ظهور شهرهای جهانی، صنعت‌زدایی و تضعیف شهرهای صنعتی قدیمی را از مهم‌ترین نتایج جهانی‌شدن اقتصاد در مقیاس شهری است
 
چکیده
با وجود ترکیبی بودن تأثیرات جهانی‌شدن بر شهرها، اقتصاد جهانی، بیشترین تأثیرات را بر شهرها داشته است. امروزه دانش‌محوری در اکثر کشورهای دنیا به عنوان راهبرد، محور توسعه قرار گرفته است. در این راهبرد نوآوری، فن‌آفرینی نیروی انسانی کارآفرین و خلاق، فناوری‌های برتر، زیرساخت‌های توسعه علمی، واحدهای تحقیق و توسعه شرکت‌های کوچک و متوسط دانش بنیان و سرمایه‌های ریسک‌پذیر عناصر کلیدی به شمار می‌آیند.

تعداد کلمات 3366/ تخمین زمان مطالعه 17 دقیقه
از نظر اقتصادی، شهرها در دوره جهانی‌شدن با کاهش و تغییر نقش صنایع در شهرهای صنعتی کشورهای پیشرفته و افزایش نقش آن در کشورهای در حال توسعه مواجه بوده‌اند. میشل پاسیون ظهور شهرهای جهانی، صنعت‌زدایی و تضعیف شهرهای صنعتی قدیمی را از مهم‌ترین نتایج جهانی‌شدن اقتصاد در مقیاس شهری برمی‌شمرد.
صنعت‌زدایی از شهرها در کشورهای پیشرفته موجب ظهور نقش‌های جدید در برخی شهرها و ارتقای نقش‌های گذشته شده است. این تغییر نقش، ابتدا نتیجه هماهنگی شهرها با نیازهای جدید اقتصاد دانش‌بنیان جهانی است که آبراهامسون[1] آن را پاسخ جهانی‌شدن تعبیر می‌کند. از نظر وی شهرها برای احیای مجدد خود جهت‌گیری‌های جدیدی در پیش گرفته‌اند.
هون ماین[2] در بررسی وضعیت تغییرات ۵۵ شهر مهم جهان در زمینه فعالیت‌های صنعتی در طول دهه ۱۹۹۰م تا کنون دریافت که در همه این شهرها، ساختار صنعتی اقتصاد شهرها تغییر یافته و فعالیت‌های بخش خدمات رو‌به‌رشد بوده است. بجز در چند شهر غربی، انتظار می‌رود که این روند با کاهش رقابت‌پذیری شهرها در زمینه صنایع کارخانه‌ای نسبت به گذشته ادامه یابد. در این دوره با کاهش اهمیت سنتی صنایع کارخانه‌ای در شهرها، مراکز مالی و ادارات شرکت‌ها به موتورهای جدید رشد شهری تبدیل شدند که در بازار جهانی با یکدیگر در رقابتند.
در اقتصاد دانش‌بنیان شهرها، توسعه مبتنی بر دانایی به عنوان راهبرد، محور توسعه قرار گرفته و اطلاعات به عنوان یک عامل تولید جدید اهمیت بسیاری یافته و خود مبنای توسعه نوعی اقتصاد اطلاعاتی در جهان شد. در نتیجه، اشتغال در شهرهای پیشرفته مرتبط با اقتصاد جهانی به سمت خدمات پیشرفته سوق یافت. مانوئل کسلز در بررسی تجربی تغییرات اشتغال در کشورهای صنعتی گروه هفت، ویژگی‌های بنیادین مشترکی را برای این جوامع اطلاعاتی تشخیص می‌دهد؛ این ویژگی‌ها عبارت‌اند از: حذف مشاغل کشاورزی، کاهش دائمی مشاغل تولیدی سنتی، افزایش خدمات تولیدی و خدمات اجتماعی، تنوع روزافزون فعالیت‌های خدماتی به عنوان منابع اشتغال، افزایش سریع مشاغل مدیریتی، تخصصی و فنی، تشکیل گروهی از کارگران یقه‌سفید که از کارگران بخش فروش و دفتری تشکیل شده‌اند، ثبات نسبی سهم قابل توجهی از اشتغال در بخش خُرده‌فروشی، افزایش هم‌‌زمان سطوح بالا و پایین ساختار شغلی، ارتقای نسبی ساختار شغلی در طول زمان با سهم فزاینده مشاغلی که نیازمند مهارت‌های بیشتر و تحصیلات پیشرفته هستند.


تحول در نقش شهرها

در فرآیند جهانی‌شدن، در برخی شهرها نقش‌های جدیدی ظهور کرده و گاهی نقش‌های گذشته در مقیاس جهانی ارتقا یافته است. ویژگی اصلی این تحولات، توسعه فعالیت‌های بخش خدمات و فراملی جهانی‌شان در مقیاس تأثیرگذاری این عملکردهاست. بخش مهمی از تحولات نقش شهرها، نتیجه انتظارات فرآیندهای اقتصاد جهانی از شهرهاست. در دوره جهانی‌شدن شبکه‌های جهانی تولید، سرمایه تجارت و مهاجرت نیازمند نقاطی گره‌ای هستند که زیرساخت‌ها، اطلاعات و منابع مالی برای فعالیت این شبکه‌ها را فراهم آورند. از این رو، ظرفیت‌های موجود در شهرها موجب توجه عوامل جهانی‌شدن به شهرها شده و شهرهای معاصر به عنوان گره‌های سازمان‌یافته سرمایه‌داری جهانی، مفصل‌های جریانات کالا در سطح منطقه‌ای، ملی و جهانی و نقاط پایه‌ای در فضای انباشت سرمایه جهانی عمل می‌کنند.
با وجود اهمیت تاریخی شهرها در جوامع ملی، برخی از شهرها که پیوند بیشتری با جهانی‌شدن دارند، به مرکزیت در سطح جهانی دست یافته‌اند. از نظر ساسن، آن‌ها فراتر از نقش تاریخی به عنوان مراکز تجارت و بانک‌داری بین‌المللی، اکنون به چهار روش جدید نیز مرکزیت یافته‌اند. اول، به عنوان نقاط فرماندهی بسیار متمرکز در سازمان اقتصاد جهانی؛ دوم، به عنوان مکان‌های استقرار شرکت‌های مالی و خدمات تخصصی و جای‌گزین صنایع کارخانه‌ای به عنوان بخش صنعتی هدایت‌کننده؛ سوم، به عنوان مکان‌های تولید ایده‌های نوین در زمینه صنایع جدید؛ چهارم به عنوان بازارهایی برای عرضه تولیدات و نوآوری‌های در نتیجه پیوند با جهانی‌شدن.
شهرها علاوه بر کارکرد صرف در زمینه مبادله کالا و خدمات در منطقه پیرامونی خود که الگویی تاریخی است، مکانی‌هایی مفصلی هستند که مردم و تولیدات آن‌ها را، با سراسر جهان پیوند می‌دهند و از طریق آن‌ها، کالاها و خدمات جهانی به بازارهایشان می‌رسند و با مصرف آن‌ها، ارزش‌های مازاد تولید می‌شود. تغییر نقش شهرها در همه‌جا یکسان نیست و بستگی به میزان ادغام کشورها و شهرها در اقتصاد و شبکه جریانات اطلاعاتی و ارتباطی جهانی دارد. از آن‌جایی که در عصر حاضر، دارایی‌های دانش‌بنیان یک کشور به منزله سوخت موتور توسعه آن تلقی می‌شود، فهم ارزش سرمایه دانشی ملل بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. اکنون، بیشتر معیارهایی که برای سنجش سطح جهانی بودن شهرها مورد استفاده قرار می‌گیرند، ماهیت اقتصادی دارند.

 

جهانی‌شدن روابط بین شهرها

با کاهش محدودیت‌های جریانات فراملی در دوران جهانی‌شدن، مقیاس روابط بین شهری و شبکه‌های شهری نیز به سطح جهانی ارتقاء یافته است، به گونه‌ای که برخی شهرها به عنوان حلقه واسط شبکه شهری ملی و جهانی عمل می‌کنند و موجب پیوند شهرهای ملی به شهرهای جهانی می‌شوند. نقش‌هایی که شهرهای متأثر از جهانی‌شدن ایفا می‌کنند دارای دو وجه ملی و جهانی هستند. تا میانه قرن بیستم، جریانات وسیع کالا، خدمات و افراد بین شهرها، درون مرزهای ملی دربرگیرنده آن‌ها انجام می‌شد و جریانات نسبتاً کمی بین شهرها از مرزهای ملی آن‌ها عبور می‌کرد، ولی از زمانی که شرکت‌های مستقر در تعدادی از شهرهای جهان، کسب‌و‌کار خود را به طور حیرت‌آوری در دیگر کشورها توسعه دادند، موازنه روابط بین شهری در درون و بیرون مرزهای ملی تغییر کرد.شهرها علاوه بر کارکرد صرف در زمینه مبادله کالا و خدمات در منطقه پیرامونی خود که الگویی تاریخی است، مکانی‌هایی مفصلی هستند که مردم و تولیدات آن‌ها را، با سراسر جهان پیوند می‌دهند و از طریق آن‌ها، کالاها و خدمات جهانی به بازارهایشان می‌رسند و با مصرف آن‌ها، ارزش‌های مازاد تولید می‌شود. تغییر نقش شهرها در همه‌جا یکسان نیست و بستگی به میزان ادغام کشورها و شهرها در اقتصاد و شبکه جریانات اطلاعاتی و ارتباطی جهانی دارد. از آن‌جایی که در عصر حاضر، دارایی‌های دانش‌بنیان یک کشور به منزله سوخت موتور توسعه آن تلقی می‌شود، فهم ارزش سرمایه دانشی ملل بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. اکنون، بیشتر معیارهایی که برای سنجش سطح جهانی بودن شهرها مورد استفاده قرار می‌گیرند، ماهیت اقتصادی دارند.
در نتیجه سرمایه‌گذاری‌های فراملی و گردشگری بین‌المللی، صادرات محصولات سینمایی، موسیقی، سبک‌ها و الگوها افزایش یافته و محصولات و ایده‌های جدید با سرعتی زیاد بین شهرهای بزرگ جهان درحال جابه‌جایی هستند. پیوندهای بین شهری معاصر که محدوده‌های ملی را در می‌نوردند، یک شبکه جهانی را می‌سازند.
«شبکه شهری جهانی» دربرگیرنده مجموعه شهرهایی است که بیش‌تر به حمایت از فعالیت‌های اقتصاد جهانی مشغولند. در این شبکه شهری، برخی تولیدکننده خدمات پیشرفته هستند و برخی بازارهای مصرف را تشکیل می‌دهند. بعضی نیز مفصل پیونددهنده اقتصاد ملی به اقتصاد جهانی یا محل استقرار ادارات مرکزی شرکت‌های فراملی و مراکز مالی و مبادلات سهام و سرمایه هستند. افزون بر نقش‌های مرتبط با اقتصاد جهانی، نقش‌های در زمینه‌های فرهنگی و سیاسی در مقیاس جهانی نیز به توسعه شبکه شهری جهانی کمک می‌کنند.
بر اساس نظر ساسن، این نقش‌های متنوع، منجر به پراکندگی نقش‌های جهانی در شهرهای متعدد می‌شود که زمینه شکل‌گیری شبکه‌ای از جریانات مبتنی بر همکاری و وابستگی بین آن‌ها را فراهم می‌کند.
شرکت‌های فراملی که فعالیت‌های اقتصادی خود را در سراسر جهان پراکنده‌اند و جریانات سرمایه، نیروی کار و اطلاعات را بر می‌انگیزانند، مهم‌ترین عوامل تشدید جریانات بین شهری در مقیاس جهانی محسوب می‌شوند. آن‌ها از طریق ایجاد شبکه تولید جهانی و پراکندگی واحدهای تولید و مدیریت شرکت‌های فراملی در نقاط مختلف جهان، روابطی میان شعبات خود و یا با شرکت‌های دیگر برقرار می‌کنند که بخش مهمی از روابط بین شهری را تشکیل می‌دهند. در شبکه شهری جهانی، اهمیت شهرها تابع نقش و قدرت عملکردی آن‌ها در فعالیت‌های جهانی اقتصاد، سیاست، فرهنگ و دانش است. در شبکه شهری جهانی قدرت شهرها نسبی است و آن‌ها تاحدودی قدرت دارند که به عنوان نقاط فرماندهی و مراکز برنامه‌ریزی عمل کنند.

 

نابرابری اجتماعی در شهرها

جهانی‌شدن در شهرها، به نابرابری در توزیع درآمدها و ایجاد شکاف درآمدی در جامعه و قطبی شدن اجتماعی نیز منجر می‌شود. در اکثر جوامع، برندگان و بازندگان جهانی‌شدن وجود دارند، ولی در کشورهای در حال توسعه که وارد مناسبات ناشی از جهانی‌شدن می‌شوند، این نابرابری جلوه دردناکی به خود می‌گیرد. جهانی‌شدن عموماً موجب افزایش رفاه و استانداردهای زندگی افرادی می‌شود که دارای تخصص‌های خدماتی پیشرفته و توانایی مشارکت در فرآیندهای اقتصاد اطلاعاتی باشند. در سطح شهری، جهانی‌شدن گرچه سبب افزایش درآمد می‌شود، ولی تأثیر متفاوتی در جغرافیای اجتماعی شهرها دارد و زمینه‌ساز چالش‌های در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و سیاست‌گذاری شده است. فرآیند جهانی‌شدن و تغییرات اقتصادی ناشی از آن، به وسیع‌تر شدن شکاف بین ثروتمندان و فقرا در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی و فضایی انجامیده و گزارش‌های اواخر دهه ۱۹۹۰م. نشانگر رشد تفاوت بین ثروتمندان و فقرا در تمام کشورهای توسعه‌یافته، هم در شهرهای بزرگ و هم کوچک است. با توجه به تفاوت بین جوامع پیشرفته و جوامع در حال توسعه در ارتباط با جهانی‌شدن و بهره‌برداری از فرصت‌های آن، جهانی‌شدن، نتایج مثبت و برابری برای آن‌ها به همراه ندارد. در کشورهای فقیر، هم‌زمان با مشارکت شهرها در فعالیت‌ها و شبکه‌های جهانی، بخش قابل توجهی از جمعیت، موفق به ارتقای سطح استانداردهای زندگی خود می‌شوند، در حالی که به شدت مغایر با وضعیت زندگی افراد و بسیاری از گروه‌های در اطراف آن‌هاست.
 

تحولات مدیریتی شهرها

در آغاز هزاره سوم و با پایان انحصار دانش و ظهور اندیشه‌هایی که مدیریت دانش را در نظام فضایی و مناطق شهری به کار بسته، تغییر وضعیت‌هایی را به صورت پارادایمی در نحوه زندگی، کار و یادگیری در جوامع شهری سراسر جهان شاهد هستیم که این تغییرات با برنامه‌های توسعه دانش‌محوری شهری هماهنگ بوده و در آن، شهرها به عنوان موجوداتی هوشمند، پیوسته و شبکه‌ای فرض می‌گردند. شهرها از نظر نحوه اداره و توزیع قدرت و میزان استقلال نسبت به دولت‌های ملی نیز، از جهانی‌شدن متأثر شده‌اند. کاهش قدرت و اختیارات دولت‌های ملی و تغییر شیوه اداره شهرها از حکومت به حکم‌رانی شهری را، از پی‌آمدهای جهانی‌شدن در کشورها و متأثر از آن در شهرها ذکر می‌کنند. حضور شرکت‌های فراملی، مؤسسات مالی و اعتباری در ساختار اقتصادی کشورها و شهرهای مهم و ورود به دوران جدیدی از رقابت شدید بین شهرها، موجب تغییر اهمیت و قدرت دولت و عوامل محلی در تصمیم گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌ها شده است. شرایط جدید، الزاماتی را مطرح می‌سازد که نظام‌های مدیریت سنتی شهرها قادر به تأمین آن‌ها نیست. تحولات اخیر در مدیریت شهری نتیجه لزوم هماهنگی بین منافع محلی و فرصت‌های حاصل از جهانی‌شدن است.
فرانس شورمان[3] برای رویارویی با چالش‌هایی که در نتیجۀ تأثیرات جهانی‌شدن بر شهرها پدید آمده‌اند، شکل‌گیری پارادایم جدیدی را مطرح می‌سازد که مشتمل بر سه مفهوم؛ حکمرانی شهری، مشارکت جمعی و تمرکززدایی است. به طور کلی، دو شاخص مهم برای بررسی تأثیرات جهانی‌شدن بر مدیریت شهری شامل تمرکززدایی از قدرت دولت‌های تمرکزگرا به نفع مدیریت‌های شهری و گذر از الگوی سنتی حکومت شهری به حکم‌رانی خوب شهری هستند. تمرکززدایی از قدرت و منابع دولت‌های مرکزی در راستای افزایش رقابت بین شهرها و شناخت بهتر مدیریت‌های محلی از توانایی‌های محلی و فشارهای جوامع محلی برای استقلال بیشتر در بسیاری از کشورها تجربه می‌شود. این اقدامات برای تقویت شهرها در فرآیند رقابت جهانی و تأمین نیازهای شهروندان با همکاری و مشارکت آن‌ها انجام می‌شود. تمرکززدایی به معنای انتقال قدرت، مسئولیت و منابع از دولت یا حکومت مرکزی به نهادهای اداری محلی یا سازمان‌های مستقل از دولت است. این انتقال می‌تواند به توسعه محلی و کاهش فقر کمک کند.
تمرکززدایی قدرت و اختیارات از سازمان‌های مرکزی به سازمان‌های منطقه‌ای و محلی، مبنایی مهم در بهبود توانایی سازمان‌های شهرداری برای رویارویی با چالش‌های جدید و پیچیده‌ای است که از شهرنشینی و جهانی‌شدن نشئت می‌گیرند. به طور کلی تمرکززدایی نیاز مدیران محلی برای دست‌یابی به اهرم‌های مقرراتی و هماهنگی بیشتر برای مداخله راهبردی در فرآیندهای محلی را تأمین می‌سازد. از منظر مهم دیگری نیز، تمرکززدایی به نیاز شهروندان و انجمن‌های آن‌ها برای داشتن خودکفایی و تأثیرگذاری بیشتر در سطوح دولتی نزدیک به آن‌ها پاسخ می‌گوید. تحول مهم دیگر در شیوه اداره شهرها،‌ پذیرش دخالت عوامل غیردولتی متعدد در ترکیب قدرت و فرآیند تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری برای توسعه شهری است. این تحول مهم با استقرار الگوی مدیریتی حکم‌رانی شهری همراه است که در آن تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری برای اداره شهرها با مشارکت همه منابع قدرت شهری شامل کنش‌گران بخش‌های دولتی، خصوصی و مدنی انجام می‌شود. در این ترکیب، بخش خصوصی شامل نیروهای بومی و خارجی است که بیش‌تر در عرصه‌های اقتصادی فعالیت دارند. در تعریفی از برنامه توسعه سازمان ملل، حکم‌رانی شامل سازوکارها و نهادهایی برای بیان خواسته‌های شهروندان و گروه‌های مردم است و دولت، بخش خصوصی و سازمان‌های جامعه مدنی را در ‌بر می‌گیرد.

 

بیشتر بخوانید: گرایش‌های سیاست اقتصادی شهری

 

جامعه شبکه‌ای و اقتصاد جهانی

به اعتقاد کسلز شکل‌گیری جامعه شبکه‌ای و درهم‌تنیده شدن آن با اقتصاد جهانی از ویژگی‌های عمده اواخر قرن بیستم بوده است، در واقع جامعه، شبکه‌ای مبتنی بر فناوری اطلاعات بر پایه سه ویژگی زیر قوام گرفته است:
    1. اقتصاد اطلاعاتی[4] که در آن بهره‌وری و رقابت میان شرکت‌ها و بنگاه‌ها بیش از هر زمان دیگر به معرفت و دانش و اطلاعات و فناوری لازم برای پردازش این اطلاعات بستگی دارد. در عین حال این نوع اقتصاد فراصنعتی در قیاس با اقتصاد صنعتی، در صورتی که با مقررات و قوانین مقید و محدود نشود، از قابلیت طرد و دفع و حاشیه‌رانی به مراتب بیشتری برخوردار است.
    2. اقتصاد جهانی[5] که نباید آن را با اقتصاد جهان[6] یکسان پنداشت. اقتصاد جهان به معنای انواع مبادلات تجاری در سطح جهان، قرن‌هاست که در جریان است و امری نوظهور به شمار نمی‌آید. درحالی که اقتصاد جهانی در مقام یک واقعیت اجتماعی نو در درونی‌ترین هسته‌های شکل‌دهنده خود دربرگیرنده فعالیت‌های راهبردی مسلطی است که قادرند در مقام یک واحد به هم وابسته، انواع کار و تکاپوی اقتصادی را در تراز جهانی و مقیاس سیاره‌ای در زمان واقعی به مورد اجرا درآورند. به وضوح پیداست که جامعه شبکه‌ای و اقتصاد وابسته به آن می‌تواند، هم در مقیاس جهانی‌شدن و هم در سطح جهانی‌سازی مطرح شود.
    3. فعالیت‌های اقتصادی شبکه‌ای: این نوع فعالیت‌های اقتصادی، نوع تازه‌ای از سازمان‌ها و تشکیلات جدید را خلق کرده است است که مشخصه فعالیت‌های اقتصاد جهانی به شمار می‌آید.

«اقتصاد جدید»،[7] «اقتصاد الکترونیکی»[8] و یا «اقتصاد دیجیتالی»[9] همه به نوعی بازگو‌کنندۀ اقتصاد شبکه‌ای هستند. در حقیقت، اقتصاد دیجیتالی مفهومی نیست که یک‌باره خلق شده باشد، بلکه این پدیده در یک روند تکاملی شکل گرفته است. در مورد کالاهای صنعتی که در دوره اقتصاد دیجیتالی تولید می‌شود، دیگر نمی‌توان گفت دارای شکل واحد هستند. در دوره‌ای تولید انبوه به سبب بهره‌مندی از بازدهی نسبت به مقیاس صورت می‌گرفت، اما در این‌جا تولید انبوه به سبب بهره‌مندی از بازدهی نسبت به مقیاس همچنان وجود دارد که با دوره قبل متفاوت است؛ زیرا با تولید انبوه در این دوره به واسطه فعال شدن، عمیق شدن و به روز شدن ارتباط‌ها، امکان دریافت سلیقه‌ها به صورت منظم و مرتب و سازمان‌دهی تولید بر این اساس امکان‌پذیر می‌شود. در اقتصاد سنتی، بحث تمرکزگرایی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده و به عنوان یک معیار و مزیت شناخته می‌شده، در صورتی که در اقتصاد نوین این‌گونه نیست و نوع بازدهی متفاوت است. در اقتصاد سنتی بازدهی ثابت است، ولی در اقتصاد نوین بازدهی فزاینده است. قیمت‌ها در اقتصاد سنتی فزاینده است، ولی در اقتصاد نوین نزولی است. در واقع، در اقتصاد دیجیتالی با کاهش مداوم هزینه‌ها و حذف واسطه‌ها، قیمت عوامل تولید و در پی آن، قیمت کالاها و خدمات هر روز کاهش بیشتری می‌یابد. در اقتصاد نوین، شبکه این نقش را ایفا می‌کند و شبکه مرکز عملیات شرکت بوده و نقطه اتصال و ارتباط بین مشتریان و شرکت می‌شود. اقتصاد شبکه‌ای زمینه‌ای است که اُبرین[10] در مقاله پایان جغرافیا در سال ۱۹۹۲م. از آن به نام فضایی شدن اقتصاد[11] یاد کرده است. در واقع اقتصادهای ملی، منطقه‌ای و محلی در نهایت متکی به دینامیسم این نوع اقتصاد جهانی هستند و از طریق شبکه‌های اطلاعاتی و فناوری اطلاعات به همراه بازارهای مالی بدان وابسته‌اند. این اقتصاد جهانی است که حاشیه‌ای شدن جمعیت بی‌شماری از افراد ساکن در مناطق مختلف کره‌ زمین را سبب شده است تا از دایره فعالیت‌ها و عملکردهای اقتصادی بازمانند. خصلت این اقتصاد چنان است که بخش‌ها، بازارها و افراد غنی را به یک‌دیگر متصل می‌سازد و در یک چرخه تولید سود، به همکاری وا می‌دارد. از سوی دیگر نیز بخش‌ها، بازارها و افرادی را که فاقد امکانات هستند، از محدوده عملکردهای سودآور خود دور می‌سازد. این ویژگی‌ها وضعیت نوینی از جامعه ‌جهانی را شکل داده است که همچنان که بدان اشاره شد، ویژگی‌های جامعه شبکه‌ای است. جامعه‌ای که در ساختار و کارکردهای غالبِ خود، پیرامون شبکه‌ها و جریان‌هایی شکل گرفته است که نمود ظاهری آن نوع جدیدی از نظام سرمایه‌داری است که به کلی با آنچه که در گذشته به عنوان نظام سرمایه‌داری تلقی می‌شد، تفاوت دارد. این نظام متکی به نوعی پویایی درونی است که هیچ‌گونه مرز و محدودیت جغرافیایی را بر نمی‌تابد؛ همچنین این نظام انعطاف‌پذیر بوده و در عین حال به شدت فزون‌طلب و گسترش‌پذیر و بسط÷یابنده و متکی به شبکه است. پویایی درونی جامعه شبکه‌ای همواره درحال شکل دادن روابط درونی این شبکه است و در این مسیر با پیروی از منطق شبکه، دائماً در کار مرزشکنی و فراروی از چارچوب‌های موجود و استقرار نهادهای فراگیرتر است. در درون شبکه، سرمایه با سرعت و حجم زیاد از مکانی به مکان دیگر منتقل می‌شود و نظارت‌ها و کنترل‌های محلی را بی‌اثر می‌سازد. نیروی انسانی موجود در شبکه، تفرد می‌یابد، بخش‌ها و مناطق دارای اهمیت و افراد واجد پیوندهای راهبردی با شبکه، فعال می‌شوند و بخش‌های کم‌اهمیت و افراد فاقد پیوند، از فعالیت باز می‌مانند. به همین دلیل است که امروزه می‌بینیم سرمایه‌داری مدرن از رهگذر نظام شبکه‌ای به نقطه اوجی دست یافته که در آن سرمایه بر سرمایه‌داران حکومت می‌کند و تقابل تازه‌ای را در قالب تقابل میان شبکه و فرد ایجاد کرده است. در درون شبکه به استثنای یک گروه از نخبگان وطن، دیگران کنترل خود را بر زندگی خویش و محیط اطراف از دست داده‌اند و یا به سرعت درحال از دست دادن آن هستند.


تعامل با کلان‌شهرهای منطقه‌ای

شاید مهم‌ترین بخش مورد توجه این نوشتار در ارتباط با جهانی‌شدن، همین بحث تعامل کلان‌شهرهای مهم در یک قلمرو منطقه‌ای باشد. کلان‌شهرها به سبب نقش و جایگاه ویژه‌ای که در نظام شهرنشینی کشورها دارند، همواره مورد نظر مدیران شهری قرار داشته و به عنوان خاستگاه تحولات و تغییرات مثبت در نظام شهری هر کشوری محسوب می‌شوند.
در این میان، کلان‌شهرها با دارا بودن بسترهای اقتصادی، اجتماعی، هویتی و تاریخی دارای ظرفیت‌های بسیاری بوده و نیازمند بهره‌گیری عقلایی و روزآمد منطبقمدیران شهری با علم بر اینکه تلاش خلاقانه و رقابت دائمی بر سر کسب جایگاهِ برتر در نظام اقتصاد شهری جهانی از الزامات مدیریت شهری امروز و جهانی‌شدن شهرهاست، به دنبال آن بوده‌اند تا درک درستی از اقتصاد شهری در کشور و نگاه نوینی به اقتصاد دانش‌بنیان و پیش‌بینی درستی از مناسبات اقتصاد شهری دنیا و تهدیدها و فرصت‌های آن داشته باشند. بایستی در نظر گرفت که هرگونه برنامه‌ریزی برای پویایی و پایداری اقتصاد کلان‌شهری به طور هم‌زمان و هم‌سو، در گرو تعامل و همکاری نهادهای مختلف و سیاست‌گذاری‌های مشخص اجرایی در چارچوب ملی و توان مدیران شهری برای بسترسازی، تحول‌آفرینی و استفاده از ظرفیت‌های توسعه‌ای کلان‌شهرها، همچون برگزاری اجلاس‌های منطقه‌ای و جهانی است. به عبارتی مجموعه دولت و شهرداری هم‌سو با یک‌دیگر می‌توانند اقتصاد شهری کارآمد و پویا را پی‌ریزی کنند. بر الزامات جهانی می‌باشند. همواره مدیران شهری بر این نکته تأکید داشته‌اند که می‌توان با باز‌تعریف و شناساندن ظرفیت‌های توسعه‌ای، آینده قابل اعتنایی برای کلان‌شهرها ترسیم کنند و فضای کلان‌شهری را به سمت ایفای نقش‌های مهم‌تر در نظام نوین شهری دنیا سوق دهند. فارغ از تأثیرات مثبت تعاملات کلان‌شهری که به طور حتم در حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مدیریتی قابل ردیابی است، اما بدون شک، تعاملات و همکاری‌های بین منطقه‌ای بین کلان‌شهرها، بیشترین مزیت‌ها را متوجه نظام اقتصاد کلان‌شهری می‌کند و می‌تواند به محرکی برای اقتصاد کلان‌شهری تبدیل شود. چنین تعاملاتی، زمینه آشنایی مدیران شهری کشورهای مختلف با ظرفیت‌های اقتصادی و توسعه‌ای کلان‌شهر را فراهم می‌کند و می‌تواند تضمینی بر تقویت نظام اقتصادی کلان‌شهر باشد.
برگزاری اجلاس‌های بین‌المللی شهری را می‌توان به لحاظ اقتصادی از چند جهت بررسی کرد: اول اینکه این نشست‌ها فضای تعاملی و همکاری بین کلان‌شهری را افزایش خواهد داد و ارتباطات گسترده کلان‌شهری را در حوزه‌های اقتصادی سبب خواهد شد. به عبارتی آشنایی با پروژه‌های شهرهای بزرگ دنیا و تأثیراتی که این پروژه‌ها بر اقتصاد کلان‌شهری خواهند داشت، می‌تواند به عنوان الگویی در دیگر کلان‌شهرها نیز اجرایی شود. هم‌چنین ‌این‌گونه نشست‌ها سبب تبادل تجربیات مدیریتی شده و علاوه بر زمینه‌سازی برای تبدیل کلان‌شهرها به جوامع پویا و اقتصاد کارا، حجم انبوهی از سرمایه‌گذاری‌ها را متوجه کلان‌شهر خواهد کرد. از طرفی گسترش فضای تعامل با کلان‌شهرهای منطقه‌ای، موجبات تصویرسازی مناسب از کلان‌شهر شده و تردیدها و بیم‌های سرمایه‌گذاری و تعامل اقتصادی را کاهش خواهد داد و اطمینان و امید‌بخشی را در فعالان اقتصادی و سرمایه‌گذاران خارجی ایجاد خواهد کرد. به عبارتی، شناساندن قابلیت‌ها و پروژه‌های بزرگ کلان‌شهری می‌تواند از یک طرف زمینه انتقال تجربیات در مدیریت اقتصاد کلان‌شهری را سبب شود و از طرف دیگر این نمادها و پروژه‌های منحصر‌به‌فرد، دیدگاه و نگرش جهانیان به کلان‌شهرهای یک کشور را تغییر داده و به نوعی کارآمدی نظام آن کشور در ایجاد کلان‌شهرهای متعالی و پیشرفته را بازگو کند.
مدیران شهری با علم بر اینکه تلاش خلاقانه و رقابت دائمی بر سر کسب جایگاهِ برتر در نظام اقتصاد شهری جهانی از الزامات مدیریت شهری امروز و جهانی‌شدن شهرهاست، به دنبال آن بوده‌اند تا درک درستی از اقتصاد شهری در کشور و نگاه نوینی به اقتصاد دانش‌بنیان و پیش‌بینی درستی از مناسبات اقتصاد شهری دنیا و تهدیدها و فرصت‌های آن داشته باشند. بایستی در نظر گرفت که هرگونه برنامه‌ریزی برای پویایی و پایداری اقتصاد کلان‌شهری به طور هم‌زمان و هم‌سو، در گرو تعامل و همکاری نهادهای مختلف و سیاست‌گذاری‌های مشخص اجرایی در چارچوب ملی و توان مدیران شهری برای بسترسازی، تحول‌آفرینی و استفاده از ظرفیت‌های توسعه‌ای کلان‌شهرها، همچون برگزاری اجلاس‌های منطقه‌ای و جهانی است. به عبارتی مجموعه دولت و شهرداری هم‌سو با یک‌دیگر می‌توانند اقتصاد شهری کارآمد و پویا را پی‌ریزی کنند.

 

نمایش پی نوشت ها:

[1] . M.Abrahamson.
[2] . Hun-Min,K.
[3] .Schuurman,J,F.
[4] . Information Economy.
[5] . Global Economy.
[6] . World Economy.
[7] . New Econonly.
[8] . Electronic Economny.
[9] . Digital Economy.
[10] . O, Brien.
[11] . Specialization Economy.

منبع: کتاب دیپلماسی شهری، نوشته مهدی جمالی‌نژاد، نشر آرما، 1392.