مقدمه:
اگر «اربعین اول»  اولین روزی باشد که امام حسین (علیه السلام ) زیارت شده است باید به بررسی ورود اولین زائران امام حسین (علیه السلام ) به کربلا بخصوص اهل بیت علیهم السلام و جابر بن عبدالله الانصاری و معرفی شخصیت جابر و عطیه بپردازیم.
همچنین با بررسی اقوال علما و اندیشمندانی که موافق زیارت در اولین اربعین بوده اند و با مشخص شدن روزهای اقامت اسر اء اهل بیت علیهم السلام و مدت زمان مسافرت این موضوع را مورد تحقیق و تفحص قرار دهیم.

«اربعین» اولین روزی که امام حسین (ع) زیارت شد
دو موضوع مهم در روز اربعین
1.یکى آمدن جابر بن عبدالله الانصاری به کربلا براى زیارت اباعبد اللَّه(علیه السلام )‏.

2. زیارت اباعبدالله الحسین (علیه السلام ) در روز اربعین است.

 شخصیت جابر بن عبدالله الانصاری اولین زائر امام حسین (علیه السلام )

جابر بن عبدالله ، از شخصیتهای بسیار برجسته و محترم دنیای اسلام است که از موضع گیریهای بسیار خوب فکری و سیاسی برخوردار بوده است.کشی، چنین روایت کرده است :

او از پیشتازان گرد آمده اطراف وجود امیرمؤمنان علیه‌السلام [1] و جزء گروه هفتاد نفر [2] و آخرین کس باقی مانده از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و از پیروان اهل‌بیت علیهم‌السلام بود.

او در حالی که عمامه‌ی سیاهی بر سر داشت ، در مسجد می‌نشست و صدا می‌زد : ای باقر العلم ! [3] و در حالی که تکیه بر عصایش زده بود ، در کوچه‌های مدینه می‌گشت و می‌گفت : علی خیر البشر ؛ علی برترین بشر است . [4] و چون پیرمرد شده بود ، حجاج کاری به او نداشت . [5] .

محدث نوری می‌گوید : او از پیشتازان گرد آمده‌ی اطراف وجود امیرمؤمنان علی علیه‌السلام و حامل سلام پیامبر صلی الله علیه و آله برای امام باقر علیه‌السلام و نخستین زائر قبر أباعبدالله الحسین علیه‌السلام و روایتگر خبر لوح (دربردارنده‌ی نص خداوند بر امامت امامان) بود. 

او تنها صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله بود که آن لوح را نزد فاطمه‌ی زهرا علیهاالسلام دیده بود .او دارای مناقبی دیگر و فضایلی بی‌شمار بود . » [6] .

محدث قمی می‌گوید : او صحابی و یار جلیل القدر پیامبر بود و پیوستگی او به اهل‌بیت علیهم‌السلام و جلالت او ، مشهورتر از آن است که ذکر شود .

وی به سال 78 از دنیا رفت و روایاتی که دلالت بر فضل او نماید ، بسیار است . . . از أسدالغابة منقول است که او هجده جنگ را در رکاب پیامبر صلی الله علیه و آله ، وجنگ صفین را در رکاب امیر مؤمنان علی علیه‌السلام حاضر شد و در آخر عمر کور گردید . . . . [7] .

آیت الله خویی می‌نویسد : او جنگ بدر [8] و هجده غزوه را همراه پیامبر صلی الله علیه و آله حاضر شد و از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و از بهترین یاران امیرمؤمنان و از جمله شرطة الخمیس بود .

وی از یاران امام حسن و امام حسین و امام سجاد و امام باقر علیهم‌السلام و جلیل القدر بود . . . کلینی با سند صحیح خود از امام باقر علیه‌السلام این سخن را درباره‌ی وی روایت کرده است : هیچ گاه جابر دروغ نگفته است . [9]

جابر بن عبد اللَّه انصارى  در جنگ خندق جوانى بوده در حدود شانزده سالگى، تازه بالغ شده بود، در وقت وفات رسول اکرم صلى الله علیه و آله تقریباً بیست و دو ساله بوده و بنابراین در سنه 61 هجرى این مرد هفتاد و چند ساله بوده است.در آخر عمر کور شده بود، چشمهایش نمى ‏دید.

 
عطیة بن سعد عوفی همراه جابر  در زیارت قبر أباعبدالله الحسین (علیه السلام )
ابوحسن ، عطیة بن سعد بن جناده‌ی عوفی ، از دانشمندان بنام اسلامی و از مفسران قرآن کریم ، شخصیتی است که توفیق همراهی جابر را در زیارت قبر أباعبدالله الحسین علیه‌السلام یافته است و می‌توان او را دومین زائر آن حضرت دانست .

مرحوم محدث قمی می‌فرماید : «عطیه‌ی عوفی یکی از مردان علم و حدیث است که اعمش و دیگران از وی روایت نقل نموده‌اند و از او روایات زیادی در فضیلت امیرمؤمنان علیه‌السلام نقل شده است . » [10] .

برخی از فضایل این شخصیت بزرگ عبارت است از : -انتخاب نام وی توسط امیرمؤمنان علیه‌السلام ؛ هنگامی که وی ولادت یافت ، پدرش به آن حضرت گفت : پسری از من به دنیا آمده است ، نامی بر او بگذار . آن حضرت فرمود : هذا عطیة الله ؛ او داده‌ی خداوند است .

از این روی او را «عطیة» نام نهادند . - توفیق زیارت قبر سیدالشهدا علیه‌السلام همراه جابر بن عبدالله انصاری.  پس از خروج ابن اشعث و فرار عطیه به فارس ، حجاج به محمد بن قاسم ثقفی نوشت که عطیه را فراخوان .

اگر او علی بن ابی‌طالب را لعن کرد که هیچ ، وگرنه به او چهارصد ضربه شلاق بزن و موی سر و ریش او را بزن . عطیه پس از احضار ، از انجام این کار سر باز زد و ضربات شلاق و تحمل اهانت را در ولای مولای خود به جان خرید .

- او دارای تفسیر قرآن در پنج جزء بود .این سخن از اوست : «من قرآن را سه بار با دید تفسیری و هفتاد بار با نگاه قرائتی بر ابن‌عباس عرضه داشتم . » [11] .
 
جابر اولین زائر قبر حبیب و مولایش امام حسین (علیه السلام ).
 قبل از آنکه به سراغ تربت حسین علیه السلام برود، رفت سراغ فرات، غسل زیارت کرد و خودش را از سُعد- که گیاهى خوشبو بوده و آن را خشک مى‏ کردند و بعد مى ‏ساییدند و پودر مى‏ کردند و از آن به عنوان یک عطر و بوى خوش استفاده مى ‏کردند- خوشبو کرد.

عطیّه مى ‏گوید وقتى که جابر از فرات بیرون آمد گامها را آهسته برمى ‏داشت و در هر گامى ذکرى از اذکار الهى بر زبانش بود.

عطیّه گفت با همین حال گامها را آهسته برداشت و آمد و ذکر گفت تا به نزدیکى قبر مقدس حسین بن على علیه السلام رسید. وقتى که رسید، دو بار یا سه بار فریاد کشید: حَبیبى یا حُسَین! دوستم، حسین جان! بعد گفت: حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ؟ دوستى جواب دوستش را چرا نمى ‏دهد؟

من جابر، دوست تو هستم، رفیق دیرین توام، پیرْغلام تو هستم، چرا جواب مرا نمى‏ دهى؟ بعد گفت:

عزیزم، حسینم! حق دارى جواب دوستت را ندهى، جواب پیرْغلامت را ندهى، من مى‏ دانم با رگهاى گردن تو چه کردند، من مى‏ دانم سر مقدس تو از بدن مقدست جداست.

گفت و گفت تا افتاد و بیهوش شد. وقتى که به هوش آمد سرش را به این طرف و آن طرف برگرداند و مثل کسى که با چشم باطن مى‏ بیند گفت:

السَّلامُ عَلَیْکُمْ ایَّتُهَا الأَرْواحُ الَّتى حَلَّتْ بِفِناءِ الْحُسَیْن سلام من بر شما مردانى که روح خودتان را فداى حسین کردید. بعد از اینکه گفت من چنین و چنان شهادت مى‏ دهم، گفت:

و من شهادت مى‏ دهم که ما هم با شما در این کار شریک هستیم. عطیّه تعجب کرد که یعنى چه؟ ما با اینها در این کار شریک باشیم؟ به جابر گفت: معنى جمله‏ات را نفهمیدم، ما که جهاد نکردیم! ما که قبضه شمشیر به دست نگرفتیم، چرا شریک باشیم؟!

گفت: اصلى در اسلام هست که من از پیغمبر صلى الله علیه و آله شنیدم. فرمود:
هرکسى که واقعاً از ته دل دوست داشته باشد، روحش هماهنگ باشد، در این عمل شریک است.

من اگر شرکت نکردم نمى ‏توانستم شرکت کنم، از من جهاد برداشته شده بود ولى روح من پرواز مى‏ کرد که در رکاب حسین علیه السلام باشد. چون روح ما با روح حسین بود، من حق دارم ادعا کنم که ما با آنها در این عمل شریک هستیم..
[12]

«اربعین اول» اسیران اهل‌بیت به کربلا وارد شدند
مسئله‌ی ورود اسیران اهل‌بیت به کربلا ، امری است غیر قابل انکار . چرا که افزون بر امکان آن ، اصل واقعه در بسیاری از کتب تاریخی آمده است .

ابن‌نما (م 645) آورده است : و لما مر عیال الحسین علیه‌السلام بکربلاء وجدوا جابر بن عبدالله الأنصاری ، رحمة الله علیه و جماعة من بنی هاشم قدموا لزیارته فی وقت واحد ، فتلاقوا بالحزن و الاکتئاب و النوح علی هذا المصاب المقرح لأکباد الأحباب ؛

و هنگامی که اهل‌بیت حسین علیه‌السلام به کربلا رسیدند ، جابر بن عبدالله انصاری و گروهی از بنی‌هاشم را یافتند که برای زیارت آن حضرت آمده و هم زمان به هم رسیده بودند . آنان با حزن و اندوه و ناله بر این مصیبت دلسوز گرد هم آمدند و به سوگواری پرداختند . [12] .

سید ابن‌طاووس (م 664) می‌گوید : فوصلوا الی موضع المصرع ، فوجدوا جابر بن عبدالله الأنصاری رحمة الله و جماعة من بنی‌هاشم و رجالا من آل الرسول صلی الله علیه و آله قد وردوا لزیارة قبر الحسین علیه‌السلام ، فوافوا فی وقت واحد ، و تلاقوا بالبکاء و الحزن و اللطم ؛

پس به جایگاه شهادت رسیدند و جابر بن عبدالله انصاری و گروهی از بنی‌هاشم و مردانی از آل پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدند که برای زیارت قبر حسین علیه‌السلام ، هم زمان گرد هم آمده بودند و گریه و اندوه سر داده و به سینه‌ی خود می‌زدند . [14] .

از این بالاتر روایتی است که مرحوم شیخ صدوق به سند خود ، از فاطمه‌ی بنت‌علی علیهاالسلام درباره‌ی جریان اسیران اهل‌بیت در شام نقل می‌فرماید ، تا آن‌جا که فرمود : الی أن خرج علی بن الحسین علیه‌السلام بالنسوة و رد رأس الحسین علیه‌السلام الی کربلاء ؛

تا آن‌گاه که حضرت علی بن حسین علیه‌السلام همراه زنان از شام خارج شد و سر حسین علیه‌السلام را به کربلا بازگرداند [15] .مرحوم آیت الله حاج میرزا محمد اشراقی (ارباب) می‌فرماید :

به حسب عادت ، بعید می‌نماید که آن قافله‌ی دل شکسته که با اکراه و اضطرار از کربلا کوچ کردند و از گریه و سوگواری ممنوع شدند و اجساد شریفه‌ی شهدای خود را مقابل آفتاب دیدند ، بدون آگاهی بر حال مقابر مقدسه و اطلاع بر حال ، به مدینه رجوع کنند و به زیارت آن تربت مقدسه فائز نشده برگردند [16] .

در این‌جا این پرسش به ذهن می‌رسد که چرا برخی از علما به این مسئله تصریح نکرده‌اند ؟ در پاسخ می‌گوییم :
اولا ، بسیاری از دانشمندان این مطلب را ذکر کرده‌اند ، ثانیا ، عدم ذکر برخی از مورخان و بزرگان به معنای عدم حصول این واقعه‌ی تاریخی نیست ، و نمی‌توان به صرف عدم ذکر ، این مسئله را انکار نمود . [17]


موافقین بازگشت اهل‌بیت در اربعین اول از منظر علما و دانشمندان
عده‌ای از بزرگان ، نظر به بازگشت اهل‌بیت علیهم‌السلام علیهم‌السلام در اربعین اول داده‌اند ، و یا دست کم از ظاهر کلام ایشان این معنا استفاده می‌شود :

«اربعین اول» اولین روز زیارت  امام حسین( علیه السلام )از منظر ابوریحان بیرونی
ابوریحان بیرونی (م 440) ؛ ایشان در کتاب الآثار الباقیة می‌نویسد : شهر صفر ؛ فی الیوم الأول :

أدخل رأس الحسین علیه‌السلام مدینة دمشق ، فوضعه یزید لعنه الله بین یدیه ، و نقر ثنایاه بقضیب کان فی یده و هو یقول :
لست من خندف ان لم أنتقم *** من بنی أحمد ما کان فعل 
لیت أشیاخی ببدر شهدوا *** جزع الخزرج من وقع الأسل

فأهلوا و استهلوا فرحا *** ثم قالوا یا یزید لا تشل
قد قتلنا القرم من أشیاخهم *** و عدلناه ببدر فاعتدل

و فی العشرین رد رأس الحسین الی مجثمه [18] حتی دفن مع جثته ، وفیه زیارة الأربعین ، و هم حرمه بعد انصرافهم من الشام [19] ؛
در روز اول ماه صفر ، سر حسین علیه‌السلام را وارد دمشق نمودند ، و یزید - که لعنت خدا بر وی باد - آن را در مقابل خود نهاد . . .

و در روز بیستم آن ، سر حسین علیه‌السلام را به بدنش ملحق کردند و در همان جا دفن نمودند و زیارت اربعین درباره‌ی این روز است . و بدین سبب این زیارت را «اربعین» گویند که چهل تن از اهل‌بیت او پس از مراجعت از شام قبرش را زیارت کردند ! [20] .

«اربعین اول» اولین روز زیارت  امام حسین( علیه السلام ) از منظر قرطبی
دو . قرطبی (م 671) در تذکرة می‌نویسد : و الامامیة تقول ان الرأس أعید الی الجثة بکربلاء بعد أربعین یوما من القتل ، و هو یوم معروف عندهم یسمون الزیارة فیه زیارة الأربعین ؛ امامیه می‌گویند:
سر مقدس ایشان پس از چهل روز به کربلا بازگردانده و به بدن ملحق شد و این روز نزد آنان معروف است و از آن به زیارت یاد می‌کنند و مقصود زیارت «اربعین» است [21] .

«اربعین اول» اولین روز زیارت  امام حسین( علیه السلام )از منظر زکریا بن محمد بن محمود قزوینی
 زکریا بن محمد بن محمود قزوینی (م 682) ؛ ایشان در کتاب عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات می‌نویسد :
الیوم الأول منه : عید بنی أمیة ، أدخلت فیه رأس الحسین علیه‌السلام بدمشق ، و العشرون منه ردت رأس الحسین الی جثته ؛
اول ماه صفر عید بنی‌امیه است ؛ چون در آن روز سر حسین علیه‌السلام را به دمشق وارد ساختند و در روز بیستم آن ماه ، سر ایشان را به بدن بازگردانده شد [22]

«اربعین اول» اولین روز زیارت  امام حسین( علیه السلام )از منظر شیخ بهایی
 شیخ بهایی (م 1030) ؛ ایشان در کتاب توضیح المقاصد چنین آورده است :

التاسع عشر (من الصفر) ؛ فیه زیارة الأربعین لأبی عبدالله الحسین علیه‌السلام - وفی هذا الیوم و هو یوم الأربعین من شهادته علیه‌السلام کان قدوم جابر الأنصاری رضی الله عنه لزیارته علیه‌السلام ، و اتفق فی ذلک الیوم ورود حرمه علیه‌السلام من الشام الی کربلاء ، قاصدین المدینة علی ساکنه السلام و التحیة ؛

روز نوزدهم ماه صفر ، زیارت اربعین حضرت امام حسین علیه‌السلام است . . .
و در این روز که روز اربعین است ، روز ورود جابر بن عبدالله انصاری است ، که به زیارت قبر آن حضرت شتافت و آن روز با روز ورود اهل‌بیت امام حسین علیه‌السلام از شام به کربلا یکی گردید ؛ در حالی که ایشان قصد عزیمت به مدینه را داشتند . [23] .

«اربعین اول» اولین روز زیارت  امام حسین( علیه السلام )از منظرمناوی
 مناوی (م 1031) در ضمن ذکر اقوال گوناگون درباره‌ی محل دفن سر مطهر امام حسین علیه‌السلام می‌گوید :

و الامامیة یقولون الرأس أعید الی الجثة و دفن بکربلاء بعد أربعین یوما من القتل ؛ امامیه می‌گویند : پس از چهل روز از شهادت ، سر به بدن بازگردانده شد و درکربلا دفن گردید . [24] .

«اربعین اول» اولین روز زیارت  امام حسین( علیه السلام )از منظر علامه‌ی مجلسی
 علامه‌ی مجلسی (م 1110) در رابطه‌ی با علت استحباب زیارت سیدالشهداء علیه‌السلام در روز اربعین می‌فرماید :

و المشهور بین الأصحاب أن العلة فی ذلک رجوع حرم الحسین صلوات الله علیه فی مثل ذلک الیوم الی کربلاء عند رجوعهم من الشام و الحاق علی بن الحسین صلوات الله علیه الرؤس بالأجساد.

مشهور بین اصحاب این است که علت آن ، بازگشت اهل‌بیت حسین علیه‌السلام در چنین روزی به کربلا است ، هنگامی که از شام باز می‌گشتند . و علی بن حسین علیه‌السلام سرهای مقدس را به اجساد ایشان ملحق ساخت . [25] .

- برخی از ظاهر این عبارت چنین برداشت کرده‌اند که ایشان شهرت بین اصحاب را درباره‌ی بازگشت اهل‌بیت در روز اربعین بازگو نموده‌اند . ممکن است گفته شود که متعلق شهرت ، استحباب زیارت حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در روز اربعین است ، نه بازگشت اهل‌بیت در روز اربعین به کربلا !

«اربعین اول» اولین روز زیارت  امام حسین از منظر شبراوی
 شبراوی می‌نویسد : و قیل أعید الی الجثة بکربلاء بعد أربعین یوما من مقتله ؛ گفته شده است که سر به بدن آن حضرت بعد از چهل روز پس از شهادت ، به بدن بازگردانده شد [26] .

«اربعین اول» اولین روز زیارت  امام حسین( علیه السلام )از منظر شبلنجی
شبلنجی (م 1322 [27] ) نیز می‌گوید : و ذهبت الامامیة الی أنه أعید الی الجثة و دفن بکربلاء بعد أربعین یوما من المقتل ؛ نظر امامیه این است که سر آن حضرت به بدن ایشان ملحق گردید ، و چهل روز پس از شهادت آن حضرت در کربلا به خاک سپرده شد . [28]


اثبات قطعی بودن زیارت در اولین اربعین با مشخص شدن روزهای اقامت
با تشریح دقیق این سفر و مشخص شدن روزهای اقامت در کوفه و شام، امکان و حتی قطعی بودن آن ثابت خواهد کرد.

عمر بن سعد، در عصر عاشورا سر مقدس سیدالشهداء (سلام‌الله‌علیه) را توسط خولی به کوفه فرستاد، او خود را شبانه به کوفه رساند؛ اما دروازه قصر را بسته دید و مجبور شد، شب را در خانه خودش بماند و فردا، سر مقدس را نزد ابن‌زیاد ببرد.

و بعث عمر براس الحسین من یومه مع خولی بن یزید الاصبحی من حمیر، وحمید بن مسلم الازدی الی ابن زیاد فاقبلا به لیلاً فوجدا باب القصر مغلقاً، فاتی خولی به منزله. [29]

عمر بن سعد سر حسین (علیه‌السّلام) را در روز عاشورا، همراه خولی بن یزید اصبحی از قبیله‌ حمیر و حمید بن مسلم ازدی به نزد ابن‌زیاد فرستاد. آنها شبانه به کوفه رسید دیدند درب قصر بسته بود، خولی سر امام را به منزلش آورد.

و طبق تصریح شیخ مفید، فردای آن روز (سیزدهم) کاروان اسرا به کوفه رسید: واقام بقیة یومه والیوم الثانی الی زوال الشمس، ثم نادیفی الناس بالرحیل وتوجه الی الکوفة... ولما وصل راس الحسین (علیه‌السّلام) ووصل ابن سعد - لعنه الله - من غد یوم وصوله. [30]

عمر سعد عصر روز عاشورا و روز یازدهم را تا اول ظهر در کربلا بود آنگاه به یاران خود دستور داد تا آماده کوچ کردن به طرف کوفه شوند... و چون سر مطهر امام حسین (علیه‌السّلام) به کوفه رسید و به دنبالش ابن‌سعد فردای آن روز با دختران امام حسین (علیه‌السّلام) و خاندان آن حضرت وارد شد.

پس از دو روز اقامت در کوفه (پانزدهم)، به دستور ابن‌زیاد، اسراء به سوی شام فرستاده شدند. چنان چه سبط ابن‌جوزی می‌نویسد: ثم ان ابن زیاد حط الرؤس فی یوم الثانی وجهزها والسبایا الی الشام الی یزید بن معاویة. [31]

به تحقیق ابن‌زیاد سر‌ها را در روز دوم پایین آورده و آن‌ها را همراه با اسیران مجهز و به سمت شام نزد یزید بن معاویه فرستاد.

با توجه به خطری که کاروان را تهدید می‌کرد و هر لحظه ممکن بود عده‌ای برای نجات خاندان نبوت، به کاروان حمله کنند، قطعا اسرا را با مرکب‌های تندرو و با سرعت زیاد حرکت داده‌اند. کاروان در روز اول صفر به شام رسید: وفی اوله ادخل راس الحسین سلام الله علیه دمشق وهو عید عند بنی امیة. [32]

در اول (ماه صفر) سر مبارک امام حسین (علیه‌السّلام) وارد شام شد و آن روز عید بنی‌امیه بود.
پس از آن که کاروان وارد شام شد، مردم شام جشن گرفتند؛ اما این شادی با سخنرانی اعجاب‌آور امام سجاد (سلام‌الله‌علیه)، تبدیل به کابوسی علیه یزید شد.

همچنین ذهبی از علمای اهل سنت تصریح می‌کند که سر مبارک امام حسین (سلام‌الله‌علیه) سه روز در شام آویزان بود: انه رای راس الحسین مصلوباً بدمشق ثلاثة ایام. [33]
دیده شد که سر (امام) حسین (علیه‌السلام) سه روز در دمشق آویزان بود.

یزید بن معاویه به منظور کاستن از گناه خود و مقصر جلوه دادن ابن‌زیاد، به ظاهر اظهار پشیمانی کرده و دستور داد که پس از سه روز عزاداری، کاروان را برگردانند چنان چه ذهبی می‌نویسد: فاقمن الماتم علی الحسین ثلاثة ایام. [34]زنان بر (امام) حسین (علیه‌السلام) سه روز اقامه عزا کردند.

و سر انجام در روز هشتم صفر، کاروان از شام خارج شد چنان‌چه مرحوم علامه مجلسی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) می‌نویسد: فلما کان الیوم الثامن دعاهن یزید، واعرض علیهن المقام فابین وارادوا الرجوع الی المدینة. [35]

وقتی روز هشتم فرا رسید یزید آنها را فرا خواند و از آنها خواست که در آنجا بمانند و اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) قبول نکردند، و خواستند که به مدینه بر گردند.

از هشتم صفر تا بیستم آن، سیزده روز فرصت بوده است که کاروانیان خود را به کربلا برسانند. با توجه به این‌که مسیر رفت ۱۵ روز طول کشیده و با در نظر گرفتن این‌که کربلا مسیر نزدیک‌تری به شام دارد، به راحتی می‌توان باور کرد که کاروان در روز بیستم صفر به کربلا رسیده باشند.

با توجه به استحباب مؤکد زیارت اربعین، طبیعی است که کاروانیان برای رسیدن به این فیض عظیم، با اشتیاق و شتاب بیشتر خود را به کربلا رسانده باشند.

 نتیجه:
 با تشریح دقیق سفر کاروان اسیران و همچنین بررسی نظر علما و اندیشمندان، به راحتی می‌توان باور کرد که خاندان رسالت در روز اربعین سال ۶۱هـ به کربلا آمده و به فیض عظیم زیارت سید الشهداء (سلام‌الله‌علیه) نائل شده باشند.

پی نوشت:
[1] اختیار معرفة الرجال ، ج 1 ، ص 38 ، ح 78 .
[2] همان ، ج 1 ، ص 41 ، ح 87 .
[3] همان ، ج 1 ، ص 41 ، ح 88 .
[4] همان ، ج 1 ، ص 44 ، ح 93 .
[5] همان ، ج 2 ، ص 124 ، ح 195 .
[6] مستدرک الوسائل ، ج 3 ، ص 580 (الفائدة الخامسة من الخاتمة) ، ترجمه‌ی جابر ؛ سفینة البحار ، ج 1 ، ص 141 .
[7] سفینة البحار ، ج 1 ، ص 141 - 140 .
[8] عبدالله بن عماره بن قدح روایت کرده است که جابر تمامی مشاهد را جز جنگ بدر حاضر گردیده است (ر . ک : تهذیب الکمال ، ج 4 ، ص 448) ، ولی این مسئله مورد اختلاف است ، ابن اثیر تصریح می‌کند که برخی می‌گویند که وی در بدر نیز حاضر بوده است (ر . ک : اسد الغابة ، ج 1 ، ص 257) ، و برخی روایات درکتابهای فریقین بر این مطلب دلالت دارد ، از جمله شیخ طوسی به نقل از حضرت امام باقر علیه‌السلام درباره جابر نقل می‌کند که : «او بدری ، احدی ، شجری . . . بوده است» (ر . ک : سفینة البحار ، ج 1 ، ص 534) و بخاری نیز از جابر روایت کرده است که در روز بدر برای اصحاب آب می‌رسانده است (ر . ک : تاریخ البخاری ، ج 2 ، ص 207 ، ح 2208) ، و کلبی نیز تصریح به حضور وی در جنگ بدر دارد (ر . ک : اعیان الشیعة ، ج 4 ، ص 46) .
[9] معجم رجال الحدیث ، ج 4 ، ص 330 ، ش 2026 ؛ المفید من معجم رجال الحدیث ، ص 100 .
[10] سفینة البحار ، ج 2 ، ص 205 (ماده‌ی عطا) .
[11] سفینة البحار ، ج 2 ، ص 205 ، (ماده‌ی عطا) 
[12](مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری (احیاى تفکر اسلامى)، 1377ش، ج‏25، صص 431-432 با اندکی تلخیص)
[12] مثیر الأحزان ، ص 107 .
[13] اللهوف ، ص 225 ؛ تسلیة المجالس ، ج 2 ، ص 458 .
[14] شیخ صدوق ، الأمالی ، ص 232 ، ح 243 ؛ روضة الواعظین ، ص 192 ، بحارالأنوار ، ج 45 ، ص 140 ؛ العوالم ، ج 17 ، ص 440 .
[15] الأربعین الحسینیة ، ص 207 .
[16] و به عبارتی دیگر عدم تصریح اعم از تصریح به عدم است .
[18] جثته (خ ل) .
[19] الآثار الباقیة ، ص 422 .
[20] الآثار الباقیة ، فصل 20 ، ص 528 (ترجمه‌ی اکبر دانا سرشت) .
[21] التذکرة ، ج 2 ، ص 668 .
[22] عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات ، ص 45 .
[23] توضیح المقاصد ، ص 6 . همان گونه که گذشت ، فرمایش ایشان که روز نوزدهم را روز اربعین دانسته‌اند ، مبنی برمحاسبه‌ی روز عاشورا در ضمن عدد اربعین است ، وظاهر آن است که محاسبه از روز بعد است ، و هیچ کس جز ایشان این روز را به عنوان روز اربعین معرفی نکرده است .
[24] فیض القدیر ، ج 1 ، ص 205 .
[25] بحارالأنوار ، ج 101 ، ص 334 .
[26] الاتحاف بحب الأشراف ، ص 70 .
[27] معجم المؤلفین ، ج 13 ، ص 53 .
[28] نور الأبصار ، ص 121 .
[29]لبلاذری، احمد بن یحیی بن جابر (متوفای۲۷۹ه)، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۶.    
[30]الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم ابی‌عبدالله العکبری البغدادی (متوفای۴۱۳ ه)، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۱۴، تحقیق:مؤسسة آل‌البیت (علیهم‌السّلام) لتحقیق التراث، ناشر:دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان، الطبعة:الثانیة، ۱۴۱۴ه - ۱۹۹۳م.    
[31]سبط بن الجوزی الحنفی، شمس‌الدین ابوالمظفر یوسف بن فرغلی بن عبدالله البغدادی (متوفای۶۵۴ه)، تذکرة الخواص، ص۲۳۴.    
[32] العاملی الکفعمی، الشیخ تقی‌الدین ابراهیم بن علی الحسن بن محمد بن صالح، جنة الامان الواقیة وجنة الایمان الباقیة المشتهر بالمصباح، ص۵۱۰، دار النشر:مؤسسة الاعلمی للمطبوعات – بیروت، الطبعة الثالثة، ۱۴۰۳ه‌ - ۱۹۸۳م.    
[33]الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ ه)، تاریخ الاسلام ووفیات المشاهیر والاعلام، ج۵، ص۱۰۷، تحقیق:د. عمر عبدالسلام تدمری، ناشر:دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۷ه - ۱۹۸۷م.    
[34]الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ ه)، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۰۴، تحقیق:شعیب الارنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعه:التاسعه، ۱۴۱۳ه.    
[35]المجلسی، محمدباقر (متوفای۱۱۱۱ه)، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۴۵، ص۱۹۷، تحقیق:محمد الباقر البهبودی، ناشر:مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة:الثانیة المصححة، ۱۴۰۳ه - ۱۹۸۳م.    

منبع: 
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم،1377ش.
https://fa.wikifeqh.ir/(منبع ویکی فقه دانش نامه حوزوی)

بانک جامع امام حسین (علیه السلام)/ نشر واحد تحقیقات مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان ۱۳9
* نویسنده بخشی از این مقاله: حمید حنائی نژاد
*این مقاله در تاریخ 05/30/ 1401 بروزرسانی شده است