت شده در بخش فرهنگی؛
    3. عدم انسجام و برنامه‌ریزی مناسب برای هجوم به مبانی فکری و فرهنگی دشمن با تکیه بر ظرفیت‌های بالای فرهنگی اسلام ناب محمدی(ص)؛
    4. تأثیر‌پذیری بخش‌هایی از جامعه به‌ویژه جوانان از جنگ رسانه‌ای، عملیات‌روانی و هم‌چنین الگوهای فرهنگی و تربیتی بیگانه؛
    5. اقبال بخشی از جامعه به خرافه‌پرستی و گرایش به عرفان‌های کاذب؛
    6. عدم تناسب و کفایت زیرساخت‌های کشور در عرصه‌ی فرهنگی، رسانه‌ای و سایبری برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمنان؛
    7. بی‌توجهی به نفوذ دشمن در سازمان‌ها و تشکل‌های فرهنگی، تبلیغی و رسانه‌های جمعی؛
    8. عدم ارائه‌ی الگوهای رفتاری جذاب متناسب با نیازها و مقتضیات جامعه؛
    9. ضعف در تولید محصولات جذاب فرهنگی متناسب با مخاطبین در مقاطع مختلف سنی و سطوح متفاوت شناختی؛
    10. وجود ناهنجاری‌های فرهنگی ناشی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی از جمله بیکاری، اعتیاد و بالا رفتن سن ازدواج جوانان؛
    11. ضعف حساسیت و اقدامات ناکافی و ناهماهنگ سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی کشور در امر مقابله با جنگ‌نرم دشمنان؛
    12. ضعف در تعمیق ارزش‌ها و بنیان‌های فکری انقلاب و اسلام ناب در اذهان نوجوانان و جوانان در مراکز آموزشی و تربیتی کشور؛
    13. فقدان انسجام، نقشه‌ی راه و مهندسی فرهنگی، نظام جامع و یک‌پارچه‌ی مدیریت، پایش، برآورد و هدایت فرهنگی، به‌ویژه برای مقابله با جنگ‌نرم دشمنان؛

با استفاده از مطالب فوق وجوه افتراق و ارتباط تهدیدات و آسیب‌پذیری‌های امنیت‌ملی عبارتند از:
    1. تهدیدات امنیت‌ملی: منشأ خارجی و برون سیستمی و آسیب‌پذیری‌های امنیت‌ملی منشأ داخلی و درون سیستمی است.
    2. تهدیدات امنیت‌ملی: معطوف به تغییر اندیشه، ارزش‌ها، نگرش‌ها، کنش‌های اعتقادی و دینی یک ملت و در نهایت، تغییر نظام‌سیاسی است.
    3. پیامد تهدیدات امنیت‌ملی: تغییر نگرش و در‌نهایت، تغییر ساختار است؛ در حالی که پیامد آسیب‌پذیری‌های داخلی، ناکارآمد ساختن سیستم و نظام، از درون است.
    4. منشأ تهدید، تعارض بین دو یا چند بازیگر در محیط خارجی است؛ در حالی که منشأ آسیب، مربوط به عدم توانایی و ضعف‌های درون سیستم و نظام‌سیاسی است.
    5. آسیب‌پذیری‌های امنیت‌ملی مانند تهدیدات در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و دفاعی ظهور پیدا می‌کنند.
    6. امکان کنترل و مدیریت تهدیدات کمتر از آسیب‌ها است؛ به عبارت دیگر، امکان برآورد، پیش‌بینی آسیب‌ها بیشتر از تهدیدات در مدیریت امنیتی است. هرچند در کشورهای ضعیف، به دلیل حجم بالای آسیب‌ها و ضعف‌های سیستمی، عملاً ظریب کنترل پایین و هزینه‌ها بالا است.
    7. برای برطرف کردن آسیب‌ها، ریشه یابی (آسیب‌شناسی) و درمان آسیب لازم است؛ در حالی که راهکار حذف تهدید، مقابله است. تهدیدات ارزش‌ها و منافع حیاتی یک نظام‌سیاسی را به خطر می‌اندازد و معمولاً برای برطرف شدن آن به هر طریق هزینه می‌شود.
    8. شیوه اقدام و نحوه مقابله با تهدیدات (مدیریت تهدید) با شیوه‌ی برخورد با آسیب‌ها (مدیریت آسیب‌های اجتماعی) متفاوت است.
    9. تهدیدات و آسیب‌پذیری‌های امنیت‌ملی، با یک‌دیگر رابطه و در مواردی همپوشانی دارند.
    10. آسیب‌های داخلی در تسریع تهدیدات خارجی مؤثرند. توانایی مقابله با تهدید خارجی را کاهش می‌دهند.
    11. اقدام به جنگ (سخت یا نرم) همواره با این تصور و برآورد درست یا غلط صورت می‌گیرد که طرف مقابل دارای آسیب‌پذیری جدی است.
    12. کارآمدسازی نظام‌سیاسی در عرصه‌های مختلف و برخورداری از قدرت بازدارندگی می‌تواند زمینه‌ی بروز تهدید را کاهش دهد.


 منبع: کتاب اصول و مبانی جنگ نرم؛ علی محمد نائینی؛ انتشارات ساقی.