اوضاع سیاسی ایران در دوره ایلخانان
بعد از حکومت و فرمانروایی مغولان بر ایران، هلاکو (اولین امیر ایلخانی) توانست با فتوحات سراسری خود (فتح ایران و بغداد) حکومت مستقل ایلخانان را در ایران پایهگذاری کند. هلاکو در سال 654 در راستای حکومت مغولستان، مراغه را در آذربایجان ایران به پایتختی برگزید و به ترمیم ویرانیهای به وجود آمده از دوره مغولان پرداخت و طبق فرمانی، ایران را بین فرزندان و فرماندهان خویش تقسیم کرد؛ بدین گونه هلاکو و فرزندان و نوادگانش حدود صدسال و اندی، از سال 654 تا 756، بر ایران فرمان راندند؛ سپس بهتدریج گرفتار اختلاف و سرانجام تجزیه گردیدند تا اینکه ویرانگر دیگری، به نام تیمورلنگ، بر ایران استیلا یافت؛ بنابراین مطالعات انجامشده به روش تاریخی نشان میدهد که ایلخانان در چه زمانی ایران را مورد حمله قرار دادند و چگونه این سرزمین را تصرف کردند؛ همچنین در مقاله به این موضوع اشاره خواهد شد که حکومتهای محلی، همانند آلچوپان، آلجلایر و آلمظفر و... در صحنه سیاسی ایران چگونه ظاهر شدند.
تعداد کلمات 1372/ تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
روی کار آمدن ایلخانان (651 ـ 756)
قوبیلای، تمام متصرفات غربی امپراتوری (ایران و الجزیره و شام و روم و...) را به هلاکو سپرد؛ بدین ترتیب، وی توانست سلطنت ایران را از سال 651 تا 663 به دست بگیرد و دولت ایلخانی[1] را در ایران تاسیس کند.
اقدامات هلاکوخان
1. ازبین بردن حکومت اسماعیلیه و خراب کردن قلاع آن؛
2. تصرف بغداد و انقراض خلافت عباسیان؛
3. حمله به سوریه و شام و سپس به مصر[2] و به اطاعت درآوردن سلاطین ایوبی بود.
بعد از نابودی اسماعیلیان، هلاکو خود را برای فتح بغداد آماده کرد. هلاکو ابتدا، نامه به خلیفه نوشت و وی را به قبول اطاعت فراخواند؛ اما خلیفه اطاعت هلاکو را نپذیرفت و مغولان شهر را به مدت پنجاه روز محاصره کردند و سرانجام در سال 656 هلاکوخان با به قتل رساندن مستعصم (آخرین خلیفه عباسی) به حکومت عباسیان، بعد از 525 سال حکمرانی در بغداد، خاتمه داد.
جانشینان هلاکوخان
بعد از مرگ اباقا، امرا و شاهزادگان، احمد تگودار یا نکودار (برادر اباقا) را در 26 محرم سال 681 برای پادشاهی برگزیدند؛[4] اما ارغونخان (پسر اباقا) از آنجایی که سلطنت را از آن خود می دانست، با عموی خود مدام درحال کشمکش بود و به وی اجازه نداد به جز مذاکره با مصریان، برای برقراری صلح در سیاست خارجی کارهای دیگری انجام دهد.[5] احمد تگودار در سال 683 توسط سپاهیان ارغونخان به قتل رسید.
ارغونخان، بعد از آنکه بر تخت سلطنت نشست، دستور داد شمسالدین محمد جوینی و همه پسران و نوادگان و برادرزادههای وی را به قتل برسانند؛ به این ترتیب خاندان جوینی برای همیشه از بین رفتند. در روزگار فرمانروایی ارغونخان، روابط ایلخانان با همسایگان نسبتا آرام بود.تاریخ تشکیل حکومت ایلخانی و حرکت هلاکوخان به سوی ایران و فتح کامل و سراسری این سرزمین، با ویرانگریهای مادی و معنوی همراه بود و وی با از میان برداشتن کانونهای قدرت، توانست حکومت ایلخانی را پایهگذاری کند.
پیآمدهای لشکرکشی هلاکوخان به ایران: تاسیس حکومت ایلخانی در ایران، سقوط دستگاه خلافت عباسی و تضعیف و حذف قدرت اسماعیلیه در ایران و فتح قلعه الموت بود.
بعد از مرگ ارغونخان، برادر وی گیخاتو که بر بلاد روم حکومت داشت، در سال 690 به سلطنت رسید؛ اما درزمان وی، جمعی از ترکمانان و یونانیان سرزمین روم شورش کردند که گیخاتو (بعداز ده ماه جنگ) توانست آنان را سرکوب و نابود کند؛[6] همچنین در دوره گیخاتو، خزانهها خالی شد و مملکت به مشکل مالی برخورد و وی به پیشنهاد وزیرش، خواجه صدرالدین خالد زنجانی، تصمیم گرفت در ایران اسکناس چاو را متداول کند؛ اما ناآشنایی مردم در استفاده از اسکناس و ممنوع شدن دادوستدها با سکه باعث شد که مشکلات مالی بیشتر شود و به ناچار گیخاتو، چاپ اسکناس را لغو کرد.[7]
بایدو (نوه هلاکوخان) از بغداد به آذربایجان (محل استقرارگیخاتو) لشکر کشید و گیخاتو را به قتل رساند و توانست چند ماه، از جمادیالاول تا ذیالقعده سال 694 حکومت کند؛ تا اینکه توسط غازانخان (پسر ارغون) کشته شد.
غازانخان در سال 694 بر تخت فرمانروایی نشست که دوران سلطنت این فرمانروا، دوران اوج ترقی حکومت مغولان، از نظر سیاست داخلی و خارجی بود.
غازانخان بهخاطر منافع و مصالح سیاسی، نه بهخاطر اختلافات مذهبی (غازان مسلمان شده بود) با مصریان به جنگ پرداخت و توانست یک بار مصریان را در مجمعالمروج شکست دهد؛ اما یک بار هم در مروجالصفر، شکست سختی از مصریان خورد[8]؛ تا اینکه بعد از مرگ وی سیاست خارجی ایلخانان راکد ماند؛ همچنین شاهان محلی ترک در آسیای صغیر از زیر نظر مغولان خارج شدند و گرجستان و نواحی جنوبی ایران، استقلال یافتند و فقط مناطقی از ایران، چندین سال سلطنت مغولان را پذیرفتند.[9]
اولجایتو[10] (برادر غازانخان) در سال 703 بر تخت سلطنت تکیه زد و بعد از آنکه مسلمان شد، نام محمد را برای خود انتخاب کرد. اولجایتو، اولین خان مغولی بود که به مذهب شیعه، ابراز علاقه کرد و گنبد سلطانیه را در زنجان ساخت و به پایتختی انتخاب کرد.[11]
آخرین امپراتور ایلخان، ابوسعیدخان بود که بعداز مرگ وی، سلسله ایلخانان رو به انحطاط رفت و ممالک ایلخانی دچار تجزیه شد و مقام فرمانروایی در میان یک عده از شاهزادگان بیلیاقت خاندان چنگیزی و امرای متخاصم، مانند ارپاگاون نواده برادرى هولاکوخان، موسىخان نواده بایدوخان، محمدخان از اعقاب منگو، طغاتیمورخان از نوادگان برادرى چنگیز، ساتىبیگ دختر اولجایتو، شاهجهان تیمورخان نواده گیخاتوخان، سلیمانخان از اعقاب هولاکو، انوشیروان عادل از اعقاب هلاکو دستبهدست شد[12] و در سالهای 736 تا 756 هر یک از این فرمانروایان، گاهى در قسمتى از ممالک ایلخانى به اسم حکومت میکردند.[13]
بیشتر بخوانید: اوضاع دینی ایران در دوره ایلخانان
روی کار آمدن حکمرانان محلی
سلسلههاى دیگرى هم که همزمان با حمله مغول وجود داشتند یا در دوره حکومت ایلخانان پدید آمدند و با قبول ایلى، باقى ماندند، عبارتند از: آلجلایر، امراىچوپانى، آلمظفر، آلاینجو، امراىطغاتیمورى، سلغریان، ملوک شبانکاره فارس، اتابکان یزد، اتابکان لرستان، قراختائیان کرمان، آلکرت هرات و... که از این سلسلهها، برخی در دوره حکومت ایلخانی منقرض شدند و برخی هم پس از سقوط این دولت، به حکومت خود ادامه دادند. در زمان تسلط سلسلههایی که نام برده شد قتل و غارت و ناجوانمردی افزایش یافت و مردم ایران زمین به مدت نیم قرن با این شرایط وحشتناک، دست به گریبان بودند. در همین اوضاع آشفته و پر هرجومرج، تیمور از ماوراءالنهر (آسیای مرکزی) برخاست و روسای این خاندانها به استقبالش رفتند و وی را به ایران دعوت کردند. درنتیجه بهخاطر اوضاع آشفتهایی که به وجود آمده بود، تسخیر ایران برای آن جهانگشا به سادگی میسر شد و تیمور با از بین بردن سلسلههای محلی، بر سراسر ایران مسلط شد.
به منظور رعایت اختصار، شجرهنامهی اعضای اصلی خاندان چنگیزخان و ایلخانان ایران را در ذیل نشان میدهیم.
نتیجهگیری
پیآمدهای لشکرکشی هلاکوخان به ایران: تاسیس حکومت ایلخانی در ایران، سقوط دستگاه خلافت عباسی و تضعیف و حذف قدرت اسماعیلیه در ایران و فتح قلعه الموت بود. هلاکوخان سعی و تلاش کرد که در تصرف مملکت روم و افزودن آسیای صغیر به ممالک ایلخانی، موفقیتهایی به دست آورد، اما چارهاندیشی او برای مسئله شام و مصر و در هم کوفتن قدرت سلاطین آن نواحی، به ثمر ننشست و سپاه مغولان در عینالجالوت، شکست سختی خوردند و هلاکوخان موفق به در هم شکستن سد آهنین مصر نشد؛ تا این که پس از شکست ایلخانان، دوره تیموریان آغاز شد؛ درنتیجه امیرتیمور با از بین بردن سلسلههای محلی، همانند آلچوپان، آلجلایر و آلمظفر و... سرزمین ایران را به تصرف خود درآورد.
نمایش پی نوشت ها:
[1]. لقبی که هلاکو برای خود انتخاب کرد.
[2]. نه تنها هلاکو، بلکه جانشینان وی هم موفق به شکست مصر نشدند و مصر یکی از موانع بزرگ پیشرفت مغول بود.
[3]. عباس اقبال، حسن پیرنیا، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ص 494.
[4]. سرجان ملکم، تاریخ کامل ایران، ترجمه اسماعیل حیرت، ج 1، ص 283.
[5]. برتولد اشپولر، تاریخ مغول در ایران، ترجمه محمود میرآفتاب، ص 84- 83.
[6]. اقبال و پیرنیا، همان، ص 504-502.
[7]. رشیدالدین فضلالله همدانی، جامعالتواریخ، تصحیح محمد روشن و مصطفی موسوی، ص 836.
[8]. اقبال و پیرنیا، همان، ص 511-510.
[9]. اشپولر، همان، ص 110.
[10]. سلطان آمرزیده.
[11]. محمدبنسیدبرهانالدین میرخواند، تاریخ روضه الصفا، ج 5، ص 127؛ غیاثالدینبنهمامالدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، مقدمه جلالالدین همایی، ج 3، ص 66.
[12]. به این دوران 20 ساله دوران فترت ایلخانی میگویند یعنی از مرگ ابوسعید تا روی کارآمدن تیمور.
[13]. ر.ک. به کتاب: ملکم، همان، ص 296، 295.
- اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ترجمه محمود میرآفتاب، چاپ نهم، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1386.
- اقبال، عباس، حسن پیرنیا، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، چاپ نهم، تهران، خیام، 1380.
- خواندمیر، غیاثالدینبنهمامالدینالحسینی، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، مقدمه جلالالدین همایی، چاپ چهارم، تهران، خیام، 1380.
- ملکم، سرجان، تاریخ کامل ایران، ترجمه میرزا اسماعیل حیرت، چاپ اول، تهران، افسون، 1380.
- میرخواند، محمدبنسیدبرهانالدین خواندشاه، تاریخ روضه الصفا، تهران، انتشارات کتابفروشیهای مرکزی، خیام، 1339.
- همدانى، رشیدالدین فضلالله، جامعالتواریخ، تصحیح محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، اقبال، 1338.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}