ای فرزندان آدم! برای شما لباس فروفرستادیم که اندام شما را می‌‌پوشاند و مایۀ زیست شماست و لباس تقوا بهتر است
 
چکیده
حجاب و عفاف که خواسته‌ای فطری و دینی است، از مسائل مهم و کلیدی جامعۀ ماست و با بسیاری از مسائل پیوند خورده و دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شده است. این مسئله از آن جهت که خطابش با زنان است، به نیمی از جمعیت جامعه مربوط است و از آن جهت که در تنظیم روابط زن و مرد نقش دارد، به همۀ افراد جامعه مربوط می‌شود. حجاب، آثار، برکات و نقش‌آفرینی‌های خاصی دارد و اگر حقیقتِ این حکم برای انسان‌ها آشکار گردد، بعید است فطرت‌های سالم و خداخواه، تسلیم آن نشوند و آن را اطاعت نکنند.

نویسنده: رامین بابازاده

تعریف حجاب

«حجاب» در لغت به معنای پنهان کردن، مانع[1]، پرده[2] و پوشش[3] آمده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‎دهد که پرده، وسیلۀ‎ پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست، بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‎شود که از طریق پشتِ پرده واقع شدن، صورت ‎گیرد.[4] بنابراین، حجاب به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی (پوشش) و سلبی (عفاف) است. بُعد ایجابیِ آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبیِ آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است، و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشند تا حجاب اسلامی محقق شود. گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد؛ در این صورت نمی‎توان گفت حجاب اسلامی محقق شده است.
 چون حجاب و عفاف دو مقولۀ جدایی‌ناپذیرند و بدون یکدیگر معنای حقیقی و اصیلِ خود را از دست می‌دهند، حجابِ بدون عفاف، خود نوعی برهنگی فرهنگی در جهت گسترش فساد است؛ لذا مراد از حجاب در این کتاب، پوشش اسلامیِ همراه با عفاف است؛ یعنی پوششی که تمام بدن زن را به غیر از صورت و کف دو دست بپوشاند و هم‌چنین جلوه‌گری و خودنمایی در آن نباشد.


تاریخچۀ حجاب و عفاف

تاریخِ حجاب، به آفرینش اولین موجودات روی زمین، یعنی آدم و حوا برمی‌گردد و فراز و نشیب‌های بی‌شمار تاریخ، قدرت محو آن را نداشته است:
ای فرزندان آدم! برای شما لباس فروفرستادیم که اندام شما را می‌‌پوشاند و مایۀ زیست شماست و لباس تقوا بهتر است. این از آیاتِ خداست. باشد که متذکر شده و پند گیرید![5]
این آیه بیان‌گر اهمیت لباس، پوشش، ستر و ساتر از نظر قرآن است. جملۀ «یواری سوءاتکم»، وصف لباس است و دلالت دارد بر این‌که لباس، پوششِ واجب و لازمی است که کسی از آن بی‌نیاز نیست و آن، پوششِ عضوی است که برهنه بودنش، زشت و مایۀ رسوایی آدمی است.
مسئله پوشش و حفظ عفاف، خاص دنیای اسلام و حتی دنیای ادیان نیست. بر اساس زمینۀ فطری، حتی جوامع اولیه و به دور از تمدن و مذهب هم آن را مورد توجه خود قرار داده‌اند. پژوهش‌ها نشان مى‌دهد، زنانِ ایران‌زمین از زمان مادها داراى حجاب کاملى، شامل: پیراهن بلند چین‌دار، شلوار تا مچ پا و چادر روى لباس‌ها بودند. برابرِ متون تاریخى، در همۀ آن زمان‌ها پوشاندن موى سر و داشتن لباس بلند، شلوار و چادر رایج بوده است و زنان با آنکه آزادانه در محیط بیرون از خانه رفت‌و‌آمد مى‌کردند و هم‌پاى مردان به کار مى‌پرداختند، داراى حجاب کامل بودند و از اختلاط‌هاى فسادانگیز شدیداً پرهیز مى‌کردند.[6]
ویل دورانت می‌نویسد:
در بریتانیای قدیم، والدینِ ثروتمند در مدت پنج سال بحران جوانی، دختران خود را در کلبه‌ها زندانی می‌کردند. زنانِ سال‌مندِ پاک‌دامنی را به زندان‌بانی می‌گماردند، دختران حقّ خروج از این کلبه‌ها را نداشتند و تنها اقارب و نزدیکان می‌توانستند آنان را ببینند. بعضی از قبایل جزیرۀ برنئو نیز عمل مشابهی داشته‌اند.[7]
داستانِ آدم و حوا و بهره‌گیری آن‌ها از شجرۀ ممنوعه نیز دلیل همین مدعاست. بنابراین، مسئلۀ پوشش و عفاف در همۀ جوامع و ملل به صورت‌های گوناگون وجود داشته است، و دین اسلام این مسئله را به عنوان حکم تکلیفی و ضروری برای زنان تعیین گردید.

 

حجاب واقعی، چه نوع حجابی است؟

حجاب در معنای عام، به هر نوع پوشش و مانعی گفته می‌شود که اگر حق را بر ما بپوشاند یا مانعِ رسیدن به حق و حقیقت شود، بد است، اما اگر ما را از وصول به گناه بازدارد، خوب و مطلوب است و حجابی را که دین اسلام واجب کرده، این نوع حجاب است؛ لذا در این کتاب، منظور از حجاب، معنای عام آن با رویکرد خاص، یعنی پوشش زنان است.


انواع حجاب

۱. حجاب فکری: زن عفیف، حتی فکرِ خودنمایی و برهنگی در اجتماع را نمی‌کند؛ البته حجابِ ذهنی منحصر به زنان نیست، بلکه مردان هم باید از این نوع حجاب بهره‌مند باشند.
۲. حجاب در نگاه: این نوع حجاب و پوشش هم به مردان و هم به زنان در مواجهه با نامحرم، توصیه شده‎ است. در قرآن کریم آمده است: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ»[8]؛ ای پیامبر! به مردانِ مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند. هم‌چنین خداوند متعال می‌فرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ»[9]؛ ای پیامبر! به زنانِ مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.
۳. حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم: خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:
«فَلاتَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً»[10]؛ پس نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن‌که دلش بیمار (هوا و هوس) است، به طمع افتد و سخن پسندیده بگویید.
«خضوع در کلام» بدین معناست که در برابرِ مردان، آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند، تا دل او را دچار ریبه و خیال‌هاى شیطانى کرده، شهوتش را برانگیزانند و در نتیجه، آن مردى که در دل بیمار است، به طمع بیفتد. منظور از «بیمارى دل» نیز، نداشتن نیروى ایمان است؛ آن نیرویى که آدمى را از میل به سوى شهوات بازمى‏دارد.[11]
صدای زن آن‌قدر تحریک‌کننده است که والاترین شخص جهان هم از برخورد کردن با این صدا، خودش را در امان نمی‌بیند. امام صادق(ع) دربارۀ رفتار امام علی(ع) با زنان می‌فرماید:
... کَانَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ(ع) یُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ کَانَ یَکْرَهُ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَى الشَّابَّةِ مِنْهُنَّ وَ یَقُولُ أَتَخَوَّفُ أَنْ یُعْجِبَنِی‏ صَوْتُهَا فَیَدْخُلَ عَلَیَّ أَکْثَرُ مِمَّا طَلَبْتُ مِنَ الْأَجْرِ[12]؛ على(ع) به زن‌ها سلام مى‏کردند و پاسخ مى‏دادند، اما از گفتن سلام‏ به‏ زن‏ جوان‏ کراهت داشتند و مى‏فرمودند: «مى‏ترسم صداى او براى من حالتى ایجاد کند؛ از این جهت، اجر مرا در سلام کردن پایین بیاورد.»
علاوه بر رعایتِ حالت سخن گفتن، محتوای سخن نیز باید قول معروف باشد: «وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً»؛ یعنى سخن معمول و مستقیم بگویید؛ سخنى که شرع و عرف اسلامى (نه هر عرفى) آن را پسندیده دارد، و آن سخنى است که تنها مدلولِ خود را برساند (نه این‌که کرشمه و ناز را بر آن اضافه کنى، تا شنونده علاوه بر درک مدلولِ آن، دچار ریبه هم بشود).[13]
بنابراین در فرهنگ اسلام، هر گفتاری که با ناز و عشوه همراه باشد، نمادی از بی‌عفتی است و محتوای کلام نیز هر گاه شهوت را برانگیزد، به دور از عفت است؛ یعنی گفتار زنان باید هم به لحاظ شیوۀ بیان و هم به لحاظ محتوا، عفیفانه باشد.
۴. حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم: خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:
«وَ لایَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ»[14]؛ و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهانِ پاهایشان معلوم شود.
به زنان دستور داده شده است به گونه‎ای راه نروند که با نشان دادن زینت‎های خود، باعث جلب توجه نامحرم شوند؛ پس راه رفتن با کفش‌هایی که صدا می‌کند، نوعی خودنمایی و آشکار کردنِ زینت زن است که موجب تحریک مردان نامحرم می‌شود. از عبارت: «لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ» فهمیده می‌شود، زن از هر رفتاری که موجب آشکار شدن زینت او شود، نهی شده است.
 ۵. حجاب پوششی: پوشش، هم بر زنان و هم بر مردان لازم است، اما مقدارِ آن فرق می‌کند، چون برخلاف مردان، تمام بدنِ زن، عورت است. وقتی در کتاب‌ها، مقاله‌ها و گفتارهای مردم از حجاب سخن به میان می‌آید، بیشتر، این نوع حجاب مدنظر است، اما با توجه به آیات و روایات فهمیده می‌شود که منظور از حجاب، داشتن تمام انواع حجاب‌های ذکرشده است. و چون کارکردهای حجاب با رعایت تمام انواع حجاب‌ها حاصل می‌شود، لذا در این کتاب منظور ما از حجاب، فقط پوشش نیست، بلکه اعم از پوشش اسلامی و رعایت حجاب فکری، نگاهی، رفتاری و گفتاری است.

 

بیشتر بخوانید: تاریخچه حجاب و علل پیدایش آن


مقدار پوشش زنان از منظر قرآن و روایات

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:
«... وَ لایُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلّا ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی‏ جُیُوبِهِنَّ...»[15]؛ و زینت خود را ـ جز آن مقدار که نمایان است ـ آشکار نکنند و (اطراف) روسری‌های خود را بر سینۀ خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود).
طبرسى می‌گوید: «اصل خمر، به معناى ستر و پوشاندن است.» راغب می‌نویسد:
اصل خمر به معناى پوشانیدن شى‏ء است و به آنچه با آن چیزى را مى‏پوشانند «خِمَار» گویند، ولى در تعارف، خِمَار مخصوص شده به آنچه زن سرِ خود را با آن مى‏پوشاند و جمع آن، خُمُر (بر وزن عنق) است‏. «وَ لْیَضْرِبْنَ‏ بِخُمُرِهِنَ‏ عَلى‏ جُیُوبِهِنَ»؛ روسری‌هاى خود را بر گریبان‌هاى خویش بزنند.[16]
بنابراین، «خُمُر» جمع خِمار و به معنای روسرى زن، سربند و پوشش است.‏[17] واژۀ «جیوب» نیز جمع جیب، به معناى گریبان‌ها (یقۀ لباس) است.[18]
دستور کلیِ «لایُبْدینَ زینَتَهُنَّ» زن را مأمور می‌کند که زینت‌هایش را بپوشاند و اندام و زیبایی‌های طبیعی و اکتسابی خود را در مقابل چشمان نامحرم قرار ندهد. البته آشکار کردن زینت زن در برابر هر یک از سه گروه: محارم، غیرمحارم و شوهر، احکام خاصّ خودش را دارد.
امام باقر(ع) دربارۀ آیۀ: «وَ لایُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها» فرمودند:
هی الثیاب و الکحل و الخاتم و خضاب الکف و السوار و الزینة ثلاثة: زینة للناس و زینة للمحرم و زینة للزوج؛ فأما زینة الناس فقد ذکرناه و أما زینة المحرم‏ فموضع القلادة فما فوقها و الدملج‏[19] و ما دونه و الخلخال و ما أسفل منه و أما زینة الزوج فالجسد کله.[20]
الف) آشکار کردن همۀ زینت زن برای غیرمحارم حرام است، مگر زینت‌های آشکار (صورت و کف دو دست)، در صورتی که قصد لذت و ریبه نباشد، اشکال ندارد.
ب) تمام زینت زن برای شوهر خود، که شامل تمام بدن می‌باشد، جایز است.
ج) زینت برای محارمِ غیرشوهر، طفل غیرممیّز و کسی که میل به زنان ندارد: طبق روایتی که از امام باقر(ع) وارد شده است، زینت برای محارم غیرشوهر، شامل: محل گردن‌بند و بالای آن، بازوبند و زیر آن و خلخال و آنچه پایین آن است، می‌شود. بنابراین، باید به این مهم توجه داشته باشیم که از پوشیدن لباس حلقه آستین، دامن‌های کوتاه با پاهای برهنه و یقه‌های باز بیش از حد متعارف، حتی در برابر محارمی به‌جز شوهر، مانند: پدر، برادر، عمو، دایی و... خودداری کنیم و جواز نگاه کردن به زینت‌های باطنیِ زنان، آن هم در محدوده‌ای که در روایات نقل شده، برای محارم غیرشوهر به شرطی است که فسادی در بین نباشد.

 

حجاب در مقابل چه کسانی لازم نیست؟

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:
«وَ لایُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ‌یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ...»[21]؛ و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدرِ شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم‌کیششان، یا بردگانشان [کنیزانشان]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند... .
امام صادق(ع) دربارۀ معنای: «أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ‏» می‌فرماید: «یعنی پیرمردی که علاقه و نیاز به زن ندارد.»[22] البته همان‌گونه که پیش‌تر گفته شد، برداشتن حجاب به طور کامل فقط در برابر شوهر جایز است، اما در برابر محارمِ غیرشوهر به شرطی که مفسده نداشته باشد، به اندازه‌ای که ذکر شد می‌توانند حجاب را بردارند.

 

بهترین پوشش از منظر قرآن

در قرآن کریم آمده است:
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ...»[23]؛ ای پیامبر! به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو که چادر خود را بر خود فروپوشند.
ابن‌منظور می‌نویسد: «جلباب، لباس بلند، گشاد و بزرگ‌تر از روسری است که سر و سینۀ زن را بپوشاند.»[24] صاحب کتاب قاموس قرآن نیز می‌نویسد: «جلابیب» جمع «جلباب» و به معنای ملحفه، لباس بالایى و چادرمانند است، نه فقط روسرى و خمار؛ بنابراین، معناى آیه این است: اى پیغمبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو لباس‌هاى چادرمانندِ خود را به خود نزدیک کنند و خود را با آن جمع و جور کنند و جلباب‏ را طورى از خود دور نگاه ندارند و بدن خود را از آن بیرون نکنند که پوشیدن آن، مانند نپوشیدن باشد.[25]

 

نظریات مراجع عظام دربارۀ بهترین حجاب:[26]

آیت‌الله فاضل لنکرانی: سزاوار است خانم‌ها از چادر استفاده کنند، چون چادر در کشور اسلامی ایران از مظاهر و شعائر اسلام می‌باشد و با حفظ این شعار سعی کنند بانوان محترم، حرکت مورد سؤال را خنثی کنند.
آیت‌الله صافی‌گلپایگانی: چادر، بهترین پوشش برای خانم‌هاست، چون تمامی مفاتن بدن را می‌پوشاند. خانم‌های مسلمان باید آداب و سنن اسلامی را در لباس پوشیدن مراعات کنند و از تجددگراییِ مضر، پرهیز کنند.
 آیت‌الله بهجت: چادر، حجاب پسندیده است.
 آیت‌الله سیستانی: چادر، حجاب بهتر است و سزاوار نیست زن‌های مؤمن بدون چادر خارج شوند.
 آیت‌الله مکارم‌شیرازی: حجاب، یکی از قوانین مسلّم اسلام است و اساس آن، پوشاندن بدن و مو‌ها، غیر از صورت و دست‌ها تا مچ است، ولی بی‌شک، چادر حجاب بر‌تر است.
 آیت‌الله تبریزی: پوشیدن بدن بر زن، واجب و بهترین نوع پوشش واجب،‌‌ همان چادر مشکی است که زن‌های مؤمنه خود را با آن می‌پوشانند.
با توجه به آیات و روایات و نظر مراجع فهمیده می‌شود که شاید بتوان با داشتن مانتوی بلند (در صورتی که تنگ، نازک و بدن‌نما نباشد) حجاب داشت، اما بی‌‌شک هم از نظر اسلام، بهترین حجاب، داشتن جلابیب (سرتاسری)، یعنی پوشیدن چادر است که تمام اندام زن را می‌پوشاند و هم عقل می‌گوید ما بهترین نوعِ هر چیزی را انتخاب کنیم که در حجاب، همان چادر است. البته خوانندگان محترم می‌دانند که چادر پوشیدنی مدنظر است که پوششِ اسلامی را داشته باشد و هم‌چنین نوع چادر پوشیدن طوری نباشد که خودِ آن، خودنمایی باشد.

 

پی نوشت:
[1]. فرهنگ ابجدى، ص20.
[2]. قاموس قرآن، ج‏2، ص103.
[3]. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏2، ص166.
[4]. مسئله حجاب، ص78.
[5]. أعراف، آیۀ 26.
[6]. برگرفته از: سایت حجاب آنلاین، مقالۀ «پوشش زنان در ایران باستان».
[7]. تاریخ تمدن، ج1، ص433.
[8]. نور، آیۀ‌30.
[9]. نور، آیۀ ‌31.
[10]. احزاب، آیۀ 32.
[11]. ترجمۀ تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۴۶۱.
[12]. الکافی، ج‏5، ص535.
[13]. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۴۶۱.
[14]. نور، آیۀ ‌31.
[15]. نور، آیۀ ‌31.
[16]. قاموس قرآن، ج‏2، ص299.
[17]. فرهنگ ابجدى، ص373.
[18]. قاموس قرآن، ج‏2، ص۹۱.
[19]. «الدّملج: المعضد من الحلیّ»؛ لسان العرب، ج2، ص276.
[20]. البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏4، ص60.  
[21]. نور، آیۀ ‌31.
[22]. بحار‌الانوار، ج‏101، ص33.
[23]. احزاب آیۀ 59.
[24]. لسان‌العرب، ج‏1، ص272.
[25]. قاموس قرآن، ج‏2، ص42.
[26]. حجاب‎‌شناسی، ص65.
کتاب‌نامه:
1. قرآن کریم.
2. کلینى، محمد‌‌بن‌یعقوب، الکافی، تهران: اسلامیه، چهارم، 1407ق.
3. مجلسى، محمدباقر‌بن‌محمدتقى، بحارالأنوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، دوم، 1403ق.
4. شریف الرضی، محمد‌بن‌حسین، نهج‌البلاغه، قم: هجرت، اول، 1414ق.
5. هاشمى‌خویى، میرزاحبیب‌الله، منهاج‌البراعة فی شرح نهج‌البلاغة، تهران: اسلامیه، چهارم، 1400ق.
6. پاینده، ابو‌القاسم، نهج‌الفصاحة، تهران: دنیای دانش، چهارم، 1382ش.
7. بحرانى، سیدهاشم‌بن‌سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم: بعثت، اول، 1374ش.
8. موسوى‌همدانى، سیدمحمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، پنجم، 1374ش.
9. فیض کاشانى، محمدمحسن‌بن‌شاه مرتضى، تفسیر الصافی، تهران: صفا، دوم، 1415ق.
10. ابن‌طاووس، على‌بن‌موسى، اقبال الأعمال، تهران: دار الکتب الاسلامیه، دوم، 1409ق.
11. تمیمى‌آمدى، عبدالواحد‌بن‌محمد، غرر‌الحکم و درر‌الکلم، قم: بعثت، دوم، 1410ق.
12. مصطفوى، حسن، تفسیر روشن، تهران: مرکز نشر کتاب، اول، 1380ش.
13. بروجردى، آقاحسین، منابع فقه شیعه، تهران: فرهنگ سبز، اول، 1386ق.
14. ابن‌بابویه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، تهران: ارمغان طوبی، اول، 1382ش.
15. شیخ‌حر عاملى، محمد‌بن‌حسن، وسائل الشیعه، قم: مؤسسة آل‌البیت(ع)، اول، 1409ق.
16. نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسة آل‌البیت(ع)، اول، 1408ق.
17. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الإسلامیه، اول، 1374ش.
18. دیلمى، حسن‌بن‌محمد، ارشاد القلوب إلى الصواب، قم: الشریف الرضی، اول، 1412ق.
19. ورام بن أبی‌فراس، مسعود‌بن‌عیسى، مجموعه ورّام، مشهد: آستان قدس رضوی، اول، 1369ش.
20. راوندى‌کاشانى، فضل‌الل‌بن‌على، النوادر، ترجمه: صادقى‌اردستانى، تهران: بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور، اول، 1376ش.
21. مجلسى، محمدباقر‌بن‌محمدتقى، مواعظ امامان(ع) (ترجمه جلد 75 بحار‌الأنوار)، تهران: اسلامیه، اول، 1364ش.
22. رجبی، عباس، حجاب و نقش آن در سلامت روان، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 13۸۸ش.
23. گیدنز، آنتونی، جامعه‌شناسی، ترجمه: منوچهر صبوری، تهران: نی، سوم، 1376.
24. حق‌شناس، سیدجعفر، نظام اسلامی و مسئله حجاب، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1387.
25. جوادی‌آملی، عبدالله، زن در آیینۀ جلال و جمال، قم: مرکز نشر اسراء، هیجدهم، 13۸۷.
26. مهدی‌زاده، حسین، حجاب‎‌شناسی (چالش‎ها و کاوش‎های جدید)، قم: مرکز مدیریت حوزۀ علمیۀ قم، اول، 1381.
27. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، قم: صدرا، 13۶۸.
28. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه: ابوطالب صارمی و دیگران، تهران: آموزش انقلاب اسلامی، سوم، 1371.
29. عبدالله عنان محمد، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ترجمة: عبدالمحمد آیتی، تهران: کیهان، 1371.
30. حیدری، عزیزالله، کنکاشی در انگیزه‌های حجاب، قم: مسجد مقدس جمکران، سوم، 13۹۰.
31. قرشى‌بنایى، على‌اکبر، قاموس قرآن، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ششم، 1412ق.
32. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، بیروت: دار صادر، سوم، 1414ق.
33. بستانى، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدى، تهران: اسلامی، دوم، 1375ش.
34. مصطفوى، حسن‏، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‏، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1368ش‏.