نگاهی به زندگی و اندیشههای لودویک ویتگنشتاین
مقالۀ حاضر، مختصری از زندگی نامه و اندیشههای لودویک ویتگنشتاین را بیان میکند. زندگی ویتگنشتاین را می توان در دو دوره متقدم و متاخر بازشناسی کرد. محصول این دو دوره، دو کتاب مهم و تأثیرگذار در فلسفۀ قرن بیستم بوده است که رسالۀ منطقی ـ فلسفی اندیشههایش در دوره نخست را بازتابانده و کتاب پژوهشهای فلسفی ثمرۀ یک دورۀ شانزدهساله از اندیشههای متأخر فلسفی اوست.
تعداد کلمات 1992/ تخمین زمان مطالعه 10 دقیقه
زندگی ویتگنشتاین
«لودویگ یوزف یوهان ویتگنشتاین»[1] در 21 آوریل 1889 در اتریش به دنیا آمد. ویتگنشتاین تا سال ۱۹۰۳ در خانه درس خواند.[2] سپس او را به دبیرستان رئالاسکول فرستادند.[3] او پس از آن، با اینکه علاقه داشت فیزیک بخواند، به کالج فنی چارلوتنبرگ برلین رفت و مکانیک خواند.[4] لودویگ پس از دو سال تحصیل در این مدرسۀ مهندسی، در سال 1908 به دانشگاه منچستر رفت و در زمینۀ هوانوردی، پژوهشها و مطالعات وسیع علمی و نظری انجام داد و اختراعاتی را نیز به ثبت رساند.[5] به نظر میرسد، لودویگ در این دوران، ذهن بسیار مشوشی داشته است.[6]لودویگ در این زمانها با کتاب اصول ریاضیات برتراند راسل آشنا شده است. وی در این کتاب با مباحث جدید در زمینۀ منطق و فلسفۀ ریاضی روبهرو میشود.[7] او برای آشنایی با فرگه نزد او در دانشگاه ینا میرود. فرگه به لودویگ پیشنهاد میکند که به نزد راسل در کمبریج برود.[8] ویتگنشتاین در سال 1912 به کمبریج رفته و پنج ترم در آنجا مشغول تحصیل میشود.[9] بیتردید، تأثیر راسل بر او بسیار عمیق است.[10] طی گفتوگویی که بین راسل و لودویگ در پایان ترم نخست صورت میگیرد، راسل به نبوغ فلسفی لودویگ پی برده و به او پیشنهاد میکند که به دنبال هوانوردی نرفته و به مطالعه و تحقیقات فلسفی ادامه دهد.[11]اندیشۀ ویتگنشتاین را عمدتاً به دو دورۀ کلی «متقدم» و «متأخر» تقسیم میکنند. محصول این دو دوره، دو کتاب مهم و تأثیرگذار در فلسفۀ قرن بیستم بوده است که رسالۀ منطقی ـ فلسفی اندیشههایش در دوره نخست را بازتابانده و کتاب پژوهشهای فلسفی ثمرۀ یک دورۀ شانزدهساله از اندیشههای متأخر فلسفی اوست. نکتۀ مهم دربارۀ دورۀ نخست این است که وی در این زمان به مطالعۀ اثر مهم شوپنهاور اراده و تصور پرداخت، که آن را میتوان سرآغاز آشنایی و ورود او به فلسفه دانست.
دورانی که لودویگ در جنگ به سر میبرد، دوران پرثمری برایش بود، چراکه بسیاری از اندیشههایش که در نروژ شروع شده بودند، در این دوران آرام آرام به بار نشستند. حاصل این اندیشهها کتاب رسالۀ منطقی ـ فلسفی بود که بیشتر با عنوان «تراکتاتوس» شناخته میشود.[12]
لودویگ از سال 1923 با فیلسوفی به نام «فرانک رمزی» آشنا شده بود، که کمک کرد تا لودویگ تراکتاتوس را به انگلیسی ترجمه کند.[13] تراکتاتوس تأثیر بسیار مهمی بر اعضای حلقۀ وین گذاشت. وی در جمع آنان شرکت میکرد، هرچند نظرشان از تراکتاتوس را نمیپسندید و معتقد بود آنان تراکتاتوس را درست نفهمیدهاند.[14]
نتیجۀ مهم تماسهای لودویگ با شلیک و دیگران در حلقۀ وین، بازگشت او به کمبریج در سال 1929 بود.[15] این سرآغاز حیات دوم فلسفی او بود.[16] وی تراکتاتوس را به عنوان تز دکترای خود ارائه داد که در ژوئن 1929 موفق به اخذ مدرک دکتری شده و کالج ترینیتی بورس پنجساله به او داد. [17] او تدریس را از ژانویۀ 1930 آغاز کرد و تا تابستان 1936 در کمبریج ماند.[18] ویتگنشتاین در این مدت درسنوشتههایی بر شاگردانش دیکته کرد که نتیجۀ آن کتاب زرد[19]، کتاب آبی[20] و کتاب قهوهای[21] بود.[22] تدریس وی عمدتاً به صورت دیالوگ و بدون هیچ یادداشتی ارائه میشده و غالباً در تدریس ابراز سردرگمی میکرده و آن را با عباراتی مانند: «من یک احمق هستم» یا «من امروز کودن هستم» بیان میکرده است.[23]
لودویگ در پاییز 1949 متوجه شد که دچار سرطان شده است. لودویگ در روزهای آخر عمرش اجازه نداد تا در بیمارستان بستری شود؛ به منزلش رفته و تا زمان مرگش در آنجا اقامت کرد. وقتی پزشکش به او گفت: چند روز بیشتر زنده نیستی، گفت: «چه خوب!» پیش از آن که هوش و حواسش را از دست دهد به دکترش، خانم بیوان گفت: «به آنها بگو که زندگی فوقالعادهای داشتم».[24] در نهایت، او در 29 آوریل 1951 چشم از جهان فرو بست.[25]
اندیشۀ ویتگنشتاین
اندیشۀ ویتگنشتاین را عمدتاً به دو دورۀ کلی «متقدم» و «متأخر» تقسیم میکنند. محصول این دو دوره، دو کتاب مهم و تأثیرگذار در فلسفۀ قرن بیستم بوده است که رسالۀ منطقی ـ فلسفی[26] اندیشههایش در دوره نخست را بازتابانده و کتاب پژوهشهای فلسفی[27] ثمرۀ یک دورۀ شانزدهساله از اندیشههای متأخر فلسفی اوست.[28] نکتۀ مهم دربارۀ دورۀ نخست این است که وی در این زمان به مطالعۀ اثر مهم شوپنهاور اراده و تصور پرداخت، که آن را میتوان سرآغاز آشنایی و ورود او به فلسفه دانست.[29] لودویگ در سال 1913 به نروژ سفر کرد و در آنجا شروع به نگاشتن دستنوشتههایش در باب فلسفه نمود.[30] او خیلی وسواسانه به نگارش دستنوشتهها مشغول بوده، به نحوی که بارها دستنوشتههای خود را اصلاح کرد. وی در سال 1921 نگارش رساله را تمام کرده و آن همان رساله بود[31] که بخشهای مربوط به منطق در آن، جزو نخستین اندیشههای اوست.[32]فلسفۀ ویتگنشتاین از فلسفههایی است که فهم آن دشوار است.[33] وی کارکرد واقعی فلسفه را تبیین ساختار و حدود فکر انسانی میدانست و روش او، بررسی ساختمان و حدود کلام و زبان بود.[34]
فلسفۀ ویتگنشتاین از یک حیث خیلی به فلسفۀ کانت شباهت دارد؛ هردو معتقد بودند که فلسفه اساساً برای نقادی بوده و مجموعهای از نظریهها نیست و باید از افزونطلبی مابعدالطبیعه جلوگیری و بنیان آن را سست کند. کاری را که کانت با عقل کرد، ویتگنشتاین با زبان انجام داد؛ یعنی نقادی تحلیلی زبان را به جای نقادی عقل محض نشاند. ویتگنشتاین مدعی است که از راه تحلیل منطق زبان، راهحل قطعی همۀ مسائل زبان را مطرح کرده است؛ اما باید در جایی سکوت کرد و آن، جایی است که حوزۀ گفتنیها پایان میپذیرد و تبیینها به پایان میرسند.[35]
اختلاف اساسی بین آرای اولیۀ ویتگنشتاین با آرای اخیر او، در دو مطلب اساسی نهفته است: اولاً، این نظر را که ساختمان کلام مبتنی بر ساختمان واقعیت امور است، رد میکند و میگوید وضع درست معکوس است، و زبان ماست که نظرها را دربارۀ واقعیت تعیین میکند؛ ثانیاً، در رسالۀ منطقی ـ فلسفی گفته بود که همۀ زبانها ترکیب منطقی واحدی دارند که شاید در ظاهر عیان نباشد، اما با تحلیل فلسفی میتوان به آن پی برد.
بیشتر بخوانید: گزارشی از اندیشهها و آرای ویتگنشتاین
1. فلسفۀ نخست
دورۀ اول فلسفی ویتگنشتاین، از بدو ورود وی به کمبریج آغاز شده و تا سال 1922 به طول انجامید. ویتگنشتاین در رسالۀ منطقی ـ فلسفی خود به «زبان ایدهآل» توجه دارد. در واقع، ویتگنشتاین در رساله به دنبال زبانی است که از ابهامات زبان طبیعی[36] به دور باشد.[37] راسل نیز معتقد است برای شناخت جهان، نیازمند زبانی صوری هستیم تا از ابهامات زبان طبیعی دوری گزینیم. از دیدگاه ویتگنشتاینِ متقدم، چیزی قابل بیان کردن است که اندیشیدن دربارۀ آن امکانپذیر است، و در نتیجه با درک منطق زبان، امکان حل مسائلى که ناشى از عدم فهم صحیح زبان است، فراهم مىآید.[38]موارد اصلی رساله عبارتند از:
1ـ جهان کل آن چیزی است که عبارت از وضع واقع باشد؛[39]
2ـ وضع واقع، واقعیت، عبارت است از وجود وضعیت امور؛[40]
3ـ تصویر منطقی واقعیتها اندیشه است؛
4ـ اندیشه، گزارهای معنادار است؛
5ـ گزاره، تابع صدق گزارههای اولیه است؛
6ـ صورت کلی، تابع صدق است؛
7ـ آنچه نمیتوان دربارهاش سخن گفت، باید دربارهاش خاموش ماند.
در نظر وی، اندیشه، تصویر واقعیت است، یک گزاره نیز تصویر واقعیت است؛ در واقع یک گزاره، اندیشهای است که بیانی یافته است.[41] تحلیل و بررسی گزارهها نشان میدهد که ویتگنشتاین سعی دارد قالبی را برای زبان ارائه کند تا ابهامات زبان عرفی در آن، جایی نداشته باشد.[42] ویتگنشتاین در ارائه نظریه خود در این باب، متأثر از راسل است.[43] قبل از ویتگنشتاین، هیوم گزارههای ترکیبی و تحلیلی را معنادار میدانست، اما ویتگنشتاین فقط معناداریِ قضایای ترکیبی را پذیرفت.
در نظر ویتگنشتاین، زبان ما تصویری از حقایق موجود در جهان است و ما به واسطۀ زبان است که مىتوانیم دربارۀ واقعیت جهان ممکن سخن بگوییم. این نظر وی در رساله تحت عنوان نظریۀ «تصویری معنا»[44] بیان شده است.[45] در واقع، ایدۀ اصلی ویتگنشتاین در فلسفه نخست او نظریۀ تصویری معناست که در رسالۀ منطقی ـ فلسفی به آن پرداخته است.[46] این نظریه، بنیان عقلانی و اصولی است که ویتگنشتاین آن را برای تعیین حدود فلسفه تدوین کرده است.[47] بر اساس این نظریه، هر قضیۀ ترکیبی یک تصویر از واقع است. ویتگنشتاین گزارهها را معنادار دانسته و اندیشه را عبارت از گزارهای معنادار و تصویری از حقیقت میداند.[48] او همچنین تصویر را مدل حقیقت میداند که این تصویر، معنا و مضمون خود را مجسم مینماید.[49] اینکه اجزای یک تصویر به نحوی معین با یکدیگر نسبت دارند، بیانگر این است که اشیا نیز همانگونه با یکدیگر نسبت دارند.[50] از این رو، تصویر چیزی در باب صدق یا کذب خود ابراز نمیکند[51]، بلکه این سازگاری یا ناسازگاری معنای تصویر با حقیقت، همان صادق بودن یا کاذب بودن تصویر است.[52] روح حاکم بر رساله این است که یک جمله تا آنجا معنادار است که تصویری از واقعیت باشد.[53]
2. فلسفۀ متأخر
ویتگنشتاین در دورۀ دوم تفکر فلسفیاش در برابر تمام نظریات گذشتۀ خود موضع گرفت و به تعبیری، همۀ آنها را تخریب کرد.[54] در کتاب پژوهشهای فلسفی که مهمترین نظریات وی در این دورۀ فلسفهاش است، نظریۀ تصویری معنا را نفی میکند.[55] ویتگنشتاین با نفی نظریه تصویری معنا که در دورۀ اول فلسفی خود به آن اعتقاد داشت، به نظریۀ «بازیهای زبانی» روی آورد که این نظریه از مؤلفههای اساسی فلسفۀ دوم ویتگنشتاین است.[56] وی بر این نکته تأکید کرد که نباید برای یافتن معنا تلاش کرد، بلکه باید تمام توجه به کاربردهای زبان معطوف شود.[57]بر اساس نظریۀ بازیهای زبانی، هر لفظ دارای کاربردهای مختلفی است. [58] کاربرد معنای یک واژه یا یک جمله، همان کاربردی است که آن واژه در عرف دارد.[59] بیان مفاهیم از طریق زبان، بخشی از یک فعالیت یا بخشی از صورت زندگی است.[60] علت این امر آن است که قواعد حاکم بر معناداریِ الفاظ در استدلال زبان خصوصی ویتگنشتاین، مشتمل بر بندهای 243 تا 315 پژوهشهای فلسفی است. استدلال زبان خصوصی، مشهورترین بخش کتاب پژوهشهای فلسفی شده است. این استدلال نشان میدهد که گویندۀ این زبان نمیتواند اندیشهها و احساسات خود را به صورت شخصی و خصوصی بیان کند و به هیچ شیوهای نمیتواند تمایزی را میان «درست به نظر رسیدن» و «درست بودن» برقرار کند. هیچ کس دیگری جز گویندۀ زبان خصوصی نمیتواند آن را بفهمد و هیچ چیزی نمیتواند واژۀ چنین زبانی فرض شود تا به چیزی ارجاع دهد.هر نحوۀ زندگی، متفاوت از نحوۀ زندگی دیگر است.[61] از نظر وی، برای درک معنای هر کلام باید آن را در بازی زبانیِ متناسب خودش و در شرایط خاصی که به آن تعلق دارد، جای داد تا آن را فهمید.[62] صورتهای دیگر زندگی همانند اخلاق و دین نیز دارای بازی زبانی خاص خود است، به طوری که قوانین حاکم بر هر یک از بازیهای زبانی متفاوت از دیگری است؛ البته این بازیها از لحاظ قاعدهمند بودن با هم مشترک هستند.[63]
یکی دیگر از موضوعاتی که ویتگنشتاین در پژوهشهای فلسفی بدان پرداخته، بحث استدلال زبان خصوصی است. استدلال زبان خصوصی ویتگنشتاین، مشتمل بر بندهای 243 تا 315 پژوهشهای فلسفی است.[64] استدلال زبان خصوصی، مشهورترین بخش کتاب پژوهشهای فلسفی شده است.[65] این استدلال نشان میدهد که گویندۀ این زبان نمیتواند اندیشهها و احساسات خود را به صورت شخصی و خصوصی بیان کند و به هیچ شیوهای نمیتواند تمایزی را میان «درست به نظر رسیدن» و «درست بودن» برقرار کند.[66] هیچ کس دیگری جز گویندۀ زبان خصوصی نمیتواند آن را بفهمد و هیچ چیزی نمیتواند واژۀ چنین زبانی فرض شود تا به چیزی ارجاع دهد.[67] ویتگنشتاین با توجه به آنچه به معناداریِ لفظ بیان میکند، زبان خصوصی را نفی و بر عمومی بودن زبان تأکید میکند.
مباحث مطرح در کتاب پژوهشهای فلسفی را در جملات ذیل میتوان خلاصه کرد:
1ـ زبان، تصویر واقعیتها نیست، بلکه از تعدادی بازیهای زبانی تشکیل شده است.
2ـ زبان، غایات و مقاصد عدیدهای دارد: وصف، امر، خواهش، تسمیه و... .
3ـ معنای کلمه منوط به بازی زبانی معینی است که در آن واقع شده است.
4ـ مسائل فلسفی مسبّب از سوءتفاهم و خلط بازیهای زبانی با یکدیگر است.
5ـ فلسفهورزی این است که این سوءتفاهمها را با تحلیل قواعد بازیهای زبان و پیدا کردن قواعد صحیح بازی، برطرف کرد.
6ـ مشکل فلسفی مثلاً از این مغالطه ناشی میشود که جملاتی را که خبر، گزارش، یا وصف نیستند خبر، گزارش یا وصف به شمار آوریم. این مغالطه در فرآیند «فهمیدن» رخ میدهد که «من میفهمم» را خبر یا وصف دربارۀ چیزی بدانیم یا احساسات باطنی را به صورت خبر بیان کنیم و حال آن که هیچ کدام از آنها خبر نیستند.
7ـ معنای جمله را باید طریقۀ استعمال آن دانست، نه مدلول آن. «دنبال معنا نروید، دنبال کاربرد بروید».[68]
در مقایسۀ میان فلسفۀ اول و دوم ویتگنشتاین میتوان گفت، لودویگ با مطرح کردن نظریۀ تصویری، مرز واحدی ترسیم کرد که اگر فردی به این مرز نزدیک میشد یا از آن تجاوز میکرد، دچار بیمعنایی میگشت. در فلسفۀ دوم، تعداد این مرزها به تعداد بازیهای زبانی است، هر کلامی در بازی زبانی خودش معنا دارد و اگر به خارج از حدود و مرز آن بازی تجاوز کند، خلط پیش خواهد آمد.[69]
نمایش پی نوشت ها:
[1]. Ludwig Josef Johann Wittgenstein
[2]. ای. اس، گریلینگ، ویتگنشتاین، ترجمه: ابوالفضل حقیری، تهران، بصیرت، 1388، ص18.
[3]. زندیه، عطیه، دین و باور دینی در اندیشۀ ویتگنشتاین، تهران، نگاه معاصر، 1386، ص25.
[4]. هادسون، ویلیام دانالد، لودویگ ویتگنشتاین: ربط فلسفۀ او به باور دینی، ترجمه: مصطفی ملکیان، تهران، گروس، 1378، ص11.
[5]. ملکم، نورمن و دیگران، خاطراتی از ویتگنشتاین، ترجمه: همایون کاکاسلطانی، تهران، گام نو، 1382، ص14، پاورقی1.
[6]. استراترن، پل، آشنایی با ویتگنشتاین، ترجمه: علی جوادزاده، تهران، نشر مرکز، 1378، ص15.
[7]. همان، ص16.
[8]. ای. اس، گریلینگ، پیشین، ص20.
[9]. همان.
[10]. استراترن، پل، پیشین، ص 17.
[11]. هادسون، ویلیام دانالد، پیشین، ص11ـ12.
[12]. ملکم، نورمن، ویتگنشتاین: دیدگاهی دینی؟، ترجمه: محمدهادی طلعتی، قم، دانشگاه مفید، 1383، ص13.
[13]. ای. اس، گریلینگ، پیشین، ص27.
[14]. هادسون، ویلیام دانالد، پیشین، ص13.
[15]. ای. اس، گریلینگ، پیشین، ص28.
[16]. هادسون، ویلیام دانالد، پیشین.
[17]. ای. اس، گریلینگ، پیشین.
[18]. همان.
[19]. The Yellow Book.
[20]. The Blue Book
[21]. The Brown Book
[22]. هادسون، ویلیام دانالد، پیشین، ص13.
[23]. ملکم، نورمن و دیگران، خاطراتی از ویتگنشتاین، ترجمه: همایون کاکاسلطانی، تهران، گام نو، 1382، ص40ـ43.
[24]. همان، ص132.
[25]. استراترن، پل، پیشین، ص46.
[26]. ماونس، هاوارد، درآمدی بر رسالۀ ویتگنشتاین، ترجمه: سهراب علوینیا، تهران، طرح نو، 1379، ص127ـ139.
[27]. ویتگنشتاین، لودویگ، پژوهشهای فلسفی، ترجمه: فریدون فاطمی، با درآمدی از بابک احمدی، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۰.
[28]. ملکم، نورمن، پیشین، ص17.
[29]. ای. اس، گریلینگ، پیشین، ص33.
[30]. هارتناک، یوستوس، ویتگنشتاین، ترجمه: منوچهر بزرگمهر، تهران، خوارزمی، 1350، ص35.
[31]. استراترن، پل، پیشین، ص66.
[32]. هادسون، ویلیام دانالد، پیشین، ص19.
[33]. هارتناک، یوستوس، پیشین، ص6.
[34]. هارتناک، یوستوس، پیشین.
[35]. ملکم، نورمن، پیشین، ص24.
[36]. زبانی که در گفتوگوهای روزمره از آن بهره میگیریم.
[37]. اکبری، رضا، ایمانگروی (نظریات کرکگور، ویتگنشتاین و پلانتینگا)، چاپ اول، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1384، ص96.
[38]. هادسون، ویلیام دانالد، پیشین، ص22.
[39]. هالینگ دیل، ر.ج، مبانى و تاریخ فلسفۀ غرب، ترجمه: عبدالحسین آذرنگ، تهران، کیهان، 1364، ص179.
[40]. همان، ص180.
[41]. مانک، ری، چگونه ویتگنشتاین بخوانیم؟، ترجمه: همایون کاکاسلطانی، تهران، طرح نو، 1388، ص65.
[42]. علیزاده، بیوک، «فلسفه تطبیقی، مفهوم و قلمرو آن»، نامۀ حکمت، شمارۀ 1، 1382، ص56.
[43]. اکبری، رضا، پیشین، ص96ـ97.
[44]. picture theory.
[45]. هادسون، ویلیام دانالد، پیشین، ص22.
[46]. اکبری، رضا، پیشین، ص102ـ103.
[47]. زندیه، عطیه، پیشین، ص26.
[48]. زندیه، عطیه، پیشین، ص29.
[49]. اکبری، رضا، پیشین.
[50]. ملکم، نورمن، پیشین، ص22.
[51]. زندیه، عطیه، پیشین، ص29.
[52]. اکبری، رضا، پیشین.
[53]. مهدوینژاد، محمدحسین، «نظریۀ تصویر زبان، با تأکید بر لوازم معرفشناختی آن»، نامۀ حکمت، شمارۀ 1، ص112.
[54]. ملکم، نورمن، پیشین، ص25.
[55]. اکبری، رضا، پیشین، ص115.
[56]. زندیه، عطیه، پیشین، ص72.
[57]. ملکم، نورمن، پیشین، ص28.
[58]. اکبری، رضا، پیشین، ص121ـ125.
[59]. هادسون، ویلیام دانالد، پیشین، ص63.
[60]. زندیه، عطیه، پیشین، ص73.
[61]. اکبری، رضا، پیشین.
[62]. زندیه، عطیه، پیشین.
[63]. دباغ، سروش، سکوت و معنا، جستارهایی در فلسفه ویتگنشتاین، تهران، صراط، ویراست دوم، 1387، ص57.
[64]. ای. اس، گریلینگ، پیشین، ص142.
[65]. مانک، ری، پیشین، ص97.
[66]. دباغ، سروش، پیشین، ص95.
[67]. هارتناک، یوستوس، پیشین، ص110ـ112.
[68]. مگی، بریان، فلاسفه بزرگ، ترجمه: عزتالله فولادوند، تهران، خوارزمی، 1372، ص545.
[69]. زندیه، عطیه، پیشین، ص78.
منابع:
ـ آیر، الف.ج، زبان، حقیقت و منطق، ترجمه: منوچهر بزرگمهر، تهران، دانشگاه صنعتیشریف، 1362.
ـ ای.اس. گریلینگ، ویتگنشتاین، ترجمه: ابوالفضل حقیری، تهران، بصیرت، 1388.
ـ ـــــــــــــــ و دیگران، معرفتشناسی، ترجمه: امیر مازیار، تهران، مؤسسه نشر جهاد، 1380.
ـ اکبری، رضا، ایمانگروی (نظریات کرکگور، ویتگنشتاین و پلانتینگا)، چاپ اول، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1384.
ـ اکوان، محمد، «ویتگنشتاین: زبان و فلسفه»، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، شماره160،1380، ص89ـ112.
ـ ـــــــــــــــ ، «ویتگنشتاین و دین»، اطلاعات حکمت و معرفت، سال اول، خرداد 1385، شمارۀ 4.
ـ استراترن، پل، آشنایی با ویتگنشتاین، ترجمهی: علی جوادزاده، تهران، نشر مرکز، 1378.
ـ اوجبی، علی، کلام جدید در گذر اندیشهها، تهران، مؤسسه فرهنگی اندیشه معاصر، 1375.
ـ اوربان، جولان، «بازیهای زبانی، بازیهای نوشتاری ـ ویتگنشتاین و دریدا، بازجستی همسنج(تطبیقی)»، ترجمه: احسان خاوندکار، نشریۀ بایا، شمارۀ 37، 1384، ص140ـ155.
ـ باربور، ایان، علم و دین، ترجمه: بهاءالدین خرمشاهی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1374.
ـ بندر، جان، «وضعیت کنونی نظریۀ هماهنگی»، ترجمه: مرتضی فتحیزاده، ذهن، شمارۀ 9، بهار1381، ص157ـ166.
ـ براون، کالین، فلسفه و ایمان مسیحی، ترجمه: طاطهوس میکائیلیان، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1384.
ـ بخشایش، رضا، «فلسفۀ زبان ویتگنشتاین متقدم و متأخر»، مجلۀ حوزه و دانشگاه، شمارۀ 24ـ 25، 1379.
ـ بوخنسکی، ای. ام، فلسفه معاصر اروپا، ترجمه: شرفالدین خراسانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1379.
ـ پازوکی، شهرام و دیگران، الهیات جدید (مجموعهمقالات)، انتشارات سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1383.
ـ پورحسن، قاسم، «ویتگنشتاین: از زبان تصویری تا زبان تألیفی»، پژوهشنامۀ علوم انسانی، شمارۀ 49، بهار 1385، ص127ـ14.
ـ پلانتینگا، آلوین، عقل و ایمان، مقدمه: نیکولاس ولترستورف، ترجمه: بهناز صفری، چاپ اول، قم، اشراق، 1381.
ـ پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، درآمدی بر فلسفۀ دین، ترجمه: احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو، 1376.
ـ ـــــــــــــــ و دیگران، «آیا اعتقاد به خدا، واقعاً پایه است؟»، ترجمه: ابراهیم سلطانی و احمد نراقی، تهران، مؤسسۀ صراط، 1374.
ـ ـــــــــــــــ ،«اصلاح معرفتشناسی کلاسیک»، ترجمه: مصطفی شهرآیینی، گزارش و گفتوگو، ش4.
ـ ـــــــــــــــ ،«باورهای پایه و مشکلات آن»، مصاحبۀ قبسات با پروفسور آلوین پلانتینگا، قبسات، ش26.
ـ ـــــــــــــــ ، فلسفۀ دین: خدا، اختیار و شر، ترجمه: محمد سعیدیمهر، قم، مؤسسه فرهنگی طه، 1376.
ـ پیرس، دیوید، ویتگنشتاین، ترجمه: نصرالله زنگویی، تهران، سروش، 1379.
ـ تالیافرو، چارلز، فلسفۀ دین در قرن بیستم، ترجمه: انشاءالله رحمتی، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی،1382.
ـ ترجمۀ فارسی کتاب مقدس (عهد عتیق و جدید)، چاپ سوم، بریتانیا، انتشارات ایلام، 2002.
ـ جوادی، محسن، «الوین پلانتینگا و معرفتشناسی اصلاحشده»، فصلنامۀ پژوهشهای فلسفی ـ کلامی، شماره 11، 1389.
ـ جوادی، محسن، ایمان و عقلانیت، از مجموعه جستارهایی در کلام جدید، تهران، سمت، 1381.
ـ حسینی، مالک، ویتگنشتاین و حکمت، تهران، هرمس، 1389.
ـ حسینزاده، محمد، مبانی معرفت دینی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، 1379.
ـ حقیقت، لاله، «ایمانگروی ویتگنشتاین»، فصلنامه اندیشۀ دینی، دوره دوم، شمارۀ 3،1380، ص3ـ18.
ـ حیاوى، فهد، «از زبان تصویرى تا بازىهاى زبانى»، مجلۀ فرهنگ و اندیشه، شمارۀ 3627، ۱۳۸۶.
ـ خاتمى، محمود، «فلاسفۀ بزرگ، ویتگنشتاین و دین»، مجلۀ فلسفه، دورۀ جدید، ش1، 1385.
ـ خرمشاهی، بهاءالدین، پوزیتیویسم منطقی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1361.
ـ خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزۀ علمیه، 1383.
ـ چیزم، رودریک، نظریۀ شناخت، ترجمه: مهدی دهباشی، تهران، حکمت، 1378.
ـ دانالد هادسون، ویلیام، لودویگ ویتگنشتاین، ربط فلسفۀ او به باور دینی، ترجمه: مصطفی ملکیان، تهران، گروس، 1378.
ـ دباغ، سروش، سکوت و معنا، جستارهایی در فلسفه ویتگنشتاین، تهران، صراط، ویراست دوم، 1387.
ـ ـــــــــــــــ ، زبان و تصویر جهان، تهران، نشر نی، 1389.
ـ ـــــــــــــــ و رضا مثمر، فرگه، ویتگنشتاین و استدلال زبان خصوصی، پژوهشنامۀ فلسفۀ دین، شمارۀ 1، 1385، 57ـ81.
ـ داودی، علیمراد، روح فلسفه در قرون وسطی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1370.
ـ الدرز، لئوجی، الهیات فلسفی توماس آکویناس، ترجمه: شهابالدین عباسی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1381.
ـ ذبیحی، محمد، فلسفۀ مشاء، با تکیه بر اهم آرای ابنسینا، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها،1392.
ـ ربانیگلپایگانی، علی، معرفت دینی از منظر معرفتشناسی، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1378.
ـ زندیه، عطیه، دین و باور دینی در اندیشۀ ویتگنشتاین، تهران، نگاه معاصر، 1386.
ـ ژیلسون، اتیل، عقل و وحی در قرون وسطی، ترجمه: شهرام پازوکی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1371.
ـ ـــــــــــــــ ، روح فلسفه در قرون وسطا، ترجمهی: علیمراد داودی، چاپ اول، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1366.
ـ سروش، عبدالکریم، قبض و بسط تئوریک شریعت، چاپ پنجم، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، 1375.
ـ ـــــــــــــــ ، صراطهای مستقیم، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، ١٣٧٧.
ـ صاحبی، محمدجواد، گفتوگوی دین و فلسفه، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1377.
ـ فاخوری، حنا و خلیل جر، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ترجمه: عبدالحمید آیتی، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، علمی و فرهنگی،1373.
ـ فرگه، گوتلوب، «اندیشه»، فصلنامۀ ارغنون، ترجمه: محمود یوسفثانی، شمارۀ 7 و 8، 1374.
ـ عبداللهی، محمدعلی، «ویتگنشتاین؛ انکار زبان خصوصی و مسئلۀ ایمان دینی»، پژوهشنامۀ فلسفه دین، دورۀ 9، شمارۀ 2، پاییز1390، ص65ـ79.
ـ علیزاده، بیوک، «فلسفۀ تطبیقی؛ مفهوم و قلمرو آن»، نامۀ حکمت، ش1، 1382.
ـ علیزمانی، امیرعباس، علم، عقلانیت و دین، قم، دانشگاه قم، 1383.
ـ علیزمانی، امیرعباس، زبان دین، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، بیتا (نسخۀ افستشده).
ـ عظیمی دختشورکی، سیدحسین، «آلوین پلانتینگا و معرفتشناسی اصلاحشده»، حوزه و دانشگاه، ش24ـ25.
ـ فعالی، محمدتقی، درآمدی بر معرفتشناسی معاصر و دینی، قم، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، 1377.
ـ ـــــــــــــــ ، معرفتشناسی دینی، قم، زلال کوثر، 1380.
ـ قائمینیا، علیرضا، «نقش مدلها در معرفت دینی»، فصلنامۀ ذهن، سال چهارم، شمارۀ 15، پاییز و زمستان 1382.
ـ ـــــــــــــــ ، متن نظریۀ شبکه معرفت دینی ارائهشده در کرسیهای نظریهپردازی، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1387.
ـ ـــــــــــــــ ، «نشانهشناسی و معرفت دینی»، کتاب نقد، شمارۀ 33، زمستان1381.
ـ ـــــــــــــــ ، درآمدی بر منشأ دین، قم، انجمن معارف، 1379.
ـ قمی، محسن، «تأثیر نظریۀ بازیهای زبانی ویتگنشتاین بر فلسفه لیوتار»، اندیشۀ دینی، شمارۀ 16، پاییز1384، ص61ـ92.
ـ کگور، کییر، انفسی بودن حقیقت است، ترجمه: مصطفی ملکیان، نقد و نظر، سال اول، شمارۀ 3و4.
ـ کورنر، استفان، فلسفۀ کانت، ترجمه: عزتالله فولادوند، تهران، خوارزمی، 1378.
ـ کی.تی. فن، مفهوم فلسفه نزد ویتگنشتاین، ترجمه: کامران قرهگزلی، تهران، 1386.
ـ لگنهاوسن، محمد، سیاحت اندیشه در سپهر دین، ترجمه: گروهی از مترجمان، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1383.
ـ لوئیس پی. پویمن، «معرفتشناسی و باور دینی»، ترجمه: ایرج احمدی، نقد و نظر، ش27ـ28.
ـ لور، کیث، «نظریۀ شالوده: مبناگرایی خطاناپذیر»، ترجمه: علیرضا قائمینیا، ذهن، ش8.
ـ مالکوم، نورمن، ویتگنشتاین: دیدگاه دینی، ترجمۀ محمدهادی طلعتی، قم، دانشگاه مفید، 1383.
ـ ـــــــــــــــ و دیگران، خاطراتی از ویتگنشتاین، ترجمه: همایون کاکاسلطانی، تهران، گام نو، 1382.
ـ ـــــــــــــــ ، دیدگاه دینی ویتگنشتاین، ترجمه: علی زاهد، چاپ اول، تهران، گام نو، 1383.
ـ ماونس، هاوارد، درآمدی بر رسالۀ ویتگنشتاین، ترجمه: سهراب علوینیا، تهران، طرح نو، 1379.
ـ مبینی، محمدعلی، «نقد و بررسی دیدگاه آلوین پلانتینگا دربارۀ اعتبار باورهای دینی»، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، مؤسسه امام خمینی (رحمه الله).
ـ مگی، بریان، فلاسفۀ بزرگ، ترجمه: عزتالله فولادوند، تهران، خوارزمی، 1372.
ـ ملکیان، مصطفی، جزوۀ معرفت دینی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.
ـ مکگراث، آلیستر، درسنامه الهیات مسیحی، جلد1، ترجمه: بهروز حدادی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1384.
ـ مکگین، ماری، ویتگنشتاین و پژوهشهای فلسفی، ترجمه: ایرج قانونی، تهران، نشر علم، 1389.
ـ مهدوینژاد، محمدحسین، «ویتگنشتاین: معنا، کاربرد و باور دینی»، پژوهشنامۀ فلسفۀ دین، شمارۀ 5، بهار و تابستان1384، ص69ـ104.
ـ ـــــــــــــــ ، «نظریۀ تصویر زبان، با تأکید بر لوازم معرفشناختی آن»، نامۀ حکمت، ش1.
ـ میردامادی، یاسر، «در برابر عقل: درآمدی به ایمانگرایی، ادبیات و زبانها»، خردنامه همشهری، شماره 21، آذر1386.
ـ میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمه: حسین توفیقی، قم، مرکز ادیان و مذاهب، 1377.
ـ هاسکر، ویلیام، قرینهگرایی(فرهنگ فلسفی)، ترجمه: ابراهیم سلطانی، تهران، راه نو، 1375.
ـ هارت ناک، یوستوس، ویتگنشتاین، ترجمه: منوچهر بزرگمهر، تهران، خوارزمی، 1350.
ـ هالینگ دیل، ر.ج، مبانى و تاریخ فلسفۀ غرب، ترجمه: عبدالحسین آذرنگ، تهران، کیهان، 1364.
ـ هکر، پیتر، ماهیت بشر از دیدگاه ویتگنشتاین، ترجمه: سهراب علوینیا، تهران، هرمس، 1382.
ـ ویتگنشتاین، لودویگ، پژوهشهای فلسفی، ترجمه: فریدون فاطمی، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۰.
ـ ـــــــــــــــ ، سخنرانیهای کمبریج ویتگنشتاین (32ـ1930)، ترجمه: رضا مثمر، تهران، مؤسسه روزنامه ایران، 1388.
ـ ـــــــــــــــ ، دربارۀ اخلاق و دین، ترجمه: مالک حسینی و بابک عباسی، تهران، هرمس، 1388.
ـ ـــــــــــــــ ، در باب یقین، ترجمه: مالک حسینی، تهران، هرمس، ۱۳۸۳.
ـ ـــــــــــــــ ، رسالۀ منطقی ـ فلسفی، ترجمه: میرشمسالدین ادیبسلطانی، تهران، امیرکبیر، 1371.
ـ ـــــــــــــــ ، یادداشتها، ترجمه: موسی دیباج، تهران، سعاد، ۱۳۸۴.
ـ ـــــــــــــــ ، کتاب آبی، ترجمه: مالک حسینی، تهران، هرمس،1384.
ـ ـــــــــــــــ ، فرهنگ و ارزش، ترجمه: امید مهرگان، تهران، گام نو، 1381.
ـ معلمی، حسن، معرفتشناسی، تهران، کانون اندیشۀ جوان، 1380.
ـ Kenny, Anthony (ed.), (1994), The Wittgenstein Reader, Oxford: Blackwell.
ـ Fogeling, Robert J. (1987), Wittgenstein, London and New York: Routledge & Kegan Paul.
ـ Sluga, Hans and Stern, David G. (eds.) (1996), The Cambridge Companion to Wittgenstein, Cambridge: Cambridge university press.
ـ Hanfling, O. (1988), "Theories of Meaning: from Reference to use", in An Encyclopaedia of Philosophy, ed. G.H.R. Parkinson، Routledge.
ـ Wittgenstein, Ludwig (1958), The Blue and Brown Books, Oxford: Blackwell.
ـ Arrington, Robert L. and Addis, Mark (eds.) (2004), Wittgenstein and Philosophy of Religion, Lonon and New York: Routledge.
ـ Stiver, Dan R. (1996), The Philosophy of Religious language: sign, symbol and story, Oxford: L. Blackewll.
ـ Glock, Hansـ Johann (1996), A Wittgenstein Dictionary, Oxford: Blackwell.
ـ Austin, William Harvey (1976), The Relevence of Natural science to Theology, New York: The Macmillan press Ltd.
ـ http://en.wikipedia.org/wiki/Ludwig_Wittgenstein#cite_refـMonk41_54ـ0.
ـ Monk, R., Ludwig Witgenstein the Duty of Genius, Penguin Books.
ـ Kripke, S. (1982), Wittgenstein on Rules and Private Language: An Elementary Exposition, oxford: Blackwell.
ـ Mclinn, M. (1997), Routledge Phylosophy Guidebook to Wittgenstein and the "Philosophical Investigations", London, Routledge, Chapter 3.
ـ Thornton, T. (1998), Wittgenstein on Thought and Language: The Philosophy of Content, Edinburgh: Edinburgh University Press, chapter 3 & (2004) John MCDowell (Chesham:
ـ Luntley, M. (2003), Wittgenstein: Meaning and Judgement (oxford: Blackwell), chapter 4.
ـ McDowell, J. (1998), Mind, Value and Reality, Cambridge, London: Harvard University Press.
ـ Dancy, An Introduction to Contemporary Epistemology.
ـ Keith Lehrer, Theory of Knowledg, Routhedge, London, 1990.
ـ Scott MacDonald, “Natural theology”, Routledge Encyclopedia of Philosophy, ed: Edward Craig, London: Routledge, 1998.
ـ Plantinga, Alvin (1983), "Reason and Belief in God", in Alvin Plantinga and Nicholas Wolterstorff (eds.), Faith and Rationality:Reason and Belief in God (NotreDame:University of Notre Dame Press), P 87, quoted in: "fideism", "Richard Amesbury" Stanford encyclopedia of philosophy: http://plato.stanford.edu/.
ـ Mark Addis (2004).D.Z.Philips, fideism in Wittgenestein،smirror، in Wittgenestein and Philosophy of Religion, ed. Robert L.Arrington & Mark Addis. London and New York:Routledge،p.93
ـ Amesbury, Richard (2009), "Fideism", Stanford Encyclopedia of Philosophy, http://Plato.stanford.edu/entries/fideism.
ـ Glock, HansـJohann (1996), a Wittgenstein Dictionary, Oxford: Blackwell.
ـ Kenny, Anthony (1973), Wittgenstein، Oxford: Blackwell.
ـ Litwack, Eric. B (2009), Wittgenstein and Value: The Quest for Meaning, continuum.
ـ Hamlyn, D. W., (1967), “Epistemology، History of”, in Paul Edwards, ed., The Encyclopedia of Philosophy, New York: Macmillen Publishing Company.
ـ Wittgenstein, (1969b), Tractatus LogicoـPhilosophicus, trans. D. F. Pears and B. F. McGuinness, London: Routledge & Kegan Paul. (References are to numbered Sections).
ـ A Defence of Common Sense (1925), published in Contemporary British Philosophy (2nd series), ed. J. H. Muirhead.
ـ Kenny, Anthony (1973), Wittgenstein, Oxford: Blackwell.
ـ Amesbury, Richard (2009), "Fideism", Stanford Encyclopedia of Philosophy، http://Plato.stanford.edu/entries/fideism
ـ Urmson, Philosophical Analysis: Its Development between the Two World Wars، Oxford University Press, 1956.
ـ www.newadvent.org
ـ مدخل contextualism در دایرۀالمعارف اینترنتی فلسفه؛ ر.ک: به این آدرس: http://www.iep.utm.edu/c/contextu.htm
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}