قرآن کریم به خاطر قابلیت فرهنگ‌سازی در جامعه دارای جایگاه بلندی است
 
چکیده
فرهنگ، مهم‌ترین جلوه و نماد بیرونی و خارجی از انسانیت بشر است. از این رو، شخصیت هرکسی را بر اساس فرهنگ وی می‌سنجند. هم‌چنین فرهنگ هر جامعه به عنوان مهم‌ترین معیار سنجش و داوری درباره آن جامعه و بیانگر میزان رشد و تکامل آن در مسیر درست کمالی به شمار می‌آید. بر این اساس، قرآن به مسائل فرهنگی بیش از هر مسئله دیگر بها داده و آموزش و پرورش انسانی را در این مسیر مورد توجه و اهتمام ویژه قرار داده است.

تعداد کلمات 2098/ تخمین زمان مطالعه 11 دقیقه
نویسندگان:
دکتر محسن نیازی[1]
محمد کارکنان نصرآبادی[2]


مقدمه

بسیاری از آموزه‌های قرآنی به حوزه فرهنگ‌سازی توجه داشته و دستورهایی به این منظور صادر کرده است. حوزه مسایل تربیتی که به اشکال مختلف در قرآن مورد توجه است، بازتابی از این توجه قرآن به مسئله فرهنگ‌سازی می‌باشد؛ زیرا هر جامعه‌ای در صورتی می‌تواند در مسیر الهی و صراط مستقیم گام بردارد که آموزش فرهنگ‌سازی درست زندگی در آن مورد اهتمام باشد و مردم در مسیر درست جامعه‌پذیری آموزش دیده و پرورش یابند.
بسیاری از رفتارهای فردی و اجتماعی همواره نیازمند بازسازی و به‌سازی است؛ زیرا به علل درونی و بیرونی، انسان گرایش‌های افراطی و تفریطی پیدا می‌کند که خود عامل مهم کژروی انسان است. تأکید بر اعتدال و میانه‌روی در همه حوزه‌ها و ارائه مسیر کمالی به نام راه راست و صراط مستقیم از آن روست تا همواره با معیار و میزانی، جلوی کژروی‌ها گرفته شود.
قرآن کریم بزرگ‌ترین هدیه الهی برای انسان‌ها و گران‌بهاترین میراث پیامبر اسلام (ص) در میان مسلمین است، امت اسلامی آن‌گونه که شایسته است برای استفاده از این میراث عظیم از خود همت نشان نداده و نمی‌دهد؛ مانند وقایع پس از رحلت پیامبر، على‌رغم تأکیدات فراوان آن حضرت مبنی بر وجوب رجوع و عمل به قرآن (ثقل اکبر) و فرا گرفتن علوم قرآن از اهل‌بیت (ثقل اصغر)، از تمسک به این حبل متین الهی محروم مانده است. در نتیجه جامعه اسلامی از جایگاه اصلی خویش که قرآن آن‌ها را بدان مژده داده و می‌فرماید: «انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین»، (آل‌عمران، ۱۳۹) باز مانده و امروزه به این واقعیت تلخ مواجهیم که جامعه اسلامی به دلیل فاصله گرفتن از واقعیت قرآن و علوم اهلبیت، متحمل خسارت‌های جبران‌ناپذیری شده است.
به موازات سعی در فهم قرآن و عمل به رهنمودهای آن، هرگز دشمنان و مخالفان قرآن را نباید از نظر دور داشت. تمسک به قرآن و حاکمیت بخشیدن به این کتاب آسمانی جز با شناخت تفکرات انحرافی ضد قرآنی و مقابله با آن‌ها امکان‌پذیر نیست. همان‌طور که اگر حق را بشناسیم باطل را نیز خواهیم شناخت و شناخت باطل نیز ما را کمک می‌کند تا حق را بشناسیم، در مقام عمل نیز حاکمیت بخشیدن به قرآن در جامعه بدون شناخت مخالفان و افکار انحرافی آنان و مقابله با توطئه‌ها و شگردهای شیطانی آن‌ها در تضعیف عقاید دینی مردم ممکن نیست. زدودن افکار انحرافی و شبهات ملحدان از افکار مردم، به‌خصوص جوانانی که از نظر علوم و معارف دینی از بنیه علمی کافی برخوردار نیستند، از کارهای زیربنایی گسترش فرهنگ و معارف قرآنی است و بدون آن نمی‌توان انتظار نتیجه مطلوب داشت.
 

ضرورت فرهنگ‌سازی قرآن

قرآن، صحیفه نورانی خداست که از هنگام نزول افتخارآمیزش، شگفتی‌های بسیار و ارمغان‌های پربار در دفتر فرهنگ و تاریخ انسان نگاشت؛ از همین روی کسانی که به او دل بستند و قرآن چهره برایشان گشود، تفسیر هستی را از او آموختند و با او زیستند و با او جاودانه شدند و قرآن، عالم درونشان را صفا بخشید و جهان بیرونشان را آباد کرد و چشمه‌های دانش را بر گلزار وجودشان جاری ساخت و رازهای مکنون کائنات را بر آنان گفت، وحدت و برادری را ارزانی‌شان داشت و سروری عالم را بر کف با اقتدارشان سپرد. فرهنگی غرورآمیز و تمدنی دامن گستر و دل‌انگیز در تاریخ دیانت پدید آمد. هزاران کتاب در رشته‌های گوناگون دانش از آن نشئت یافت و صدها رساله درباره این گنجینه لایزال الهی به بار نشست و میراث مسلمانان گردید. امروز نیز، قرآن همان چراغ روشنایی‌بخش و احیاگر است که آن اعجازها را پدید آورد. حکمت او لایزال و قدیم، ظاهرش دل‌ربا و نهانش ژرف و بیکرانه است؛ شگفتی‌های آن فرجام‌ناپذیر و تازگی‌هایش بی‌پایان است و تاریکی‌ها جز بدان روشنایی نمی‌یابد. انسان امروز از پس سرخوردگی‌های بی‌شمار از مکتب‌های برخاسته زمینی، بیش از هر زمان دیگر نیازمند هدایت وحیانی است. حضرت علی(علیه‌السلام) در این مورد می‌فرمایند: قرآن، نوری است که خاموشی ندارد؛ چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد و دریایی است که ژرفای آن درک نشود؛ راهی است که رونده آن گمراه نگردد؛ شعله‌ای است که نور آن تاریک نشود؛ جدا‌کننده حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد؛ بنایی است که ستون‌هایش خراب نشود؛ شفا‌دهنده‌ای است که بیماری‌های وحشت‌انگیز را بزداید، قدرت که یاورانش شکست ندارند و حقی است که یاری‌کنندگانش مغبون نشوند.
 

تحلیل نهادی

نهاد اجتماعی[3] مجموعه‌ای کلی از ارزش‌ها، هنجارها، اعتقادات و روابط ‌اجتماعی سازمان‌یافته‌ای است که برای تأمین نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی افراد جامعه، تکوین یافته و تثبیت شده است. در واقع، نهادهای اجتماعی مجموعه‌ای از الگوهای منظم و بادوام رفتاری و روابط اجتماعی است که بر اساس نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی انسان‌ها پدید آمده است. نهادهای اجتماعی علاوه بر اینکه به نیازهای انسان در جامعه پاسخ می‌دهند و از این جهت وجودشان برای افراد جامعه ضروری است، بلکه برای کنترل افراد جامعه از طریق مراقبت از میراث اجتماعی و نظارت بر پذیرش آن‌ها دارای کارکرد هستند. نیکلاس آبرکرامبی معتقد است «اصطلاح نهاد، به طور وسیع در توصیف آن قسمت از اعمال اجتماعی به کار می‌رود که به طور منظم و مداوم تکرار می‌شوند؛ به وسیله ضوابط اجتماعی تجویز و حفظ می‌گردند و اهمیت عمده‌ای در ساختار اجتماعی دارند. نهاد مانند نفس (هم‌چنین) اشاره‌اش به سیاق‌های پا برجا شدۀ رفتار است، ولی واحد مافوق و کلیتری شمرده می‌شود که این نقش را در خود جای می‌دهد.» (کرامبی، ۱۳۷۰: ۱۹)
تحلیل و ره‌یافت نهادی[4] یکی از ستون‌های اساسی رشته سیاست می‌باشد. این ره‌یافت بر قواعد، رویه و سازمان‌های رسمی حکومت تمرکز می‌نماید؛ روش‌های آن عبارت از توصیفی - نهادی، قانونی - رسمی و مقایسه‌ای - تاریخی است. این ره‌یافت به دنبال، تبیین و توضیح رابطه میان ساختار دموکراسی و راه‌هایی که طی آن قواعد، رویه‌ها و سازمان‌های رسمی در محدود ساختن رفتار سیاسی موفق می‌شوند یا شکست می‌خورند، است. ره‌یافت نهادی هم‌چنان به عنوان ویژگی تعیین‌کننده مکتب انگلیسی سیاست شناخته می‌شود. از منظر این مکتب، این نهادهای بین‌المللی‌اند که به هم‌کاری‌های بین‌المللی در جهت تأمین اهداف و منافع مشترک در جامعه‌ی دولت‌ها شکل می‌دهند. (مشیرزاده، ۱۳۶۶: ۱۶۶)

 

 بیشتر بخوانید: تمدن سازی و فرهنگ آفرینی قرآن


در تحلیل نهادی با مفاهیم گوناگون و در عین مرتبط با آن روبه‌رو هستیم که عبارتند از:
١. بستر نهادی
 بستر نهادی، یکی از مهم‌ترین عناصر چارچوب نهادی - ساختاری است که یک سیستم اقتصادی را شکل می‌دهد. بستر نهادی، مجموعه‌ای متشکل از نهادها است که این نهادها به مثابه قواعد بازی در یک جامعه هستند. بستر نهادی به نحوه ترکیب و چیدمان قواعد بازی اشاره دارد. در این زمینه، شاخص‌هایی مانند مدیریت نهادها، روابط اجتماعی و انسانی حاکم بر نهادها قابل بررسی است.

۲. کارآیی نهادی

اگر روابط و مبادلات سیاسی و اقتصادی میان مردم در سیستم اقتصادی را به مثابه یک بازی در نظر بگیریم، آن‌گاه روشن است که کارآیی نهادی (قواعد بازی)، نقشی تعیین‌کننده در تأمین کارآیی فرآیندهای حاکم بر سیستم اقتصادی و نتایج حاصل از آن خواهد داشت. در این زمینه، شاخص‌هایی مانند روابط بین پرسنل با یکدیگر، روابط بین پرسنل با مدیران و نحوه ارتقاء در نهاد مورد بررسی قرار می‌گیرد.
 

٣. ثبات و تغییرات نهادی

یک مسئله مهم دیگر در مورد تحلیل نهادی، مسئله ثبات نهادی است. روشن است که بی‌ثباتی نهادی در یک سیستم اقتصادی، اثری تعیین‌کننده در فرآیندهای حاکم بر سیستم اقتصادی و نتایج حاصل از آن خواهد داشت. در این زمینه، شاخص‌هایی مانند میزان تغییر و تحول مدیران قابل بررسی است.
 

۴. اجرای نهادی

مسئله بسیار مهم دیگر در مورد تحلیل نهادی، مسئله اجرای نهادی است. اثر عملی نهادها به عنوان قواعد بازی، هنگامی در جامعه ظاهر می‌شود که قواعد بازی به نحو مطلوبی اجرا شود؛ قاعده بازی هنگامی که نه تنها ضمانت اجرایی نداشته باشد، بلکه عملاً نیز در جریان بازی اعمال نگردد؛ در نتیجه تأثیری در جریان بازی نخواهد داشت. اجرای نهادی فرآیندی هزینه‌بر است. دولت و به طور مشخص قوای اجرایی، قضایی و انتظامی آن ناظر و ضامن اجرای نهادهای رسمی است و میزان موفقیت دولت در اجرای نهادی نه تنها به کارآیی دولت، بلکه به فرهنگ و ایدئولوژی حاکم بر جامعه نیز وابسته است.
 

جوانان و قرآن

نوجوانی و جوانی، بهار عمر و هنگام شکوفایی آن و آغاز فراز و نشیب‌های روحی و جسمی و رسیدن به رشد است. در این دوره کم‌کم شخصیت انسان شکل گرفته و پرسش‌های فکری و فرهنگی بسیاری در ذهن جوان پیدا می‌شود. (بلر، ۱۳۷۹: ۹۳) درکنار شاخص‌ها و ویژگی‌های جوانی، مانند زیبایی، نشاط، احساسات، لذت‌های متنوع، تفریح و آراستگی، شاخص‌هایی چون خداجویی، خدایابی و دین‌باوری از ویژگی‌های این دوران است. از طریق این ویژگی‌ها و انرژی متراکمی که در آن‌ها وجود دارد و با تبیین صحیح باورها و ارزش‌های دینی و مذهبی، می‌توان روح نا‌آرام جوان را آرامش و اطمینان بخشیده و او را به نجات و کمال رساند.
نهادهای فرهنگی جامعه وظیفه دارند قرآن کریم را که تجلی‌گاه خداوند و یگانه وسیله ارتباط میان بندگان و آفریدگار جهان است، به میان جوانان بیاورند و آنان را با کتاب خدا آشنا و اندیشه و عمل آنان را با قرآن هماهنگ کنند و بدین وسیله، قرآن را از انزوا و مهجوریت خارج سازند تا فرستاده خدا در روز قیامت، لب به گلایه نگشاید: «وَقَالَ ٱلرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِى ٱتَّخَذُوا هَذَا ٱلْقُرْءَانَ مَهْجُورًا» (فرقان، ۳۰) و رسول خدا گفت: پروردگارا (با اینکه هشدار دادی و فرمودی اگر می‌خواهید سربلند و عزیز باشید، به قرآن عمل کنید) قوم من (نه تنها آن را ترک کردند) دوری از قرآن را پیشه خود ساختند.مقام معظم رهبری جوانان را به تلاش در راه خدا و برای خدا دعوت می‌فرمایند و در فرازهای جداگانه‌ای آنان را به تحکیم ارتباط با خدای متعال تشویق می‌نمایند: «توصیه من این است که در راه خدا، برای خدا با وحدت کامل تلاش خودتان را دنبال کنید. به شما می‌گویم که پروردگار متعال با شماست و آینده متعلق به شماست و شما جوان‌ها آن روزی را خواهید دید که ایران اسلامی شما، به فضل پروردگار برای کشورها و ملت‌ها یک الگوی تقلید‌کردنی خواهد بود.»
بنابراین، بهترین فرصت برای آشنایی با قرآن و معارف قرآنی، دوره نوجوانی و جوانی است، چرا که آنچه در این دوره فرا گرفته شود، ماندگار و جاودان خواهد بود. امام راحل در طول نهضت خود، همواره جوانان را می‌ستود و آنان را ارشاد و راهنمایی می‌کرد و برای پیش‌برد آرمان‌های اسلام بر آنان سرمایه‌گذاری می‌نمود:
«شما جوان‌ها امید من هستید، نوید من هستید، امید من به شما توده جوان است. به شما توده محصل است. من امید این را دارم که مقدرات مملکت ما، بعد از این به دست شما عزیزان بیفتد و مملکت ما را شما عزیزان حفظ کنید. شما جوانان برومند، شما محصلین ارجمند، در هرجا از ایران که هستید باید بیدار باشید با بیداری از حقوق خودتان دفاع کنید.» (خمینی، ۱۳۷۸: ۸۰-۷۹)
حضرت امام خمینی بر علیه تمسک به قرآن را به شرط وحدت ناگسستنی جوانان با یکدیگر، مژده پیروزی نهایی می‌دهند و می‌فرمایند: «من با تأیید خداوند متعال و تمسک به مکتب پرافتخار قرآن، به شما فرزندان عزیز اسلام مژده پیروزی نهایی می‌دهم، به شرط اینکه نهضت بزرگ اسلامی و ملی ادامه یابد و پیوند بین شما جوانان برومند اسلام ناگسستنی باشد.» (خمینی، ۱۳۷۸)
 حضرت امام خمینی(ره) با استناد به سخن امام صادق(ع) درباره قرائت قرآن توسط جوان و آثار جاودان آن معتقدند: «در حدیث است که کسی که قرآن را در جوانی بخواند، قرآن با گوشت و خونش مختلط شود؛ و نکته آن، آن است که در جوانی اشتغال قلب و کدورت آن کمتر است. از این جهت، قلب از آن بیشتر و زودتر متأثر می‌شود و اثر آن نیز بیشتر باقی می‌ماند.» (خمینی، ۱۳۷۰: ۱۹)
بر این اساس، امام راحل در برخی از پیام‌های خود، جوانان را به شیوایی و روشنایی سخن خداوند و بهره‌گیری از آن فرا می‌خواند. ایشان با توصیه به جوانان به تمسک به قرآن و سلاح، آینده را از آن مستضعفین می‌دانند که دیر یا زود پیروز می‌شوند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی هم در مواقع و مناسبت‌های گوناگون درباره جوانان سخن گفته و ارشادات و رهنمودهای فراوانی بیان کرده‌اند که اگر جوانان آن‌ها را به کار ببرند، به سعادت و خوشبختی خواهند رسید و هویت و جایگاه واقعی خود را در جامعه اسلامی و انقلابی خواهند یافت. ایشان در جمع جوانان می‌فرمایند:
«جوانی یک پدیده درخشان و یک فصل بی‌بدیل و بی‌نظیر از زندگی هر انسانی است. در هر کشوری که به مسئله جوانان و جوان آنچنان‌که حق این مطلب است، درست رسیدگی بشود، آن کشور در راه پیشرفت، موفقیت‌های بزرگی به دست خواهد آورد.» (خامنه‌ای،1381:67)
مقام معظم رهبری جوانان را به تلاش در راه خدا و برای خدا دعوت می‌فرمایند و در فرازهای جداگانه‌ای آنان را به تحکیم ارتباط با خدای متعال تشویق می‌نمایند: «توصیه من این است که در راه خدا، برای خدا با وحدت کامل تلاش خودتان را دنبال کنید. به شما می‌گویم که پروردگار متعال با شماست و آینده متعلق به شماست و شما جوان‌ها آن روزی را خواهید دید که ایران اسلامی شما، به فضل پروردگار برای کشورها و ملت‌ها یک الگوی تقلید‌کردنی خواهد بود.» (خامنه‌ای، ۱۳۸۱: ۱۶۶)

 

نمایش پی نوشت ها:

[1]. استاد گروه علوم اجتماعی دانشگاه کاشان (niazim@kashanu.ac.ir)
[2]. دانشجوی دکتری رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی (m.karkonan@kashanu.ac.ir)
[3]. social institution.
[4]. Institutional Theory.

منبع: کتاب گفتارها و نوشتارها؛ ارائه‌شده در همایش هم‌اندیشی نخبگان، فرهیختگان و پیش‌کسوتان قرآنی؛ وزارت فرهنگ و ارشاد، تابستان 1396.