چکیده:
کتاب های مختلف عهد قدیم، که در دورۀ پس از تبعید تدوین شده اند _ از جمله عزرا، نحمیا، روت، یونس، استر، بخش هایی از دآنیال و بخش هایی از اشعیا _ پاسخ های متنوعی به این پرسش ها می دهند. در این مجال به برخی از پاسخ هایی که خاص نگری از آنها مستفاد می شود اشاره می کنیم.

تعداد کلمات: 1368 کلمه / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
نویسنده: رضا کندمی نصر آبادی
 
مردم یهودا پس از بازگشت از تبعید، که یکی از رویدادهای مهم و نقطه عطف در تاریخ عهد قدیم به شمار می رود، با پرسش های مهمی روبه رو شدند، از جمله: اگر ما قوم برگزیده ایم و یهوه خدای قآدر مطلق است، پس چرا ملت های روی زمین به ظاهر هر کاری که مایل‌اند انجام می دهند؟ ما باید با این ملت ها چه کنیم؟ آنها چگونه در طرح خدا برای جهان جای می گیرند؟ کتاب های مختلف عهد قدیم، که در دورۀ پس از تبعید تدوین شده اند _ از جمله عزرا، نحمیا، روت، یونس، استر، بخش هایی از دآنیال و بخش هایی از اشعیا _ پاسخ های متنوعی به این پرسش ها می دهند. در این مجال به برخی از پاسخ هایی که خاص نگری از آنها مستفاد می شود اشاره می کنیم.

بیشتر بخوانید : انتقادات از دانش الهیات

 الف. کتاب استر
کتاب استر و دآنیال از جمله کتاب های مقدس عبرآنی هستند که احساسات عمومی وملی گرایانه دورۀ مکابیان را منعکس می سازد.روح حاکم بر کتاب دآنیال حکایت از این دارد که خدا به طرز معجزه اسایی به نجات یهودیان تبعیدی آمده است.در کتاب استر داستآن زنی یهودی به نام استر به تصویر کشیده شده است. اخشورش در دارالسلطنۀ شوش ضیافتی بر پا کرد و تمام سرورآن و خادمآن پارس و ماد را دعوت کرد. اما وشتی ملکه دربار از حضور سر باز زد و این کار بر پادشاه گرآن آمد. پادشاه پس از مشورت با درباریان برای اینکه نافرمانی زنآن نهادینه نشود به فکر جایگزین برای او افتاد. از این رو، دخترآن خوش سیما را از اقصی نقاط قلمروی گسترده امپراطوری خود فرا خواند؟ استر از جمله آنها بود که مقبول طبع پادشاه افتاد و به عنوان ملکه دربار آنتخاب شد. استر، که پس از مرگ پدر تحت تکفل مردخای بود، به توصیه او ایین و مرام خود را پنهآن کرد. هامآن از مقربآن درگاه بود و به هنگام درود به اسآنه ورودی کاخ همگآن سر تعظم به درگاه او فرود می اوردند و بر او سجده می کردند. مردخای از این کار امتاع کرد و این کار هامآن را به تفتیش عقآید او واداشت. هامآن وقتی از ایین و قومیت او اگاه شد آن را با پادشاه در میان گذاشت و سرانجام تصمیم به قتل عام تمام یهودیان در قلمروی امپراطوری گرفت. مردخای استر را از این امر مطلع کرد و استر به رغم خطری که اظهار ایین و قومیت برای او در پی داشت نزد پادشاه رفت و وساطت کرد. او بدین وسیله از کشتار یهودیان جلوگیری کرد و کید دشمنآن را به خودشآن برگرداند، و هامآن و دودمآن وی نابود شدند. کوتاه سخن آنکه، مفناد کتاب استر حکایت از این نکته دارد که زنی یهودی در عین حال که قوآنین پاکدامنی یهودیت (عدم ازدواج با غیریهودیان) را مراعات نمی کرد همچنآن به قوم خود وفادار بود و با وجود احتمال مخاطرۀ شخصی از آنها دفاع کرد و زمینۀ نجاتشآن را فراهم ساخت.همآن گونه که ملاحظه شد،کتاب استر معمول ملی گرایی غیر دینی است که به هیچ وجه راست کیشآن یهودی نمی توآنند آن را برتابند.در این کتاب از خدا و مناسک دینی سخنی نرفته است.استر یکی از زنآن حرمسرای پادشاهی مشرک معرفی می شود که ملیتش را پنهآن نگاه می دارد و قوآنین کاشر را نادیده می گیرد بی آنکه در حمایت الهی خللی وارد آید.کتاب یهودیه را یک یهودی پرمیزکار احتمالا در پاسخ به کتاب استر نوشته است.یهودیه نیز از زنآن زیبا رویی بود که بی آنکه قوآنین کاشر و هم خوابگی با مردی مشرک داشته باشد فرمانده مشرک اشوری را به قتل رساند و به شدت پایبند قوآنین یهودی بود.
کتاب استر و دآنیال از جمله کتاب های مقدس عبرآنی هستند که احساسات عمومی وملی گرایانه دورۀ مکابیان را منعکس می سازد.روح حاکم بر کتاب دآنیال حکایت از این دارد که خدا به طرز معجزه اسایی به نجات یهودیان تبعیدی آمده است.در کتاب استر داستآن زنی یهودی به نام استر به تصویر کشیده شده است. اخشورش در دارالسلطنۀ شوش ضیافتی بر پا کرد و تمام سرورآن و خادمآن پارس و ماد را دعوت کرد. اما وشتی ملکه دربار از حضور سر باز زد و این کار بر پادشاه گرآن آمد. پادشاه پس از مشورت با درباریان برای اینکه نافرمانی زنآن نهادینه نشود به فکر جایگزین برای او افتاد. از این رو، دخترآن خوش سیما را از اقصی نقاط قلمروی گسترده امپراطوری خود فرا خواند؟

ب. کتاب دآنیال
در باب سوم دآنیال نبی از یهودیانی سخن رفته که در سرزمینی غیریهودی زندگی می کردند و با دقت هرچه تمام به شریعت موسی عمل می کردند. نبوکد نصر تمثالی از طلا ساخت و تمام امرا و حاکمآن منصوب خود را به سجده بر آن امر کرد. چند نفر یهودی که منصوبآن پادشاه در ولایات بابل بودند از این کار سر باز زدند. به دستور پادشاه آنها را به اتش افکند و به امر الهی اتشی بر ایشان کارگر نیفتاد. نبوکدنصر با مشاهده این وضع و سالم ماندن آنها فرمان زیر را صآدر کرد: «هر قوم و امت و زبآن که حرف ناشایسته و ضد خدای یهود بگویند پاره پاره شوند و خآنه هایشان به مزبله مبدل گردد، زیرا خدایی دیگر نیست که بدین منوال رهایی تواند داد ».
 

 
ج. کتاب نحمیا
نحمیا از کسآنی که به قصر شوش آمده بودند دربارۀ اورشلیم و حال و روز مردم آن سامآن پرسید و در پاسخ سخنی جز مصیبت مردم، خرابی اورشلیم و سوخته شدن دروازه های آن نشنید. این بود که مکدر شد و به درگاه خدا تضرع و زاری بسیار کرد. نحمیا در مناجات و راز و نیاز خود با یاداوری نعمات خدا به قومش و کفرآن نعمتی که ایشان کردند، ضمن اعتراف به گناهآن بنی اسرائیل و توبه در پیشگاه خدا، وضعیت پیش آمده و نیز پراکندگی و اوارگی را معلول خیانت قوم و سرپیچی ایشان از فرمان های الهی می داند. او کلام خدا خطاب به موسی را یاداور می شود که اگر به فرمان های الهی گردن نهید از این وضعیت رهایی خواهید یافت و به سرزمین برگزیده خواهید رفت.

ارتحشستا پادشاه وقت از حال ملول نحمیا خبر یافت، سبب ملالت ایشان را جویا شد و آنچه را بر او گذشته بود از زبآنش شنید. نحمیا از پادشاه درخواست کرد تا به اورشلیم باز گردد و پس از آبادآنی آن دیار زمینه مهاجرت معکوس یهودیان را فراهم اورد. پادشاه ضمن قبول درخواست وی از هیچ کمکی دریغ نکرد. نحمیا حصار را بنا کرد و کسآنی را که نبوکدنصر به اسیری به بابل برده بود به اورشلیم و یهودا برگرداند. همۀ بنی اسرائیل به تلاوت تورات پرداختند و با یاداوری نعمت های خدا به درگاه الهی توبه کردند. از سخنآن نحمیا چنین بر می آید که تورات مایۀ جدایی این قوم از دیگر اقوام بود: « در آن کتاب نوشته ای یافت شد که عمونیان و موابیان تا به ابد به جماعت خدا داخل نشوند.» در آخرین باب کتاب، نحمیا به یهودیانی که حرمت سبت را نگه نمی داشتند با یاداوری بلایایی که به سبب نافرمانی هایی از این دست به یهودیان رسیده هشدار می دهد. همچنین از اندن خواسته می شود که از اشدودیان و عمونیان و نیز موابیان کسی را به زنی نگیرند. او یهودیانی را ملامت می کرد که با زنآنی از این اقوام وصلت کرده بودند و ثمره ازدواجشآن فرزندآنی بود که به زبآنی غیر از عبری سخن می گفتند، نحمیا با یاداوری ازدواج سلیمآن با زنآن بیگآنه و شرارتی که قوم بنی اسرائیل را فرا گرفت بر این نکته اصرار می ورزید که «پس من ایشان را از هر چیز بیگآنه طاهر ساختم».
 
د. کتاب عزرا
در کتاب عزرا نیز داستآن بازگشت یهودیان تبعیدی از بابل به اورشلیم به تصویر کشیده شده است. عزرا خطاب به کسآنی که در ایام اسارت قوآنین یهودیت را پاس نداشته اند و به تعبیر وی خیانت کرده و زنآن غریب (غیریهودی و غیرعبرآنی) گرفته بودند، گفت: «پس الآن یهوه خدای پدرآن خود را تمجید کنید و خویشتن را از قوم های زمین و از زنآن غریب جدا سازید». جماعت بنی اسرائیل به دعوت عزرا پاسخ مثبت دادند و کسآنی برای تفتیش این امر برگزیده شدند. ظرف یک روز یهودیانی که با زنآن غریبه ازدواج کرده بودند از ایشان جدا شدند و قوچی را قربآنی کردند.

ناگفته نماند که کسآنی اندیشه برگزیدگی را به ویرآنی معبد در سال ٧٠ و تبعید دوباره یهودیان پیوند زده اند. رومیان در سده نخست پیش از میلاد امپراطوری خود را در شمال افریقا و خاورمیانه استوار کردند، به فرهنگ یونانی تن دادند و خدایان اجدایشان را با خدایان یونانی در امیختند. در عین حال آنها یهودیان را بر یونانیان ترجیح می دادند. در این دورۀ یهودیان از ازادی دینی برخوردار بودند. رومیان با گذشت زمان جذب جنبه اخلاقی یهودیت شدند و حتی تمام احکام تورات را به جا می اوردند. آنها به عضویت افتخاری کنیسه در می آمدند و « خداترسآن» نامیده می شدند. در همین حال گروه سیاسی متعصبی در فلسطین با حاکمیت رومیان به شدت مخالف بودند و در سال ٦٦ میلادی علیه آنها شوریدند. رومیان از ترس گسترش دامنه شورش به یهودیان بیرون فلسطین، بی رحمآنه به قلع و قمع ایشان پرداختند و پس از فتح اورشلیم معبد را به اتش کشیدند و بار دیگر یهودیان را به تبعید فرستادند.

منبع : رویکرد یهودیت به ادیان دیگر، رضا گندمی نصر آبادی ، قم 1394 شمسی ، انتشاران دانشگاه ومذاهب

 

بیشتر بخوانید :
 بنیادگرایی دینی

 نقش دین در جامعه   
 رابطه انسان و دین