مجاهد بصیر
مجاهد بصیر غالباً حلقه میان «متفکر» و «توده مسلمان» از طرف دیگر است؛ هر چند، گاه ممکن است یک مجاهد بصیر، متفکر هم باشد، اما شأن مجاهد بصیر نوعاً شأن تفکر نیست.
مجاهد بصیر، جامع میان خودآگاهی و عمل متعهدانه اسلامی و انقلابی است
چکیده
مجاهد بصیر غالباً حلقه میان «متفکر» و «توده مسلمان» از طرف دیگر است؛ هر چند، گاه ممکن است یک مجاهد بصیر، متفکر هم باشد، اما شأن مجاهد بصیر نوعاً شأن تفکر نیست. مجاهد بصیر اهل فرموله و اجرایی کردن آموزههای متفکران و کوشش به منظور متحقق ساختن آنها است و در ذات مفهوم مجاهد بصیر، جهاد و مجاهدت نهفته است و این جهاد و مجاهدت، مجاهدۀ فی سبیل الله است.
تعداد کلمات 1160/ تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
مجاهد بصیر غالباً حلقه میان «متفکر» و «توده مسلمان» از طرف دیگر است؛ هر چند، گاه ممکن است یک مجاهد بصیر، متفکر هم باشد، اما شأن مجاهد بصیر نوعاً شأن تفکر نیست. مجاهد بصیر اهل فرموله و اجرایی کردن آموزههای متفکران و کوشش به منظور متحقق ساختن آنها است و در ذات مفهوم مجاهد بصیر، جهاد و مجاهدت نهفته است و این جهاد و مجاهدت، مجاهدۀ فی سبیل الله است.
تعداد کلمات 1160/ تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
مقدمه
در قرن هجدهم میلادی و تحتسیطره جهانبینی به اصطلاح «عصر روشنگری» که در حقیقت جهانبینی ظلمانی مبتنی بر کفر و جهل بود، مفهوم «انتلکتوئل روشناندیش» طبق تعریف مدرنیستها، یعنی داعیهدار «عصر روشنایی» که آنها، این به اصطلاح «عصر روشنایی» را همان دوره اعراض تمام عیار از دین و سیطره اومانیسم و سکولاریسم مدرن و در یک عبارت کوتاه، عهد مدرن میدانستند، پدیدار شد و چون مدرنیستها به طور خاص در قرن هیجدهم درحال مبارزه سیاسی و فرهنگی و اجتماعی با میراث بهجایمانده از غرب قرون وسطی و نیز نهادهای بهجامانده از روزگار سلطنتهای مطلقه بورژوایی مدرن [به عنوان اولین نحوه ظهور دولت مدرن] بودند، مفهوم «انتلکتوئل روشناندیش» [که در فارسی به منورالفکر و سپس روشنفکر ترجمه شد] به نحوی با مبارزهجویی سیاسی – فرهنگی و اجتماعی در اذهان پیوند خورد.هنگامی که میگوییم اصطلاح منورالفکر یا روشنفکر را باید دقیقاً معادل «انتلکتوئل روشناندیش» و در همان مفهوم به کار برد و نویسندگان و مجاهدان فرهنگ دینی را هدف و عالمشان با عهد و عالم مدرن تقابل دارد، نباید «روشنفکر» نامید. معمولاً با این پرسش اعتراضی روبهرو میشویم که نسل داستاننویسان و روزنامهنگاران و استادان دانشگاه و منتقدین ادبی و صاحبنظران سیاسی و فرهنگیای که نمیتوان آنها را «متفکر» [در معنای دقیق کلمه] دانست یا روحانی و عالم دینی نامید را چگونه باید نامگذاری کرد؟ در جهت پاسخگویی به همین پرسش و رفع همین نیاز است که تعبیر «مجاهد بصیر» را پیشنهاد میکنیم.
از همان ابتدای ظهور گروه اجتماعی یا به تعبیر دقیقتر، «کاست» (Caste) روشنفکران مدرن در اروپا و سپس در دیگر نقاط غرب مدرن و نیز جهان غربزده مدرن، این کاست برای خود مجموعهای از وظایف را تعریف کرد که همگی در جهت تبلیغ، ترویج و پیشبرد اغراض و غایات عالم غرب مدرن بودند. «انتلکتوئلهای روشناندیش» یا همان روشنفکران در سرتاسر قرون هجده و نوزده، به ترویج آراء و جهانبینی مدرن و کوشش در مسیر اغراض آن پرداختند و در قرن بیستم نیز اگرچه وجه غالب کاست روشنفکری غرب [بهویژه در نیمهدوم این قرن] در تکنوکراتیسم مستحیل گردید و اغلب روشنفکران به هیئت تکنوکرات در آمدند، اما به هرحال پایبندی و «تعهد» آنها به مدرنیته که رسالت وجودی روشنفکر [در معنای اصطلاحی کلمه] ترویج و تبلیغ و کوشش در مسیر بسط آن است، برقرار ماند و این امر ریشه در ذات روشنفکری دارد.
در کشور ما نیز از آن زمان که هجوم استعمار غرب مدرن و سپس استیلای آن آغاز گردید، منورالفکران یا روشنفکران [در معنای اصطلاحی و نه افواهی کلمه، یعنی گروه اجتماعی یا طبقه فرهنگی - سیاسی مروج و مبلغ و مدافع مدرنیته در صور و انحاء و اشکال و ایدئولوژیهای مختلف آن] به صورت یک کاست یا طبقه مجازی که ماهیت آن با جهتگیریاش در مسیر پیشبرد جهانبینی مدرن در قلمروهای سیاست و ادبیات و فرهنگ و هنر و مباحث نظری تعریف و تعیین میگردید، ظهور کردند و متعهد به ماهیت مدرنیته در مسیر ترویج آن به مبارزه وکوشش پرداختند. البته در کشور ما، تعبیر روشنفکر در مفهوم افواهی، معادل دارای بینش و آگاهی و زمان آگاه بودن تعریف گردید و همین خلط، ناخودآگاه میان مفهوم اصطلاحی و اختصاصی روشنفکر به عنوان کسی که مروج و مبلغ و مدافع و گرداننده چرخ مدرنیته در عرصههای فرهنگ و سیاست و هنر و ادبیات و مباحث تئوریک است، با مفهوم افواهی آن، ابهامات زیادی را در تفکر و تحلیل و نظرپردازی پدید آورد.
هنگامی که میگوییم اصطلاح منورالفکر یا روشنفکر را باید دقیقاً معادل «انتلکتوئل روشناندیش» و در همان مفهوم به کار برد و نویسندگان و مجاهدان فرهنگ دینی را هدف و عالمشان با عهد و عالم مدرن تقابل دارد، نباید «روشنفکر» نامید. معمولاً با این پرسش اعتراضی روبهرو میشویم که نسل داستاننویسان و روزنامهنگاران و استادان دانشگاه و منتقدین ادبی و صاحبنظران سیاسی و فرهنگیای که نمیتوان آنها را «متفکر» [در معنای دقیق کلمه] دانست یا روحانی و عالم دینی نامید را چگونه باید نامگذاری کرد؟ در جهت پاسخگویی به همین پرسش و رفع همین نیاز است که تعبیر «مجاهد بصیر» را پیشنهاد میکنیم.
از همان ابتدای ظهور گروه اجتماعی یا به تعبیر دقیقتر، «کاست» (Caste) روشنفکران مدرن در اروپا و سپس در دیگر نقاط غرب مدرن و نیز جهان غربزده مدرن، این کاست برای خود مجموعهای از وظایف را تعریف کرد که همگی در جهت تبلیغ، ترویج و پیشبرد اغراض و غایات عالم غرب مدرن بودند. «انتلکتوئلهای روشناندیش» یا همان روشنفکران در سرتاسر قرون هجده و نوزده، به ترویج آراء و جهانبینی مدرن و کوشش در مسیر اغراض آن پرداختند و در قرن بیستم نیز اگرچه وجه غالب کاست روشنفکری غرب [بهویژه در نیمهدوم این قرن] در تکنوکراتیسم مستحیل گردید و اغلب روشنفکران به هیئت تکنوکرات در آمدند، اما به هرحال پایبندی و «تعهد» آنها به مدرنیته که رسالت وجودی روشنفکر [در معنای اصطلاحی کلمه] ترویج و تبلیغ و کوشش در مسیر بسط آن است، برقرار ماند و این امر ریشه در ذات روشنفکری دارد.
در کشور ما نیز از آن زمان که هجوم استعمار غرب مدرن و سپس استیلای آن آغاز گردید، منورالفکران یا روشنفکران [در معنای اصطلاحی و نه افواهی کلمه، یعنی گروه اجتماعی یا طبقه فرهنگی - سیاسی مروج و مبلغ و مدافع مدرنیته در صور و انحاء و اشکال و ایدئولوژیهای مختلف آن] به صورت یک کاست یا طبقه مجازی که ماهیت آن با جهتگیریاش در مسیر پیشبرد جهانبینی مدرن در قلمروهای سیاست و ادبیات و فرهنگ و هنر و مباحث نظری تعریف و تعیین میگردید، ظهور کردند و متعهد به ماهیت مدرنیته در مسیر ترویج آن به مبارزه وکوشش پرداختند. البته در کشور ما، تعبیر روشنفکر در مفهوم افواهی، معادل دارای بینش و آگاهی و زمان آگاه بودن تعریف گردید و همین خلط، ناخودآگاه میان مفهوم اصطلاحی و اختصاصی روشنفکر به عنوان کسی که مروج و مبلغ و مدافع و گرداننده چرخ مدرنیته در عرصههای فرهنگ و سیاست و هنر و ادبیات و مباحث تئوریک است، با مفهوم افواهی آن، ابهامات زیادی را در تفکر و تحلیل و نظرپردازی پدید آورد.
هنگامی که میگوییم اصطلاح منورالفکر یا روشنفکر را باید دقیقاً معادل «انتلکتوئل روشناندیش» و در همان مفهوم به کار برد و نویسندگان و مجاهدان فرهنگ دینی را هدف و عالمشان با عهد و عالم مدرن تقابل دارد، نباید «روشنفکر» نامید. معمولاً با این پرسش اعتراضی روبهرو میشویم که نسل داستاننویسان و روزنامهنگاران و استادان دانشگاه و منتقدین ادبی و صاحبنظران سیاسی و فرهنگیای که نمیتوان آنها را «متفکر» [در معنای دقیق کلمه] دانست یا روحانی و عالم دینی نامید را چگونه باید نامگذاری کرد؟ در جهت پاسخگویی به همین پرسش و رفع همین نیاز است که تعبیر «مجاهد بصیر» را پیشنهاد میکنیم.
بیشتر بخوانید: روشنفکری؛ از قرائت ابتر غرب تا خلسه ی هایدگری
مجاهد بصیر کیست و چه ویژگیهایی دارد؟
مجاهد بصیر، جامع میان خودآگاهی و عمل متعهدانه اسلامی و انقلابی است. مجاهد بصیر غالباً حلقه میان «متفکر» و «توده مسلمان» از طرف دیگر است، هر چند، گاه ممکن است یک مجاهد بصیر، متفکر هم باشد، [مثل شهید آوینی] اما شأن مجاهد بصیر نوعاً شأن تفکر نیست. مجاهد بصیر اهل فرموله و اجرایی کردن آموزههای متفکران و کوشش به منظور متحقق ساختن آنها است و در ذات مفهوم مجاهد بصیر، جهاد و مجاهدت نهفته است و این جهاد و مجاهدت، مجاهده فی سبیل الله است؛ همانگونه که در قرآن عظیم آمده است: «و جاهدوا فی الله حق جهاده» و یا «و جاهدوا بأموالکم وأنفسکم فی سبیل الله». این مجاهده، مبارزه با کفر است؛ همانگونه که حضرت رسول الله فرمودند: «جاهدوا الکفار بایدیکم و السنتکم» [به وسیله دستها و زبانتان با کفار مبارزه کنید.]
«بصیر» به معنای «بینا» است و «بصیرت» همان «بینایی دل» است.[1] مجاهد بصیر در حقیقت، مبصر است؛ یعنی بیناییدهنده. جهد و جهاد به معنای تلاش توأم با رنج است و بصیر به معنای بینا است.[2] و وظیفه مجاهد بصیر، بیناییبخشی (بینایی دل) است. بدینسان، مجاهد بصیر کسی است که تلاش توأم با رنجی برای بیدار کردن دلهای مردمان در پیش میگیرد و مشخص است که در ذات این بیناییبخشی، حرکت فی سبیل الله و مبارزه با کفر نهفته است.
در مقام جمعبندی ویژگیهای مجاهد بصیر را میتوان اینگونه فهرست کرد:
1. متعهد به تفکر اسلامی و مروج و مبلغ آن است؛ به عبارت دیگر، عهد و عالم مجاهد بصیر عهد و عالم اسلامی است.
2. مجاهد بصیر کسی است که در جهت تحقق عهد اسلامی خود به مبارزه وکوشش توأم با رنج و سختی میپردازد.
3. مجاهد بصیر، بیدار بیدارگر است.
4. مفهوم مجاهد بصیر از دل حکمت و تفکر اسلامی پدیدار گردیده است و واقعیت عینی و مصداق آن نیز پرورشیافته فضای فرهنگ اسلامی است.
5. مجاهد بصیر، اهل ولایت الهی است و در امروز و اکنون ما، تابع و مبلغ و مدافع ولایتفقیه (که تجسم ولایت الهی بر زمین در عصر غیبت است) میباشد.
6. مجاهد بصیر در عالم امروز الم حاکمیت استکبار مدرن است، رویکردی انقلابی و اعتراضی دارد و مروج آرمانهای انقلاب اسلامی [به عنوان یگانه انقلاب استکبارستیز بشر از رنسانس به بعد] میباشد.
7. مجاهد بصیر به جهت ماهیت کفرستیزی که دارد به مبارزه با غرب مدرن و ایدئولوژی غالب آن در جهان امروز (یعنی نئولیبرالیسم) میپردازد. این مبارزه مبتنی بر یک خودآگاهی انتقادی نسبت به ماهیت غرب و بهویژه غرب مدرن میباشد.
8. مجاهد بصیر در قلمروهای مختلف فرهنگی و سیاسی و اجتماعی، متعهدانه به دفاع از اسلام و انقلاب و نظام میپردازد.
9. مجاهد بصیر در شرایط کوران جنگنرم، در صف اول مبارزه با آن قرار دارد و در این مجاهدت بزرگ، دیگران را نیز هدایت میکند.
میتوان با بهکارگیری تعبیر «مجاهد بصیر»، استفاده از اصطلاح «روشنفکر» را کنار گذاشت و در مواردی که میخواهیم از عنصر خودآگاه متعهد زمانآگاه خردمند دارای فراست و هوشمندی که اهل تعهد دینی و اخلاقی و اجتماعی و سیاسی هم است نام ببریم، به جای تعبیر متناقض «روشنفکر دینی» از تعبیر «مجاهد بصیر» استفاده نماییم و اصطلاح «روشنفکر دینی» را برای التقاطیهای به ظاهر دینی باطن غیردینیای [که مصر بر استفاده از این تعبیر پارادوکسیکال نیز هستند] به کار گرفت.
پی نوشت:
[1]. قرشی، سیدعلیاکبر، قاموس قرآن، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۷، جلد ۱-۲، ص ۱۹۵ و ۱۹۷۰.
[2]. منبع پیشین، ص ۷۷.
منبع: کتاب نقد حال، دفتر اول؛ شهریار زرشناس؛ نشر معارف؛ قم؛ 1393.
«بصیر» به معنای «بینا» است و «بصیرت» همان «بینایی دل» است.[1] مجاهد بصیر در حقیقت، مبصر است؛ یعنی بیناییدهنده. جهد و جهاد به معنای تلاش توأم با رنج است و بصیر به معنای بینا است.[2] و وظیفه مجاهد بصیر، بیناییبخشی (بینایی دل) است. بدینسان، مجاهد بصیر کسی است که تلاش توأم با رنجی برای بیدار کردن دلهای مردمان در پیش میگیرد و مشخص است که در ذات این بیناییبخشی، حرکت فی سبیل الله و مبارزه با کفر نهفته است.
در مقام جمعبندی ویژگیهای مجاهد بصیر را میتوان اینگونه فهرست کرد:
1. متعهد به تفکر اسلامی و مروج و مبلغ آن است؛ به عبارت دیگر، عهد و عالم مجاهد بصیر عهد و عالم اسلامی است.
2. مجاهد بصیر کسی است که در جهت تحقق عهد اسلامی خود به مبارزه وکوشش توأم با رنج و سختی میپردازد.
3. مجاهد بصیر، بیدار بیدارگر است.
4. مفهوم مجاهد بصیر از دل حکمت و تفکر اسلامی پدیدار گردیده است و واقعیت عینی و مصداق آن نیز پرورشیافته فضای فرهنگ اسلامی است.
5. مجاهد بصیر، اهل ولایت الهی است و در امروز و اکنون ما، تابع و مبلغ و مدافع ولایتفقیه (که تجسم ولایت الهی بر زمین در عصر غیبت است) میباشد.
6. مجاهد بصیر در عالم امروز الم حاکمیت استکبار مدرن است، رویکردی انقلابی و اعتراضی دارد و مروج آرمانهای انقلاب اسلامی [به عنوان یگانه انقلاب استکبارستیز بشر از رنسانس به بعد] میباشد.
7. مجاهد بصیر به جهت ماهیت کفرستیزی که دارد به مبارزه با غرب مدرن و ایدئولوژی غالب آن در جهان امروز (یعنی نئولیبرالیسم) میپردازد. این مبارزه مبتنی بر یک خودآگاهی انتقادی نسبت به ماهیت غرب و بهویژه غرب مدرن میباشد.
8. مجاهد بصیر در قلمروهای مختلف فرهنگی و سیاسی و اجتماعی، متعهدانه به دفاع از اسلام و انقلاب و نظام میپردازد.
9. مجاهد بصیر در شرایط کوران جنگنرم، در صف اول مبارزه با آن قرار دارد و در این مجاهدت بزرگ، دیگران را نیز هدایت میکند.
میتوان با بهکارگیری تعبیر «مجاهد بصیر»، استفاده از اصطلاح «روشنفکر» را کنار گذاشت و در مواردی که میخواهیم از عنصر خودآگاه متعهد زمانآگاه خردمند دارای فراست و هوشمندی که اهل تعهد دینی و اخلاقی و اجتماعی و سیاسی هم است نام ببریم، به جای تعبیر متناقض «روشنفکر دینی» از تعبیر «مجاهد بصیر» استفاده نماییم و اصطلاح «روشنفکر دینی» را برای التقاطیهای به ظاهر دینی باطن غیردینیای [که مصر بر استفاده از این تعبیر پارادوکسیکال نیز هستند] به کار گرفت.
پی نوشت:
[1]. قرشی، سیدعلیاکبر، قاموس قرآن، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۷، جلد ۱-۲، ص ۱۹۵ و ۱۹۷۰.
[2]. منبع پیشین، ص ۷۷.
منبع: کتاب نقد حال، دفتر اول؛ شهریار زرشناس؛ نشر معارف؛ قم؛ 1393.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}