دین تنها مسئله ای فردی نیست بلکه به جامعه انسانی نیز توجه خاص دارد
 
چکیده
بر خلاف آن‌چه که تصور می‌شود، دین و باورهای دینی بیشتر به مسائل اجتماعی می‌پردازد. اگر چنان‌چه بخواهیم مدلی از یک ذهن دینی بسازیم و او را در مقابله با ترس از مرگ یا وقایعی مانند آن شبیه‌سازی کنیم، خواهیم دید که آن مدل که در این مقاله با نام «لوسی» شناخته می‌شود، به سمت اجتماع رو می‌آورد و با باور به دنیای پس از مرگ، بر آن ترس غلبه می‌کند و به آرامش می‌رسد. این مدل می‌تواند تک‌تک افراد یک جامعه مجازی را بسازد و افراد این جامع با یادگیری مذهبی خود، بر خلاف دیدگاه اقتصادی و منافع فردی به سمت منافع اجتماعی برود.

تعداد کلمات 971/ تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
نویسنده: کانر وود
مترجم: حسین افرا

فکر می‌کردم دین همه چیز آن در مورد باورهای فردی است. دوباره فکرکردم و دیدم جامعه‌شناس بزرگ، امیل دورکیم، استدلال کرد که مذهب «فوق العاده اجتماعی» است؛ به این معنا که در دنیای واقعی، دین بستگی به روابط بین افراد دارد – از قبیل به اشتراک‌گذاری باورها، انجام مراسم به‌صورت دسته جمعی، بحث در مورد الهیات. بنابراین اگر می‌خواهید دین را مطالعه کنید، باید برای این عوامل اجتماعی دلایل کافی داشته باشید و اگر شما می‌خواهید دین را با استفاده از شبیه‌سازی‌های کامپیوتری مدل دهید، پس نیاز به افراد مجازی خود دارید و همین طور نیاز به نفوذ در یک دیگر از راه‌هایی که لزوما مطابق با جهان بینی فردی هر شخص ندارد، دارید.
در اقتصاد، مردم اغلب به عنوان بازیگران منطقی که سعی در به حداکثر رساندن استفاده‌های فردی خود دارند، مدل می‌شوند (من عدالت کامل را در اقتصاد نمی‌بینم - چراکه اقتصاددانان برای قرن‌ها عدالت کامل نسبت به وقایع نداشته و همین باعث می‌شود که من به عدالت کامل در اقتصاد شک کنم .) یکی از دلایلی که دین، اغلب سخت به نظر می‌رسد، مطالعه است. مطالعه مطالبی که مردم را به رفتارهایی که سخت پیش‌بینی می‌شود، الهام می‌کند. اما مدل‌های ما (که انگیزه‌های فوق‌العاده پیچیده‌ای را که از تعهدات مقدس به ارمغان می‌آورد و پویایی اجتماعی را الهام بخش می‌داند) ممکن است ما را به درجه‌ای از یادگیری برساند که شگفت‌انگیز خواهد بود.البته مردم واقعی همیشه انتخاب‌های غیرمنطقی را ترجیح داده‌اند. بخشی از دلیل این امر این است که انسان‌ها به شدت در امور اجتماعی به کارهایی که در مدل‌های منطقی یافت نمی شود، اهتمام دارند؛ به عنوان مثال، تحقیقات روان‌شناختی نشان می‌دهد که مردم در حال تلاش برای همبستگی به اعضای گروه‌های خود یا قبیله خود هستند و این میل به خاطر بخشی از ترس از مرگ است. در عین حال، تعهدات قبیله‌ای مردم می‌تواند آن‌ها را به جایی برساند که ارزش بعضی چیزها که از لحاظ مسائل اقتصادی بی‌ارزش هستند را بی‌نهایت تلقی کنند و برای آن‌ها اهمیت فراوان قائل شوند.
این «ارزش‌های مقدس» در دین نقش مهمی ‌ایفا می‌کند. در پروژه‌ی مدل‌سازی مذهبی، ما در حال تلاش برای ایجاد شبیه‌سازی‌های کامپیوتری هستیم که به ما نشان ‌دهد که چگونه مذهب مردم، جوامع مردمی را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. به همین ترتیب، یکی از وظایف فعلی ما ایجاد یک چارچوب مبتنی بر عامل است - یک ذهن مجازی - که رفتار خود را از دیدگاه روان شناختی و انسان شناختی به ارزش‌های مقدس، مذهبی و پویای قبیله ای هدایت می‌کند.

 

بیشتر بخوانیم: دین و نگرش اجتماعی


در اکثر مدل‌های اقتصادی، بنا را بر ارزش‌هایی می‌گذارند که بر اثر مبادلات تجاری به‌دست می‌آید: یک قطعه زمین به ارزش X دلار، با توجه به محل سکونت، استفاده بالقوه، کیفیت خاک، و غیره  قیمت‌گذاری می‌شود. اما در شبیه‌سازی ذهن مجازی ما، با توجه به عوامل، مقادیری را تعیین می‌کنند که دقیقا به علل اقتصادی انجام می‌شود. در حالی که با ارزش‌های مقدس نمی‌توان مقادیر پولی را درنظر گرفت . این چارچوب از محققانی مانند اسکات اتران، انسان‌شناس مبحثی از تئوری ارزش‌های مقدس است که در آن گفته می‌شود چرا مذاکرات اجتماعی اغلب شکست می‌خورد، مخصوصا وقتی که افراد دچار افسردگی مذهبی هستند؟
یک جنبه از مدل ما، ذهن مجازی است  که آن را ما در حال حاضر با نام «لوسی» میخوانیم؛ به عنوان مثال، درگیری نظامی ‌یا قحطی، توجیهی بر ترس لوسی از مرگ خواهد داشت. برای فرار از این ترس شدید، لوسی تبدیل به قبیله‌ای با اعضای بیشتر خواهد شد، در همان زمان ترس لوسی شروع به جمع‌آوری اعتقادات بیشتری به ارواح یا خدایانی که با گروه خاصی ارتباط دارند، می‌کند. به این ترتیب، تهدید مرگ می‌تواند  لوسی را هم از لحاظ اعتقاد مذهبی هم از لحاظ درون‌گرایی پیشرفت و گسترش دهد.
«نظریه مدیریت تروریسم» ادعا می‌کند که مردم به طور ذاتی برای یادآوری مرگ، از طریق ارتباط نزدیک با گروه فرهنگی خود واکنش نشان می‌دهند. اکثر فرهنگ‌ها یاد می‌گیرند که بر یک واقعیت بزرگ‌تر و عمیق‌تر برسند و آن این است که زندگی را به جای مرگ می‌گذارند - به عنوان مثال،  زندگی پس از مرگ آسمانی. حتی فرهنگ‌هایی که به زندگی پس از مرگ اعتقاد ندارند، معمولا یاد می‌گیرند که زندگی مردم، معنای کیهانی بالاتری دارند. این تعریف از معنا باعث می‌شود که مرگ به اندازه‌ای کمتر، تهدید‌کننده باشد - یعنی یک فرد،از مرگ هراس داشته باشد، اما معنای زندگی او تحت تاثیر مرگ نباشد. بنابراین وقتی که مرگ در دنیای واقعی به‌وجود می‌آید، مردم انگیزه بیشتری برای باور به «جهان معنی» در خود ایجاد می‌کنند که آن انگیزه توسط گروه‌های فرهنگی آن‌ها ایجاد می‌شود. به همین دلیل است که مردم، پس از بلایای طبیعی، دیندارتر می‌شوند و چرا دینداری در کشورهای فقیر با  نرخ مرگ‌و‌میر بالا بیشتر است ؟
اگر افراد فقیر جایی در کنار هم باشند، با یکدیگر همکاری می‌کنند. با استفاده از نظریه مدیریت تروریسم و تئوری ارزش‌های مقدس، بر پایه‌ی این دو تئوری به ذهن مجازی دینی‌مان بپیوندیم. ما گام به گام لوسی را ایجاد می‌کنیم. در شبیه‌سازی لوسی اجرا می‌شود، بسیاری از صدها (یا هزاران) عوامل فردی، هر کدام از ذهن لوسی می‌گذرد، در یک چشم‌انداز که ممکن است فرد ثروتمند داشته باشد که باید برای خود منابعی را ایجاد کند، از ذهن لوسی می‌گذرد؛ ولی در پایان انتخاب لوسی انتخاب مقدسی خواهد بود.
یکی از دلایلی که دین، اغلب سخت به نظر می‌رسد، مطالعه است. مطالعه مطالبی که مردم را به رفتارهایی که سخت پیش‌بینی می‌شود، الهام می‌کند. اما مدل‌های ما (که انگیزه‌های فوق‌العاده پیچیده‌ای را که از تعهدات مقدس به ارمغان می‌آورد و پویایی اجتماعی را الهام بخش می‌داند) ممکن است ما را به درجه‌ای از یادگیری برساند که شگفت‌انگیز خواهد بود.

 
برگرفته از سایت: www.huffingtonpost.com