توصیف دوزخ در دین زرتشت توصیف عقاید زرتشتیان نسبت به دنیای پس از مرگ گناهکاران
 
چکیده
زرتشتیان معتقدند بعد از مرگ روان گناهکار به دوزخ وارد می شود. جایگاه دوزخ در سنت زرتشتی در درون زمین است و بسیار تاریک و بدبو و وحشتناک است و گناهکاران در آنجا مجازات می شوند. در این پژوهش سعی بر آن شده که به جزئیات بیشتری در زمینه جایگاه گناهکاران در سنت زرتشتی  با توجه به متون دینی مقدس زرتشتیان پرداخته شود.

تعداد کلمات: 2000 کلمه، زمان تخمین مطالعه: 10 دقیقه
 
 
نویسنده: سمیه خلیلی ( دانشجوی دکتری ادیان ایرانی)
 
دوزخ
در گاهان از دوزخ  بصورت « کنام دروج»، «زشت ترین مکان» و «سرای دیو» نام برده شده است. هم چنین عذاب دوزخی را به صورت « تیرگی ماندگار دیرپای و کور سویی و بانگ دریغایی» و « دریغ و درد در پایان زندگی»  و « رنج » و « آنچه از بد بدتر است» توصیف شده است. در هادخت نسک به معنی طبقه زیرین آمده است.(1)
در برخی از نوشته های اوستایی از سرای «نور و سرود» به عنوان بهترین جایگاه مینوی برای روان درگذشتگان نیکوکار یاد شده که نام آن «گروتمان» است و برای روان بدکاران « سرای تاریکی و سکوت» پیشنهاد شده که « درجو دمانه» ( درجو: دروغ و دمانه: خانه) به چمار سرای دروغ نام دارد. بینش زرتشت «وهیشتم منو» بهشت را بهترین منش می داند یعنی حالتی که برای روان انسان خوشایند بوده و سبب آرامش و شادی آن می گردد.(2)
بنابر بر اعتقاد زرتشتیان هر کس با اندیشه، گفتار و کردار خودش سرنوشت خود را رقم می زند در نتیجه با توجه به عملکرد شخص جایگاه او در زندگی پس از مرگ رقم می خورد.
پس از جدا شدن جسم از روح، روح سه شبانه روز در کنار جسم می ماند. گاهان درباره سرنوشت روان پس از مرگ تصویر روشنی را نمی دهد. اما در بخش های اوستایی ( هادخت نسک، ویشتاسب یشت، وندیداد) و منابع پهلوی ( دادستان دینی، مینوی خرد ، بندهشن، ارداویرافنامه، روایت امید اشوهشتان) دیگر منابع فارسی توصیف نسبتاٌ کاملی در این باره آمده است.(3)
بعد از این سه شب  سرنوشت روان انسان های پرهیزکار و روان انسان های بدکار از هم متفاوت خواهد بود.
در‌ مـتون پهـلوی محل دوزخ و کیفیت آن بارها و به تفصیل بیان‌ شده است. زمانی که اهریمن از جهان تاریکی به جـهان روشـنایی حـمله می‌کند، پس از آن‌که تاریکی را با روشنایی‌ آسمان‌ می‌آمیزد،مانند ماری زمین را سـوراخ کـرده به درون‌ آن می‌خزد و با ایجاد سوراخی دیگر از درون زمین بیرون می‌آید تا بر همهء آفرینش از جمله گـیاه،گـاو،کیومرث‌‌و آتش‌ یورش برد و به آنها آسیب برساند. در میانهء زمین‌ یعنی هـمان جـایی که اهریمن ابتدا وارد آن شد و در آن جای گرفت،دوزخـ‌ قـرار‌ دارد.  در دوزخ هـمان راهی‌ است‌ که اهریمن از طریق آن از درون زمین خـارج مـی‌شود و بر تمام آفرینش می‌تازد و آن را تیره و تار می‌کند.این در محل رفت و آمد‌ دیوان‌ و گـناهکاران اسـت‌.
بر اساس هادخت نسک روح گناهکار در این سه شبانه روز اطراف جسد سرگردان است.  در این سه شب روح چنان احساس ناشادی می کند و سوگواری و مرثیه سرایی می پردازد، به این دلیل که زندگی خور در گناه گذرانده است.بعد از آن دین یا وجدان وی به صورت پیرزنی زشت ( جهیکا) به وی نمودار می شود که روان با دیدن او سوال می کند تو کیستی؟ که می شنود من دئنا وجدان تو هستم که با اعمال و کردار زشت خود مرا بدین صورت درآوردی. آنگاه از سوی شمال که جایگاه دیوان و اهریمن است بویی گند و مشمئز کننده استشمام می شود. و دئنا اورا به سمت دوزخ می برد. روان زشت، نخست به جایی به نام " دشمته " که طبقه اول دوزخ است و به معنای (اندیشه بد)، وارد می شود. در مرحله دوم به طبقه دوم دوزخ جایی به نام " دشوخت" به معنی ( گفتار بد) انداخته می شود. در مرحله سوم هم به طبقه سوم دوزخ " دشورشت" به معنای ( کردار بد) وارد می شود. سرانجام در آخرین مرحله به طبقه چهارم یا تاریکی بی پایان و قعر دوزخ می رسد. پس روان مرد بد کاری که پیش از وی به آجا وارد شده ، به استقبال او می رود و و از راه پر خطری که طی کرده می پرسد و پس از آن برایش خورشی زهرآلود می آورد تا بخورد.(7)بنابر بر اعتقاد زرتشتیان هر کس با اندیشه، گفتار و کردار خودش سرنوشت خود را رقم می زند در نتیجه با توجه به عملکرد شخص جایگاه او در زندگی پس از مرگ رقم می خورد. پس از جدا شدن جسم از روح، روح سه شبانه روز در کنار جسم می ماند.
اما شرح دوزخ در گزارش ارداویراف نامه به صورت مبسوط بیان شده است. در 92 فصل به توصیف دوزخ و عذاب گناهکاران پرداخته است. ارداویراف موبدی است که به سرای پسین رفته و از بهشت و دوزخ بازدید کرده و بعد از آن گزارش دیده و شنیده های خود را به موبدان می دهد. روایت زردشتی درباره طبقات دوزخ بصورت جزئی شرح داده نشده است. دوزخ  در سنت زرتشتی لزوماً یک مکان داغ و سوزان نیست  ودر ان آتش برای عذاب بدکاران وجود ندارد این نکته مهمی درباره دوزخ زرتشتیان است بلکه تاریکی مهمترین ویژگی آن است.
در بندهشن آمده: جاهایی از آن،از سردی، همچون سردترین یخ و برف است و جاهایی از آن، از گرمی همچون گرم ترین و سوزان ترین آتش است. در جاهایی از آن، حیوانات موذی، چنان آنان را پاره پاره کنند که سگ، استخوان را و جاهایی از آن، از بدبویی چنان است که بلرزند و بیفتند. همواره، آنان را تاریکی چنان است که به دست بتوان گرفت. یعنی تاریکی آن به حدی است که گویی، با دست می توان آن را لمس کرد.(8)
فریاد یاری‌طلبی‌ روانهای بدکار در دوزخ هولناک، آن‌چنان است که گـویی هـفت‌ کـشور‌ زمین به لرزه‌ درآمده‌اند. دوزخ چون چاهی است با دهانه‌ای به گشادی‌ حلقه‌ای‌ که‌ با بـه هم پیوستن‌ هزار دست ساخته شود.عمق آن بسیار است و سختیها آن‌قدر بر‌ رواهـا‌ سنگینی‌‌ می‌کند که طـبق روایـتی هرروز آن نه هزار سال به نظر می‌رسد‌ و بوی‌ تعفّن تا به آن حد است که اگر تمام هیزمهای جهان را در آن بسوزانند، به‌ علت‌ غلظت بوی گند دوزخ‌ بوی هیزمها به مشام نمی‌رسد.روانـهای بی‌شمار یا‌ به‌ تعداد موهای سروگردن اسب‌ در آن وجود‌ دارند‌.انواع‌ شکنجه‌های جانکا،روان گناهکاران به سر ایشان‌ می‌رساند‌ آن جا پر از موجودات زیانکار(خرفستران) مانند: دیو،مار،عقرب، گرم، گرگ‌، دیو‌ و سگ و مگس و چـرک، خـون و دیگر‌ کثافات‌ است. تمام‌ روانها‌ گرفتار‌ اعمال خود و بلاهای دوزخ هستند؛هرروان‌ به‌ طریقی زجر می‌کشد؛چرک و خون و مدفوع و نجاست در حلق آنان می‌ریزند؛ مردار‌،مغز‌ و گوشت خود و دیگران را می‌لیسند و می‌جوند‌؛ پوسـت سـر خود را‌ می‌کنند‌، از فرط گرسنگی و تشنگی به‌ فریاد‌ می‌آیند،با رنجوری بسیار در کنجی افتاده‌اند؛آنها را از پستان آویزان می‌کنند‌ و در‌ آن حال زبان‌ دراز کرده‌ و به‌ گردن‌ می‌کشند؛ به دیگران‌ حمله‌ می‌کنند و گوشت تـن آنـها‌ را‌ می‌خورند، کوهی را بر دوش نهاده و در سرما و برف می‌کشند، بسیار گریانند و فریاد می‌زنند‌، با‌ پنجه و پستان کوه می‌کنند،سر و ریش‌ تراشیده‌ و زردگون و فرسوده‌‌ شده‌اند‌،با‌ شانه‌های آهنین گوشت بدن‌ خود را مـی‌کنند و مـی‌خورند، در سـرمای شدید و بـرف‌ و بوران بسر می‌برند؛در حالی که‌ سرشان‌ از‌ تن‌ جداست‌،فریاد می‌زنند.کتک‌‌ می‌خورند‌،در لجنها غوطه‌ورند میخ آهنین و چوبین در بدن آنها فرومی‌کنند، خـودشان بـه آزار خـویش می‌پردازند،میخ‌ در‌ چشم‌ خود می‌نهند،از تن بعضی خـار رویـیده‌ و چون‌ خارپشت‌ گشته‌اند‌ و خارها‌ در‌ بدنشان فرومی‌رود و بیرون می‌آید، دوزخ‌ نیز‌ مانند‌«باغ عدن»هفت طبقه دارد. هرچه انسان بدکارتر باشد. به هـمان‌ نـسبت روح او در طبقات پایین‌تر وارد می‌شود.نامهای طبقات‌ از‌ این‌ قرار است. 1- شئول 2- اودونهء (به معنی نـابودی)3- گـهی نوم‌: درّه‌ای‌ عمیق که همه به خـاطر فـساد اخـلاق و شهوت‌رانی در آن فرومی‌افتند 4-دوما(سرزمین خاموشی)5-صلماوت‌ (سـایهء مـرگ)6-ارض تحتیت‌(سرزمین‌ زیرین‌).7-ارض نشیا(سرزمین فراموشی)
سر روانها را در حالی که آویزانند می‌برند مار به درون آنها می‌رود و از دهـانشان بـیرون‌ مـی‌آید،حیوانات بر روانها حمله می‌کنند، می‌درند‌ و می‌جوند و اندامهایشان را از تن‌ جـدا می‌کنند،در هوا معلق هستند و یوها بر آنها می‌تازند و آنها را می‌زنند و تکّه ‌تکّه‌ می‌کنند و پیش سگها می‌اندازند تا بخورند،زبـان آنـها بـیرون کشیده می‌شود‌ و مارها‌ و کرمها آن را می‌جوند.از چشمشان کرم بیرون می‌آید،روانها را زیـر پای گـاوها می‌افکنند نت استخوانهایشان خرد شود،تن آنها تبدیل به مار می‌شود،فرزند خود را می‌پزند‌ و می‌خورند‌.در آتـش سـوزان مـجازات می‌شوند،آنها را در دیگی رویین‌ می‌پزند،تنور گرم را می‌لیسند و دست در زیر آن می‌نهند.زیـر پایـها و نـشیمنگاهشان‌‌ روی‌ گداخته می‌ریزند، بین دود گرم‌ باد‌ سرد آویزان می‌کنند، پستان خود را بر تابه گـرم قـرار مـی‌دهند و بدتر از همه ریشخند اهریمن است که در دوزخ همهء روانها را به‌ باد‌ تمسخر می‌گیرد.و می‌گوید:نـان‌ اهـورامزدا‌ را خوردید ولی مطیع من بودید و به‌ خدای خود فکر نکردید و بر طبق میل مـن عـمل کـردید.(9)
دوزخ‌ نیز‌ مانند‌«باغ عدن»هفت طبقه دارد.هرچه انسان بدکارتر باشد.به هـمان‌ نـسبت روح او در طبقات پایین‌تر وارد می‌شود.نامهای طبقات‌ از‌ این‌ قرار است.1- شئول 2- اودونهء (به معنی نـابودی)3- گـهی نوم‌: درّه‌ای‌ عمیق که همه به خـاطر فـساد اخـلاق و شهوت‌رانی در آن فرومی‌افتند 4- دوما(سرزمین خاموشی)5 - صلماوت‌ (سـایهء مـرگ)6- ارض تحتیت‌(سرزمین‌ زیرین‌).7- ارض نشیا(سرزمین فراموشی). (6)
در دوزخ دیوهای زیادی هستند که به شکنجه روانها می‌پردازند،از جملهء آنها‌ «اندردیو‌»است که بـر ضـد ایزد اردیبهشت عمل می‌کند و نیز گناهکاران را برای‌ عقوبت به دوزخ می‌برد دو دیو دیگر بـه نـامهای«تـاریخ» و«زاریخ» خوراکهای پلید را به روانهای گناهکاران می‌خورانند‌.
در روایات امید شوهشتان آمده است هرکسی بـه‌ دوزخـ‌ بـرود مجازاتش در آن‌جا‌ متناسب‌ با گناهانش خواهد بود.وقتی این تعاون اجرا شـد آن وقـت تـنها ناراحتی همان بودن در دوزخ خواهد بود مجازات دیگری اعمال نخواهد شد.چه کسی ارواح دوزخ رفته‌ها را‌ حـمایت‌ خـواهد کرد؟
روح در گـذشتگان به‌وسیله«جوهر عدالت»که آفریدگار در سرتاسر خلقت او قرار داده حمایت می‌شود. او با نیرومندی و شدت تـمام بـه همه‌جا راه دارد.از اعماق دوزخ گرفته‌ تا‌ متعالی‌ترین جایگاه‌ بهشت چنان قدرتمند و محتشم است که مـی‌تواند هـر عـذاب و بی‌عدالتی را نسبت به هرکسی مهار کند و یا‌ از وی دور سازد.
این نکته باید یادآوری شود کـه دوزخـ‌ در‌ زمینی‌ قرار دارد که آفریده‌ی اهورا مزدا است و اگر هم بنابر خرد صحیح الاهـی چـنین بـاشد که شیاطین ‌‌در‌ آن‌جا قرار داشته باشند باوجود این‌قدرت اهورا مزدا چنان است که به راحـتی‌ مـی‌تواند‌ شیاطین‌ را از وارد آوردن آزارهای ناروا منع کند. بنابراین به اعتبار شریعت،آن‌هایی که در‌ دوزخ مـجازات شـده‌اند،در روز تـن پسین آمرزیده می‌شوند،گواه براین است که‌ آن‌ها از نظارت و مراقبت‌ دقیق‌ ایزدان پر قدرت و متعالی مـحروم نـبوده‌اند.بـاتوجه به آن‌چه گذشت روح افرادی که به دوزخ می‌روند هم در محافظت و مراقبت قرار دارد.سـخت‌ترین عـذاب برای دوزخیان آن است که ارواح گناهکاران‌ پیش از تن پسین همدیگر را ملاقات نمی‌کنند و هریک تصور می‌کنند که خـود در دوزخ تـک و تنها هستند و هیچ‌کسی را در آن‌جا ندارند.پس رنج‌آورترین عذاب همان احساس تنهایی ایشان اسـت‌.
بـه‌ این نکته باید توجه داشت که ارواح گـناهکاران هـرچه بـاشد روح انسان‌هاست که آفریدگار مهربان آفریده و به‌طور ذاتـی نـیکو،الاهی و آسمانی است. به خاطر سرپیچی از راه ایزدان و عدم فرمانبرداری‌ و اعمال‌ شیطانی،روح ایشان بـه دوزخ راه یـافته است.در جهان ایزدان این نـیرو در یـد قدرت آنـ‌هاست. شـیاطین دوزخ نـمی‌توانند به آن گناهکاران آسیبی بیش از آن‌چه سـزاواراسـت‌ برساند‌. زیرا شیاطین آن چنان قدرتی ندارند که بتوانند عدالت الاهی را اندک تـغییری دهـند نه می‌توانند ذره‌ای از آن عدالت بکاهند نـه به آن بیفزایند.این نـکته شـایان ذکر‌ است‌ که‌ همه‌ی ارواح بـه روز رسـتاخیز‌ و«تن‌ پسین‌» و آمرزش نهایی ایزدان امید بسته‌اند.
شیاطین به‌خاطر پیش‌بینی اضمحلال و نابودی نـهایی‌شان بـه یک‌دیگر حمله می‌کنند.این جـدال مـتدوام بـین خودشان باعث‌ ضـعف‌ قـدرت‌ پلید آن‌ها خواهد بـود.
در سـرود یازدهم از‌ یسنای‌ سی‌ام گات‌ها، دوزخ برای بدکاران دیرپا،نه همیشگی توصیف شده است و در سرود یـازدهم از یـسنای چهل و ششم گات‌ها‌، دوزخ‌ برای‌ پیـروان دروغ هـمیشگی توصیف شـده اسـت،بـه این صورت که‌ کـوی‌ها و کوپن‌ها همه نیروهای خود را به هم پیوسته‌اند تا با کردار بد خود،زندگی مردم را تـباه‌ سـازند‌. ولی‌ روان و وجدانشان آن‌ها را در گذر چینوت (بـه هـنگام مـرگ)آزار‌ خـواهند‌ داد وبـرای همیشه در دوزخ خویش بـه سـر خواهند برد.(2)

منابع

1. پورداود ، ابراهیم، گاهان سودهای زرتشت، تهران، انتشارات تهران، 1354
2. WWW.KNIKNAM.COM
3. نامجویان، فلورانس، مقاله پژوهشی در زندگی پس از مرگ گناهکاران در آیین زرتشت،مجله چیستا، سال 1385، ص 764
4. بـندهش،هـمان،بخش پنـجم‌،ص 25‌؛گـزیده‌های‌ زادسـپرم،راشد محصل(مترجم)،مـؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی،6631،فصل 2،ص 5.
5. بندهش،بخش پنجم،ص 35.
6. سرگل زایی، علی، مقاله بهشت و دوزخ در دین زرتشتی، مجله مطالعات اسلامی » بهار و تابستان 1379 - شماره 47 و 48
7. میرفخرایی، مهشید، هادخت نسک، تهران، پژوهشکاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1386، بخش اول، فرگرد سوم
8. بهار، مهرداد، بندهشن ، تهران، توس، 1378،ص 119ـ122
9. ژینیو، فیلیپ، ارداویراف نامه، مترجم ژاله آموزگار، تهران، معین، 1382
10. اروادبمانجی ناصر وانـجی دهابهار:صد در نثر و صد در‌ بندهش‌، اوقاف‌ پارس،بمبئی،9091 م.