چرا حتی دیگر مسیحیان با ایمان تمایل زیادی به حضور در کلیسا ندارند؟
حضور مسیحیان در کلیساها کمرنگ شده است. بسیاری از مسیحیان خود به این قضیه اقرار می کنند. در بعضی از خانواده¬های مسیحی فقط پدربزرگ ها و مادربزرگ ها هستند که تمایل دارند هر هفته به کلیسا بروند.
نسل به نسل حضور مسیحیان در کلیساها کمرنگتر میشود. به نظر شما علت چیست؟
چکیده: حضور مسیحیان در کلیساها کمرنگ شده است. بسیاری از مسیحیان خود به این قضیه اقرار میکنند. در بعضی از خانوادههای مسیحی فقط پدربزرگها و مادربزرگها هستند که تمایل دارند هر هفته به کلیسا بروند. پدرها و مادرها به تناسب فرصت خود شاید در برخی از روزهای یکشنبه به کلیسا بروند. وقتی نوبت به فرزندان ایشان برسد باید گفت که تقریبا اصلا تمایلی به حضور در مراسمهای خسته کننده کلیسا ندارند. حتی اکنون برخی از کشیشان به این امر اذعان کردهاند. شاید عوامل مختلفی در این قضیه نقش داشته باشند. در ادامه 15 علت اصلی آن برشمرده شده است.
تعداد کلمات : 1700 تخمین زمان مطالعه : 8 دقیقه
تعداد کلمات : 1700 تخمین زمان مطالعه : 8 دقیقه
نویسنده: Susan Malpuurs
مترجم: حسین باقری
مترجم: حسین باقری
از آنچه اخیرا خوانده و شنیدهام متوجه شدهام که بسیاری از مسیحیان «خوب، سرسخت و با ایمان» تصمیم گرفتهاند که دیگر در برنامههای کلیسا شرکت نکنند یا اینکه حداقل مدتی از آن فاصله بگیرند. برخی میگویند که این افراد مسیحی نیستند یا ایمان اصیل خود به خدا را از دست دادهاند. این سخن چه صحیح باشد چه ناصحیح، قطعا افراد زیادی هستند که (به هر علت ممکن) از خدا فاصله گرفته و کلیسا را ترک کردهاند. اما بسیاری از مومنان معتقد، الگوی حضور خود در کلیسا را تغییر دادهاند. اینک شما را دعوت میکنم که 15 علت عدم حضور این مسیحیان در کلیسا را ملاحظه فرمایید.
1. آنها به مسیح باور دارند اما احساس میکنند که باورهای کلیسا با زندگی روزانه آنها تناسبی ندارد.
شاید این افراد سالهای زیادی در کلیسا حضور پیدا میکردند یا اینکه حتی در کلیسا بزرگ شده باشند اما اکنون وارد مرحله جدیدی از زندگی شدهاند. این افراد دیگر مانند سابق حضور فعال خود در کلیسا را عامل بهبودبخشی برای زندگی تلقی نمیکنند. تحقیقات «بارنا» نشان میدهد که اکثر بزرگسالان تصور نمیکنند که حضور مستمر در کلیسا جهت ارتقاء زندگی معنویشان ضروری باشد. به همین علت، گروه مالفورس در تحقیقی تحت عنوان فرایند پیش بینی راهبردی به کمک کلیسا آماده تا به شکل شفافی «خط سیر پیروان عیسی مسیح» را ترسیم کرده و به مسیحیان نشان دهد که چگونه حضور در کلیسا باعث پیشرفت در زندگی معنوی ایشان خواهد شد.
2. آنها از برنامهی یکنواخت و یکسان روزهای یکشنبه خسته شدهاند.
یکی از مشاوران ما که با کلیسا همکاری میکرد گفت: «پیر و خسته صفاتی هستند که اعضای کلیسای ما را تبیین میکنند». متأسفانه، این وصف بسیاری از خدمات کلیسا نیز میباشد. اگر خدمات آخر هفته کلیسای شما دیگر مانند گذشته مردم را برای هفته پیش رو در ترس و اطاعت از خداوند قرار نمیدهد، شاید زمان آن فرا رسیده باشد که نگاه نوینی به آنچه در روزهای یکشنبه اتفاق میافتد داشته باشیم. برای بسیاری از مردم، یکشنبه شاید تنها روز تعطیلی آنها در هفته باشد. اگر کلیسای شما «همان مراسم قدیمی همیشگی» را داشته باشد و برنامهای تازه، جدید و نوینی ارایه نکند، از عدم حضور مردم نباید متعجب شوید.
3. مردم چیزهای زیادی درباره خداوند فراگرفتهاند اما کلیسا از آنها در تحریک احساسات دینی مردم بهره نبرده است.
این افراد مردمان با ایمانی هستند که خودشان به خود تعلیم و آموزش میدهند. آنها نیازهایی دارند که رهبران کلیسا به آنها گوش نمیدهد یا توجهی به آنها نمیکنند. مردم میخواهند بخشی از چیزی باشند که آن فراتر از خودشان باشند و دنبال فرصتی هستند تا احساسات دینی خود را بروز دهند. در گروه مالفورس، ما از عبارت «به حرکت در آوردن» برای توصیف فرایندی که در آن مردم را از حالت ایستا قرار گرفتن به حالت خدمت رساندن تغییر میدهد استفاده میکنیم. اگر یکشنبه در کلیسای شما تنها یک «رویداد» ساده باشد و مردم را به کشف یا بروز احساسات دینیشان هدایت نکند، حضور مردم در کلیساها ادامه نخواهد داشت.
4. کلیسا تغییر کرده است و جذابیت سابق خود را ندارد.
آنچه که در اصل مردم را به کلیسا میکشاند دیگر آنها را مانند سابق جذب نمیکند. البته ممکن است علت آن، رهبری جدید یا ترکیب تغییریافته شرکت کنندگان حال حاضر در کلیسا باشد که نظر مردم را عوض کرده است. ترکیب نفرات حاضر در کلیسا را بررسی کنید و ببینید که آیا هدایت کشیشها در این افراد اثربخش بوده است یا خیر. مطمئن باشید که اگر کشیشها نیازهای اعضا و شرکتکنندگان قدیمی کلیسا را برآورده نسازند باز ایشان در مراسمهای کلیسا شرکت خواهند کرد.
5. مردم به نحوه اداره کلیسا انتقاد دارند.
کلیساها همانند سازمانها و مؤسسات تجاری دارای رویهها و دستورهای مدیریتی برای مدیریت برنامهها است. اعضای کلیسا با این نحوه مدیریت کاملا مخالف هستند. در بسیاری از موارد، کلیسا به خوبی اداره نمیشود. از نظر یک مؤسسه همکاری با کلیسا، این امر یکی از مسائل پراهمیت به شمار میرود. مسائلی همچون کشمکش، رهبری ضعیف واعظان و اعلام نظرات شخصی به عنوان نظر یا مأموریت کلیسا، در اکثر موارد از دلایل اصلی سوء مدیریت میباشد. اگر شما نیز در کلیسای خود دچار این مخمصه شدهاید، ارزیابی و نظارت بیرون از کلیسا را جهت ارتباط سالم با گروه روحانیون خود تقویت کنید و رهبری وعاظ کلیسا را ترقی داده و مدبرانه آینده کلیسای خود را پیش بینی نمایید.
6. به مردم آموزشهای مناسب داده نمیشود.
اگر رویه مشخصی برای بیان مقررات کلیسا و/یا رفع مخاصمات وجود نداشته باشد، مردم از نحوه حل مشکلات ناامید خواهند شد. متون مقدس راه چاره را نشان میدهد اما در بیشتر موارد رهبری کلیسا با متون مقدس تطابق نداشته یا در خصوص حل مخاصمات نامشخص عمل میکند.
بیشتر بخوانید : مسیحیان علیه مسیحیان
7. پیشوایان یا رهبران دینیِ بیملاحظه، به اجبار مردم را وادار میکنند که «خداترسانه رفتار کنند».
این مایه سرافکندگی است! متون مقدس میبایست بر اساس دستورات خداوند برای راهنمایی مردم در خصوص نحوه زندگی مورد استفاده قرار گیرد نه برای شرمسار کردن یا قضاوت درباره مردم. خداوند واپسین قاضی است و مسئولین کلیسا فقط پیامآوران او برای نشان دادن شیوه خدایی زیستن هستند.
8. مردم از اعترافهای درون کلیسا متنفر هستند.
اکثر مردم از اعتراف کردن لذت نمیبرند. اما وقتی اعتراف کردن زیاد شده و به سرانجامی نمیرسد، هیچ کس آن را دوست ندارد. بسیاری از پیشوایان و رهبران کلیسا در دستیابی به راهحلی در این خصوص ناتوان هستند. هنگامی که رهبر شما در اعترافی که میکنید برای شما دعا میکند اما مشکلتان حل نمیشود مجبور هستید از بیرون از کلیسا و موسسات مشاورهای کمک گرفت تا راه درست را پیدا کرده، مسئله را تبیین نموده و روش خداگونه حل مسائل را دریافت. اگر این گونه شود، امید است که مردم با مشاهده تواضع، بخشش و ارایه راه حل مناسب به وسیله پیشوایان، ترغیب شده و به گناهان خود اعتراف کنند نه اینکه به خاطر عدم تمایلشان به اقرار به گناه از کلیسا دور شوند.
9. در خصوص زندگی شخصی و موارد کاربردی درون خانواده، بینشی وجود ندارد.
این مسئلهی بسیار مهمی است. مردم میخواهند بدانند که چگونه یک فرد – خصوصا کسی که هر هفته وعظ میکند – میتواند در خصوص مسائل زندگی شخصی مانند تربیت در خانواده، ازدواج و مشکلاتی که در خانواده ایجاد میشود راهکار ارایه دهد. این مشکلات اعم است از فرزند نافرمان، بیماری، نیازهای مالی، استرسهای شغلی، نزاعهای خانوادگی یا حتی فقط مشکلات یک زندگی معمولی. اگر خودتان هنوز یک مرحله مشخص از زندگی را تجربه نکردهاید اطمینان داشت باشید که شخص دیگری وجود دارد که بتواند چنین راهنمایی را به مردم بکند. این قطع ارتباط بین رهبران کلیسا و مردم یکی از دلایلی است که مسیحیان متعهد را نیز از حضور در کلیسا دلسرد کرده است.
10. به نیازهای کودکان توجهی نمیشود.کلیساها همانند سازمانها و مؤسسات تجاری دارای رویهها و دستورهای مدیریتی برای مدیریت برنامهها است. اعضای کلیسا با این نحوه مدیریت کاملا مخالف هستند. در بسیاری از موارد، کلیسا به خوبی اداره نمیشود. از نظر یک مؤسسه همکاری با کلیسا، این امر یکی از مسائل پراهمیت به شمار میرود. مسائلی همچون کشمکش، رهبری ضعیف واعظان و اعلام نظرات شخصی به عنوان نظر یا مأموریت کلیسا، در اکثر موارد از دلایل اصلی سوء مدیریت میباشد. اگر شما نیز در کلیسای خود دچار این مخمصه شدهاید، ارزیابی و نظارت بیرون از کلیسا را جهت ارتباط سالم با گروه روحانیون خود تقویت کنید و رهبری وعاظ کلیسا را ترقی داده و مدبرانه آینده کلیسای خود را پیش بینی نمایید.
کودکان و جوانان آینده (و حال حاضر) کلیسا محسوب میشوند. بسیاری از خانوادهها انتظار دارند که در کلیسایی حضور پیدا کننده که برنامهی مناسبی برای فرزندانشان در نظر داشته باشد. خانوادهها به رهبرانی اطمینان میکنند که محیط مناسب، محتوا و امنیت کافی را برای فرزندانشان فراهم آورند.
11. مردم به چیزی که آن را باور نکنند دل نمیبندند.
پرداختن به مسئلهای که برای شما اهمیتی ندارد بسیار مشکل است و در نتیجه آینده آن امر نیز مبهم خواهد بود. مطالعات اغلب نشان میدهد که مردم به چه چیزی تمایل دارند. رهبرای کلیسا باید ببینند که این گمشده چیست. همچنین باید ژرفبینی خود را به طور مستمر به مردم نشان دهند تا این که مردم بدانند کلیسا در آینده کجا خواهد بود و چه برنامهای برای آینده آنها ترسیم کرده است.
12. قوانین بیش از اندازه هستند.
خدایی بودن به معنای داشتن لیست بلند بالایی از قوانین نیست بلکه به معنای ارتباط داشتن با خداست. با این وجود، قوانین دست و پاگیر از جمله علل عدم حضور مسیحیان متعهد در کلیسا است. به نظر میرسد از آنجا که پیشوایان دینی کلیسا، تنها از مردم انتظار دارند که در کلیسا حضور پیدا کنند و از قوانین انعطافناپذیری تبعیت کنند، نوعی قانون پرستی در حال اجرا است.
13. تعداد راهبان در کلیساهای بزرگ نسبت به تعداد مردم بسیار کم است.
بعضی از مردم دوست دارند که به کلیساهای کوچکتر بروند. چگونه ممکن است در کلیسایی که بسیار بزرگ بوده مردم احساس ارتباط نزدیک داشته باشند؟ چگونه تعداد کم کشیشان پاسخگوی نیازهای مردم خواهد بود؟ جمله جالبی از یک کشیش وجود دارد: «هر چه بزرگتر شویم کمتر جذب میکنیم». یعنی هر چه کلیسا بزرگتر باشد به نیروی قویتر و بیشتری برای رسیدگی به مردم نیاز دارد.
14. کلیسای مناسبی در نزدیکی پیدا نمیشود.
بسته به این که یک مسیحی کجا زندگی میکند این امر میتواند واقعیت پیدا کند. کلیساها نسبت به موقعیت مکانی و رهبری متغیر هستند. کسی نمیتواند «کلیسای کاملی» را بیابد که هر چه که میخواهد در آن باشد.
15. سبگ زندگی مردم تغییر کرده است.
دنیا تغییر کرده است. از دهه گذشته، ورزش برای جوانان بسیار محبوب شده است. در گذشته مسابقات ورزشی در روزهای یکشنبه برگزار نمیشدند. امروزه یکشنبهها زمان مورد پسندی برای برگزاری تورنمنتها، بازیها و مسابقات هستند. در نتیجه، خانوادهها باید بین مسابقات ورزشی و حضور در کلیسا یکی را انتخاب کنند. حتی پدر و مادرهای خانوادههای مذهبی نیز در این انتخاب دچار مشکل میشوند. برای افرادی که از لحاظ مذهبی بی تجربه یا حتی بیتفاوت هستند انتخاب کار سادهای است: مسابقات ورزشی. ورزش، تنها عامل این امر نمیباشد بلکه در کل سبک زندگی مردم در حال تغییر است.
روی هم رفته باید گفت که دنیا تغییر کرده است. اما آیا کلیسا نیز با این چنین تغییراتی برنامههای مذهبی خود را متناسب و به روز کرده است؟
این مایه سرافکندگی است! متون مقدس میبایست بر اساس دستورات خداوند برای راهنمایی مردم در خصوص نحوه زندگی مورد استفاده قرار گیرد نه برای شرمسار کردن یا قضاوت درباره مردم. خداوند واپسین قاضی است و مسئولین کلیسا فقط پیامآوران او برای نشان دادن شیوه خدایی زیستن هستند.
8. مردم از اعترافهای درون کلیسا متنفر هستند.
اکثر مردم از اعتراف کردن لذت نمیبرند. اما وقتی اعتراف کردن زیاد شده و به سرانجامی نمیرسد، هیچ کس آن را دوست ندارد. بسیاری از پیشوایان و رهبران کلیسا در دستیابی به راهحلی در این خصوص ناتوان هستند. هنگامی که رهبر شما در اعترافی که میکنید برای شما دعا میکند اما مشکلتان حل نمیشود مجبور هستید از بیرون از کلیسا و موسسات مشاورهای کمک گرفت تا راه درست را پیدا کرده، مسئله را تبیین نموده و روش خداگونه حل مسائل را دریافت. اگر این گونه شود، امید است که مردم با مشاهده تواضع، بخشش و ارایه راه حل مناسب به وسیله پیشوایان، ترغیب شده و به گناهان خود اعتراف کنند نه اینکه به خاطر عدم تمایلشان به اقرار به گناه از کلیسا دور شوند.
9. در خصوص زندگی شخصی و موارد کاربردی درون خانواده، بینشی وجود ندارد.
این مسئلهی بسیار مهمی است. مردم میخواهند بدانند که چگونه یک فرد – خصوصا کسی که هر هفته وعظ میکند – میتواند در خصوص مسائل زندگی شخصی مانند تربیت در خانواده، ازدواج و مشکلاتی که در خانواده ایجاد میشود راهکار ارایه دهد. این مشکلات اعم است از فرزند نافرمان، بیماری، نیازهای مالی، استرسهای شغلی، نزاعهای خانوادگی یا حتی فقط مشکلات یک زندگی معمولی. اگر خودتان هنوز یک مرحله مشخص از زندگی را تجربه نکردهاید اطمینان داشت باشید که شخص دیگری وجود دارد که بتواند چنین راهنمایی را به مردم بکند. این قطع ارتباط بین رهبران کلیسا و مردم یکی از دلایلی است که مسیحیان متعهد را نیز از حضور در کلیسا دلسرد کرده است.
10. به نیازهای کودکان توجهی نمیشود.کلیساها همانند سازمانها و مؤسسات تجاری دارای رویهها و دستورهای مدیریتی برای مدیریت برنامهها است. اعضای کلیسا با این نحوه مدیریت کاملا مخالف هستند. در بسیاری از موارد، کلیسا به خوبی اداره نمیشود. از نظر یک مؤسسه همکاری با کلیسا، این امر یکی از مسائل پراهمیت به شمار میرود. مسائلی همچون کشمکش، رهبری ضعیف واعظان و اعلام نظرات شخصی به عنوان نظر یا مأموریت کلیسا، در اکثر موارد از دلایل اصلی سوء مدیریت میباشد. اگر شما نیز در کلیسای خود دچار این مخمصه شدهاید، ارزیابی و نظارت بیرون از کلیسا را جهت ارتباط سالم با گروه روحانیون خود تقویت کنید و رهبری وعاظ کلیسا را ترقی داده و مدبرانه آینده کلیسای خود را پیش بینی نمایید.
کودکان و جوانان آینده (و حال حاضر) کلیسا محسوب میشوند. بسیاری از خانوادهها انتظار دارند که در کلیسایی حضور پیدا کننده که برنامهی مناسبی برای فرزندانشان در نظر داشته باشد. خانوادهها به رهبرانی اطمینان میکنند که محیط مناسب، محتوا و امنیت کافی را برای فرزندانشان فراهم آورند.
11. مردم به چیزی که آن را باور نکنند دل نمیبندند.
پرداختن به مسئلهای که برای شما اهمیتی ندارد بسیار مشکل است و در نتیجه آینده آن امر نیز مبهم خواهد بود. مطالعات اغلب نشان میدهد که مردم به چه چیزی تمایل دارند. رهبرای کلیسا باید ببینند که این گمشده چیست. همچنین باید ژرفبینی خود را به طور مستمر به مردم نشان دهند تا این که مردم بدانند کلیسا در آینده کجا خواهد بود و چه برنامهای برای آینده آنها ترسیم کرده است.
12. قوانین بیش از اندازه هستند.
خدایی بودن به معنای داشتن لیست بلند بالایی از قوانین نیست بلکه به معنای ارتباط داشتن با خداست. با این وجود، قوانین دست و پاگیر از جمله علل عدم حضور مسیحیان متعهد در کلیسا است. به نظر میرسد از آنجا که پیشوایان دینی کلیسا، تنها از مردم انتظار دارند که در کلیسا حضور پیدا کنند و از قوانین انعطافناپذیری تبعیت کنند، نوعی قانون پرستی در حال اجرا است.
13. تعداد راهبان در کلیساهای بزرگ نسبت به تعداد مردم بسیار کم است.
بعضی از مردم دوست دارند که به کلیساهای کوچکتر بروند. چگونه ممکن است در کلیسایی که بسیار بزرگ بوده مردم احساس ارتباط نزدیک داشته باشند؟ چگونه تعداد کم کشیشان پاسخگوی نیازهای مردم خواهد بود؟ جمله جالبی از یک کشیش وجود دارد: «هر چه بزرگتر شویم کمتر جذب میکنیم». یعنی هر چه کلیسا بزرگتر باشد به نیروی قویتر و بیشتری برای رسیدگی به مردم نیاز دارد.
14. کلیسای مناسبی در نزدیکی پیدا نمیشود.
بسته به این که یک مسیحی کجا زندگی میکند این امر میتواند واقعیت پیدا کند. کلیساها نسبت به موقعیت مکانی و رهبری متغیر هستند. کسی نمیتواند «کلیسای کاملی» را بیابد که هر چه که میخواهد در آن باشد.
15. سبگ زندگی مردم تغییر کرده است.
دنیا تغییر کرده است. از دهه گذشته، ورزش برای جوانان بسیار محبوب شده است. در گذشته مسابقات ورزشی در روزهای یکشنبه برگزار نمیشدند. امروزه یکشنبهها زمان مورد پسندی برای برگزاری تورنمنتها، بازیها و مسابقات هستند. در نتیجه، خانوادهها باید بین مسابقات ورزشی و حضور در کلیسا یکی را انتخاب کنند. حتی پدر و مادرهای خانوادههای مذهبی نیز در این انتخاب دچار مشکل میشوند. برای افرادی که از لحاظ مذهبی بی تجربه یا حتی بیتفاوت هستند انتخاب کار سادهای است: مسابقات ورزشی. ورزش، تنها عامل این امر نمیباشد بلکه در کل سبک زندگی مردم در حال تغییر است.
روی هم رفته باید گفت که دنیا تغییر کرده است. اما آیا کلیسا نیز با این چنین تغییراتی برنامههای مذهبی خود را متناسب و به روز کرده است؟
Barna
Malphurs Group
Strategic Envisioning Process
Discipleship Pathway
برگرفته از سایت: www.malphursgroup.com
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}