منبع شناسي شيعه
منبع شناسي شيعه
منبع شناسي شيعه
نويسنده:سيد غلامعباس طاهرزاده
مقدمه
محمد بن علي بن حسين بن بابويه قمي، مشهور به «شيخ صدوق»، مولف کتاب شريف من لا يحضره الفقيه در سال 305 هجري قمري، در خاندان علم و تقوا، در شهر قم ديده به جهان گشود.
زندگي نامه مولف
آشنايي با زندگاني چنين شخصيتي که زحمات طاقت فرسا و خدمات بي وقفه اش، حيات معارف تشيع و احکام شريعت نبوي را بيمه کرد، مي تواند براي مربيان و متوليان فرهنگ ما بويژه نسل جوان، آگاهي بخش، اميدآفرين و زندگي ساز باشد.
شيخ طوسي جريان ولادت وي را چنين نقل نموده است:
علي بن بابويه (پدر شيخ صدوق) با دخترعموي خود ازدواج کرده بود؛ ولي از او فرزندي به دنيا نيامد. او در نامه اي از حضور شيخ ابوالقاسم، حسين بن روح تقاضا کرد تا از محضر حضرت بقيه الله عجل الله تعالي فرجه بخواهد براي او دعا کند تا خداوند اولاد صالح و فقيه به او عطا نمايد. پس از گذشت مدتي از ناحيه آن حضرت اين گونه جواب رسيد: «تو از اين همسرت صاحب فرزند نخواهي شد؛ ولي به زودي کنيزي ديلميه نصيب تو مي شود که از او داراي دو پسر فقيه خواهي گشت.»
جايگاه علمي
شيخ صدوق که نزديک به عصر ائمه عليهم السلام زندگي مي کرد، با جمع آوري روايات اهل بيت عليهم السلام و تاليف کتاب هاي نفيس و باارزش، خدمات ارزنده و کم نظيري به اسلام وتشيع کرد. او در سن 22 يا 23 سالگي بود که پدر بزرگوارش دار فاني را وداع کرد. از آن پس وظيفه سنگين نشر احاديث آل محمد (عليهم السلام) و هدايت امت به عهده وي قرار گرفت و دوران جديدي از زندگي او آغاز گرديد.
تأليفات
شيخ صدوق حدود 300 اثر ارزشمند از خود بر جاي نهاده که نام بسياري از آنها را در کتاب من لا يحضره الفقيه خود آورده است. اين رقم بزرگ بيانگر تلاش و کوشش شايان او در شکوفايي و گسترش فقه است.
در کتاب الفهرست شيخ طوسي 40 کتاب و در رجال نجاشي 189 کتاب از آثار آن عالم فرزانه ذکر شده است. که ما براي نمونه به ذکر مهمترين آنها مي پردازيم:
1. من لا يحضره الفقيه
2. کمال الدين و اتمام النعمه
3 . کتاب امالي
4 . کتاب صفات شيعه
5 . کتاب عيون اخبار الرضا(ع)
6 . کتاب مصادقه الاخوان
7 . کتاب خصال
8 . کتاب علل الشرايع
9. کتاب توحيد
10. کتاب اثبات ولايت علي (ع)
11. کتاب معرفت
12. کتاب مدينه العلم
13. کتاب مقنع در فقه
14. کتاب معاني الاخبار
کتاب من لا يحضره الفقيه
اين کتاب يکي ارزشمندترين منابع روايي شيعه به شمار مي آيد و هر مجتهدي در اجتهاد و استنباط احکام شرعي بايد به روايات آن توجه داشته باشد.
کتاب من لا يحضره الفقيه از زمان نگارش مورد توجه و استقبال علماي شيعه قرار گرفته است و پيوسته در مجموعه هاي بزرگ و کوچک روايي به آن استناد نموده و از آن روايت نقل کرده اند.
دليل نگارش
او از شيخ صدوق درخواست کرده بود مانند کتاب «من لا يحضره الطبيب» محمد بن زکرياي رازي در علم طب، او هم کتابي در علم فقه به نگارش درآورد تا مورد استفاده کساني قرار گيرد که به علما و فقهاي بزرگ دسترسي ندارند و با مراجعه به آن بتوانند به احکام شرعي و وظايف خود آگاه گردند. شيخ صدوق نيز با پذيرفتن اين درخواست مي نويسد من در اين کتاب بنا ندارم تا هر چه روايت شده را نقل نمايم بلکه فقط آن رواياتي را نقل مي کنم که آنها را صحيح و معتبر مي دانم و به آن فتوا مي دهم و عقيده دارم که ميان من و خداوند حجت است.
شيخ صدوق در اين کتاب فقط نام راوي اولي را که روايت را از امام(ع) روايت کرده آورده و در آخر کتاب يعني در بخش «مشيخه» سند خود را به آن راوي نقل مي کند تا روايات از حالت ارسال خارج شده و اصطلاحاً مسند شوند و استفاده از آن براي مراجعه کنندگان آسان تر گردد.
سبک نگارش کتاب
شيخ صدوق از آخرين علماي اين دوره به شمار مي آيد. در تأليفات ايشان همه کتاب روايت و يا گرفته شده از الفاظ روايات است، به حدي که برخي از علماي شيعه مي گويند اگر درباره مسأله اي روايتي نيافتيم به الفاظ شيخ صدوق نيز مي توانيم استناد کنيم چرا که الفاظ ايشان همه استفاده شده از الفاظ روايات است.
بعد از ايشان از زمان شاگردشان «شيخ مفيد» کم کم اين سبک تغيير کرد زيرا با تغيير نيازهاي روز و هجوم شبهات و ايرادات مخالفان و دشمنان اسلام و ورود فسلفه غرب به جهان اسلام و عقايد و افکار انحرافي، علماي ما مجبور به پاسخ گويي شدند و درصدد حل آن شبهات برآمدند و شيوه اي نو در تأليفات علما و فقهاي شيعه پديدار گشت.
مباحث کتاب
علامه سيد بحرالعلوم در توصيف کتاب «من لا يحضره الفقيه» چنين گفته است:
«اين کتاب يکي از کتابهايي است که در شهرت و اعتبار به روشنايي روز مي ماند.»
محدث نوري نيز درباره کتاب مذکور گفته است:
«بسياري از علماء ، احاديث موجود در کتاب «من لا يحضره الفقيه» را از چند نظر بر احاديث مذکور در سه کتاب ديگر از کتابهاي چهارگانه ترجيح داده اند، چه آنان اعتقاد داشتند که شيخ صدوق احاديث بسياري را حفظ بوده و آنها را نيک ضبط کرده و در روايت تامل روا داشته است و نيز کتاب خود را پس از کتاب «الکافي» تأليف نموده و صحت احاديثي را که در کتاب آورده، تضمين کرده است، و نه تنها مانند ديگر مؤلفان قصد گردآوري همه احاديث روايت شده را نداشته، بلکه به ثبت احاديثي پرداخته است که بدانها فتوا داده و بر صحت آنها حکم کرده است و با اعتقادي راسخ آنها را حجت ميان خود و خدا مي دانسته است».
شيخ صدوق اين کتاب را در چهار جلد تأليف نمود و محدث بحراني احاديث مذکور را شماره کرده و مجموع آنها را 5963 حديث دانسته است که از اين تعداد 3913 حديث مسند و 2050 حديث مرسل مي باشد.
اين کتاب شامل مباحث فروان فقهي است مانند:
1. آبها و طهارت و نجاست آن
2. واجبات نماز و مقدمات آن مانند وضو و غسل و تيمم
3 . احکام اموات
4 . احکام نماز
5 . احکام قضاوت
6 . مکاسب
7 . احکام ازدواج
8 . احکام ارث
و مباحث و عناوين گوناگون ديگر فقهي.
حجم روايات کتاب
يکي از بخشهاي مهم اين کتاب بخش مشيخه (راوي شناسي) است که در پايان کتاب آمده. شيخ صدوق در اين بخش به اسناد خود به راوياني که در روايات اين کتاب را از آنها نقل کرده اشاره مي کند و به اين وسيله روايات فراواني از احاديث کتاب را از حالت ارسال و بدون سند بودن خارج کرده و آنها را معتبر و مسند مي سازد.
اين بخش از کتاب بسيار مورد توجه علماي شيعه قرار گرفته و شرح هاي فراواني نيز بر آن نگاشته اند که خود از منابع غني و پربار علم رجال به شمار مي آيد.
شرح هاي کتاب
1. شرح من لا يحضره الفقيه به نام «روضه المتقين» نوشته مولي محمدتقي مجلسي پدر علامه مجلسي. وي اين کتاب را در سال 1063 هجري به پايان رسانده است.
2. شرح من لا يحضره الفقيه نوشته سيد اجل امير محمدصالح بن امير عبدالواسع داماد علامه مجلسي (درگذشت 1116 هجري).
3. شرح من لا يحضره الفقيه نوشته شيخ الاسلام و المسلمين شيخ بهايي، محمد بن حسين بن عبدالصمد حارثي همداني (درگذشت 1030 هجري). شيخ حر عاملي از اين شرح نقل مي کند.
4. شرح من لا يحضره الفقيه به نام «معاهد التنبيه» نوشته شيخ ابوجعفر محمد بن حسن بن زين الدين شهيد ثاني (درگذشت 1030 هجري).
5. شرح من لا يحضره الفقيه نوشته مولي حسام الدين محمدصالح بن مولي احمد سروي مازندراني (درگذشت 1080 هجري).
وفات
آرامگاه شيخ صدوق (ره) در طول تاريخ همواره زيارتگاه مومنين بوده و قبر منورش محل استجابت دعاي دردمندان گرديده است.
روحش شاد و يادش گرامي باد
1. مأخذ حديث از ديدگاه شيعه، محمدحسين جلالي
2. الرجال، نجاشي
3. الفهرست، شيخ طوسي
4. اعيان الشيعه، سيد محسن امين
5. طبقات اعيان الشيعه، شيخ آقابزرگ طهراني
6. قاموس الرجال، علامه تستري
منبع:فصلنامه ي مربيان شماره 26
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}