آن‌چه لازم است درباره خشم بدانیم
 
چکیده
خشم را می‌توان به نوعی احساس ناراحتی دانست. زمانی که شخص خشمگین می‌شود با عصبانیت خود این خشمگین شدنش را به نمایش می‌گذارد. در ظاهر خشم یک احساس مخفی است اما با ارتباط کلامی خود را نشان می‌دهد.

مترجم : میثم نریمانی

خشم ما را ناراحت می‌کند. هنگامی‌که عنوان این قطعه را دیدید، احتمالا نمی‌خواستید این مقاله را بخوانید. مردم ترجیح می‌دهند تقریبا هر کار دیگری را انجام دهند به جای اینکه فورا کسی که آن‌ها، از دست او ناراحت و خشمگین هستند، را بپذیرند یا ببخشند. این امر ما را با واقعیت آن چیزی که احساس می‌کنیم، مواجه می‌کند.
خشم می‌تواند این احساس را به‌ وجود بیاورد که در کنترل نیست و خارج از کنترل است. اگر ما بگوییم "من عصبانی هستم" این می‌فهماند که ما در درجه 10 قرار داریم. سطحی که علت آن به ندرت ساکن است. اگر ما با کسی در این حالت صحبت کنیم، هیچ نکته موثر و تاثیرگزاری وجود نخواهد داشت و آن کار شاید به سرانجام نخواهد رسید.
 بنابراین، به یک معنا، ما فکر می‌کنیم که خشم و عصبانیت یک احساس مخفی و مرموز است. اما خشم از طریق ارتباط غیرکلامی ‌نشت و تراوش می‌نماید. خشم را احساس ثانویه نامیده‌اند.
 اگر کودک شما بدود وسط خیابان، شما احتمالا با عصبانیت و ناراحتی بر سر او فریاد می‌کشید که از وسط خیابان کنار بروند. اما احساس اولیه‌ای که شما حس می‌کنید، بیشتر احساس ترس از آسیبی است که می‌تواند رخ بدهد.

 

به بیان دیگر، خشم نقش مشابهی دارد مانند آن‌چه که تب انجام می‌دهد. تب به بدن هشدار و آماده‌باش می‌دهد که در معرض عفونت قرار دارد. خشم به روح و روان هشدار می‌دهد که یک چیزی اشتباه است. به این ترتیب، خشم یک دشمن نیست، بلکه یک نشانه و تابلوی راهنما‌ است.
شگفت‌انگیز است که چگونه با تعداد زیادی نمونه و مثال از خشم و عصبانیت مواجه شده‌ام درست از زمانی که شروع به نوشتن این مقاله کرده‌ام. در هر دو حالت، چه به لحاظ حرفه ای و چه به لحاظ شخصی.
مراجعین من اغلب با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. آن‌ها نسبت به هر دو صورت تمایل نشان می‌دهند؛ این‌که به صورت شفاهی و با زبان حمله‌ور شوند و ناسزا بگویند و یا به طور کلی دوری کنند. حمله کردن بسیار می‌تواند مخرب  و ویران‌گر باشد، اما حداقل در ابتدا باید آن‌را کنار گذاشت. دوری کردن یا رد کردن خشم یعنی خشم را دفن کردن و وقتی که خشم دوباره ظاهر شد چهره خود را تغییر می‌دهد تا جایی که بعضی اوقات حتی برای کسی که قبلا آن‌را می‌شناخت، قابل تشخیص نیست. اما همان‌طور که گفتم خشم، نشت و تراوش می‌کند. اگر شما کسانی را که می‌دانند شما خشمگین و عصبانی هستید می‌شناختید، آیا این تفاوتی ایجاد می‌کرد در این‌که چطور و چگونه با خشم خود روبرو و مواجه شوید؟ شاید در برخی موقعیت‌ها خیر و در بعضی موارد آری. اما یکی از کلیدها این است که باید هرچه سریع‌تر با آن مقابله کرد تا دشمنی و خصومت شدت نگیرد و زیاد نشود.
در طول دوره نوشتن این مقاله، من به طور سهوی و ناخواسته یک بخش را حذف کردم. من خیلی زود متوجه شدم که آتشفشان خشم ناشی از یاس و درماندگی در درون من وجود دارد. احساس نمی‌کردم که می‌توانم چیزی را که نوشته بودم، باز گردانم. من احساس سَرخوردگی می‌کردم درست مثل اینکه یک ساعت از عمرم را تلف کرده باشم و هدر داده باشم. سَرخوردگی یک انرژی بود که نیاز داشت بیان شود و ابراز شود. خوشبختانه کسی که با من صمیمی ‌بود حضور داشت و من توانستم بگویم که چه اتفاقی افتاده است. او در بازگشت به من همدلی داد. پس از چند دقیقه تلاش بیهوده برای یافتن نسخه اصلی در رایانه من، من تصمیم گرفتم این تجربه را در این مقاله بگنجانم. برای من، عمل تایپ کردن به احساس من این اجازه را می‌دهد تا از طریق انگشتانم فرار کند. پس از چند دقیقه، افکار من شروع به پرواز کردند و من در مسیر خودم قرار گرفتم. این پاسخ پس از سال‌ها درمان، سخت است. چیزی که من پس از فعالیت‌ها و صحبت‌های متعدد با مراجعین خود آغاز می‌کنم، مفهوم عینیت است. نیمی‌از مشکل ما با خشم، به‌وسیله آن از بین می‌رود. آیا راه‌کار قدیمی‌شمارش تا 10 را به خاطر می‌آورید؟ آن راه‌کار، آغاز و سر منشاء یک پیشنهاد خوب است. اگر کسی قادر باشد که به موقعیت پیش آمده نگاه کند به‌جای آن‌که در آن قرار گیرد، او می‌تواند رد پای آنچه را که دارد اتفاق می‌افتد را بگیرد، انتخاب کند که چه کاری را در قدم بعدی می‌خواهد انجام دهد و سپس آن را انجام دهد. 

 
 برگرفته از سایت : psychology.com
منبع : راسخون