گیاهی دیرینه پیرامون آتشدانی خاموش
آفرینش انسان و گیاه در پیوندی نزدیک
فرهنگ زرتشتی کاربردی آیینی را در سنت خویش برای برخی از گیاهان و درختان منظور میدارد. مثلاً در «ایرانویج» که فرگرد یکم وندیداد (بند 4) آن را دارای دو ماه تابستان و ده ماه زمستان، آب سرد، زمین سرد، و گیاه سرد، مینامد، گیاهان خاصی همچون سروِ چم، گیاه مورت و سداب میروید. درختانی مثل «سرو چم» در فرهنگ ایرانی نوعی قداست و هالهای از اعجاز پیرامون خود دارند و آنها را مظاهر قدرت الهی و خدایی میشمارند و به آنها توسل میجویند؛ گاهی نیز کاربردی ویژه در آیینهای دینی برای آن گیاهان قائلاند، مانند اهدای شاخههای سرو به یکدیگر برای گفتن تهنیت و تعارف کردن. این مقاله از بازماند مورتهایی سخن میگوید که در پیرامون آتشکده باستانی فیروزآباد هنوز بر جای مانده است و سایهای از باورهای قدیمی و دیرباز را در پیرامون خویش زنده نگاه داشته است.
تعداد کلمات: 1536/ تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
نویسنده: روحانگیز کراچی
گیاهی دیرینه پیرامون آتشدانی خاموش
در سرزمین خشک و کم آب، سبزی و سبزینگی گیاهان، به باور انسانهای نخستین، بخششی از جانب نیروهای ناشناخته بود، آن چنان که نمودهای بیشمار آن در فرهنگ و تمدنهای کهن هنوز هم باقی است و در نزد بعضی از قبایل ایرانی نشانههایی از توتم گیاه ریواس و هم شناخته شده است و ارتباط انسان را با گیاه نشان میدهد. در اساطیر اوستایی و ودایی به ایزد گیاه هومه homa ایرانی و سومَه soma ودایی میتوان اشاره کرد. در افزایش جهان مادی آمده است:
هرمزد «نخست آسمان را آفرید... دیگر آب را آفرید... سدیگر زمین را آفرید. چهارم گیاه را آفرید... پنجم، گوسفند را آفرید... ششم، مرد پرهیزگار را آفرید... سپس آتش را آفرید... و سپس، باد را آفرید...». (1)
در اساطیر و از دورههای تاریخ، گیاهان چنان قداستی داشتند که به باور انسان نخستین، آفرینش انسان و گیاه در پیوندی نزدیک، به یک نقطه میرسید. چنان که آمده است: «نطفهی کیومرث به زمین آمد. چهل سال به نطفه بودن در زمین ایستاد. پس مشی و مشیانه از زمین ریواس پیکر برستند.» (2) اگرچه آفرینش انسان نخستین و رازهای هستی، موضوعی مشترک در اغلب اسطورهها است، اما جلوهای از باورها و اعتقادات مردم است که در شرایط مکانی و زمانی متفاوتی خلق شده و در ایستادگی کاهش یا افزایش یافته است، اسطورهی ریواس و افسانهی مهرگیاه از آن دسته است.
در اساطیر ایران، بخشی از خواستها و آرزوهای مردم با کمک از گیاهان به تحقق رسیده است. پی بردن به جهان ناشناختهی پس از مرگ یکی از آرزوهای بشر بوده که با استفاده از افشرهی «هوم»، همان گیاه مقدسی که ارداویراف را به جهان مردگان برد و دوباره به جهان واقعی بازگرداند، رنگ واقعیت گرفت و در ارداویراف مکتوب شد. به باور آنها، هم گیاهی ایزدی، درمان بخش، نجات دهنده و نیروبخش بود. گیاهان در اساطیر ایرانی به سبب نیروی باروری، چنان انسان ابتدایی را شگفتزده میکردند که جلوههایی از این شگفتزدگی آمیخته با تخیل و باور را میتوان در خلق اسطورهها و افسانههایی چون گیاه ریواس، مهرگیاه و پرسیاوشان مشاهده کرد. افزون بر این گیاهان اسطورهای- افسانهای، گیاه همیشه سبز «مورد» نیز در دورههای تاریخ آمده است. چنان که در بندهشن در بخش آفرینش گیاهان آمده است:
«هر گلی از آن امشاسپندی است و مورد و یاسمن هرمز را خویش است» (3)
پس این گیاه مقدسی که نماد اهورامزدا بود، جایگاهی ویژه داشت و در مراسمی خاص از آن استفاده میشد. پیرامون آتشکدهها و زیارتگاهها مکانی برای جلوه گری این گیاه جادویی همیشه سبز بود تا در آیینها و مناسبتها به کار برده شود. در شعر کلاسیک فارسی بارها نام این گیاه برای خوشبویی، درهم تنیدگی شاخهها و برگها و سبزینگی شفاف آن در اشعار رودکی، فرخی، منوچهری و مختاری آمده است:
نرگس همی در باغ در، چون صورتی در سیم و زر و آن شاخههای موردتر،چون گیسوی پر غالیه
(منوچهری)
بیشتر بخوانید: خواص گیاهان دارویی
این گیاه دوست داشتنی چیست، علت محبوبیت آن چیست و چه کاربردی دارد که چنین عزیز است؟ در فارسی مورد یا مورت. در عربی مرسین، حمبلاس و آس. در انگلیسی Myrtle و در فرانسه Myrte نامیده میشود. گونهی گیاهی از تیرهی است که به صورت درختچهای همیشه سبز و معطر به ارتفاع یک تا سه متر با برگهایی همیشه سبز و شفاف و معطر میروید. گلهای سفید و زیبا دارد که در اردیبهشت تا تیرماه ظاهر میشوند. میوه مورد بیضوی یا مدور به رنگ بنفش تیره و به قطر تقریبی یک سانتیمتر است. مزهی گسی دارد و مورد دانه گفته میشود. در گویش فیروزآبادی این میوه را مورجونه میگویند. این گیاه در جنگلها، زمینهای بایر، زیتون زارها و کوهستانها میروید. پراکنش جغرافیایی آن در ایران در استانهای گیلان، لرستان، کرمانشاه، خوزستان، کرمان، فارس، هرمزگان، بلوچستان، یزد، چهارمحال و بختیاری و پراکنش جهانی آن در افغانستان، پاکستان، مناطق مدیترانهای اروپا، آفریقا و آسیا است. از بخشهای مختلف این درختچهی زیبا استفادهی دارویی میشود. از برگ، میوه دانه و برجستگیهای روی ساقهی آن، اسانس، روغن میرتول و مواد شیمیایی چون مواد رزینی، تانن، اسید مالیک، سیتریک، اولئین، لینولئین، میریسیتن و پالمیتین گرفته میشود و در صنایع عطرسازی از آن استفاده میکنند. چون آن را در منبت کاری به کار میبرند. در طب سنتی به علت خواص درمانی چون خاصیت ضد انگلی، ضدعفونی کنندگی و تقویت کنندگی کاربرد دارد. به صورت موضعی در رفع بیماریهای جلدی چون تبخال، آکنه و زخمهای پوستی به کار میرود. غرغرهی جوشاندهی برگ آن در ضدعفونی کردن و رفع تحریک مخاط دهان مؤثر است و بوی بد دهان را از بین میبرد. مصرف خوراکی اسانس آن بسیاری از بیماریها را از بین میبرد و از تمام قسمتهای آن در طب سنتی و همچنین در صنعت داروسازی استفاده میشود. بیگمان خواص فراوان مورت موجب شده است که آن را نماد جاودانگی، جوانی و عشق بخوانند. در یونان از شاخههای سرسبز آن تاج افتخار و پیروزی درست میکردند، در ایران، در مراسم عروسی از آن استفاده میشده است. زرتشتیان و کلیمیان در آیینهای مذهبی، شاخههای سبز آن را به کار میبرند. رویش آن در کنار زیارتگاههای بیسبب نبوده است، زیرا پیشینیان ارزش آن را میدانستند و از آن حفاظت میکردند.
فیروزآباد به علت تنوع آب و هوایی، پوشش گیاهی متنوعی دارد و مورد یکی از زیباترین گیاهان این منطقه است. این گیاه کهن از سالها و قرنهای پرحادثهای گذشته است و عطر قدیمی آن، خاطرههای کهنه را زنده میکند و در کنار چشمهسارهای زیبای آتشکدهی فیروزآباد، بیننده را به قرنها پیش و به دوران رونق آتشکده و مراسم آیینی آن میبرد. آتشکدهی نخستین بنای دوران ساسانی است که اردشیر به مناسبت پیروزی بر اردوان اشکانی و تأسیس سلسلهی ساسانی دستور ساخت آن را داد. زیبایی این بنای باشکوه در آبگیر وسیعی که روبروی یکی از اتاقهای بزرگ آن است، جلوهای از عظمت و هنر ایرانی است. فضای همیشه سبز و زیبای پیرامون این آتشگاه خاموش را گیاه بومیِ خودروی مورد پوشانده است که زینت بخش مراسم آیینی و عروسی است.
خاطرهی کودکیهای میان سالان و سال دیدگان فیروزآبادی پر از عطر موردزارهایی است که با بوتههای سرسبز و انبوهی که دورتا دور چهارطاق آتشکده و برمپیر را زیباتر میکرد و سروصدای بچگانهی پسران و دخترانی که پشت درختچهها پنهان میشدند و چیش بیگیرک Čiš-bigirak (قایم موشک بازی) بازی میکردند. روزهای سیزده به در و عید فطر، تفریح گاه مردم، چهارطاق آتشکده بود که در طول قرنها فراز و نشیبهای بیشماری را از سر گذرانده بود و هنوز هم میتواند شکوه و عظمت گذشتهی خود را نمایش دهد و تاریخ ایران زمین را سندی معتبر باشد.
فیروزآباد به علت تنوع آب و هوایی، پوشش گیاهی متنوعی دارد و مورد یکی از زیباترین گیاهان این منطقه است. این گیاه کهن از سالها و قرنهای پرحادثهای گذشته است و عطر قدیمی آن، خاطرههای کهنه را زنده میکند و در کنار چشمهسارهای زیبای آتشکدهی فیروزآباد، بیننده را به قرنها پیش و به دوران رونق آتشکده و مراسم آیینی آن میبرد.
از موردستانی گفتم که پیرامون آتشکده بود و به باور کهن، مظهر جوانی و جاودانگی بود و سبزینگی آن خوش یُمن و خوشایند. چنان موردپسند مردم بود که در آرزویی خوش و به اصطلاح دعایی خیر میگفتند "الهی مثل مورد ریشه کنی". در مراسم عروسی کاربرد زیاد داشت، در حجله بندان عروس، حجله را با شاخههای تازه مورد فرش میکردند و روی آن فرش میانداختند و دیوارها و طاقچهها را با شاخههای زیبای مورد فرش میکردند و روی آن فرش میانداختند و دیوارها و طاقچهها را با شاخههای زیبای مورد تزئین میکردند. هنوز هم از خاطره حجلههای قدیمی، بوی مورد میآید. در حمام زایمان برگهای کوبیدهی مورد را با زردهی تخم مرغ مخلوط میکردند و بر سر و کمر زانو میگذاشتند تا قوای از دست دادهی خود را به دست آورد. در مراسم عزاداری امام حسین (ع) و تغزیه گردانی، حجلهی قاسم را با شاخههای مورد و فرات را با شاخههای نخل درست میکردند. در مراسم ملی و در آذین بندی شهر، شاخههای مورد شهر را زیبا میکرد و به همه کار میآمد و داروی هر دردی بود این بوتهی زیبا.
این درختچههای بومی که از دورهای تاریخ، بیباغبان و بیتوقع از مراقبتی، پایدار مانده بودند، به یکباره به دست افرادی که ارزش آنها را نمیدانند از ریشه کنده شدند تا آلونکهایی ساخته شود، آن هم با سنگهای آتشکده. و چنین شد که ناگهان روستایی بیهویت در با ارزشترین و زیباترین نقطهی فیروزآباد بدون هیچ مجوزی خلق شد و هیچ کس را پروای پاسخگویی به آن نبود که حفاظت از آثار تاریخی و محیط زیست به عهدهی چه کسی است؟ حتی برای آسایش این افراد پلی فلزی بر روی رودخانه ساخته شد. احداث چنین پلی در حریم این اثر باستانی، امکان ثبت جهانی آن را مختل میکند و به سبب عبور وسایط نقلیه در نزدیکی آن، بر تخریب نخستین بنای دورهی ساسانی تأثیر جدی خواهد گذاشت. حفظ این آثار و نگهداری از پوشش گیاهی و جانوری هر سرزمینی به عهدهی کیست؟ چرا ارزش آنها را نمیدانیم.
پینوشتها:
1- بهار، 1375، 44.
2- بهار، 1375، 137.
3- بهار، 1369، 88.
منابع:
بندهش (فرنبع دادگی)، (1369) ترجمهی مهرداد بهار، تهران، توس.
بهار، مهرداد، (1375) پژوهشی در اساطیر ایران، تهران: آگه.
پورداود، ابراهیم، (1356) یشتها، به کوشش بهرام فره وشی، تهران: دانشگاه تهران.
دهخدا، علی اکبر، (1373) لغت نامه، تهران: دانشگاه تهران.
زرگری، علی، (1345) گیاهان دارویی، تهران: امیرکبیر.
مظفریان، ولی الله، (1375) فرهنگ نامهای گیاهان ایران، تهران: فرهنگ معاصر.
هفته نامه "صداق شرق"، س 2، ش 70، 1386/7/7، ص 1 و 2.
منبع مقاله: اخواناقدم، ندا (1396) آرمیننامه، تهران: فروهر، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}