امنیت شغلی خبرنگاران؛ تقابل يا تعامل؟

نويسنده: موسي كاظم زاده



در دنياي کنوني با وجود تکنولوژي هاي ارتباطي پيشرفته و متعدد در امر دستيابي سريع به اطلاعات و منابع مختلف و با وجود درگيرى و خشونت که بطور آشكارا در بيشتر نقاط اين کره خاکي فراگير شده، كسب اطلاعات موثق و قابل اطمينان در مورد وضعيت سياسى، اجتماعى و امنيتى بشر و ميزان آوارگى آنها بسيار دشوار و در عين حال بسيار ضرورى و حياتى است. خبرنگاران از مهره هاي اساسي اين مهم بشمار مي روند. يک خبرنگار بايد به واقعيت يك رويداد دست يابد وهمواره گام به گام حوادث در حوزه كاري خود حركت كند تا تحليل هاي خود را به صورت كامل و رسا ارائه دهد. يک خبرنگار موفق هميشه در انعكاس رخدادها بي طرفانه عمل مي كند؛ چون ذات خبرنگاري مبتني بر بي طرفي است و اينجاست كه خبرنگار با رعايت اين نكته مهم خود را به قوانين ملزم دانسته و در اين مسير به اهداف خود نائل مي شود.
علاوه بر اين يک خبرنگار بايد همواره دركسب اعتماد و اعتمادسازي بين خبرنگار، منابع خبري و مردم خود تلاش کند. خبرنگار و رسانه از آنجا كه امانتدار جامعه در كسب، حفظ و انعكاس اطلاعات و اخبارند بايستي در راه اين امانتداري از هيچ چيز دريغ نورزند. در كنار تمامي اصول اخلاقي حرفه اي رسانه اي اسلام رسالت اصلي خبرنگار و رسانه يعني انعكاس مسائل و واقعيت هاي اجتماع و تلاش براي بهبود اوضاع جامعه و كمك به توسعه اجتماعي با در نظر گرفتن مصالح و منافع جامعه را نيز همواره مورد تاكيد قرار مي دهد.
رسانه در نظام اسلامي نه ابزاري مطلق در خدمت قدرت و نه تريبوني رها و يله در دست افرادي است كه به بهانه حقوق مردم و آزادي در پي كسب منافع نامشروع خود هستند. در مجموع مي توان چنين اظهار داشت كه رسانه در نظام اسلامي در فرايند خبررساني و اطلاع رساني همواره متوجه مصالح اساسي جامعه اسلامي است. این مقاله با هدف بررسی استقلال وامنیت شغلی خبرنگاران در عرصه های مختلف شغلی با نقد مسایل شاخص هاي اصلي يك خبرنگارموفق، مفهوم حرفه خبرنگاری، مرگ خبرنگاران در جهان، راهکا رهای مناسب برای کاهش خطرات و اخلاق حرفه ای خبرنگاران صورت گرفته است.

مقدمه

زماني «توماس جفرسون» گفته بود كه اگر ناگزير باشد بين كشوري بدون دولت، اما داراي رسانه‌هاي مستقل و كشوري داراي دولت و فاقد رسانه‌هاي مستقل، يكي را انتخاب كند، اولي را برمي‌گزيند. اين گفته، متعلق به سومين رئيس جمهوري آمريكا يعني كشوري است كه به خاطر حفظ استقلال و آزادي مطبوعات و روزنامه‌نگاران به عنوان مهمترين شرط تحقق دموكراسي و دفاع از حقوق و آزادي‌هاي مدني، در اصلاحيه قانون اساسي خود، ‌وضع هرگونه قانون در مورد مطبوعات را ممنوع اعلام كرده است. فلسفة توجه به ضرورت تأمين استقلال حرفه روزنامه‌نگاري را مي‌توان نشئت گرفته از تحولات بنيادي اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم در حوزه روزنامه‌نگاري، تولد مطبوعات خبري و تكوين روزنامه‌نگاري به عنوان يك حرفه مستقل و مبتني بر مقررات و ضوابط خاص دانست.
منزلت اجتماعي روزنامه‌نگاران در جوامع مدرن، از وظايف و مسئوليت‌هاي اجتماعي آنان ناشي مي‌شود. بيان حقيقت، دفاع از حقوق و آزادي‌هاي شهروندان، پيشبرد دموكراسي و تأمين يكي از حياتي‌ترين نيازهاي مردم يعني اطلاعات، از يك سو مستلزم تأمين و حراست از فضاي مطلوب و مساعد فعاليت‌هاي حرفه‌اي روزنامه‌نگاري است و از جانب ديگر، نيازمند تعبيه سازي و كارهايي است كه هم شهروندان و هم دولت، نگران ناديده گرفتن حقوق و حرمت خود از سوي روزنامه‌نگاران نباشند. به گفتة «فرانسيس پي. كاسوما» قوانين رسانه‌اي [مقررات حقوقي حرفه روزنامه‌نگاري] براي حكومت دموكراتيك، ضروري هستند، زيرا از يك سوي رسانه‌ها را قادر مي‌سازند كه از حقوق و امتيازات خود بطور كامل استفاده كنند و از سوي ديگر اجازه نمي‌دهند كه روزنامه‌نگاران از اين حقوق و امتيازات، آشكارا سوءاستفاده كنند و بدين ترتيب به پيشبرد روزنامه‌نگاري مبتني بر اخلاق كمك مي‌كنند.»
اصول اخلاقي حرفه روزنامه‌نگاري، يكي از مهمترين اركان نظام حقوقي اين حرفه است كه وضع آن از قدمتي 93 ساله در جهان برخوردار است. «اين اصول ابتدا از سوي انجمن‌ها و اتحاديه‌هاي حرفه‌اي صاحبان مطبوعات و روزنامه‌نگاران كشورهاي غربي و پس از آن، در سطح جهاني از طرف سازمان‌هاي حرفه‌اي بين‌المللي و منطقه‌اي و هم چنين، جامعه ملي و سازمان ملل متحد مورد توجه قرار گرفت.»
رسانه به عنوان يک ابزار اطلاع رساني در برهه ها و مقاطع مختلف از گذشته تا حال همواره توانسته ايفاگر نقش واقعي خود باشد. به گونه اي که با تورق کتاب تاريخ و مطالعه رويدادهاي مهم سياسي، فرهنگي، اجتماعي و... که منجر به شکل گيري يک نهضت، انقلاب يا حرکت ملي گرديده، مي توان ردپاي رسانه ها را در اين عرصه ها به خوبي مشاهده نمود. در واقع مي توان اين چنين ادعا نمود که حرکت هاي شکل گرفته در برهه هاي مختلف با پشتوانه ابزار اطلاع رساني آغاز گرديده و در ادامه مسير نيز تداوم يافته است. يعني مي توان نقش برجسته ابزارهاي اطلاع رساني را در اين حرکت ها و رويدادها لمس کرد و متوجه اهميت اين نقش گرديد. بر همين اساس امروزه از مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسي ياد مي شود و انديشمندان و فرهيختگان علوم سياسي و ژئوپولتيک نيز بر اين امر صحه گذارده و معتقدند جوامعي که مي خواهند در مسير مردم سالاري و جامعه مدني گام بردارند بايستي اين رکن را قبول داشته و موانع بر سر راه مطبوعات مستقل و آزاد را بر چينند.
وقوع انقلاب اسلامي در ايران نيز از طريق ابزار اطلاع رساني که در آن زمان اعلاميه ها، شب نامه ها و سخنراني هاي مخفي و پنهاني اين مهم را بر عهده داشتند شکل گرفته و باعث شد مردم با آگاهي به اهداف انقلاب وارد کارزار شده و جامعه خود را از چنگ استثمار و استبداد رها سازند. همچنين با نگاهي به روزهاي شکوهمند هشت سال دفاع مقدس مي توان بيش از پيش به نقش چشمگير رسانه ها و ابزارهاي اطلاع رساني واقف شد. در اين بين آنچه بيش از پيش نقش مطبوعات و رسانه هاي جمعي را برجسته ساخته و مي سازد وجود خبرنگاران شجاع، آگاه و متعهدي است که در مسير آرمان هاي اصيل خود از هيچ تلاشي فروگذار نکرده و همواره سختي ها را به جان خريدارند. بنابراين مي توان چنين اذعان داشت که رکن چهارم دموکراسي در يک جامعه به حضور خبرنگاراني با چنين ويژگي هايي بستگي داشته و اگر رسانه ها از وجود اين قبيل خبرنگاران متعهد خالي شود، مي بايست گفت که رکن چهارم دموکراسي در جامعه محقق نخواهد شد.

مفهوم خبرنگار

در نگاه حرفه اي، خبرنگار فردي است که به نمايندگي از مردم، براي اطلاع رساني سالم و بيان حقايق، عملکرد و رفتار تمام افراد جامعه، مخصوصا مسئولان و صاحب منصبان را زير ذره بين قرار داده و به نقد و موشکافي آن مي پردازد. تا با شناخت نقاط ضعف و قوت به پيشبرد اهداف ملي و مردمي منتهي شود. خبرنگاران موتور و قلب تحريريه هاي راديو و تلويزيون و مطبوعات هستند و نقش اساسي در حيات ساير قسمت هاي رسانه و كاركرد صحيح بقيه اجزا دارند. بسياري از اساتيد علوم ارتباطات معتقدند يک خبرنگار حرفه يي که بخواهد در کارش پيشرفت کند، نياز دارد با علوم روز در زمينه ارتباطات و ژورناليسم آشنا باشد و موفق شدن در اين زمينه مستلزم تسلط داشتن به حداقل يکي از زبان هاي غيرمادري است. خبرنگار به عنوان چشم بيدار و هوشيار جامعه در دستيابي به حقايق و واقعيت ها رسالتي بس خطير بر عهده دارد و كانون اين اهميت صداقت و قابل اعتماد بودن خبرنگار و رسانه است.
خبرنگار کسی است که با اتکا به ذوق و استعداد شخصی، پس از گذارنیدن دورهٔ آموزش تخصصی و همچنین با توجه به مسئولیت اجتماعی که این پیشه بر گردن او می‌گذارد، وظیفه بدست‌آوردن، آماده‌کردن، گردآوری و سامان‌دادن اخبار و انتقال آنها را با وسایل ارتباط جمعی (مطبوعات، رادیو، تلویزیون و خبرگزاری) به مخاطبان بر گردن دارد. برپایهٔ اعلامیه سازمان یونسکو، خبرنگاران باید کوشش کنند تا اخباری که در اختیار عموم می‌گذارند درست، دقیق و معتبر باشد و در درستی اخباری که به دست می‌آورند، پژوهش و اندیشه کنند. خبرنگاران نباید حقیقتی را عمداً تحریف یا خراب کنند و نیز هیچ گونه مطلبی را نباید از دید مردم پنهان نگهدارند.

حرفه خبرنگاری، فرصت یا تهدید

يکي از موانع و مشکلات بر سر راه رشد و توسعه رسانه ها اعم از الکترونيکي و مکتوب، افکار حاکم بر فضاي چنين جرياناتي است که خود نشات گرفته از مشي و روش و عقيده حاکمان و مديران آن رسانه است. به طوري که امروزه تلقي مخاطبان از نوع نگرش حاکم بر رسانه مورد نظرشان همان رويکرد و تفکر مسلط بر آن بوده و بر همين اساس به انتخاب دست مي زند. در اين بين نقش بي چون و چراي حاملان پيام و مرسلان خبر بيش از پيش مورد اهميت واقع شده و باعث مي گردد تا نوع نگاه خبرنگار در رسانه اي که مشغول به فعاليت است در راستاي تفکرات و همسويي با انديشه هاي مديران و حاکمان رسانه مورد نظر باشد.
در واقع برخورداري از حمايت ها و شانتاژهاي رسانه ها به گونه اي منجر به تحقق اين مساله گرديده که خبرنگار وام دار رسانه خود باشد و از اين جهت هرگز آن طور که رسالت او ايجاب مي نمايد قادر نخواهد بود نسبت به تعهدي که بر عهده گرفته موفق و کامياب گردد. زيرا تا زماني که يک خبرنگار نتواند تحليل واقع بينانه و مستند خود از وقوع يک رويداد يا خبر را از نگاه آزاد و متفکرانه خود منعکس نمايد، نمي توان به رسالتي که او بر عهده گرفته خرده گرفت و او را مورد مماشات قرارداد. چون هر آنچه غير اين اتفاق بيفتد در واقع نوعي از يک انگيزه و کنش غير مسئولانه از سوي تهيه کننده خبر بوده و او هر آنچه را حاکمان و مديران رسانه اش از او خواسته اند انجام داده است.
امروزه حرفه خبرنگاري يکي از مشاغل ناامن و پردردسر شناخته مي شود. حرفه اي که هر کدام از افرادي از طريق آن امرار معاش مي کنند براي فرداي خود، و امنيت شغليشان نگران بوده و از هيچگونه حاشيه امنيتي برخوردار نيستند. از آن جا كه حرفه روزنامه نگاري يك شغل زنده و پوياست و قلمداران اين رسانه با عشق و فداكاري و از جان گذشتگي، شانه هاي خود را به بار سنگين مسؤوليت روشنگري مردم سپرده اند و دفاع از حريم آزادي را در جان و قلب خود همواره روشن نگه مي دارند، بالندگي مطبوعات و كار روزنامه نگاري و خبرنگاري در ميهن اسلامي، بي وقفه ادامه داشته و استمرار خواهد يافت. در جهان حاضر که جوامع در حال تحول و نوزايي هستند قدرت درک، تجزيه و تحليل و پيش بيني حوادث از ديگر مسائل اساسي اين حرفه بشمار مي رود.
رسانه ها به عنوان چشم و گوش مسئولان محسوب مي شوند از اين نظر حضور پر تعداد آنها مي تواند جاي اميدواري باشد اما اينکه اين رسانه ها تا چه اندازه نسبت به تعهدات خود موفق عمل مي کنند و مي توانند خواسته ها و انتظارات مردم را برآورده سازند موضوعي است که در برهه کنوني سئوال همه آگاهان و انديشمندان مسائل خبري و اطلاع رساني است. در حقيقت چنين به نظر مي رسد در جامعه ما تکليف کساني که در حوزه اطلاع رساني فعاليت مي کنند از اين جهت که هدفي را که دنبال مي کنند معلوم نيست که آنها داراي شغلي هستند يا به حرفه اي مشغول مي باشند.
اگر بخواهيم استنباط خود را بر اين اساس که فعاليت در رسانه ها اعم از الکترونيکي و مکتوب به عنوان يک شغل صرفا درآمدزا و تامين کننده نيازهاي اقتصادي محسوب شود ديگر نمي توان عنوان حرفه را بر روي آن گذارد و بايستي تمام تعاريف تحت الشعاع رسانه ها را از آن حذف و دور ساخت. زيرا اطلاع رساني و خبرسازي جداي از شغل بودن يک حرفه کاملا تخصصي با ويژگي هاي منحصر به فرد خود مي باشد که عدم رعايت يکي از بندهاي آن مي تواند اين حرفه را زير سئوال ببرد. بنابراين بايستي اذعان داشت که خبرنگاري به عنوان يک حرفه از وجهه و اعتباري والاي برخوردار بوده که به آساني نمي توان آن را ناديده انگاشته و صرف يک شغل تلقي نمود.
خبرنگاران به عنوان حلقه اصلي اتصال رسانه ها به مخاطبان همواره مورد بي مهري قرار گرفته و هر زمان که تعريف و تمجيدي صورت مي گيرد، خبرنگار گمنام و مظلوم واقع مي شود که اين مساله در تثبيت جايگاه خبرنگار نقش به سزايي بازي مي کند. خبرنگار به عنوان منبع اصلي تهيه خبر و کاشف رويدادها و اتفاقات پنهان مانده از نگاه افکار عمومي توانسته به خوبي ايفاگر نقش خود باشد و به مديران و حاکمان خويش بقبولاند که خبرنگار منجي و نجات بخش يک رسانه موفق تلقي مي شود. اما متاسفانه در آن روي سکه اين قشر تلاشگر که چرخ عظيم رسانه ها را به حرکت در مي آورد با نامهرباني از سوي مسئول مستقيم خود مواجه گرديده و همين امر سبب مي گردد آن طور که شايسته عنوان خبرنگار مي باشد با او رفتار نشود.
در واقع بايستي گفت يک رسانه موفق در عرصه هاي مختلف خبري همواره خود را مديون زحمات و تلاش هاي بي وقفه خبرنگاراني مي داند که در گرما و سرما و مواجهه با انواع ناملايمات و مشقت ها و بدون هيچ چشم داشتي در مسير رسالتي که بر عهده دارد گام بر مي دارد به اين اميد که افکار عمومي او را مورد تحسين قرار دهد. امروزه خبرنگاران بيش از هر زمان ديگري مورد غضب کساني قرار گرفته اند که حاضر به بر ملا شدن رفتارها و حرکات خود در نگاه افکار عمومي نبوده و در اين بين خبرنگاران را مقصر اصلي مي پندارند. بنابراين با وارد شدن از طريق روش ها و شيوه هاي مختلف مي خواهند به نوعي وجهه اين قشر از جامعه اطلاع رساني را تخريب و زير سئوال ببرند. به گونه اي که بعضا و بر حسب مسائل و مشکلات پيش روي همه انسانها، موردي اتفاق مي افتد که آن را دستمايه خود قرارداده تا به حيثيت و جايگاه خبرنگار خدشه وارد کنند.
اين قبيل اتفاقات زماني دو چندان مي شود که مشاهده کنيم خبرنگار از سوي مدير و حاکم رسانه خود نيز مورد بي مهري قرار گرفته و هيچ گاه به نقش خطير او توجه نمي شود، در حالي که اين طيف از جامعه اطلاع رساني بايستي به جهت نقشي که از آن برخوردار است بيش از پيش مورد حمايت مديران رسانه ها قرار بگيرد.

مرگ خبرنگاران در جهان

كميته بين‌المللي دفاع از روزنامه نگاران كشورهاي عراق، الجزاير، روسيه، كلمبيا و بنگلادش راجزء پنج منطقه درجهان را ازجمله كشورهاي اعلام كرده كه فعاليت روزنامه نگاران در آنجا بسيار خطرناك است. بر طبق اين گزارش، در پنج سال اخير تنها در اين پنج كشور 58روزنامه نگار كشته شده‌اند. كميته حفاظت از روزنامه نگاران در گزارشي ديگر اعلام كرد كه تقريبا در ماه بيش از سه خبرنگار در سراسر جهان كشته مي شوند و عراق خونين ترين مكان براي فعاليت رسانه ها است. بيش از نيمي از روزنامه نگاران کشته شده در سال 2007 در عراق به قتل رسيده اند.
گزارشگران بدون مرز در اين باره اعلام مي کند: " تا کنون درهيچ کشوري و هيچگاه اين تعداد روزنامه نگار به قتل نرسيده اند.
در عراق از آغاز حمله ي امريکا در سال 2003 تا به امروز بیش از200 تن از کارکنان رسانه ها کشته شده اند. نه در جنگ بيست ساله ي ويتنام نه در جنگ داخلي يوگسلاوي و نه در نسل کشي رواندا، کشته شدن اين تعداد قرباني در ميان همکاران رسانه ها سابقه نداشته است. در گزارش جديد كميته حفاظت از روزنامه نگاران) ( CPJ ) آمده است: 5800 روزنامه نگار طي 15 سال گذشته به خاطر انجام وظايف خود كشته شدند. خونين ترين مكان براي روزنامه نگاران طي 15 سال گذشته، كشور عراق بوده است و تاكنون 78 روزنامه نگار در عراق كشته شدند و الجزاير با 60 تن، روسيه 24 تن و كلمبيا با 37 تن در رتبه هاي بعدي قرار دارند. از زمان آغاز سال جاري ميلادي، 31 روزنامه نگار كشته شده اند كه 20 تن از آنان در عراق مشغول فعاليت بوده اند. مرگ بیش از47 روزنامه نگار طي سال 2005 ميلادي تاييد شده است كه 22 تن از آنان در عراق براي پوشش جنگ فعاليت مي كردند.
بیش از60 روزنامه نگار عراقي نيز از آغاز جنگ در عراق از مارس سال 2003 تاكنون كشته شده اند. در سراسر جهان، قتل يکي از مهم‌ترين عوامل مرگ و مير حين کار براي روزنامه‌نگاران است. 70‌درصد تلفات روزنامه‌نگاران در اين سال قتل محسوب مي‌شود. بقيه ناشي از شرايط جنگ يا ديگر مأموريت‌هاي خطرناک بوده است. كميته حمايت از روزنامه‌‏نگاران»(CPJ) اعلام‌‏مي كند كه اتيوپي در صدر كشورهاي ناقض آزادي مطبوعات است و كشورهاي گامبيا, روسيه‌‏, جمهوري دموكراتيك كنگو به ترتيب رتبه‌‏هاي دوم، سوم و چهارم اين فهرست را به خود اختصاص داده‌‏اند. كوبا در اين فهرست مكان پنجم را دارد و پاكستان، آذربايجان و مراكش در رده‌‏هاي بعدي اين فهرست قرار گرفته‌‏اند. كشور تايلند نيز در رده دهمين كشور ناقض آزادي مطبوعات جاي گرفته است.
همچنين سازمان خبرنگاران بدون مرز گزارش وضعيت خبرنگاران در سال گذشته ميلادي را منتشر كرد كه بر اساس آن عراق مرگبارترين كشور تاريخ جهان براي فعاليت‌هاي خبري بوده است.
براساس همين گزارش، در سال 2007 ميلادي دست كم 86 خبرنگار در سرتاسر جهان كشته شده‌اند كه براي پنجمين سال متوالي اين آمار با رشد رو‌به‌رو بوده است. اين آمار با 244 درصد افزايش از 25 نفر در سال 2002 به اين تعداد و بالاترين ميزان خود از سال 1994 تاكنون رسيده است. در سال 1994، 103 خبرنگار كشته شدند كه حدود نيمي از آنها در جريان نسل‌كشي رواندا و حدود 20 نفر در جريان جنگ‌هاي داخلي الجزاير و عده‌اي نيز در يوگسلاوي جان خود را از دست دادند.
در حاليكه عراق نيمي از آمار تلفات فعالان خبري در سال 2007 را به خود اختصاص داده است. به طور كلي در سال 2007، 86 خبرنگار و 20 نفر از دستياران و كمك‌هاي خبرنگاران (از جمله راننده و... ) كشته شده، 887 نفر بازداشت، 1511 نفر مورد حمله فيزيكي يا تهديد قرار گرفته، 67 خبرنگار ربوده شده و 528 رسانه تحت سانسور واقع شده‌اند. در سال 2007 هر روز دو روزنامه نگار بازداشت شده است.
در سال 2007 در 15 کشور جهان 67 روزنامه نگار و دست اند کار رسانه ها به گروگان گرفته شدند. خطرناکترين منطقه در جهان همچنان عراق است که در آن از آغاز سال 25 روزنامه نگار ربوده شده اند. در سال 2007 تعداد روزنامه نگاران ربوده شده افزايش داشته است. در عراق و افغانستان گروگان گيري به امري رايج تبديل شد و بسياري از اين روزنامه نگاران بدست ربايندگان خود اعدام شده اند. چين با 33 و کوبا با 24 روزنامه نگار زنداني بيش از چهار سال است که بزرگترين زندان روزنامه نگاران در جهان هستند. در اول ژانويه 2008 در سراسر جهان 135 روزنامه نگار در زندان بسر مي برند. اين آمار در سالهاي اخير تغيير چنداني نداشته است. روزنامه نگاران آزاد شده به سرعت با بازداشت شدگان تازه جايگزين مي شوند. در سال 2007 مجموعا 887 روزنامه نگار از آزادي محروم شدند. بزرگترين تعداد دستگير شدگان با ?5 مورد دستگيري در پاکستان روي داد و سپس کوبا با 55 روزنامه نگار زنداني بوده است.
در مورد فعاليتهاي اينترنتي 37 وبلاگ نويس دستگير شده، 21 نفر مورد حمله فيزيكي قرار گرفته و 2676 وب سايت بسته و تعطيل يا تعليق شدند. دولت هايي مثل چين، برمه و يا سوريه تلاش مي کنند شبکه اينترنت را به شبکه بسته و در حد تبادلات داخلي و ميان افراد داراي مجوز – اينترانت- تبديل کنند. گزارشگران بدون مرز اعلام مي دارد، چين بزرگترين سانسورچي اينترنت است. در سال 2007 در سراسر جهان دست کم 2676 سايت اينترنت و وبلاگ رسما مسدود و تعطيل شده است.
شديدترين سانسور در چين و به هنگام برگزاري هفدهمين کنگره حزب کمونيست ديده شد که 2500 سايت و وبلاگ و تالارها گفتگو ممنوع شدند. بر اساس آمار اين سازمان تا 1 ژانويه 2008 دست كم 137 خبرنگار در زندان بوده‌اند و دست كم 887 خبرنگار در سال 2007 بازداشت شده‌اند كه در اين ميان پاكستان با 195 نفر بيشترين تعداد خبرنگاران بازداشت شده را دارا بوده است.
مرگ 8 خبرنگار در سومالي، سال 2007 را مرگبارترين سال يك دهه گذشته اين كشور كرد. رسانه‌هاي خارجي معمولاً از اعزام خبرنگار به سومالي خودداري مي‌كنند. در پاكستان 6 خبرنگار، در سري‌لانكا 3 نفر، در اريتره، فيليپين، نپال، افغانستان و مكزيك نيز 2 نفر كشته شدند در حاليكه مرگ يك خبرنگار در سال 2007 در كشورهاي چين، برمه، قرقيزستان، تركيه، سرزمين‌هاي اشغالي فلسطين، جمهوري دموكراتيك كنگو، زيمبابوه، آمريكا، هائيتي، برزيل، پرو و باراگوئه ثبت شده است.آنها ناپديد يا كشته مي شوند، ساعتش فرقي نمي كند، نيمه شب در يك منطقه خلوت، در شلوغترين ساعت روز و در مقابل چشم صدها نفر رهگذر، در خانه و در جلوي چشم خانواده اشان، در تحريريه روزنامه وقتي كه همه خبرنگاران حضور دارند، از مهد تمدن اروپايي فرانسه تا پر مدعا ترين دولت آزادي بيان يعني آمريكاگرفته تا جهنم روزنامه نگاران، كلمبيا، عراق، افغانستان و فلسطين اشغالي، روسيه، بنگلادش و.... همه جا يکسان است.

راهکا رهای مناسب برای کاهش خطرات

براي بهبود وضعيت خبرنگاران و روزنامه‌نگاران آزاد و بهتر شناساندن جايگاه شغلي آنها قبل از هرچيز بايد در قوانين و آيين‌نامه‌هاي حرفه‌اي به خصوص در قانون مطبوعات به طور صريح اين بخش از حرفه روزنامه‌نگاري تعريف و تبيين شود. انجمن‌ها و سنديكاهاي حرفه‌ايي مربوط به آنها ايجاد گردند. مديران، سردبيران و دبيران تحريريه رسانه‌ها بايد اين فعاليت اين افراد را به رسميت بشناسند و به لحاظ اعطاي مزاياي حرفه‌اي نبايد بين آنها و روزنامه‌نگاران ثابت تبعيض قائل شوند. آينده شغلي آنها بايد تضمين شود. در ستون روزنامه‌نگاري و دروس دانشگاهي‌بايد جايي براي معرفي روزنامه‌نگاري آزاد وخبرنگاران مستقل اختصاص داده شود. خبرنگاران بايد بايد بتوانند در چارچوب تلاش‌هاي سنديكايي، براي بررسي راهكارهاي عملي در جهت رفع موانع و مشكلات حرفه ايشان، به برگزاري اجلاس و كنفرانس‌هاي عمومي و همين طور برپايي آموزش‌هاي تخصصي اقدام كنند.
وزارتخانه‌هاي ارشاد، كار و تأمين اجتماعي و ديگر سازمان‌هاي عمومي و خصوصي، بايد همان امكانات و مزايا را كه در اختيار روزنامه‌نگاران غير آزاد مي‌گذارند، براي روزنامه‌نگاران وخبرنگاران آزاد نيز در نظر بگيرند. در جهت راهنمايي و تقويت حرفه‌ايي روزنامه‌نگاران، بايد نشريه‌ايي تخصصي، براي آنها منتشر شود و در اين نشريه بايد روزنامه‌نگاران آزاد مجرب با نگارش مطلوب سودمند، همكاران خود، به خصوص همكاران مبتدي را راهنمايي نمايند و همين طور بايد بين آنها يك تبادل وسيع اطلاعات و انديشه مربوط به اين حوزه بوجود آيد. امروزه، يكي از سريع‌ترين و كم هزينه‌ترين راه‌ها، مي‌تواند نشريات الكترونيكي باشد.
انجمن روزنامه‌نگاران حرفه‌اي (SPJ) معتقد است حرفه روزنامه‌نگاري توجهات خاصي را مي‌طلبد كه بايد روزنامه نگاران آنها را رعايت كنند، چرابا رعايت اين نكات كمترآسيب مي بينند. اين نكات به شرح زيرمي باشد. - درستي اطلاعات دريافتي از كليه منابع را بررسي كرده و با مراقبت هاي جدي، از اشتباهات غير عمدي جلوگيري كنيد. تحريف عمدي اطلاعات به هيچ وجه قابل‌قبول نيست. به افراد درگير با موضوع خبر، براي پاسخگويي به اظهارات نادرست، باحوصله و پشتكار فرصت لازم را بدهيد. - منابع مورد استفاده را هر زمان كه ممكن است، مورد شناسايي دقيق قرار دهيد. همگان حق دريافت اطلاعات هرچه بيشتر از منابع قابل اعتماد رادر هرچارچوبي كه امكان پذير است دارند. معمولا انگيزه‌هاي منابع را قبل از هر‌قول و قرار نامشخص، مورد ترديد و سوال قرار دهيد. به موقعيت هايي كه هر قول و قراري براي مبادله اطلاعات به‌وجود مي‌آورد توجه كنيد تا بتوانيد به آنها پايبند باشيد. مطمئن شويد كه تيترها، زاويه هاي خبري و نحوه پيشبرد موضوع، عكس‌ها، گرافيك‌ها و نقل‌قول‌ها منجر به تحريف خبر نمي شوند. ساده سازي نكنيد و يا رويدادها را خارج از گستره و بافت اصلي‌شان ارائه نكنيد. هرگز محتواي عكس‌هاي خبري را تحريف نكنيد.
افزايش روشني و وضوح تكنيكي خبر معمولا قابل قبول است. مونتاژ تصاوير و فتو ايلاستراسيون ها را مشخص كنيد. اگر افزايش وضوح عكس باعث گمراهي مي شود، از آن اجتناب كنيد. اگر اين كار لازم است، مشخصا بگوئيد كه اين كار را كرده ايد. از مخفي‌كاري يا بكارگيري روش‌هاي محرمانه براي جمع آوري اطلاعات به جز زماني كه روش‌هاي باز سنتي براي دسترسي همگان به اطلاعات اساسي، بازده نخواهد داشت اجتناب كنيد. اگر از چنين روش هائي استفاده كرديد؛ در بخشي از خبر آنرا اعلام كنيد. هرگز سرقت ادبي نكنيد. خبرهاي مربوط به تنوع و تكثر و عظمت تجربه‌هاي انساني راحتي زماني كه آن چندان با اهميت نيست- مطرح كنيد. ارزش‌هاي فرهنگي خودتان را در نظر بگيريد و از اينكه آنها را به ديگران تحميل كنيد، بپرهيزيد.
از برخوردهاي قالبي و كليشه‌اي با نژاد، جنس، سن‌، مذهب، قوميت، موقعيت جغرافيايي، جهت‌گيري جنسيتي، معلوليت‌ها، قيافه افراد، يا موقعيت اجتماعي افراد اجتناب كنيد. از تبادل آزاد ديدگاه‌ها، حتي ديدگاههايي كه مخالف و متناقض با ديدگاه شماست، حمايت كنيد. صداي كساني را كه صدايشان شنيده نمي‌شود تقويت كنيد؛ به گونه‌اي كه منابع رسمي و غير رسمي اطلاعات بتوانند به طور برابر در حوزه خبرسازي موثر باشند.
بين خبر رساني و مدافعه گري، تفاوت قايل شويد. تحليل و تفسير را بطور مشخص اعلام كنيد تا واقعي‌تها و بافت حاكم بر آن‌ها بد جلوه داده نشود. تفاوت خبر و آگهي بايد تشخيص داده شود و از برخوردهايي كه مرزهاي بين اين دو را مخدوش مي‌كند پرهيز كنيد. اين وظيفه را به رسميت بشناسيد تا اين امر تضمين شود كه امور مربوط به مردم در يك فضاي باز دنبال مي‌شود و اطلاعات و سوابق مربوط به حكومت قابل بررسي است. به اين نكته بسنده مي كنم كه هرساله در روز جهاني آزادي مطبوعات ما تعهد خود را به حق آزادي عقيده و بيان كه در ماده 19 اعلاميه جهاني حقوق بشر لحاظ شده، تجديد مي‌‏كنيم واين نكته يادمان باشد، خبرنگاران مظنونين هميشگي نيستند.
راه حل اين است كه علاوه بر بهينه سازي ساختار موجود، هم بسياري از خبرنگاران فعلي و خبرنگاراني را كه بعدا جذب خواهند شد آموزش داد. يكي از وظايف دست اندركاران مطبوعات، برنامه ريزي دقيق و كارآمد به منظور توسعه بسترهاي كار خبرنگاري و مطبوعات و اعتلاي شغل روزنامه نگاري است، البته اين حقيقت را نيز نبايد از ياد برد كه تحقق آرمانهاي متعالي همواره با سرعت انجام نمي شود و كاري به گستردگي مطبوعات اولاً وابسته به روند حركت ساير مؤلفه هاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي است و ثانياً نيازمند تلاش، دانش اندوزي، اخلاق محوري، بردباري و خستگي ناپذيري اصحاب مطبوعات است.
براي غلبه بر آسيب ها و چالش هاي توسعه صنعت مطبوعات واعتلاي حرفه خبرنگاري، نيازمند پيش زمينه هايي از جمله پايبندي همگان به حاكميت قانون و پاسداري از ضوابط و مقررات ناظر بر آن مي باشد. از جمله ديگر نيازهاي توسعه و اعتلاي مطبوعات و روزنامه نگاري تقويت آموزش هاي تخصصي روزنامه نگاري، اعمال شرايط و ضوابط قانوني مشخص براي ورود به اين حرفه، كمك به پيشبرد امور تشكل هاي صنفي حرفه اي و مدني روزنامه نگاري به عنوان حلقه واسط بين جامعه مطبوعات، مردم و حكومت، جلب اعتماد مردم از طريق اطلاع رساني دقيق، صحيح و سريع، پرهيز از غوغاسالاري وتكيه بر ميثاق اخلاق حرفه اي روزنامه نگاري از مؤلفه هاي مهمي است، كه مي تواند رسانه هاي كشور را در خدمت توسعه همه جانبه و پيشرفت و سربلندي جامعه اسلامي قرار دهد.

شاخص هاي اصلي يك خبرنگارموفق

خبرنگار باید رسانه‌ای را که در آن کار می‌کند، بشناسد. از ظرفیت و کارایی آن آگاه باشد. ماهیت رسانه و توان خبررسانی آن باید برای او روشن باشد. اگر از خبرنگاری بپرسند خبری را که تهیه کرده‌ای برای چه رسانه‌ای است؟ (رادیو، تلویزیون، یا مطبوعات) باید پاسخ دقیق او منطبق باشد با شناختی که از هر کدام از رسانه‌ها دارد. هر چه شناخت خبرنگار از رسانه‌ای که در آن کار می‌کند بیشتر باشد، دقیق تر عمل خواهد کرد. نگاه بی اعتنا و بیان سرد و مصنوعی برخی از خبرنگاران و در نتیجه گزارش خنثی یا کم اثر آنها ناشی از ضعف شناخت از توان رسانه‌است. امروز خبرنگاران بزرگ «رسانه» را «قدرت» می‌دانند و با این دیدگاه وارد عرصه خبر و خبرنگاری می‌شوند. بنابراین خبرنگار باید رسانه را بشناسد، بعد برای آن کار کند. خبرنگار باید تفاوت «خبر» و «رویداد» را بداند و از سیر تحول یک «رویداد» به «خبر» آگاه باشد. اگر از خبرنگاری بپرسند «خبر چیست؟» او باید از جایگاه یک صاحب نظر و یک کارشناس خبر اظهار نظر کند؛ نه اینکه کلمات حفظ شده‌ای را باز گوید با این گمان که خبر را تعریف کرده‌است.
خبرنگاری که خبر را نمی‌شناسد، چگونه می‌تواند به صحت و جامعیت آن پی ببرد؟ شناخت خبر مستلزم شناخت اوضاع سیاسی جهان و جامعه‌است. چهره و لحن گفتار برخی از خبرنگاران در جلوی دوربین نشان از بیگانه بودن آنها با عمق خبری است که در صحنه آن قرار دارند. خبرنگار باید بداند که مخاطب و بیننده خبر تا چه اندازه برای شنیدن و دیدن گزارش خبری او حساس و هوشیار است. هر چه شناخت خبرنگار از خبر بیشتر و از نیازها و حساسیت‌های مخاطب آگاه باشد، در تهیه و تولید و نگارش و بیان خبر دقیق تر عمل می‌کند. خبرنگار باید خبرگزاریهای مختلف جهان بویژه غول‌های خبری جهان را بشناسد. این شناخت به نگاه و فکر او وسعت می‌بخشد. وقتی به راز موفقیت خبرگزاریهای جهان پی برد و دانست که همه چیز در گرو عملکرد درست خبرنگاران آنها بوده‌است، به جایگاه و حساسیت کار خود بیشتر پی می‌برد.
مهارت ارتباطی از دیگر ویژگیهای خبرنگار است. ارتباط با همه چیز و همه کس، تقریباً بدون محدودیت. خبرنگار باید بتواند خود را با صحنه تصادف، زلزله، سیل، آتش سوزی، جنگ، جشن‌های ملی و مذهبی، مراسم ویژه، راهپیمایی‌ها و نمونه‌های مرتبط وفق دهد و مرتبط سازد. همچنین بتواند با کودک خردسال، نوجوان، جوان، پیر، کارگر و کارمند، هنرمند، قهرمان، دانشمند، افراد مثبت و منفی ارتباط برقرار کند. او باید بتواند هم با دختر خردسالی که تازه به مدرسه وارد شده گفتگو کند و هم با پیرزن ۹۰ ساله‌ای که در خانه سالمندان دوران سخت زندگی خود را سپری می‌کند، هم کلام شود. خبرنگار این مهارت ارتباط کلامی و غیر کلامی را باید بیاموزد در غیر اینصورت مصاحبه‌های مضحکی به دست خواهد داد. آشنایی با نگارش و تنظیم خبر، خبرنگار را در نوشتن متن خبر یا مخابره آن موفق می‌کند. امروزه خبرگزاریها و رسانه‌ها و بخش‌های ممتاز خبری به کلمات و واژه‌ها و عبارت‌های خبری بسیار توجه دارند. بار روانی برخی از کلمات تأثیر ویژه دارند. نگارش درست و بدون غلط و رعایت زبان معیار و ایجاز در جمله بندی مهارتی است که خبرنگار باید با آن آشنا باشد. همراهی و هماهنگی کلمات و تصاویر، نگارش خبر را دقیق تر می‌کند.
رعایت سه کلمه برای هر ثانیه تصویر و انتخاب بهترین و مؤثرترین کلمه به تصاویر خبری جذابیت می‌بخشد. تنظیم خبر نیز اولویت بندی مفاهیم خبری براساس اهمیت هر مفهوم است که خبرنگار در این زمینه بخشی از کار را برعهده دارد. بیان مناسب، داشتن سلامت اندام گفتاری و صدای مناسب و لحن خبری و غیرمصنوعی از دیگر ویژگیهای خبرنگار است. تنفس درست، جنس صدا و استفاده درست از صدا و انتخاب لحن مناسب برای بیان، از مهارت‌های خبرنگاران آموزش دیده‌است. برخی از خبرنگاران صدای خبری مستقلی دارند که مخاطبان به آن صدا و شیوه بیان علاقه مند هستند. خبرنگار برای دستیابی به بیان نافذ خبری باید جدی باشد و تلاش کند.
خبرنگاران موفق رسانه‌های بزرگ در گزارش‌های خبری تسلیم احساسات خود نمی‌شوند. همدردی و همدلی با مخاطب با احساساتی شدن متفاوت است. فراموش نشود که حضور خبرنگار در صحنه خبر برای عینیت بخشیدن به خبر است؛ نه تحریک احساسات. مردم نیازی به دیدن صحنه‌های احساس خبرنگار ندارند؛ آنچه آنها می‌خواهند دقت، صحت و جامعیت خبر در اسرع وقت است. بداهه گویی، مهارت ممتازگفتاری است که خبرنگار بر اثر مطالعات و تمرین‌های بیانی به آن می‌رسد. گاهی لازم است خبرنگار از متن آماده‌ای که تهیه کرده‌است جدا شود و از خود چیزی بگوید. این لحظات غافلگیر کننده که کم نیستند، مهارت زبانی خبرنگار یا عجز او را آشکار می‌کنند. خبرنگار باید برای اینگونه صحنه‌ها آماده باشد.
هر روز ميلياردها رويداد در سراسر جهان اتفاق مي افتد كه براي مخاطبان امكان مشاهده بي واسطه يا اطلاع از آنها به علت كثرت رويدادها، گستردگي جوامع، بعد مسافت و مشغله بسيار زياد مردم در زندگي صنعتي و... ميسر نيست؛لذا مخاطبان فقط مي توانند از طريق حلقه هاي واسط بين خود و وقايع كه خبر نگار هستند از وقايع مطلع شوند. بنابراين خبر نگار حلقه واسط مردم و رسانه اند و مردم فقط مي توانند از طريق خبر نگاران از وقايع دور و نزديك مطلع شوند و آنها همچنين چشم و گوش و نماينده مردم و ركن چهارم دموكراسي هستند و حضورمسئولانه، صادقانه و به موقع آنان در منطقه رويداد و گزارش هر آنچه كه اتفاق افتاده است، نه انچه خود دوست داشتند اتفاق بيفتد، مي تواند مردم را بي نياز از حضور بر سر حادثه و محل وقوع رويدادها كند و به آنان در تصميم گيريها و تصميم سازي ها ياري رساند.
خبر نگاران از يك طرف وظيفه كشف حقايق، انعكاس سريع و صحيح واقعيات و هشدار در مورد رويدادهايي را بر عهده دارند كه به منافع ملي و اعتقادات و فرهنگ مردم و ارزش هاي انساني آسيب مي رسانند و از طرف ديگر با درك موقعيت رسانه اختيارات و مسؤليت ها و وضع رقيبان بايد به بقاي رسانه بيانديشد. بنابراين اگر خبر نگار به كار خود و اصول حرفه اي تسلط داشته باشد رسانه هاي رقيب و ماهيت و ظرفيت و توانمندي هاي رسانه اي را كه در آن كار مي كند بشناسد و همچنين نياز مخاطبان، سن، جنس، سطح تحصيلات، محل زندگي و ساير ويژگي هاي آنها را بداند بدون شك از كنار سوژه اي ناب، درجه اول و مورد نياز مردم و رسانه نمي گزرد و فرصت را به رقيبان نمي دهد. هر چه قدر خبرنگار حرفه اي تر باشد و قدرت شكار سريع سوژه هاي مورد نياز مخاطبان را داشته باشد و همچنين بتواند آنها را در بسته بنديهاي جذاب و متناسب با ماهيت رسانه ها و ويژگي هاي مخاطبان ارايه دهد به همان اندازه به سردبير كمك كرده و دست او را در بستن خبرهاي راديو و تلويزيوني و انتشار اخبار مطبوعاتي باز گذاشته شده است اما اگر نتواند توليد سريع، متنوع و مورد نياز رسانه و مخاطبان را داشته باشد قدرت مانور سردبير را محدود كرده است و عملا تكرار خبرهاي مشخصي را در بخشهاي مختلف خبري موجب شده است.

خبرنگاران رکن چهارم دموکراسی

ما با ركن جديدي به نام ركن چهارم روبرو هستيم و اين يك شعار توخالي نيست، بلكه يك واقعيت است.»‌در دنياي امروز؛ دست‌اندركاران ركن چهارم، كه شامل نويسندگان، خبرنگاران و دبيران و سردبيران رسانه‌ها مي‌شوند، خود را در حد يك قدرت در كنار سه قوه كشورهاي توسعه يافته مي‌دانند و مايل نيستند كه سرنوشتشان با هويت دولت‌ها، احزاب و گروه‌ها گره بخورد و برچسب دولتي و حزبي بودن را با خود يدك بكشند. هواداران اين ركن معتقدند كه نظارت آنها بر سه ركن ديگر موجب فسادزدايي و مانع انباشت سرمايه نامشروع و ايجاد ديكتاتوري مي‌شود.
در جوامع غرب، ركن چهارم در كنار سه ركن ديگر، از سوي ساختار سياسي و فرهنگي به رسميت شناخته شده و دست‌اندركاران اين ركن داراي هويتي مستقل هستند. اين ركن ضمن نظارت بر امور جاري داخلي و خارجي، اين نظارت را تا دخالت در امور خصوصي مقامات به عنوان حق مسلم خود و مخاطب گسترش مي‌دهد تا حقوق جامعه پايمال نشود و دستاوردهاي دموكراسي از سوي دشمنان جامعه باز، مورد تهديد قرار نگيرد. با اين مقدمه طبيعي است اگر ببينيم ورود رسانه‌ها به مباحث مرتبط با جامعه، سياست و اقتصاد تا جايي امتداد مي‌يابد كه در مواردي چون «واترگيت» به بركناري رئيس جمهور ايالات متحده در بحبوحه جنگ ويتنام منجر مي‌شود.
اين رخداد كه توسط «باب وودوارد» خبرنگار جوان واشنگتن پست و يك خبرنگار ديگر اين روزنامه در اوايل دهه 70 در آمريكا بوجود آمد، به عنوان شاخص‌ترين عملكرد رسانه‌هاي آمريكا در طول حيات ركن چهارم دموكراسي قلمداد مي‌شود. مورد ديگر، ارتباط پرزيدنت كلينتون و خانم «لوينسكي» بود كه رئيس جمهور را وادار به عذرخواهي در دادگاه كرد. منشأ بكارگيري عبارت «ركن چهارم» را عموماً به مورخ معروف انگليسي؛ «توماس كاريل» نسبت مي‌دهند؛ در حالي كه او در كتاب «مروري بر قهرمانان و ستايش قهرمان» به سال 1841، اين ابتكار را به «ادموند بورك»، پدر محافظه‌كاران انگلو - آمريكن نسبت داده است. حدود دو و نيم قرن پيش «بورك» طي سخناني در پارلمان انگليس، براي نخستين‌بار از قدرتي به نام ركن چهارم سخن گفت: «اكنون سه قوه مجريه، قضاييه و مقننه در پارلمان حضور دارند، اما يك ركن و يا قوه ديگر در سالن خبرنگاران است كه قوي‌تر از سه ركن در پارلمان است. بايد پذيرفت، در چند قرني كه از عمر رسانه‌هاي غربي و يا ركن چهارم مي‌گذرد، اين رسانه‌ها نه تنها در مسائل داخلي كشورهاي خود تأثيرگذار بوده‌اند، بلكه در مسائل ديگر كشورها نيز تأثير بسزايي داشته‌اند و از همين‌روست كه دولت‌هاي غيردموكراتيك همواره سعي كرده‌اند به انحاء مختلف، نويسندگان ركن چهارم را از دخالت در امور داخلي كشورهاي خود برحذر دارند.
اين گونه تفكر و عملكرد كشورهاي مستبد، باعث شده تا دولت‌هاي غربي و به تبع آن ركن چهارم در برخورد با كشورهاي غير دموكراتيك، برخورد تحقيرآميز داشته باشد و همواره در جنگ‌ها و دعواهاي حقوقي و حقيقي، به حق يا ناحق به نفع غرب موضع‌گيري نمايند. برخورد غرب و شرق در دوران جنگ سرد، مصداق بارز چنين رويكردي بوده است. در دوران جنگ سرد، رسانه‌هاي غربي معمولاً از سرمايه‌داري عليه كمونيسم حمايت مي‌كردند. البته اين بدان معني نيست كه به دليل وجود دشمن مشترك خارجي، ركن چهارم در غرب اجازه دهد تا فساد مالي و اداري و يا ديكتاتوري در كشورهاي پيشرفته رشد كند كه نمونه‌هاي آن سقوط تعداد زيادي از دولت‌هاي غربي در 50 سال گذشته بر اثر افشاگري‌هاي رسانه‌هاي گروهي غرب است. علاوه بر آن اصولاً به دليل وجود ركن چهارم در غرب، ديكتاتوري و استبداد پا نمي‌گيرد. ‌پس از انقلاب اسلامي و پايان يافتن دوران جنگ سرد و يا جاخالي دادن شوروي، ايران به عنوان نماد ضدكاپيتاليسم غرب مطرح شد و رسانه‌هاي غرب نيز در برخورد با ايران، شيوه دوران جنگ سرد را پي گرفتند و به جاي مبارزه با كمونيسم، به مبارزه با ايران به عنوان نماينده جهان اسلام روآوردند. اين مسأله حتي در جنگ 8 ساله نيز به وضوح ديده شد و رسانه‌هاي غربي عموماً به حمايت از دولت لائيك عراق مي‌پرداختند تا اين كه عراق به كويت حمله كرد.
در ساير مواقع، هنگامي كه كشورهاي غربي مستقيماً با يك كشور درگير بوده‌اند، رسانه‌هاي آنها نيز به دور از انصاف و شايد در چارچوب ميهن‌پرستي و سرمايه‌داري، مسائل جنگ را پوشش خبري داده‌اند. مثلاً در جنگ مالويناس (آرژانتين)، رسانه‌هاي انگليس به شدت عليه آرژانتين موضع گرفتند و هم‌اكنون نيز اين رسانه‌ها، جنگ خانم «مارگارت تاچر» نخست‌وزير انگليس در دهه 80، عليه ژنرال‌هاي حاكم بر آرژانتين را مورد حمايت قرار مي‌دهند و حتي مايل نيستند از واژه «مالويناس» استفاده نمايند و به جاي آن واژه «فالكلند» را به كار مي‌گيرند كه انگليس مدعي مالكيت اين جزيره آرژانتين است. اگرچه اين رسانه‌ها در برخورد با ايران كماكان شيوه جنگ سرد را دنبال مي‌كنند، اما در حادثه 11 سپتامبر، يورش نظامي آمريكا به افغانستان و سپس به عراق، يك استثناء بروز كرد و يكپارچگي رسانه‌هاي گروهي غرب و يا ركن چهارم براي مدتي از هم پاشيد و يك نوع دودستگي در بين آنها ايجاد شد. رسانه‌هاي آمريكا در ابتداي ماجراجويي‌هاي بوش سعي كردند از موضع ميهن‌پرستي و يا دفاع از حاكميت آمريكا، يكپارچه عليه عراق عمل كنند، اما در نهايت اين يكپارچگي آنها نيز از هم پاشيد و به جز رسانه‌هاي نومحافظه‌كار ساير رسانه‌هاي مستقل اين كشور به جمع منتقدين جهاني دولت بوش پيوسته‌اند. ‌

اخلاق حرفه ای خبرنگاران

اخلاق رسانه اي نقطه تلاقي علم اخلاق و عمل رسانه يا ارتباط جمعي است. با توجه به ويژگي هايي كه در خصوص مقوله اخلاق ذكر شد، اخلاق رسانه اي امري دروني و مرتبط با ارزشها و هنجارهاست. بدين مفهوم دروني است كه مجموعه قواعد و اصول اخلاق بايد توسط ارتباط گر و سازمان ارتباطي رعايت شود و از اين نظر با حقوق و قانون رسانه ها متفاوت است. چه بسا بسياري از شگردهاي رسانه اي كه به ظاهر با هيچ اصل و بند و تبصره اي از حقوق و قانون تنافي نداشته باشد اما با اصول اخلاق منافات دارد. از سوي ديگر اخلاق رسانه اي با ارزشها و هنجارها سروكار دارد، ارزشها و هنجارهايي كه از درون فرهنگ جامعه و در جامعه اسلامي از درون فرهنگ اسلامي سر بر مي آورد. لذا اخلاق رسانه اي اگر چه تابع اصول و قواعدي كلي و جهان شمول است اما به سبب ريشه گرفتن آن از مجموعه ارزشهاي بطن جامعه مي تواند از جامعه و فرهنگي به جامعه و فرهنگ ديگر متفاوت و متغير باشد.
از اين رو تدوين اصول كلي اخلاق رسانه اي به سادگي تدوين قواعد كلي حقوق رسانه ها نيست و در هر فرهنگ و جامعه اي، تعاريف و محدوده هاي خاص خود را دارد. در دايره المعارف بين المللي ارتباطات، اخلاق رسانه اي زير مجموعه اي از اخلاق عملي و يا حرفه اي دانسته شده كه از تركيب توصيف و تئوري تشكيل شده است. در اين دايره المعارف آمده است: اخلاق رسانه اي شاخه اي جديد ولي مهم از اخلاق حرفه اي است. در قضاوت هاي معنوي سطوح تصميم گيرنده در رسانه ها، اخلاق رسانه اي از جايگاه ويژه اي برخوردار است. البته حفظ اهميت اصول و تئوري اخلاقي رسانه اي به طور منطقي دو روي يك سكه اند. كند و كاو در دنياي بزرگتري از اخلاق عملي نشان مي دهد كه اگر تنها هدف، توصيف اخلاق واقعي در ميان دست اندركاران باشد، نتيجه كار بدست آوردن حداقل اخلاقيات است و اگر روي اخلاقيات حاكم شود، دايره اي بسته و دور از واقعيت به وجود مي آيد.
در گزارش كميسيون مك برايد درباره حقوق حرفه اي و اصول اخلاقي رسانه اي با بيان تاريخچه اي از تدوين هنجارهاي اخلاق حرفه اي كه نخستين بار در دهه 1920 آغاز شد آمده است: در حال حاضر تعداد شصت كشور در سراسر دنيا نظام نامه هاي كم و بيش گسترده اي را كه اغلب مورد پذيرش اشخاص حرفه اي قرار گرفته است، پذيرفته اند. استانداردهايي را براي رفتار تعيين مي كنند روي هم رفته جنبه اي عام دارند. از جمله آزادي دسترسي به منابع اطلاعات، عنيت و تعهد به خودداري از وارد آوردن افترا اما اغلب اينها در لفافه ابهام و گاهي اصطلاحاتي نارسا هستند. (شن مك برايد، 1369)دليل اين نارسايي را بايد در تنوعات فرهنگي و در نتيجه تنوع در مباني ارزشي هر فرهنگ و جامعه جستجو كرد. لذا معني و ارزش هاي منسوب به مفاهيمي چون اخبار، حقيقت، عنيت، آزادي و حق دانستن واقعيات، مي تواند با توجه به شرايط خاص يا با توجه به نيازها و اولويت ها يك جامعة مفروض در يك برهة مفروض زماني تغيير كند. قواعد اخلاقي فردي در مورد هر ملتي تنها با توجه به اولويت هاي ملي، محدوديت هاي زباني، تنوع فرهنگي و يا نوع ساختار سياسي تغيير مي كند.
لذا علير غم تلاش هاي سازمان هايي چون يونسكو در دست يابي به قواعد اخلاقي پذيرفته شده رسانه اي كه جنبه عام و فراگير وبين المللي داشته باشد، فرايند ارتباطات جمعي در عمل تابع ديدگاه خاص هر روزنامه نگار است. اما ديدگاه اسلام به اخلاق رسانه اي كه در اصول، ارزشها، فلسفه و ماهيت اين دين الهي ريشه دارد، ديدگاهي عام و فراگير و جهان شمول شمرده مي شود كه اگر چه منتسب به فرهنگي خاص به نام فرهنگ اسلامي است اما به دليل فطري بودن اين دين، در برگيرنده تمامي اصول و فروع اخلاقي است كه در زمينه رسانه ها مطرح شده است. اصل دوم نشست چهارم يونسكو در سال 1983 از مجموعه اصول بين المللي اخلاق حرفه اي در خبرنگاري اينچنين مي گويد: بارزترين وظيفه خبرنگار اين است كه با رعايت حق مردم براي دستيابي به اطلاعات معتبر و درست، شرافت حرفه اي خود را در خدمت واقعيت عيني قرار دهد. به نحوي كه واقعيت ها وجداناً با محتواي اصلي خود انعكاس يافته و بدون ايجاد تحريف، نشان دهندة ارتباطات اساسي باشد.
اين امر با رشد صحيح قابليت هاي خلاق خبرنگار متحقق مي گردد به طوري كه مواد خام خبري مناسب در اختيار مردم قرار گرفته تا آنان را در طراحي تصويري صحيح و همه جانبه از جهان ياري رساند. جهان كه در آن منشاء، طبيعت و گوهر رويدادها، مسير تحول و چگونگي امور تا آنجا كه امكان دارد واقعي برداشت شود. (شكرخواه، 1374) اهميت كار خبرنگار و رسانه در اين است كه جامعه او را حلقه واسط خود با حقايق مي داند و بر پايه اطلاعات و اخبار دريافتي از رسانه تحليل و برنامه ريزي نمايد. اگر رسانه به عمد اطلاعات و اخبار غير واقعي در اختيار جامعه قرار دهد علاوه بر اينكه به اعتماد جامعه به خود خيانت كرده اعتبار خود را نيز از دست مي دهد. ”در استاندارد علم معاني بيان، روزنامه نگار ملزم به راستگويي است در واقع دست اندكاران وسايل ارتباطي درك مي كنند كلمات اعتبار دارند. لازمه عينيت داشتن خبر آن است كه خبرنگار نسبت به وقوع و جزئيات خبر علم كافي داشته باشد. صرف خبر بدون علم به وقوع آن براي خبرنگار كافي نيست و وي بايد در خصوص خبري كه مي خواهد منتشر كند علم كافي را دارا باشد. قرآن خود مي فرمايد خبر از روي علم و اطلاع كامل دهيد: ”نبئوني بعلم ان كنتم صادقين“(انعام: 143)
و سرانجام اينكه خداوند متعال در قرآن كريم كلام خود را كه بخش عمده اي از آن اخبار اقوام گذشته و يا رويدادهاي آينده مي باشد به صدق و عدل توصيف مي كند: ”و تمت كلمه ربك صدقاً و عدلاً“(انعام: 115) و سخن پروردگارت به راستي و داد سرانجام گرفته است.

نتیجه گیری

در دنياي کنوني با وجود تکنولوژي هاي ارتباطي پيشرفته و متعدد در امر دستيابي سريع به اطلاعات و منابع مختلف، كسب اطلاعات موثق و قابل اطمينان در مورد وضعيت سياسى، اجتماعى، اقتصادي، امنيتى و.... بشر بسيار دشوار و در عين حال بسيار ضرورى و حياتى است. خبرنگاران از عناصر اساسي اين مهم بشمار مي روند. يک خبرنگار بايد به واقعيت يك رويداد دست يابد وهمواره گام به گام حوادث در حوزه كاري خود حركت كند تا تحليل هاي خود را به صورت كامل و رسا ارائه دهد. يک خبرنگار موفق هميشه در انعكاس رخدادها بي طرفانه عمل مي كند؛ چون ذات خبرنگاري مبتني بر بي طرفي است و اينجاست كه خبرنگار با رعايت اين نكته مهم خود را به قوانين ملزم دانسته و در اين مسير به اهداف خود نائل مي شود.
علاوه بر اين يک خبرنگار بايد همواره دركسب اعتماد و اعتمادسازي بين خبرنگار، منابع خبري و مردم خود تلاش کند. در جهان حاضر که جوامع در حال تحول و نوزايي است قدرت درک، تجزيه تحليل و پيش بيني حوادث ازديگر مسائل اساسي اين حرفه بشمار مي رود. حرفه ي خبرنگاري بي‏ هيچ قيد و شرطي جزو مشاغل سخت و پرمخاطره است. تجاوز به حقوق مسلم يک خبرنگاراغلب از سوي دولت هايي صورت مي گيرد که خود را حاميان دلسوز اين افراد و حرفه خبرنگاري مي دانند. اين در حالي است که رسانه هاي غوغا سالار اين دولت ها و خبرنگاران وابسته آنان در خدمت اهداف پوچ خود بوده و سعي در جنجال آفريني بر ضد مخالفان خود را دارند. اطلاع رساني خبرنگاران اين بنگاههاي سخن پراکني بحدي قوي است که اطلاعات مورد نظر خود را براي مخاطبان خود عينا ديکته نموده و فرصت تفکر را از مخاطب مي گيرد.
اين امر بنوبه خود مسئوليت خبرنگاران را در امر اطلاع رساني بيش از بيش محسوس مي کند. در ايران اسلامي چه در دوره هشت سال دفاع مقدس و چه پس از آن به دفعات شاهد از جان گذشتگي خبرنگاران رشيد ميهن عزيزمان در امر تهيه واقعيات و دفاع از آزادگي و اسلام بوديم. دفاع مقدس ملت ايران در مقابل تجاوز بيگانه فصلي تأثيرگذار در تاريخ اين مرز و بوم است که بخشي از آن ما حصل تلاش خبرنگاران، نويسندگان و روزنامه نگاراني بود كه با هدف اطلاع رساني و نيز انتقال فرهنگ اسلامي انقلابي جبهه به اين معركه وارد شده بودند. بسياري از اين عزيزان پس از جنگ نيز همچنان به آرمان هاي خود وفادار مانده و به تلاش خستگي ناپذير خود ادامه دادند. محمود صارمي از جمله خبرنگاران پر تلاش و آزاده اي بود که از حضور در خطرناکترين ميدان ها ترس به دل راه نداد و به رسالت خويش تا انتها وفادار ماند.
اهميت حق دسترسي آزادانه به اطلاعات در غناي محتواي رسانه هاچنان است كه توجه به اين حق و راه‌هاي تحقق آن، يكي از مباحث اصلي خبرنگاران در سراسر جهان به شمار مي‌رود. نقش‌هاي حساس وسايل ارتباط جمعي در جوامع معاصر و به‌ويژه، نقش برجستة آنها در آگاهي‌دهي و هوشيارسازي همگاني و حراست و دفاع از آزادي و دموكراسي و همچنين پيشبرد توسعة اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشورها، ايجاب مي‌كنند، كه به تأمين استقلال و آزادي خبر‌نگاران، براي تواناتر ساختن آنان به حقيقت‌جويي و عيني‌گرايي در گزارش رويدادها و دگرگوني‌ها و تحليل و تفسير آنها، توجه ويژه‌اي معطوف گردد.
به همين جهت، با در نظر گرفتن آنكه فعاليت خبر‌نگاري يك خدمت مهم اجتماعي، به منظور حفظ منافع و مصالح همگاني شناخته مي‌شود، وابستگي مؤسسات مطبوعاتي و ساير رسانه‌هاي جمعي به قدرت سياسي دولت يا قدرت اقتصادي سرمايه، با اصل انتشار آزادانة مطبوعات و رسانه‌هاي ديگر و استقلال حرفه‌اي خبرنگاران وروزنامه‌نگاران و از جمله استقلال تحريريه‌اي آنان، تعارض پيدا مي‌كند. واین درحالی است که خبرنگاران چشم وچراغ جامعه وموتورقلب وسایل ارتباط جمعی هستند که بااتکا به ذوق واستعداد شخصی با جان ودل خریدن خیلی خطرات برای اطلا ع رسانی وبیان حقایق درجامعه تلاش می کنند. حال ما برای داشتن جامعه پویا، شادوسالم وشناخت نقاط ضعف وقوت برای پیشبرداهداف ملی ومردمی به خبرنگاران وروزنامه نگاران پر تلاش نیاز داریم وباید به اعتمادبه اینها برای حفظ آرمانهای خودبا آنها همکاری وبرای امنیت شغلی اینها بیش از این تلاش کنیم.

پي نوشت :

1. مجموعه مقالات، نگاهي ديگر به اخلاق رسانه‌اي، تهران، مركز مطالعات و تحقيقات رسانه‌ها، پاييز 1375.
2- دكتر كاظم معتمدنژاد، شوراي مطبوعات و اصول اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري، فصلنامة رسانه، سال يازدهم.
3- مجموعه مقالات، نگاهي ديگر به اخلاق رسانه‌اي.
4- قاسمى، سيدفريد، مطبوعات ايران در قرن بيستم.
5- كازنو، ژان، جامعه شناسى وسايل ارتباط جمعى، ترجمه باقر ساروخانى و منوچهر محسنى.
6- مقاله نويسنده: آنه سیسیل – رابرت.
7- مهدى محسنيان راد، انقلاب، مطبوعات و ارزش ها.
8 - حميد مولانا، سير ارتباطات اجتماعى در ايران.

منبع:http://www.bashgah.net