باور به جهان واپسین نیز از آموزه های اساسی و بنیادین‌ دین‌ زرتشت‌ است که به بررسی بهشت در  دین زرتشتیان می پردازیم.
 
چکیده
جایگاه بهشت در آسمان است و دارای چند طبقه است. وجه مشترک تمام طبقات‌ روشنایی آنهاست و بهشتیان وارد طبقه‌ای می‌شوند که درخور مقدار نیکی آنهاست. در اوستا از بهشت با عناوین گوناگون همچون سرای جاودانی، محل پاداش نیکوکاران، زندگی بهترین یا جای بهترین تعبیر شده است.

تعداد کلمات: 1553 کلمه، تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
 
 
نویسنده: سمیه خلیلی( دانشجوی دکتری ادیان ایرانی)
 
بهشت زرتشتیان
در متون زرتشتی دو بهشت و یک دوزخ می‌توان تصور کرد:  یکی‌ بهشت‌ و دوزخی‌ که بعد از مرگ روان‌ انـسانها‌ وارد‌ آن مـی‌شود و تا وقوع رستاخیز در آن جا پاداش و جزا می‌بینند و دیگری، بهشتی که پس از وقوع رستاخیز و معاد جسمانی‌ انسانها‌ و محاسبه ی  اعمال‌ و بعد از پاک شدن گناهان، همه مردم را‌ تا‌ ابد درخود جای‌ می‌دهد.

در قدیمی‌ترین بخش اوسـتا کـه مـوسوم به«گاتها»و منسوب به زرتـشت اسـت، تـوصیفی روشن درباره بهشت‌ وجود‌ ندارد؛ از عباراتی چون«بهتر جهان»، «کشور جاودانی مزدا»، «سرای‌ نیک»، «جایگاه خوش و خرم» و«بالاترین سرای»، بهشت‌ اراده شـده اسـت و وصـف بهشت را می‌توان در سایر بخشهای اوستا‌ و کتب‌‌ تفسیری‌ و روایـی زرتـشتیان جست‌وجو کرد.  بر اساس آنها جایگاه بهشت در آسمان‌‌ است‌ و تعداد طبقات آن برابر تعداد طبقات آسمان است و از لحاظ مرتبه مـتفاوتند؛ هـرطبقه گـروه خاصی از‌ انسانها‌ را‌ با توجه به میزان ثوابشان در خود جای مـی‌دهد. (1)

بـه عـقیدة زرتـشیان راه آسمان از پل چینود می‌گذرد. این پل‌، روان‌ را‌ به حال جذبه و پس از مرگ، به‌ آسمان‌ می‌برد‌ (یسنای‌46‌ بند‌10 و 51 بند 13). در گات‌ها اصطلاح گرودمان به بهشت اطـلاق مـی‌شود کـه برگرفته از ستایش ملکوتی است. سفر روح به سوی خـانه  سـرود در مرتبة نخست‌ اهمیت درگاتاهاست و برآموزه مرگ که اساسی است، تفوق و تسلط دارد.(2)
 
روان نیکوکار پس از سه شبانه روز از فوت، به راهنمایی وجدان یا دین خود که بصورت دوشیزه ای پانزده ساله و بسیار زیبا به او نمودار می شود. نخست سه طبقه بهشت را که طبقه اول را هومته، به طبقه دوم هوخته و به طبقه سوم هورشته ( اندیشه نیک، گفتار نیک، پندار نیک) می گویند پشت سر نهاده و به سرای مینو و روشنایی بی پایان که اعلا مرتبه بهشت و جایگاه اهورامزدا و امشاسپندان است وارد می شود و به وی جامی از خورش بهشتی، یعنی زرمیه، روغن بهاری می دهند تا فرح یابد و لذت ببرد.(3)

روان‌ در‌ سـه شـب، بـر اساس برخی متون‌، دارای‌ سه بخش‌ است‌: روان‌ اندر تن یا روان‌ نگهبان، روان بیرون از تن، و روانی که در جهان مینوی است. روان در مدت اقامت‌ کوتاهی‌ که در جـسم و تـن دارد، را مـی‏توان‌ به‌ صاحب‌ خانه‌ ای‌ در خانه‏اش یا‌ به‌ سواری بر پشـت اسـبش تشبیه کرد. روان شامل خرد و اراده می‏شود، سرور حاکم بر تن است‌، روان‌ و جان‌ است؛ جوهره‏ای که در درون آن است‌. اینان‌ ابزار‌ روان‏اند‌. (4)

در اوسـتا پیرامـون عـاقبت روان و سه شب پس از مرگ آمده است:
زرتشت از اهورامزدا پرسید: ای اهورامزدا! ای سـپندترین مینو! ای دادار جهان استومند! ای‌ اشون! هنگامی که اشونی از جهان درگذرد، روانش در نخستین شب، در کجا آرام گیرد؟ آن گاه اهورامزدا گفت: روان اشون بر سـر بـالین وی جـای گزیند و «اشتودگاه» سرایان، این چنین‌ خواستار‌ آمرزش شود: «آمرزش باد بر او، آمـرزش بـاد بر آن کسی که اهورامزدا به خواست خویش، او را آمرزش فرستد». در این شب، روان اشون همچون هم زندگی این‌ جهانی‌، خـویش، خـوشی دریابـد. در دومین شب، روانش در کجا آرام گیرد. آن گاه اهورامزدا گفت: بر سر بالین وی جـای گـزیند و «اشـتودگاه» سرایان‌، اینچنین‌ خواستار آمرزش شود: «آمرزش باد‌ بر‌ او آمرزش باد بر آن کسی که اهورامزدا بـه خـواست خـویش، او را آمرزش فرستد». در این شب، روان همچون همه زندگی این جهانی‌، خوشی‌ دریابد» روان آدمی بلافاصله‌ پس‌ از مرگ از تـن خـارج نمی‏شود، بلکه روز سوم از تن برخاسته و از جسم جدا می‏شود تا پس از تشریفات لازم برای رسیدگی اعـمال، بـه چـینود پل برسد(5)
 
بیشتر بخوانید: اعتقاد به بهشت و جهنم در مسیحیت و اسلام چگونه است؟
توصیف بهشت در ارداویراف نامه

 هم چنین در فـرگرد هـفتم ارداویراف‌نامه، بهشت زرتشتیان به تصویر کشیده شده است که چهار طبقه دارد (جالب است کـه‌ ایـن‌ چهار طبقه در جامعة زرتشتی نیز وجود داشت). طبقة نخست و پایین‌ترین طبقه ستاره پایـه نـام دارد و چـنانکه ارداویراف می‌گوید: نخستین گام را با اندیشه نیک به ستاره پایه و آنجایی که‌ اندیشه‌ نـیک جـای‌ دارد نهادم و روان اهلوان را دیدم که همچون ستاره پرتو روشنی از آنان می‌تافت، جایگاه و نشست آنـان‌ بـسیار روشـن و پر فره بود. و من از سروش اهلو و آذرایزد پرسیدم‌ که‌: « این‌ جای کجاست و این مردم کدامند؟ » سروش اهـلو و آذر ایـزد گفتند که: «این جای، ستاره‌پایه و این روان کسانی است ‌‌که‌ در گیتی یشت نـکردند، گـاهان نـسرودند، خویدوده نکردند و فرمانروایی و رهبری و سالاری نکردند. اما‌ به‌ دلیل‌ دیگر ثواب‌ها اهلو بودند».
بـه عـقیدة زرتـشیان راه آسمان از پل چینود می‌گذرد. این پل‌، روان‌ را‌ به حال جذبه و پس از مرگ، به‌ آسمان‌ می‌برد‌ (یسنای‌46‌ بند‌10 و 51 بند 13). در گات‌ها اصطلاح گرودمان به بهشت اطـلاق مـی‌شود کـه برگرفته از ستایش ملکوتی است. سفر روح به سوی خـانه  سـرود در مرتبة نخست‌ اهمیت درگاتاهاست و برآموزه مرگ که اساسی است، تفوق و تسلط دارد.

دیگر گـام را بـا گـفتار نیک به ماه پایه، آن جایی‌ که گفتار نیک جای دارد فراز نهادم، انـجمن بـزرگ اهلوان را دیدم و پرسیدم‌ از سروش اهلو و آذر‌ ایزد‌ که: «این جای کدام و آن روانان کیستند؟» و پاسخ گفتند: «این جای مـاه‌پایه و آنـان روان کسانی است که در گیتی یشت نکردند و گاهان نسرودند و خویدوده نورزیدند و برای دیـگر ثـواب‌ها اینجا آمده‌اند.» روشنی آنان‌ به روشنی مـاه هـمانند بـود. گام سوم را به کردار نیک فراز نـهادم، آنـجایی که کردار نیک جای دارد، آنجا رسیدم. آن را بالاترین روشنی‌ها خوانند و دیدم اهلوان را درگاه و بـستر‌ از‌ زرسـاخته شده، آنها مردمی بودند کـه روشـنی آنان بـه روشـنی خـورشید همانند بود. و پرسیدم از سروش اهلو و آذر ایـزد کـه «این کدام جای و آنان روانان کیستند؟» سروش اهلو و آذرایزد گفتند که‌: این‌ جـا خـورشید‌ پایه و ایشان روان‌های کسانی هستند که در گـیتی پادشاهی خوب و دهبدی و سـالاری کـردند.(6)

پس‌ از پایان سه روز برای نیکوکاران سیل همچون رودخانه‌ای از شیر گرم به نظر می‌رسد. عبور از این سیل «آزمایش ایزدی» خوانده می‌شود که اصـطلاحا «ور ایـزدی» نیز گفته‌ می‌شود‌ و گناهکاران ضمن عبور از آن از گناهان خویش پالوده می‌گردند و از آن به بعد، دیگر درست کرداران و گناهکاران از یکدیگر متمایز نیستند، بلکه‌ همه‌ با هم برابرند. تنها یک‌ تفاوت‌ هست و آن این کـه شـادی پارسایان اصلی به مراتب زیادتر از شادی گناهکارانی است که به سبب مجازات و عقوبت پاک شده اند.(7)

طبقات بهشت از لحاظ مرتبه مـتفاوتند؛ هـر طبقه گروه خاصی از انسان‌ ها‌ را بـا تـوجه بـه مـیزان ثـوابشان در خود جای مـی  دهـد. مثلا در گرزمان، که عالیترین درجه بهشت و روشن ترین مکان است و اهـورامزدا و امشاسپندان (مقدسان بی مـرگ ) در‌ آنـ‌ جــا مسـتقر هسـتند، هم چنین در فرگرد 12ـ 15 ارداویراف نامه در مورد نعمت هایی که در اختیار  روان نیکوکاران  است اینطور نوشته شده که: روان هــای بـخشندگان مـال بـالاتر از هـمه ی روان هـا بر تخت ها نشسته و لباس زربفت بر تن دارند و تاج جواهرنشـان بر‌ سر‌ گذاشته اند، آن ها تا آن حد نورانی اند که گویی گوهر آن ها از الماس است ؛ در جــای دیگـری روان سرایندگان «گاتها» و به پادارندگان دستورهای دین با لباس‌ های‌ نورانی‌ هستند؛ در سمتی دیگر روان‌ هـای‌ پادشاهان‌ عادل ، غرق جواهرند و با لباس هایی از نور و بسیار درخشنده دیده می شوند؛ در مکـانی دیگـر بـزرگان و راسـت گفتاران ، با شکوه‌ و جلال‌ و بسیار‌ شادمان و زیبا هستند، چون در حیات دنیایی راستی‌ را‌ برگزیدند؛ و در جایی دیگر روان زنان نیک و فرمانبردار شوهر با پوششی آراسـته از زر و سـیم و گـوهر آرام می گیرد‌؛ در‌ طرف‌ دیگری روان مـوبدان و هـیربدان (معلم و روحانی زرتشتی ) وجود دارد؛ و در‌ سـایر جاها روان های پاک ارتشداران ، کشندگان موجودات موذی (خرفستران )١، کشاورزان ، پیشـه وران ، شـبانان ، کدخدایان ، دادگران ده ، آموزگاران‌ و ... ساکنند‌. بعضی‌ با لباس هـای زیبـا بر بسترها آرمیده اند.

پس از آزمایش ایزدی‌، اهورامزدا‌ به کمک روان‌های نیکان و موجودات اهورایی که اعمال رستاخیز را انـجام مـی‌دهند، اهـریمن را در نبرد نهایی شکست داده، نابود مـی‌کنند. بـا از بـین رفتن اهریمن و ابزارهایش، جهان خلقت اهورایی‌ ، پاک‌ و بی‌پتیاره برجای می‌ماند. آنگاه عمل فرشکرد آغاز می‌گردد. بدین ترتیب که این زمین بـه سـتاره پایـه می‌رود و بهشت برین نیز از آن جایی که هست بـه سـتاره پایه می‌آید و عرصه‌ فراخ‌ گشته، همه‌ جا بهشت می‌شود و رامش و شادی و برکت در این جای فراخ جاودانه می‌گردد. از آن پس مردمان بـی‌پیری‌ و بـیماری و درد و مـرگ، در این سرزمین فرشکردی، جاودانه خواهند زیست.(8)

منابع

1. سرگل زایی، علی، مقاله بهشت و دوزخ در دین زرتشتی، مجله مطالعات اسلامی، بهار و تابستان 1379، شماره 47 و 48
2. ویدن گرن‌، گئو‌، دین‌های‌ ایرانی‌. منوچهر‌ فرهنگ.تهران: انتشارات آگاهان ایده. 1377،ص127
3. میرفخرایی، مهشید، هادخت نسک، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1386، فصل دوم ، فرگرد دوم
4. زنر آر، سی، طلوع و غروب‌ زرتشتی‌ گری، ترجمه تیمور قادری، تهران، فکر روز،1375،ص 450
5. ویدن گرن‌، گـئو،جـهان معنوی ایرانی از آغاز تا اسلام، ترجمة محمود‌ کندری‌، تهران‌، میترا،1381،ص 166
6. ژینیو، فیلیپ. ارداویراف نامه (متن‌ پهـلوی. حـرف نویسی. تـرجمه‌ مـتن‌ پهـلوی، واژه نامه) ژاله آموزگار‌. تهران‌: انـجمن ایران شناسی فرانسه.1372
7. باقری‌، مهری، دین‌های ایـران بـاستان‌.تهران‌: قطره، 1385،ص 53
8. نداف، ویدا،شهبازی، مریم، مقاله جهان آخرت و تن پسین در دین زرتشت، عرفانیات در ادب فارسی » پاییز 1391 ، سال سوم - شماره 12