بودن یا نبودن، مسئله این است (بخش اول)
چکیده
این مقاله چارچوبی برای کارافرینان فراهم میآورد تا بتوانند مسائل اساسی کسب و کار خود را در یک قاب جمع کنند و با مدل سازی شرایط، فرایند اتخاذ تصمیمات کارافرینان را تسهیل نماید. این چارچوب، قطب نمای کارافرینی نام دارد. در قلب چارچوب رویکردی ما، شناسایی استراتژی ورود به بازار برای هر نوآوری قرار دارد که نیازمند بررسی این است که چه مشتریانی باید مورد هدف قرار گیرند، چه تکنولوژیهایی باید مورد استفاده قرار گیرد، چه هویت سازمانی باید مفروض گردد، و موضع گیری شرکت در برابر رقبایش چگونه است. برای اینکه پیچیدگی این مسائل را بتوانید به خوبی در ذهن بیاورید، باید بدانید که تمامی این تصمیمات، به هم مرتبط هستند؛ یعنی به عنوان مثال، انتخاب مشتریان هدف، بر هویت سازمانی شرکت و گزینههای تکنولوژیک آن تاثیر میگذارد. به علت طولانی بودن مقاله، در سه بخش جداگانه تقدیم نگاه شما میگردد.
استراتژی هایی برای افزایش احتمال بقای کسب و کارهای نوپا در دنیای رقابتی
چکیده
این مقاله چارچوبی برای کارافرینان فراهم میآورد تا بتوانند مسائل اساسی کسب و کار خود را در یک قاب جمع کنند و با مدل سازی شرایط، فرایند اتخاذ تصمیمات کارافرینان را تسهیل نماید. این چارچوب، قطب نمای کارافرینی نام دارد. در قلب چارچوب رویکردی ما، شناسایی استراتژی ورود به بازار برای هر نوآوری قرار دارد که نیازمند بررسی این است که چه مشتریانی باید مورد هدف قرار گیرند، چه تکنولوژیهایی باید مورد استفاده قرار گیرد، چه هویت سازمانی باید مفروض گردد، و موضع گیری شرکت در برابر رقبایش چگونه است. برای اینکه پیچیدگی این مسائل را بتوانید به خوبی در ذهن بیاورید، باید بدانید که تمامی این تصمیمات، به هم مرتبط هستند؛ یعنی به عنوان مثال، انتخاب مشتریان هدف، بر هویت سازمانی شرکت و گزینههای تکنولوژیک آن تاثیر میگذارد. به علت طولانی بودن مقاله، در سه بخش جداگانه تقدیم نگاه شما میگردد.
تعداد کلمات : 1018 تخمین زمان مطالعه : 5 دقیقه
این مقاله چارچوبی برای کارافرینان فراهم میآورد تا بتوانند مسائل اساسی کسب و کار خود را در یک قاب جمع کنند و با مدل سازی شرایط، فرایند اتخاذ تصمیمات کارافرینان را تسهیل نماید. این چارچوب، قطب نمای کارافرینی نام دارد. در قلب چارچوب رویکردی ما، شناسایی استراتژی ورود به بازار برای هر نوآوری قرار دارد که نیازمند بررسی این است که چه مشتریانی باید مورد هدف قرار گیرند، چه تکنولوژیهایی باید مورد استفاده قرار گیرد، چه هویت سازمانی باید مفروض گردد، و موضع گیری شرکت در برابر رقبایش چگونه است. برای اینکه پیچیدگی این مسائل را بتوانید به خوبی در ذهن بیاورید، باید بدانید که تمامی این تصمیمات، به هم مرتبط هستند؛ یعنی به عنوان مثال، انتخاب مشتریان هدف، بر هویت سازمانی شرکت و گزینههای تکنولوژیک آن تاثیر میگذارد. به علت طولانی بودن مقاله، در سه بخش جداگانه تقدیم نگاه شما میگردد.
تعداد کلمات : 1018 تخمین زمان مطالعه : 5 دقیقه
نویسنده / نویسندگان: Joshua Gan , Erin L. Scott , Scott Stern
مترجم: محمدصادق جمشیدی اردشیری
بخش اول
استراتژیهایی برای کسب و کارهای نوپا
بسیاری از کارافرینان، که در محیطی مبهم و سرشار از عدم اطمینان فعالیت میکنند، نگران این هستند که بهره برداری از فرصتها باعث ایجاد تاخیر در تجاری سازی آنها میگردد. بنابراین آنها از اولین استراتژی عملی که به ذهنشان میآید تبعیت میکنند و اهمیت چندانی برای تعمق و طرح ریزی، که لازمه تعیین استراتژی دقیق است، قائل نمیشوند. همانگونه که ریچارد برانسون در جملهی مشهورش بیان کرده است: "در نهایت این شما هستید که میبایست به خودتان بگویید 'کار را تمام کن، فقط انجاش بده' و سپس به سراغ آن رفته و آن را انجام دهید."
استراتژیهایی برای کسب و کارهای نوپا
بسیاری از کارافرینان، که در محیطی مبهم و سرشار از عدم اطمینان فعالیت میکنند، نگران این هستند که بهره برداری از فرصتها باعث ایجاد تاخیر در تجاری سازی آنها میگردد. بنابراین آنها از اولین استراتژی عملی که به ذهنشان میآید تبعیت میکنند و اهمیت چندانی برای تعمق و طرح ریزی، که لازمه تعیین استراتژی دقیق است، قائل نمیشوند. همانگونه که ریچارد برانسون در جملهی مشهورش بیان کرده است: "در نهایت این شما هستید که میبایست به خودتان بگویید 'کار را تمام کن، فقط انجاش بده' و سپس به سراغ آن رفته و آن را انجام دهید."
بیشتر بخوانید : برنامه ریزی استراتژیک فرهنگی
البته زمانهایی وجود دارند که آن رویکرد جواب میدهد. اما در معمول شما باید از این رویکرد آزمون و خطا اجتناب کنید، حتی هنگامی که اتخاذ این رویکرد به منابع کمتری نیاز دارد. کارافرینانی که با دیدن اولین و راحتترین مسیر پیش روی خود، در آن گام بر میدارند، کسب و کار نوپای خود را در معرض آسیب پذیری نسبت به رقبایی قرار میدهند که از روشهایی با شفافیت کمتر ولی قدرتمندتر، برای تجاری سازی ایدههایشان و غلیه بر مشتریان استفاده میکنند. به عنوان مثال، شای آگاسی (Shai Agassi) چیزی در حدود یک میلیارد دلار هزینه کرد تا بتواند یک اکو سیستمی فراهم بیاورد که برای باتریهای قابل تعویض خد در کسب و کار خودروهای الکتریکی، به جایگاه مستحکمی دست پیدا کند.
امروزه بنیان گذاران کسب و کارها، هم اطمینان بیشتر و هم تمایل بیشتری به سرمایه گذاران، کارکنان، و شرکا دارند، زیرا آنها میتوانند ارزش بالقوهی یک ایده را از طریق استراتژیهای مختلف نشان دهند، مفروضات پنهان و قدرت خود ایده را ارزش گذاری کنند.
آیا راهی وجود دارد که از طریق آن بتوانید به گزینههای استراتژیک خود بیندیشید، بدون آنکه سرعت انجام فرایند را کند نمایید؟ بعد از کار کردن و انجام پژوهش با صدها کسب و کار نوپا طی بیست سال گذشته، ما یک چارچوبی ترسیم کردهایم که نام آن را قطب نمای استراتژی کارافرینانه گذاشتهایم و به موسسین یک کسب و کار اجازه میدهد تا با انتخابهای حیاتی که در کسب و کار خود با آنها مواجه هستند، به روشی مشخص و کاربردی مواجه شوند. این چارچوب، چهار استراتژی عمومی برای ورود به بازار را ترسیم میکند که هنگام عزیمت از ایده خام به سوی مرحله راه اندازی، باید در نظر گرفته شوند، و هر کدام از این استراتژیها، راه مشخصی برای کسب و کار ترسیم مینماید تا بتواند ارزش مورد نظر را خلق، و از آن بهره برداری کند.کارافرینانی که با دیدن اولین و راحتترین مسیر پیش روی خود، در آن گام بر میدارند، کسب و کار نوپای خود را در معرض آسیب پذیری نسبت به رقبایی قرار میدهند که از روشهایی با شفافیت کمتر ولی قدرتمندتر، برای تجاری سازی ایدههایشان و غلیه بر مشتریان استفاده میکنند. به عنوان مثال، شای آگاسی (Shai Agassi) چیزی در حدود یک میلیارد دلار هزینه کرد تا بتواند یک اکو سیستمی فراهم بیاورد که برای باتریهای قابل تعویض خد در کسب و کار خودروهای الکتریکی، به جایگاه مستحکمی دست پیدا کند.
قطب نمای استراتژی کارافرینانه
در قلب چارچوب رویکردی ما، شناسایی استراتژی ورود به بازار برای هر نوآوری قرار دارد که نیازمند بررسی این است که چه مشتریانی باید مورد هدف قرار گیرند، چه تکنولوژیهایی باید مورد استفاده قرار گیرد، چه هویت سازمانی باید مفروض گردد، و موضع گیری شرکت در برابر رقبایش چگونه است. برای اینکه پیچیدگی این مسائل را بتوانید به خوبی در ذهن بیاورید، باید بدانید که تمامی این تصمیمات، به هم مرتبط هستند؛ یعنی به عنوان مثال، انتخاب مشتریان هدف، بر هویت سازمانی شرکت و گزینههای تکنولوژیک آن تاثیر میگذارد.
چهار تصمیم
برای شرکتهایی با منابع مناسب، این چهار تصمیم شامل تحلیل دادههایی است که شرکت در حال حاضر آنها را دارد. آنها میتوانند خود را درگیر تحقیقات و تجربه بازار نمایند. همچنین میتوانند از تجربیات گذشته خود استفاده کنند. در مقابل، کسب و کار نوپایی که در زمینه تولید بند کفش فعالیت میکند، ممکن است فاقد دانش و تجربهی پیشین باشد. با این حال، این موضوع میتواند واقعا یک مزیت برای شرکت باشد، زیار تجربیات پیشین، دادههای تاریخی، و تعهدات نسبت به آنچه در گذشته جریان داشته است و هدایت کننده فعالیتهای جاری شرکت است، ممکن است نقاط کوری برای شرکتهای تثبیت شده ایجاد نمایند و آنها قادر به دیدن واقعیتهای جدید بازار نباشند، حتی ممکن است این شرکتها، نوآوری را نادیده بگیرند که این موضوع میتواند کسب و کار آنها را در معرض تهدیدات جدی قرار دهد. هرچند کسب و کارهای نوپا، در نهایت ناگزیر از مواجهه با رقابت با شرکتهای تثبیت شده هستند، زمانی که این شرکتها از خواب خود بیدار شده و به سمت و سوی خلق نوآوریهای جدید حرکت میکنند و همچنین فشار ناشی از کسب و کارهای نوپایی که در صدد شکست آنها برای غلبه بر بازار هستند.
ممکن است کارافرینان در مواجهه با تصمیمات زیادی که باید اتخاذ کنند، کمی ملول و سردرگم شوند، حتی با اینکه برخی از این راهها به دلیل غیر عملی بودن میتوانند حذف گردند و برخی دیگر از این راهها، جامع و هدفمند نیستند. با این حال، پژوهش ما پیشنهاد میدهد که چهار دسته از این قطب نمای کارافرینان باعث میشود تا این فرایند قابل مدیریت کردن شود و به سرعت و با اطمینان، میتواند کسب و کارهای جوان را به سمت استراتژیهای ورود به بازار اجرایی رهنمون سازند و همچنین، فرضیات را به نحوی ساده سازی نمایند که بدون ابهام بتوان در مورد آنان تصمیم گرفت.
امروزه بنیان گذاران کسب و کارها، هم اطمینان بیشتر و هم تمایل بیشتری به سرمایه گذاران، کارکنان، و شرکا دارند، زیرا آنها میتوانند ارزش بالقوهی یک ایده را از طریق استراتژیهای مختلف نشان دهند، مفروضات پنهان و قدرت خود ایده را ارزش گذاری کنند.
آیا راهی وجود دارد که از طریق آن بتوانید به گزینههای استراتژیک خود بیندیشید، بدون آنکه سرعت انجام فرایند را کند نمایید؟ بعد از کار کردن و انجام پژوهش با صدها کسب و کار نوپا طی بیست سال گذشته، ما یک چارچوبی ترسیم کردهایم که نام آن را قطب نمای استراتژی کارافرینانه گذاشتهایم و به موسسین یک کسب و کار اجازه میدهد تا با انتخابهای حیاتی که در کسب و کار خود با آنها مواجه هستند، به روشی مشخص و کاربردی مواجه شوند. این چارچوب، چهار استراتژی عمومی برای ورود به بازار را ترسیم میکند که هنگام عزیمت از ایده خام به سوی مرحله راه اندازی، باید در نظر گرفته شوند، و هر کدام از این استراتژیها، راه مشخصی برای کسب و کار ترسیم مینماید تا بتواند ارزش مورد نظر را خلق، و از آن بهره برداری کند.کارافرینانی که با دیدن اولین و راحتترین مسیر پیش روی خود، در آن گام بر میدارند، کسب و کار نوپای خود را در معرض آسیب پذیری نسبت به رقبایی قرار میدهند که از روشهایی با شفافیت کمتر ولی قدرتمندتر، برای تجاری سازی ایدههایشان و غلیه بر مشتریان استفاده میکنند. به عنوان مثال، شای آگاسی (Shai Agassi) چیزی در حدود یک میلیارد دلار هزینه کرد تا بتواند یک اکو سیستمی فراهم بیاورد که برای باتریهای قابل تعویض خد در کسب و کار خودروهای الکتریکی، به جایگاه مستحکمی دست پیدا کند.
قطب نمای استراتژی کارافرینانه
در قلب چارچوب رویکردی ما، شناسایی استراتژی ورود به بازار برای هر نوآوری قرار دارد که نیازمند بررسی این است که چه مشتریانی باید مورد هدف قرار گیرند، چه تکنولوژیهایی باید مورد استفاده قرار گیرد، چه هویت سازمانی باید مفروض گردد، و موضع گیری شرکت در برابر رقبایش چگونه است. برای اینکه پیچیدگی این مسائل را بتوانید به خوبی در ذهن بیاورید، باید بدانید که تمامی این تصمیمات، به هم مرتبط هستند؛ یعنی به عنوان مثال، انتخاب مشتریان هدف، بر هویت سازمانی شرکت و گزینههای تکنولوژیک آن تاثیر میگذارد.
چهار تصمیم
برای شرکتهایی با منابع مناسب، این چهار تصمیم شامل تحلیل دادههایی است که شرکت در حال حاضر آنها را دارد. آنها میتوانند خود را درگیر تحقیقات و تجربه بازار نمایند. همچنین میتوانند از تجربیات گذشته خود استفاده کنند. در مقابل، کسب و کار نوپایی که در زمینه تولید بند کفش فعالیت میکند، ممکن است فاقد دانش و تجربهی پیشین باشد. با این حال، این موضوع میتواند واقعا یک مزیت برای شرکت باشد، زیار تجربیات پیشین، دادههای تاریخی، و تعهدات نسبت به آنچه در گذشته جریان داشته است و هدایت کننده فعالیتهای جاری شرکت است، ممکن است نقاط کوری برای شرکتهای تثبیت شده ایجاد نمایند و آنها قادر به دیدن واقعیتهای جدید بازار نباشند، حتی ممکن است این شرکتها، نوآوری را نادیده بگیرند که این موضوع میتواند کسب و کار آنها را در معرض تهدیدات جدی قرار دهد. هرچند کسب و کارهای نوپا، در نهایت ناگزیر از مواجهه با رقابت با شرکتهای تثبیت شده هستند، زمانی که این شرکتها از خواب خود بیدار شده و به سمت و سوی خلق نوآوریهای جدید حرکت میکنند و همچنین فشار ناشی از کسب و کارهای نوپایی که در صدد شکست آنها برای غلبه بر بازار هستند.
ممکن است کارافرینان در مواجهه با تصمیمات زیادی که باید اتخاذ کنند، کمی ملول و سردرگم شوند، حتی با اینکه برخی از این راهها به دلیل غیر عملی بودن میتوانند حذف گردند و برخی دیگر از این راهها، جامع و هدفمند نیستند. با این حال، پژوهش ما پیشنهاد میدهد که چهار دسته از این قطب نمای کارافرینان باعث میشود تا این فرایند قابل مدیریت کردن شود و به سرعت و با اطمینان، میتواند کسب و کارهای جوان را به سمت استراتژیهای ورود به بازار اجرایی رهنمون سازند و همچنین، فرضیات را به نحوی ساده سازی نمایند که بدون ابهام بتوان در مورد آنان تصمیم گرفت.
برگرفته از سایت: مجله کسب و کار دانشگاه هاروارد HBR.ORG
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}