پيامك‌ هاي انتظار

نويسنده: فاطمه نادم



هميشه امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف را با يك فهرست بلند بالا پر از حاجات رنگ و وارنگ و كوچك و بزرگ صدا مي‌زنيم، و بعد سرگرم آرزوهاي دور و درازمان مي‌شويم. آن قدر اطراف خودمان را شلوغ كرده‌ايم كه صداي امام مهربانمان را هم نمي‌شنويم كه مي‌گويد «انا غير مهملين لمراعاتكم»
گاهي اصلاً متوجه امام زمانمان نمي‌شويم، يا حتي بدتر، الطاف خداوندي را از چشم آدم‌هاي زميني اطرافمان مي‌بينيم و در قبال آن‌ها مراتب تشكر و سپاسگزاري را به جا مي‌آوريم اما در شبانه روز لحظه اي به ياد آن حجت الهي نيستيم.
اگر براي اعمالمان دفتري داشتيم و مي‌توانستيم هر چند وقت يك بار، صفحه اي به عقب برگرديم و با دقت به آن نگاه كنيم تازه مي‌فهميديم كه چقدر مديون اوييم، براي لحظه لحظه‌هاي زندگي
پيامك‌هاي انتظار، تلنگري است تا در دنيايي كه سرگرم آن هستيم،‌ چند لحظه اي به ياد حجت خدا باشيم.
ـ خوشا به حال آنان كه دركلاس انتظارحتي يك جمعه هم غيبت ندارند.
ـ اگر با آمدن آفتاب از خواب بيدار شويم، نمازمان قضاست.
ـ اگر به ديدن يوسف بريده شد انگشت/ جمال يوسف زهرا هزار يوسف كشت
ـ امان از آن زماني كه بيافتد/ به روي نامه‌اي چشمان مهدي /دلش مي‌گيرد و با چشم گريان/ بگويد: اين هم از ياران مهدي
ـ 1170 سال است كه مردي منتظر 313 مرد است چقدر مردشدن زمان مي‌برد!
ـ عمريست كه از حضور او جامانديم/ در غربت سرد خويش تنها مانديم/ او منتظر است كه ما برگرديم/ مائيم كه درغيبت كبري مانديم.
ـ چه انتظار عجيبي! تو بين منتظران هم، عزيز من، چه غريبي!
عجيب تر كه چه آسان، نبودنت شده عادت، چه بي خيال نشستيم
نه كوششي نه وفايي
فقط نشسته و گفتيم: خدا كند كه بيايي ...!
ـ سؤالي ساده دارم از حضورت من آيا زنده ام وقت ظهورت؟
اگر تو آمدي من رفته بودم
اسير سال و ماه و هفته بودم
دعايم كن كه دوباره جان بگيرم
بيايم در حضور تو بميرم.
ـ بخوان دعاي فرج را دعا اثر دارد/ دعا كبوتر عشق است بال و پر دارد/ بخوان دعاي فرج را كه يوسف زهرا/ ز پشت پردة غيبت به ما نظر دارد.
ـ تك سوار غربت آدينه‌ها/ مانده تنها در ميان سينه‌ها
ـ زپرده برون آي دلم غرق تمناست
تقصير دلم نيست تماشاي تو زيباست.
ـ شب نيست كه آهم به ثريا نرسد/ از چشم ترم آب به دريا نرسد/ مي‌ميرم از اين لحظه كه آيا روزي/ ديدار به ديدار رسد يا نرسد.
ـ خدايا! از زمان حضور آخرين امام حاضر، جهان هم چنان تاوان بي لياقتي‌اش را پس مي‌دهد، به ما لياقت ديدار فرزند عسگري را عنايت فرما.
ـ هيچ سنگي سنگ صبورت نشود/ تنها تكيه بر كعبه بزن كعبه تحمل دارد.
ـ شايد آن روز كه سهراب نوشت: تا شقايق هست زندگي بايد كرد.
خبري از دل پر درد گل ياس نداشت.
بايد اين طور نوشت: چه شقايق باشد، چه گل پيچك و ياس،‌ جاي يك گل خاليست،
تا نيايد مهدي، زندگي دشوار است.....
منبع: ماهنامه موعود شماره 17