هویت و نژاد خزرها
گرچه بسیاری از یهودیان به دین خود پای بند نیستند، اما این احساس یا توهم را دارند که از بقیه جدا هستند. القای ملیت کاذب دو هزار سال است که آنها را به انزوا کشانده است. یهودیان بعد از ویرانی بیت المقدس زبان و فرهنگ خاص خود را از دست دادند.
قوم خزران با اسباط دوازده گانه از مقطعی به سر یهودیت را به عنوان دین خود برگزیده اند.
چکیده:
گرچه بسیاری از یهودیان به دین خود پای بند نیستند، اما این احساس یا توهم را دارند که از بقیه جدا هستند. القای ملیت کاذب دو هزار سال است که آنها را به انزوا کشانده است. یهودیان بعد از ویرانی بیت المقدس زبان و فرهنگ خاص خود را از دست دادند.
تعداد کلمات: 1208کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
گرچه بسیاری از یهودیان به دین خود پای بند نیستند، اما این احساس یا توهم را دارند که از بقیه جدا هستند. القای ملیت کاذب دو هزار سال است که آنها را به انزوا کشانده است. یهودیان بعد از ویرانی بیت المقدس زبان و فرهنگ خاص خود را از دست دادند.
تعداد کلمات: 1208کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
نویسنده: رضا گندمی نصر آبادی
دربارۀ خزرها کتاب های بسیاری وجود دارد که از این میان دو کتاب به زبان فارسی ترجمه شده است؛ یکی کتاب تاریخ خزران از پیدایش تا انقراض نوشتۀ د. م. دانلپ است که به موضوعات فراوانی از جمله نحوه یهودی شدن خزرها به تفصیل پرداخته است. کتاب دوم کتاب خزروان نوشته آرتور کستلر است. او به عنوان یک یهودی، با استناد به واقعیت های تاریخی، تفسیر عرقی و نژادی از برگزیدگی را رد می کند، و ثابت می کند که قوم خزران با اسباط دوازده گانه بیگانه بوده اند و از مقطعی به سر یهودیت را به عنوان دین خود برگزیده اند.
آنها در اصل ترک تبار بوده اند و نیایشان به یافث می رسد نه سام. از نظر کستلر، بر مبنای حقوقی، یعنی تصمیم ١٩٤٧ سازمان ملل متحد و بدون توسل به سوابق تاریخی و نژادی، می توان از موجودیت اسرائیل دفاع کرد. یگانه چیزی که یهودی را از غیریهودی متمایز می کند مذهب و دین است. گرچه بسیاری از یهودیان به دین خود پای بند نیستند، اما این احساس یا توهم را دارند که از بقیه جدا هستند. القای ملیت کاذب دو هزار سال است که آنها را به انزوا کشانده است. یهودیان بعد از ویرانی بیت المقدس زبان و فرهنگ خاص خود را از دست دادند. حتی پیش از آغاز مسیحیت زبان عبری جای خود را به زبان آرامی داد. دانشمندان یهودی آثار خود را به عربی، اگلیسی و دیگر زبان ها می نوشتند. در برخی از جوامع یهودی زبان های ویژه ییدایش و لادینو به وجود آمد، آثار خلق شده به این دو زبان چندان قابل ملاحظه نیست. آثار هنری، فلسفی و علمی یهودیان در قالب مشارکت در فرهنگ ها و اقوام مختلف است و می توان آنها را میراث یهودی به حساب آورد . در حال حاضر، هیچ گونه سنت مشترکی در میان یهویان وجود ندارد. از نگاه روشنفکران، اندیشه قوم برگزیده که مبنای اعتقادات یهودیان ارتدوکس است باید کنار گذاشته شود و پیام عهد عتیق، که هماند باور به وحدانیت خدا و تعالیم و احکام انبیا و جزء، میراث مشترک یهودیان و غیریهودیان است، جایگزین آن شود.
بیشتر بخوانید : بنیادگرایی دینی
کشور خزران، سرزمین مردمی از تبار ترکان، موضع استراتژیکی در مدخل حیاتی میان دریای سیاه و دریای مازندران داثست. پروفسور دانلپ، استاد دانشگاه کلمبیا، از صاحب نظران مبرز در تاریخ خزران است. به نظر او، یهودیان بعد از انقراض امپراطوری خزرها در اواخر قرون وسطا به کریمه، اوکراین، مجارستان، لیتوانی و به طور کلی به اروپای شرقی مهاجرت کردند. معمولا این یهودیان پیرو فرقه قرائیم بودند. پولیاک استاد تاریخ قرون وسطا در دانشگاه تل آویو در ١٩٤٤ کتابی به نام خزران به زبان عبری منتشر کرد. او از سرسخت ترین طرفداران فرضیه خزری تبار بودن یهودیان اسرائیل است. پولیاک یهودیان خزر را هسته مراکز وسیع یهودی در اروپای شرقی می داند. به نظر او، یهودیان ساکن در آمریکا و اسرائیل که اکثریت یهودیان جهان را تشکیل می دهند، از اخلاف آنها هستند. پولیاک این مطالب را وقتی نوشت که خبری از پدیده قتل عام یهودیان اروپای شرقی نبود. بنابراین ، یهودیان ساکن در اسرائیل اهل خزر هستند و از نواحی ولگا و قفقاز آمده اند، نه از اردن و کنعان. قرابت آنها با قبایل هون، اویغور و مجار بیشتر است تا ذریۀ ابراهیم. بنابراین واژه «آنتی سمیتیسم» (ضدسامی بودن) معنای خود را از دست می دهد. این اصطلاح بر اثر سوء تفاهمی است که یهودیان و غیر یهودیان هر دو در آن شریکاند.
البته داستان فوق برگفته از قصۀ الست است. بولان در نجوای خود با خدا می گوید: خدایا، تو آگاهی که مردم ما بت پرست اند و من نمی توانم چنین دعوی ای داشته باشم. از نامه یوسف چنین بر می آید که پشت کردن بولان به بت پرستی و روی آوردن او به توحد زمیه پذیرش یکی از سه دین ابراهیمی را فراهم کرد. پادشاه بیزآنس و حاکم مسلمانان رسولانی را همراه هدایایی به سوی او فرستادند. اما از آنجا که بولان فرد عاقلی بود کسانی را به دنبال عالم زیرکی از یهودیان فرستاد و مناظره یا میزگردی ترتیب داد. مجموعه بحث های بی حاصلی صورت گرفت، در نتیجه شاه به مدت سه روز مناظره را تعطیل کرد و هر یک از طرفین به چادرهای خود رفتند. پس از سه روز پادشاه دست به حیله ای زد و هر یک را جداگانه طلبید.
در 929 م عبدالرحمن سوم، خلیفۀ اموی، خلافت غربی اسلامی را بیان گذاری کرد. قرطبه، پایتخت خلافت، مرکز فرهگی اروپا به شمار می آمد. حسدای بن شپروت، وزیر یهودی خلیفه اموی قرطبه بود که با یوسف شده پادشاه خزران مکاتباتی داشت. حسدای نخستین بار از زبان بازرگانان خرآسانی از وجود کشور مستقل یهودی آگاه شد. از این رو تصمیم گرفت نامه ای به پادشاه خزرها بفرستد. در نامۀ حسدای پرسش هایی دربارۀ کشور، مردم و نوع حکومت و اینکه یوسف از کدام سبط است مطرح شده است. یوسف در پاسخ به حسدای نسب نامه ای ارائه می کند که به اسباط برنمی گردد. یوسف داستان تغییر آیین نیاکان خود را این گونه توضیح می دهد. بولان از جهانگشایان بزرگ بود که جادوگران و بت پرستان را از کشور خود بیرون کرد. در عالم رویا فرشتهای بر بولان پدیدار شد و او را به پرستش خدای یگانه فرا خواند و وعده داد که اگر وی چنان کند او نیز «ذریۀ بولان را برکت دهد و زیاد گرداند و دشمنانشان را به دست او اسیر سازد و دولت او را تا ابد جاوید دارد».
البته داستان فوق برگفته از قصۀ الست است. بولان در نجوای خود با خدا می گوید: خدایا، تو آگاهی که مردم ما بت پرست اند و من نمی توانم چنین دعوی ای داشته باشم. از نامه یوسف چنین بر می آید که پشت کردن بولان به بت پرستی و روی آوردن او به توحد زمیه پذیرش یکی از سه دین ابراهیمی را فراهم کرد. پادشاه بیزآنس و حاکم مسلمانان رسولانی را همراه هدایایی به سوی او فرستادند. اما از آنجا که بولان فرد عاقلی بود کسانی را به دنبال عالم زیرکی از یهودیان فرستاد و مناظره یا میزگردی ترتیب داد. مجموعه بحث های بی حاصلی صورت گرفت، در نتیجه شاه به مدت سه روز مناظره را تعطیل کرد و هر یک از طرفین به چادرهای خود رفتند. پس از سه روز پادشاه دست به حیله ای زد و هر یک را جداگانه طلبید. وی از فرد مسیحی پرسید از میان اسلام و یهودیت کدام به حقیقت نزدیک تر است، و او گفت یهودیت. پادشاه از فرد مسلمان نیز همین را پرسید و همان پاسخ را شنید، و به این ترتیب یهودی بی طرف برنده شد.
حسدای در ابتدای نامه از رفاه حال یهودیان اندلس و پادشاه عادل آن و در پایان نامه از تلخی دربدری و تبعید سخن گفت. او ازکوشش هایی که برای برقراری ارتباط با یوسف شده به عمل آورده یاد می کند. یوسف در پاسخ می گوید مملکت یهود کذب ادعای کسانی را که می گویند عصای یهودا برای همیشه از دست یهودیان خارج شده و یهودیان دیگر جایی برای ایجاد حکومتی از خود ندارند بر ملا کرده است. او نسب نامه خود را به توجرمه، نوه یافث، می رساند که نیای قوم ترک است. توجرمه ده پسر داشت. پسر هفتم وی خزر بود که وی خود را از نسل او می داند. طبق پاسخ یوسف، دو نسل پس از بولان اصلاحاتی در یهودیت آنجا به عمل آمد، چرا که در میان خزرها تفکر قرائیمی حکم فرما بود و آنها فقط به تورات معتقد بودند، در حالی که از پاسخ یوسف چنین برمی آید که میشنا و تلمود نیز به عنوان منبع تعلیمات دینی جایی برای خود دست و پا کردند. بنابراین، یهودی شدن خزرها امری تدریجی بوده که ملاحظات سیاسی در آغاز آن مؤثر افتاده است. کم کم این احساسات در اعماق وجود آنها راه یافت و در دورۀ ضعف حکومت به نوعی انتظار فرج و روحیه مسیحاطلبی انجامید.
منبع :
رویکرد یهودیت به ادیان دیگر، رضا گندمی نصر آبادی ، انتشاران دانشگاه ومذاهب ، قم 1394 شمسی
البته داستان فوق برگفته از قصۀ الست است. بولان در نجوای خود با خدا می گوید: خدایا، تو آگاهی که مردم ما بت پرست اند و من نمی توانم چنین دعوی ای داشته باشم. از نامه یوسف چنین بر می آید که پشت کردن بولان به بت پرستی و روی آوردن او به توحد زمیه پذیرش یکی از سه دین ابراهیمی را فراهم کرد. پادشاه بیزآنس و حاکم مسلمانان رسولانی را همراه هدایایی به سوی او فرستادند. اما از آنجا که بولان فرد عاقلی بود کسانی را به دنبال عالم زیرکی از یهودیان فرستاد و مناظره یا میزگردی ترتیب داد. مجموعه بحث های بی حاصلی صورت گرفت، در نتیجه شاه به مدت سه روز مناظره را تعطیل کرد و هر یک از طرفین به چادرهای خود رفتند. پس از سه روز پادشاه دست به حیله ای زد و هر یک را جداگانه طلبید.
در 929 م عبدالرحمن سوم، خلیفۀ اموی، خلافت غربی اسلامی را بیان گذاری کرد. قرطبه، پایتخت خلافت، مرکز فرهگی اروپا به شمار می آمد. حسدای بن شپروت، وزیر یهودی خلیفه اموی قرطبه بود که با یوسف شده پادشاه خزران مکاتباتی داشت. حسدای نخستین بار از زبان بازرگانان خرآسانی از وجود کشور مستقل یهودی آگاه شد. از این رو تصمیم گرفت نامه ای به پادشاه خزرها بفرستد. در نامۀ حسدای پرسش هایی دربارۀ کشور، مردم و نوع حکومت و اینکه یوسف از کدام سبط است مطرح شده است. یوسف در پاسخ به حسدای نسب نامه ای ارائه می کند که به اسباط برنمی گردد. یوسف داستان تغییر آیین نیاکان خود را این گونه توضیح می دهد. بولان از جهانگشایان بزرگ بود که جادوگران و بت پرستان را از کشور خود بیرون کرد. در عالم رویا فرشتهای بر بولان پدیدار شد و او را به پرستش خدای یگانه فرا خواند و وعده داد که اگر وی چنان کند او نیز «ذریۀ بولان را برکت دهد و زیاد گرداند و دشمنانشان را به دست او اسیر سازد و دولت او را تا ابد جاوید دارد».
البته داستان فوق برگفته از قصۀ الست است. بولان در نجوای خود با خدا می گوید: خدایا، تو آگاهی که مردم ما بت پرست اند و من نمی توانم چنین دعوی ای داشته باشم. از نامه یوسف چنین بر می آید که پشت کردن بولان به بت پرستی و روی آوردن او به توحد زمیه پذیرش یکی از سه دین ابراهیمی را فراهم کرد. پادشاه بیزآنس و حاکم مسلمانان رسولانی را همراه هدایایی به سوی او فرستادند. اما از آنجا که بولان فرد عاقلی بود کسانی را به دنبال عالم زیرکی از یهودیان فرستاد و مناظره یا میزگردی ترتیب داد. مجموعه بحث های بی حاصلی صورت گرفت، در نتیجه شاه به مدت سه روز مناظره را تعطیل کرد و هر یک از طرفین به چادرهای خود رفتند. پس از سه روز پادشاه دست به حیله ای زد و هر یک را جداگانه طلبید. وی از فرد مسیحی پرسید از میان اسلام و یهودیت کدام به حقیقت نزدیک تر است، و او گفت یهودیت. پادشاه از فرد مسلمان نیز همین را پرسید و همان پاسخ را شنید، و به این ترتیب یهودی بی طرف برنده شد.
حسدای در ابتدای نامه از رفاه حال یهودیان اندلس و پادشاه عادل آن و در پایان نامه از تلخی دربدری و تبعید سخن گفت. او ازکوشش هایی که برای برقراری ارتباط با یوسف شده به عمل آورده یاد می کند. یوسف در پاسخ می گوید مملکت یهود کذب ادعای کسانی را که می گویند عصای یهودا برای همیشه از دست یهودیان خارج شده و یهودیان دیگر جایی برای ایجاد حکومتی از خود ندارند بر ملا کرده است. او نسب نامه خود را به توجرمه، نوه یافث، می رساند که نیای قوم ترک است. توجرمه ده پسر داشت. پسر هفتم وی خزر بود که وی خود را از نسل او می داند. طبق پاسخ یوسف، دو نسل پس از بولان اصلاحاتی در یهودیت آنجا به عمل آمد، چرا که در میان خزرها تفکر قرائیمی حکم فرما بود و آنها فقط به تورات معتقد بودند، در حالی که از پاسخ یوسف چنین برمی آید که میشنا و تلمود نیز به عنوان منبع تعلیمات دینی جایی برای خود دست و پا کردند. بنابراین، یهودی شدن خزرها امری تدریجی بوده که ملاحظات سیاسی در آغاز آن مؤثر افتاده است. کم کم این احساسات در اعماق وجود آنها راه یافت و در دورۀ ضعف حکومت به نوعی انتظار فرج و روحیه مسیحاطلبی انجامید.
منبع :
رویکرد یهودیت به ادیان دیگر، رضا گندمی نصر آبادی ، انتشاران دانشگاه ومذاهب ، قم 1394 شمسی
بیشتر بخوانید :
ادعای جهان شمولی ادیان
تکثیر ادیان
باز خوانی نقش دین در توسعه
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}