عصر غیبت (14) سازمان وکالت

نويسنده: پور سید آقایی ، جباری ، عاشوری ، حکیم



فصل 6 : پيشينه سازمان وكالت و جايگاه آن در عصر غيبت صغرى

همانگونه كه در فصل قبل يادآور شديم ، از جمله اقدامات مهم دو امام عسكرى عليه السلام تقويت و گسترش فعاليت ((سازمان وكالت )) بود كه از دوره هاى پيشين ، فعاليت خود را آغاز كرده بود. اين سازمان ، به خاطر ضرورتهاى موجود در عصر ائمه عليهم السلام ، از عصر امام صادق عليه السلام تشكيل و آغاز به كار نمود و در عصر ديگر ائمه عليه السلام روزبه روز بر دامنه فعاليت آن افزوده شد و البته بسته به شرايط سياسى و اجتماعى ، داراى فراز و نشيب هايى نيز بوده است .
اوج فعاليت اين سازمان به عصر غيبت صغرى مربوط مى شود؛ چرا كه در اين عصر، ارتباط شيعيان با امام معصوم تنها از اين طريق ممكن و ميسر بود. از اين رو، امام هادى و امام عسكرى عليهماالسلام اقدامات لازم براى تثبيت هرچه بيشتر وكلا و جايگاه آنان در جامعه شيعه را انجام دادند. تبيين دقيقتر نوع فعاليت اين سازمان و وظايف آن ، بهتر مى تواند اين مدعا را اثبات كند. در عصر غيبت صغرى ، اين سازمان تحت رهبرى چهار نائب خاص حضرت مهدى (عج الله تعالى فرجه الشريف ) و با فعاليت وكلاى متعددى - كه در نواحى مختلف شيعه نشين بودند - در حقيقت وظيفه رهبرى شيعيان در ابعاد مختلف دينى ، سياسى ، اجتماعى و اقتصادى را برعهده داشت . اين همه ، ما را بر آن داشته كه در سلسله مباحث مربوط به تاريخ عصر غيبت ، نگاهى مستقل به ((سازمان وكالت )) و پيشينه آن داشته باشيم و سپس نحوه فعاليت آن در عصر ((غيبت صغرى )) را تشريح نمائيم ، فصل حاضر عهده دار انجام اين مهم است .
((وكالت )) در لغت به معناى ناتوانى از انجام مستقيم يك كار، و اعتماد بر ديگرى در آن كار است ؛(434) و در منابع فقهى ، ((وكالت )) را چنين تعريف كرده اند: ((وكالت ، يعنى واگذارى انجام كارى به ديگرى ، و نايب كردن او براى تصرف در يك امر)) ؛ و يا ((وكالت ، يعنى تفويض و واگذارى امرى به ديگرى ، براى آن كه در زمان حياتش آن را انجام دهد.)) (435)
با دقت در تعريف لغوى اصطلاحى واژه (( وكالت )) ، چنين استنباط مى شود كه در ريشه اين واژه ، (( ناتوانى از انجام مستقيم كار)) نهفته است ؛ يعنى (( موكل )) زمانى به تعيين (( وكيل )) اقدام مى نمايد كه خود، به خاطر اسباب و انگيزه هائى ، قادر به انجام مستقيم كارى نباشد، گرچه مجاز به انجام آن كار هست ، و اختيار انجام آن نيز، با تعيين وكيل ، از او ساقط نمى شود.
از اين رو، اگر امام شيعه عليهم السلام نيز اقدام به تعيين وكيل مى نمودند به خاطر آن بوده كه خودشان مستقيما از طريق عادى ، قادر به ارتباط با شيعيان در نقاط دور دست (و يا حتى نزديك ) عالم اسلامى نبودند.
با توجه به تعريف لغوى و اصطلاحى (( وكالت )) ، اكنون مى توان تعريفى اجمالى از (( سازمان وكالت )) به دست داد و سپس به بررسى مشخصات و ويژگيهاى آن پرداخت .
اصطلاح (( سازمان وكالت )) بر مجموعه اى اطلاق مى شود كه تقريبا از ابتداى دوران معاصرت ائمه عليهم السلام با حاكميت عباسى شروع شد و تا آخرين روزهاى دوران (( غيبت صغرى )) استمرار يافت . گرچه مسأله ائمه عليهم السلام و عصر غيبت صغرى است . اين كه بر اين مجموعه عنوان (( نهاد يا سازمان وكالت )) اطلاق مى شود ناشى از وجود شكلى سازمانى ، منسجم و منظم در اين مجموعه است . به عبارت ديگر: اين مجموعه فراتر از يك سطح كنش هاى فردى غير مرتبط با هم و بدون وجود برنامه و دستور كار و رهبرى ناظر بر تمام مجموعه است .
وجود مجموعه اى از ويژگى ها، باعث مى شود جز اطلاق نام نهاد، سازمان ، يا نظام بر آن نداشته باشيم . اولين اصل حاكم بر يك نظام ، وجود نظم ، هماهنگى و انسجام بين خود اعضا و با اجزاى تشكيل دهنده آن است . در اين ميان ، وجود برنامه اى مشخص ، رهبرى حاكم و ناظر بر تمام سازمان ، اعضايى وفادار و مخلص نسبت به رهبرى و اجرا كننده برنامه هاى سازمان و وجود نظم در عملكردها را بايستى از جمله عوامل ايجاد اين انسجام و هماهنگى دانست . علاوه بر اينها، شرايط حاكم بر ائمه عليه السلام اقتضا مى كرد كه اين سازمان به طور مخفيانه و همراه با (( تقيه )) به كار خود ادامه دهد.
تشكيل اين سازمان مربوط به امام صادق عليه السلام است . در اين عصر، آن حضرت تعدادى وكيل و نماينده نمود تا نقش ارتباطى بين ايشان و شيعيان را ايفا كنند. در عصر امام كاظم عليه السلام ، اين سازمان شكلى وسيع تر يافت و در اواخر عصر امام رضا عليه السلام و سپس در عصر امام جواد عليه السلام ، سامان مندتر شد و فعاليت وسيعى را آغاز كرد. اين وضع در عصر امام هادى و امام عسگرى عليه السلام با شدت بيشتر پيش رفت ، تا آن كه در عصر غيبت ، مواجه با اوج فعاليت اين سازمان مى شويم ، چرا كه در اين عصر تنها وسيله ارتباطى شيعه ، با امام عليه السلام اين سازمان بود.
بدين ترتيب ، ((سازمان وكالت )) با اين سير حركتى ، فعاليت خود را آغاز كرد و تا انتهاى عصر غيبت صغرى ادامه حيات داد. وكلاى ائمه عليه السلام اعضاى اين سازمان بودند. آنان براى احراز اين مقام لازم بود شرايط خاصى را دارا باشند. پس از احراز مقام وكالت ، امام عليه السلام وظايف خاصى بر دوش آنان مى نهاد، ولى در اين ميان ، عده اى انگشت شمار از آنها، راه خيانت و انحراف و فساد را در پيش مى گرفتند، و بعضى از افرادى كه وكيل نبودند به خاطر انگيزهايى ، ادعاى دروغين وكالت را سر مى دادند، و به ناچار امامان شيعه عليه السلام بايستى با آنان مقابله مى نمودند. بايسته است ، هر يك از اين مباحث مستقلا مورد توجه قرار گيرد تا شناخت تفصيلى نسبت به اين سازمان حاصل گردد. مباحث آتى در پى انجام چنين مهمى است .
يكى از مسائل ريشه اى در اين بحث ، بررسى اين نكته است كه چرا ائمه عليه السلام به تشكيل و استمرار فعاليت چنين سازمانى روى آوردند، و چه عوامل و زمينه هائى در ميان بود كه موجب مى شد ائمه هدى عليهم السلام به طور جدى نسبت به اين سازمان و اعضاى آن و حفظ و توسعه آن همت بگمارند. اين عوامل را مى توان تحت عناوين زير يادآور شد:

1 - لزوم ارتباط بين رهبرى و پيروان

به نظر مى رسد يكى از عوامل اساسى ايجاد اين سازمان ، لزوم ارتباط بين امامان معصوم عليهم السلام و پيروان معصوم آنها است . در هر نظام دينى ، سياسى و اجتماعى ، ارتباط بين رهبرى و اعضاى آن اجتناب ناپذير است . بنابراين ، مى بايست كسانى از سوى امامان شيعه عليهم السلام تعيين مى شدند، كه به عنوان نمايندگان آنان نقش ارتباطى بين شيعه و ايشان را ايفاء مى كردند. اين مسأله زمانى روشن تر مى شود كه به گستردگى جهان اسلام در آن عصر، و پراكندگى شيعيان در نقاط مختلف - اعم از ((عراق )) ، ((حجاز)) ، (( ايران )) ، (( يمن )) ، ((مصر)) و (( مغرب ))- توجه كنيم . طبيعى است كه همه شيعيان ، توانائى مسافرت به ((مدينه )) ، يا ساير مراكز سكونت امامان عليهم السلام را نداشتند. پس ‍ لازم بود كسانى به عنوان نمايندگان امامان عليهم السلام و افراد مورد اعتماد و شناخته شده ، به مناطق دور و نزديك اعزام ، و رابط بين رهبرى و پيروانش ‍ باشند.

2 - جو خفقان عباسى و لزوم حفظ شيعيان و مكتب توسط امام عليه السلام

توجه به اين حقيقت در اينجا لازم است كه حتى در شرايط عادى و در صورت فقدان جو خفقان و فشار دشمنان نيز، امكان ارتباط تمامى شيعيان در دورترين نقاط جهان اسلام با امامان شيعه عليهم السلام فراهم نبود؛ چرا كه با توجه به وسايل ارتباطى آن عصر، و فراوانى پيروان ، امكان سفر از مناطقى ؛ همچون (( ايران )) ، ((عراق )) و حتى ((حجاز)) به ((مدينه ))براى همه فراهم نبود، چه رسد به اين كه جو خفقان و رعب و وحشت از سوى عباسيان عليه ائمه عليهم السلام و شيعيان نيز در ميان باشد و جاسوس ها و ماموران حكومتى به طور دائم فعاليت ها و رفت و آمدهاى امامان و شيعيان را تحت كنترل خود داشته باشند.
در چنين وضعيتى ، ايجاد (( سازمان وكالت )) براى كاهش ارتباط مستقيم شيعه و ائمه عليهم السلام و قرار دادن واسطه يا وسائطى بين دو طرف ، براى حفظ آنان و بالاتر از آن ، حفظ مكتب ، لازم و گريزناپذير است . و لذا هرگز (( سازمان وكالت )) را از آغاز تأسيس تا پايان عصر غيبت صغرى ، داراى فعاليت آشكار و بى پرده نمى يابيم ، چرا كه اين سازمان نزد (( حكام عباسى )) وظيفه اى فراتر از جمع آورى وجوه شرعى و زكوات و نذورات و غير آنها داشت . از اين رو، هر چند وجود جو خفقان را نمى توان علت اصلى تشكيل سازمان دانست ، ولى به طور قطع ، وجود چنين جوى مى تواند علت تشديد فعاليت اين سازمان و گسترش و توسعه آن باشد. لذا، در عصر امام كاظم عليه السلام و در عصر امام هادى عليه السلام مواجه با اوج فعاليت اين سازمان هستيم .

3 - آماده سازى شيعه براى ورود به عصر غيبت

بى شك ، يكى از علل روى آورى ائمه عليهم السلام به اين سازمان ، آماده سازى شيعه براى پذيرش وضعيت جديد در عصر غيبت بوده است . عصرى كه در آن ، شيعه جز از طريق سفرا و وكلا، امكان ارتباط با امام خويش را نداشت . با توجه به همين حقيقت بود كه هرچه شيعه به عصر غيبت نزديكتر مى شد، راه ارتباط مستقيم او با امام عليه السلام نيز محدودتر مى گشت و ((سازمان وكالت ))نيز تقويت مى شد تا آنجا كه در عصر دو امام هادى و عسكرى عليهم السلام بيشتر امور شيعيان با اين دو امام بزرگوار از راه مكاتبه و از طريق وكلا و نمايندگان صورت مى گرفت . از اين رو، مى توان گفت : دست كم در عصر دو امام عسكرى عليه السلام تقويت (( سازمان وكالت )) به خاطر زمينه سازى ورود شيعه به ((عصر غيبت )) بوده است .

4 - رفع بلاتكليفى از شيعه در ايام حبس امامان عليهم السلام و در عصر غيبت

وقتى به عصر ((غيبت صغرى )) مى رسيم با توجه به اختفاى كامل امام (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) و غيبت او از انظار، ضرورت وجود اين سازمان بيشتر رخ مى نمايد، چرا كه تنها راه ارتباطى شيعه با امام (عجل الله تعالى فرجه الشريف )، سفرا و وكلا بودند. در اين عصر، وكلا و سفراى خاص و عام امام (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) به عنوان تنها مرجع براى شيعه در مشكلات سياسى ، فكرى ، اجتماعى ، اقتصادى و دينى بودند. همين طور در عصر بعضى از ائمه عليهم السلام ؛ مثل امام كاظم عليه السلام يا دو امام عسكرى عليهم السلام - كه شيعه دسترسى كمترى به آنان داشت - وكلا مرجع مطمئنى براى شيعيان بودند.

پی نوشت ها :

434- ر.ك .معجم مقاييس اللغة ، ج 6، ص 136؛ المعجم الوسيط، ص 1053؛ لغتنامه ، دهخدا، ج 14، ص 20542.
435- ر. ك . وسيلة النجاة ، ج 2، ص 103؛ جواهرالكلام ، ج 27، ص 347؛ تحريرالوسيلة ، ج 2، ص 39.

منبع:کتاب تاریخ عصر غیبت