یهودیت دینی قابل قبول، قابل اعتماد و محترم بود و زمینه برای نودینی و تغییر آیین آنها به یهودیت فراهم شده بود
 
چکیده:
دورۀ هلنی نشان دهندۀ چالش یهودیت با تفکر کلاسیک یونانی و فرهنگ های آسیایی است، زیرا اسکندر مقدونی اروپا و آسیا را به هم وصل کرد و در نتیجه صورت های جدیدی از دین،  فلسفه، هنر، الهیات

تعداد کلمات:1044 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

نویسنده: رضا گندمی نصر آبادی

نودینی در دوره هایی که بی ثباتی اجتماعی حکم فرما بوده رو به افزایشی بوده است. مثلا در دورۀ هلنی افراد بیشتری به یهودیت گرایش پیدا کردند. دورۀ هلنی نشان دهندۀ چالش یهودیت با تفکر کلاسیک یونانی و فرهنگ های آسیایی است، زیرا اسکندر مقدونی اروپا و آسیا را به هم وصل کرد و در نتیجه صورت های جدیدی از دین،  فلسفه، هنر، الهیات ، علم و زبان مجال ظهور و بروز پیدا کردند. یهودیان ارتباط و تماس مستقیمی با عوالم فکری جدید پیدا کردند و به این ترتیب یهودیت و خدای خاص قوم یهود را به اقوام و فرهنگ های جدید معرفی کردند. پس از مرگ اسکندر، در اسرائیل و اورشلیم جنگ های بسیاری در گرفت، سربازان غیریهودی بسیاری در اورشلیم مأوا گزیدند و یهودیت به عنوان دینی هلنی و یونانی مأب شناخته شد.

 غیریهودیان هرچند شناخت کاملی از خدای قوم یهود نداشتند، ولی از نظام اخلاقی و مناسک مقدس  آگاهی داشتند، در حالی که رومی ها رابطه چندان دوستانه‌ای با یهودیان نداشتند و حتی حاضر نبودند با آنها غذا بخورند. در زمان جولیوس سزار بود که دین یهودیت به عنوان دین رسمی پذیرفته شد و آزادی های درخور توجهی به یهودیان اعطا شد به طوری که آنها می توانستند در امپراطوری روم زندگی کنند و همچنان در کمال صلح و صفا به آداب و مراسم قدیمی و سنتی خود عمل کنند. در این دوره برای بسیاری از رومی ها، به خصوص برای زنان طبقات بالا، یهودیت دینی قابل قبول، قابل اعتماد و محترم بود و زمینه برای نودینی و تغییر آیین آنها به یهودیت فراهم شده بود.

آیا مسئله برگزیدگی فقط دربارۀ یهودیان مادرزاد مطرح است یا بیگانگانی را که بعدا تغییر کیش می دهند و یهودی می شوند نیز در بر می گیرد؟ اگر تازه یهودیان هم شأن یهودیان مادرزاد نباشند، در این صورت حتی شایستگی یهودی شدن را نخواهند داشت. از طرفی، وقتی تاریخ یهودیت و قوم یهود را مرور می کنیم، گزارش های بسیاری می توان یافت که بر تغییر آیین و گرویدن به یهودیت صحه گذاشته است. روت موآبی از جمله کسانی است که داوطلبانه به آیین یهود گروید.ملاک های یهودی بودن
به چهار طریق می توان افراد را یهودی به شمار آورد :
1. منشآ زیستی؛ طبق دیدگاه هلاخا، چنانچه فردی از مادری یهودی متولد شده باشد یهودی محسوب خواهد شد. هلاخای سنتی بر کودکانی که از مادری بیگانه  و غیریهودی متولد می شوند حکم یهودی بار نمی کنند. افرادی که از مادری یهودی زاده می شوند، حتی اگر ملحد و کافر شوند، یهودی به شمار خواهند رفت؛ البته در صورت ارتداد فقط پاره ای از احکام یهودیت بر ایشان بارخواهد شد.
 
2. پیوند دینی؛ ممکن است کسی از مادری یهودی متولد نشده باشد و طبق هلاخای سنتی، یهودی به شمار نیاید، ولی به سبب گرویدن به یهودیت و التزام و تعهد به دستورهای یهودیت در عداد یهودیان قرار گیرد، البته با رعایت آداب و مناسک ویژه ای که برای تازه یهودیان تدارک دیده شده است.
 
3 . عضویت در گروه های اجتماعی _ فرهنگی. در گذشته اجتماع یهودیان صرفا از یهودیان تشکیل نمی شد، بلکه بیگانگانی که به قوانین هفت گانه  نوح ملتزم بودند و گرتشا یا بیگانه مقیم شناخته می شدند، حقوق و مسئولیت های محدودی در اجتماع داشتند. البته امروزه چنین عنوانی وجود ندارد.
 
4 . وابستگی ملی و استفاده از زبان مشترک؛ امروزه کم نیستند افرادی که در اسرائیل زندگی می کنند و به کارهای بزرگ گماشته شده اند. چنین کسانی از دید هلاخای سنتی یهودی نیستند، اما چون در اسرائیل متولد شده‌اند، به زبان عبری تکلم می کنند و به خدمت در مراکزی نظیر ارتش مشغول اند، یهودی به شمار می روند و در کارت هویت و گروه بنای قومی آنها عنوان «یهودی» ثبت می شود.
پس از تأسیس حکومت اسرائیل، از حاخام های ارتدوکس خواسته شد قانون  بازگشت به سرزمین مقدس  و تعریف خود از یهودی بودن را تعدیل و اصلاح کنند. آنها پس از بحث های طولانی و مفصل تعریف را به این شکل تعدیل و اصلاح کردند که یهودی کسی است که از مادر یهودی به دنیا آمده باشد، یا کسی که طبق شریعت، یعنی به دست حاخام ارتدوکس، یهودی شده باشد. همان طور که ملاحظه می کنید، حتی این تعریف تعدیل شده هم شمار فراوانی از یهودیان را از جرگه یهودیت خارج می کرد. طبق این تعریف، هزاران یهودی آمریکایی که بیش از نیمی از آنها گرایش اصلاح طلبانه و محافظه کارانه دارند، یهودی درجه دوم محسوب می شدند.

  بیشتر بخوانید :   نقش مذهب در زندگی آمریکایی

نتیجۀ سخن اینکه، در ابتدای پیدایش یهودیت، یعنی تا قرن اول میلادی، برای یهودی بودن فقط منشأ زیستی اهمیت داشت و کسانی یهودی محسوب می شدند که از مادر یهودی متولد می شدند، اعم از اینکه به مقررات و آیین های یهودیت پای بند بودند یا نه، درست مانند سایر نژادها و ملیت ها، مانند نژاد ایتالیایی، فرانسوی، و مانند آن. اما از آن پس، تغییر آیین از غیریهودیت به یهودیت با تأیید و احترام مواجه شد و معتقد بودند اگر کسی قوانین  اساسی یهودیت را بپذیرد، امکان یهودی شدن او فراهم خواهد شد.
 
با قبول این نکته که کتاب مقدس  عبرانی و علمای یهود، نودینی و تغییر آیین به یهودیت را پذیرفته بودند، این پرسش پیش می آید که آیا بیگانگان و غیریهودیانی که به یهودیت می گروند به لحاظ شایستگی، شأن و منزلت اجتماعی همچون یهودیان مادرزادند؟ آیا مسئله برگزیدگی فقط دربارۀ یهودیان مادرزاد مطرح است یا بیگانگانی را که بعدا تغییر کیش می دهند و یهودی می شوند نیز در بر می گیرد؟ اگر تازه یهودیان هم شأن یهودیان مادرزاد نباشند، در این صورت حتی شایستگی یهودی شدن را نخواهند داشت. از طرفی، وقتی تاریخ یهودیت و قوم یهود را مرور می کنیم، گزارش های بسیاری می توان یافت که بر تغییر آیین و گرویدن به یهودیت صحه گذاشته است. روت موآبی از جمله کسانی است که داوطلبانه به آیین یهود گروید.
 
الیعازر فلسفه و علت آوارگی قوم بنی اسرائیل در میان سایر اقوام جهان را آشنا کردن سایر اقوام با آیین یهود و در نتیجۀ زمینه سازی برای گرویدن آنها به یهودیت می داند. در کتاب اشعیای نبی نیز از الحاق غریبه ها به خاندان یعقوب سخن رفته است. در مقابل، افرادی نظیر هلبو غریبه ها را همانند مرض گری به حال بنی اسرائیل مضر می دانند. برخی نیز واژه دشمن را که در آیه ٤ باب 23 سفر خروج آمده بر تازه یهودیان اطلاق کرده اند.
 
کوتاه سخن آنکه، نظرات حاخام ها دربارۀ غریبه ها یا تازه یهودیان یکسان نیست. در حالی که برخی از آنها از برابری تازه یهودیان با یهودیان مادرزاد سخن گفته اند، جمعی دیگر، هرچند صرفا در پاره ای از موارد، میان آن دو فرق قائل اند.
 
منبع :
 رویکرد یهودیت به ادیان دیگر، رضا گندمی نصر آبادی  ، انتشاران دانشگاه ومذاهب ، قم 1394 شمسی
 

  بیشتر بخوانید :
  ادعای جهان شمولی ادیان
  تکثیر ادیان
  باز خوانی نقش دین در توسعه