نظر اندیشمندان و بزرگان درباره آیه «وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ء»
 
چکیده
خداوند درهاى «رحمت الهى» خودش را به روى تمامی «موجودات» گشوده است و این مخلوقاتش هستند که باید تصمیم بگیرند تا از این درها وارد شوند، و اگر کسانى شرایط ورود در آن را برای خود فراهم نسازند دلیل بر تقصیر و کوتاهی خود آن‌ها است، نه محدود بودن رحمت خدا! زیرا پروردگار در «آیات قرآن» کریم به مسئلۀ رحمت اشاره فرموده است. در مقاله حاضر، یکی از این آیات مهم را با ذکر «تفسیرهای عارفانه» و از دیدگاه عارفان مسلمان و محققان اندیشمند مطرح می نمایم. خداوند در «سورۀ مبارکه اعراف» در باب بیان رحمتش می فرماید: «وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ء»[1]؛ رحمت من همه چیز را در بر گرفته است. این «رحمت واسعه» پروردگار ممکن است اشاره به نعمت‌ها و برکات دنیوى باشد که همگان را در برگرفته و بِرّ (انسان صالح) و فاجر و نیک و بد از آن بهره مى‌برند. و نیز مى‌تواند اشاره به همه رحمت‌هاى مادى و معنوى باشد، زیرا نعمت‌هاى معنوى اختصاص به قوم و جمعیتى ندارد؛ هر چند شروطی دارد که بدون آن، شامل کسى نمى‌شود.

تعداد کلمات 1165/ تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
نویسنده: حمید حنائی‌نژاد

هر چیزى چیز بودنش مساوى با «رحمت حق» است، چون وجود و هستى عین رحمت است

اصولًا هر چیزى، چیز بودنش مساوى با رحمت حق است، چون وجود و هستى عین رحمت است؛ چنان‌که در سوره اعراف آیه 156 آمده است: «وَ رَحْمَتى‌ وَسِعَتْ‌ کُلَ‌ شَىْ‌ءٍ» (رحمت من همه چیز را فرا گرفته است) و در دعاى کمیل مى‌خوانیم: «وَ بِرَحْمَتِکَ الَّتى وَسِعَتْ کُلَّ شَىْ‌ءٍ»، این‌گونه رحمت حق استثنا ندارد و این طور نیست که شامل انسان‌ها باشد و غیر انسان‌ها را شامل نشود، و یا در انسان‌ها تنها انسان‌هاى مؤمن را فرا گیرد؛ خیر، بلکه سراسر گیتى مشمول رحمانیت حق است و یا عین آن است؛ یعنى آنچه در عالم هستى هست، رحمت حق است‌. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (آشنایى با قرآن(1 - 5))، 1377ش، ج26، ص85)
 

«سعه رحمت» و افاضه نعمت از مقتضیات الوهیت و از لوازم صفت ربوبیت است‌

از آیات کریمه قرآن بر مى‌آید که اصولاً عذاب، همان فقدان رحمت است؛ چنان که نقمت، عدم بذل نعمت است، و این نرسانیدن نعمت و رحمت، جز در مورد افرادى که به خاطر کفر و گناه استعداد رحمت و نعمت را از دست داده‌اند، تحقق پیدا نمى‌کند؛ پس در حقیقت سبب عذاب، همان نبودن سبب رحمت است. و اینکه گفتیم از ناحیه خود او، جز رحمت و نعمت ناشى نمى‌شود. دلیلش خیلى روشن است؛ براى اینکه سعه رحمت و افاضه نعمت از مقتضیات الوهیت و از لوازم صفت ربوبیت است‌. (طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، 1378ش، ج8، ص356)
 

اللَّه را صد «رحمت» است...

«وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ» و رحمت من خود به هر چیز رسیده است. و تفسیر این آیت در حدیث سلمان فارسى و ابو‌هریره دوسى است در صحیح مسلم‌، گفت (رسول خدا (ص): «اللَّه را صد رحمت است که از آن صد، یکى فرو فرستاد در هفت آسمان و در هفت زمین، به آن یک رحمت بر خلق مى‌بخشاید و خلق به آن بر یکدیگر مى‌بخشایند، و نود‌و‌نه رحمت به نزدیک خود می‌دارد، تا روز رستاخیز... .» (میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف‌الأسرار و عدة‌الأبرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری)، 1371ش، ج1، ص8، با اندکی تلخیص و تصرف)
 

 بیشتر بخوانید: رحمت در قرآن

«رحمت خدا» به معنی «عنایت» خدا؛ حتى شامل حال ابلیس ملعون نیز مى‌شود!

قرآن، «رحمت خدا» را بر «عنایت» و «پاداش» او اطلاق مى‌کند. معناى عنایت خدا این است که تمام موجودات و حتّى ابلیس هم براى بقا و دوامشان، نیاز به او دارند؛ چنان‌که در اصل وجود، به او نیازمندند و این خداوند است که در بقاى موجودات به آن‌ها کمک مى‌کند و لحظه‌به‌لحظه به آن‌ها وجود مى‌بخشد؛ به‌ نحوى که حتّى اگر یک لحظه عنایت خود را از آن‌ها قطع کند، دیگر موجودى باقى نخواهد ماند. بهترین بیان و تفسیر براى توضیح مفهوم این رحمت و عنایت، آیه 45 از سوره فاطر است: «و اگر خدا بخواهد که مردم را به سبب کارهایى که کرده‌اند بازخواست کند، بر روى زمین هیچ جنبنده‌اى باقى نگذارد.» رحمت با این معنا، مقصود سخن خداست: «وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ». رحمت خدا حتّى شامل حال ابلیس ملعون هم مى‌شود [یعنى عنایت خدا]. امّا درباره رحمت به معناى پاداش باید گفت که خداوند این رحمت را تنها به مؤمنان و پرهیزکاران مى‌بخشد. (مغنیه، محمد‌جواد، دانش، ترجمه تفسیر کاشف، 1386ش، ج3، ص622)
 

«رحمت ذاتیه» رحمتیست که همه چیز را فرا رسیده، چنان‌چه فرموده «و رحمتى وسعت کل شی‌ء» و نتیجه او عطا و بخشش، بدون ‌سابقه سؤال سائل است

«وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ‌» و رحمت من از صفت او آن است که رسیده است‌ «کُلَّ شَیْ‌ءٍ» به همه چیز، یعنى شامل است در دنیا، مؤمن و کافر را به دادن جان و فرستادن روزى و گفته‌اند رحمت تعاطف است که حق‌تعالى به خلق ارزانى داشته تا بدان بر یکدیگر مهربانى مى‌ورزند یا رحمت توبه است که على‌العموم در این رحمت بر همه گشوده و همه را به اتصال بدین رحمت دعوت فرمود که «توبوا الى اللّه جمیعا» و نزد محققان رحمت دو نوع است: یکى «رحمت ذاتیه» که آن را مطلقه و امتنانیه گویند و دوم «رحمت وجوبیه» که مقیده نیز خوانند و آن ‌هم از رحمت ذاتیه فائز شده‌؛ اما «رحمت ذاتیه» آن رحمتیست که همه چیز را فرارسیده، چنانچه فرموده «و رحمتى وسعت کل شی‌ء» و نتیجه او عطا دادنست بى‌سابقه سؤال سائل و بى‌وسیله حاجت محتاج بى‌ثبوت استحقاق معطى له بوجهى از وجوه کما اشار الیه فى المثنوى‌:
 
در عدم ما مستحقان کى بدیم‌        که بدین جان و بدین دانش شدیم‌
ما نبودیم و تقاضا ما نبود           لطف تو ناگفته ما مى‌شنود
(کاشفی سبزواری، حسین‌بن‌علی، جلالی نائین، مواهب علیه، 1369ش، ص358، با تلخیص و تصرف).
 

آیه، راه امیدوارى را براى ما گنه‌کاران باز می‌کند و چنین ارائه می‌دهد که «رحمت خدا» به تمام موجودات احاطه دارد

«قالَ عَذابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِی‌ وَسِعَتْ‌ کُلَ‌ شَیْ‌ءٍ» آیه اشاره به دو قسم «رحمت»؛ رحمتِ رحمانى و رحمتِ رحیمى اشاره دارد. «رحمت رحمانى» آن رحمت عامّى است که شمول دارد و با این رحمت است که می‌آفریند و روزى می‌دهد و گناهان را مى‌‌بخشد؛ و «رحمت رحیمى» اختصاص به مؤمنین با تقوى دارد که به وظائف عبودیت قیام می‌نمایند که این رحمت در دنیا و آخرت شامل آن‌ها می‌گردد. در پاسخ موسى از حق‌تعالى خطاب می‌رسد که عذاب گنه‌کاران به دست من است؛ هر کسى را بخواهم، عذاب می‌کنم و هر کسى را خواهم، می‌بخشم و رحمت من وسیع است؛ همه اشیاء را فرا گرفته. این آیه راه امیدوارى براى ما گنه‌کاران باز می‌کند و چنین ارائه می‌دهد که رحمت من به تمام موجودات احاطه دارد و شامل همه هست و عذاب گنه‌کاران به اقتضاء عدل است و خطاهاى آن‌ها، عذاب را ایجاب می‌کند و با این حال که خودشان عذاب را به دست خود فراهم نموده‌اند باز واقع شدن عذاب بر آن‌ها بسته به مشیت الهى است؛ هر کسى را که به مقتضاى حکمت می‌خواهد، می‌بخشد و عفو می‌کند و هر کسى را خواهد، آن هم به مقتضاى عدل عذاب می‌کند. (امین (بانوی اصفهانی)، سیده‌نصرت، مخزن‌العرفان در تفسیر قرآن، 1361ش، ج5، ص301، با اندکی تصرف)
 

منابع:

1 - مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، تهران – قم، انتشارات صدرا، 1377ش، چاپ هشتم.
2 - طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1378ش، چاپ یازدهم.
3 - میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف‌الأسرار و عدة‌الأبرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری)، ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1371ش، چاپ پنجم.
4 - مغنیه، محمد‌جواد، دانش، ترجمه تفسیر کاشف، ایران، قم، مؤسسه بوستان کتاب، 1386ش، چاپ دوم.
5 - کاشفی سبزواری، حسین‌بن‌علی، جلالی نائین، مواهب علیه، ایران، تهران، سازمان چاپ و انتشارات اقبال، 1369ش، چاپ اول.
6 - امین (بانوی اصفهانی)، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ایران، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش، چاپ اول.

پی نوشت:
[1]. اعراف: 156.