«تزکیه نفس» صرفا پاکیزه کردن نیست، بلکه پاکیزه کردنى است که مستلزم رشد  نمو هم هست.
چکیده
«قرآن» آنچه را که مربوط به پاکیزه کردن نفس و دور کردن انواع آلودگیها از نفس باشد «تزکیه نفس» مى ‏نامد، خداوند در سوره «شمس» پس از یازده سوگند متوالی، به مسئله «تزکیه و تصفیه نفس» سفارش کرده و لذا می توان گفت: انسان اگر بخواهد رستگار شود باید باطن و نفس خود را تزکیه کند.
تعداد کلمات: 1594/ تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه.
 
نویسنده: حمید حنائی نژاد
 

«زَکّى» از «تزکیه» است و «تزکیه» با «زکات» یک ریشه دارد. معمولا براى این کلمه دو معنى ذکر مى ‏کنند ولى ظاهر این است که این دو معنى هر دو به یک معنى برمى‏ گردد. معنى اول «تزکیه» تصفیه کردن و پاک و پاکیزه کردن است، مثل تطهیر، و وقتى مى‏ گویند «تزکیه نفس» مقصودشان صیقل دادن نفس و پاکیزه کردن نفس از آلودگیهاست. تزکیه، هم مشتمل بر معنى پاکیزه کردن است و هم مشتمل بر معنى نمو دادن.
معنى دیگر «تزکیه» تَنْمیه یعنى نموّ دادن و رشد دادن است؛... پس معنى دوم «تزکیه نفس» رشد دادن، تکامل بخشیدن و از نقص به کمال بردن نفس است. این دو معنى، مختلف است ولى در بعضى موارد تقریبا لازم و ملزوم یکدیگرند. اگر شما پاکیزه کردن را به یک جماد نسبت بدهید، [یعنى پاکیزه کردن یک جماد] این معنى مغایر با رشد و نمو است، مثل این که مى ‏گوییم «تطهیر لباس». در مورد لباس یا بدن، تزکیه گفتن غلط است. اما در موجودات زنده و روینده که در مسیر رشد و تکامل‏ اند، آنچه که براى آنها آلودگى و بر ضد و منافى طبیعتشان شمرده مى‏ شود، همان چیزهایى است که مانع رشد آنها هم هست... پس در موجود زنده پاکیزه کردن مساوى است با رشد دادن؛ چون پاکیزه کردن یعنى مانع رشد را بر طرف کردن، و بر طرف کردن مانع رشد، امرى است که در ذات خودش رویاننده و رشد و نمو دهنده است. پس معنى «تزکیه نفس» صرفا پاکیزه کردن نیست، بلکه پاکیزه کردنى است که مستلزم رشد و نمو هم هست. علتْ این است که نفس و روح انسان یک موجود زنده است و در ابتدا موجود ضعیفى است و تدریجا رو به کمال مى‏ رود. هر چه نفس در علم و عمل پیشروى کند کامل‏تر مى‏ شود.(‏مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (آشنایى با قرآن(10 - 14))، ج28، صص 575-576 با تلخیص).

مهمترین و کاربردی ترین راههای مطالعه آیات انفسى که در قرآن به آن اشاره شده، راه «تزکیه‏ و تصفیه نفس» است.
یکی از مهمترین و کاربردی ترین راههای مطالعه آیات انفسى، راه تزکیه‏ و تصفیه نفس‏، و تعمّق و تفکّر در نفس و خصوصیات آن به طور خاص است. دلیل اهمیت «تزکیه نفس» نیز بخاطر شناخت مستقیم و بدون واسطه نفس است. زبده‏ ترین عارفان اسلامى محکم‏ترین برهانهاى خویش را به اقرار و اعتراف خود از قرآن مجید الهام گرفته ‏اند. لذا در این مقاله نیز بحث «تزکیه نفس» را با استفاده و الهام از سوره­ ی مبارکه­ ی شمس آغاز می کنم در آنجایی که می فرماید:
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها».[1] یعنی: «(قسم به این آیات الهى) که هر کس نفس ناطقه خود را از گناه و بدکارى پاک و منزه سازد به یقین (در دو عالم) رستگار خواهد بود».(الهی قمشه ای، مهدی، ترجمه قرآن، 1380ش، ص 595).

اگر از طریق «تزکیه‏ و تصفیه نفس‏»، به «معرفة اللّه» دست یابیم، شناخت خداوند متعال هم شناخت مستقیم و بلا واسطه خواهد بود.
استاد شهید مرتضی مطهری (ره) در اهمیت مسئله «تزکیه نفس» و دستیابی به شناخت پروردگار از این طریق می نویسد:
تنها موجودى که آگاهى ما از او آگاهى مستقیم و بلاواسطه است نه از راه آثار و نشانه ‏ها، نفس خود ماست.
تنها موجودى که آگاهى ما از او آگاهى مستقیم و بلاواسطه است نه از راه آثار و نشانه ‏ها، نفس خود ماست، وگرنه آگاهى ما از هر موجود دیگر از طریق آیه‏ ها و نشانه‏ هاست؛ حتّى وجود عینى خود آن آیه‏ ها و نشانه‏ ها نیز از طریق آیه‏ ها و نشانه ‏هاى آنها در ذهن ما بازیافته مى ‏شوند. آرى، اگر از طریق تزکیه‏ و تصفیه نفس‏، به معرفة اللّه دست یابیم، شناخت خداوند متعال هم شناخت مستقیم و بلا واسطه خواهد بود. شگفتا که پس از بررسى کامل به این نتیجه مى‏ رسیم که همواره شناخت ما از جهان بیرون شناخت غیر مستقیم است، و شناخت مستقیم و بلا واسطه منحصر است به معرفة النّفس و معرفة اللّه‏.(مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (جهان‏ بینى الهى و جهان ‏بینى مادى)، ج3، صص 45-46).
 

بیشتر بخوانید: یکی از مکانیزمهای شناخت عرفانی، «تزکیه نفس» است.


اثر تزکیه‏ نفس این است که فضا را براى عقل صاف‏تر مى‏ کند. ولى نقش تزکیه نفس تنها این نیست، خود قلب هم به انسان الهام مى‏ کند. و اما پرسیده ‏اند مکانیزمش چیست؟ سؤال خوبى است. فقط به عنوان یادآورى نکته‏ اى را عرض مى‏ کنم:
یکى از مسائل بسیار ظریف و یک نوع روان‏شناسى بسیار عالى و لطیف، نوعى اخلاق به اصطلاح امروز دینامیک است که عُرفا این نوع اخلاق را به نام «سیر و سلوک» ذکر کرده ‏اند و این همان مکانیزمى است که آقایان مى‏ خواهند بدانند و فوق‏ العاده با ارزش است...آنجا که عرفا با یک نوع- به قول اقبال لاهورى- «تجربه درونى» (که تعبیرى بسیار عالى است) مکانیزم پیشرفت کار قلب و دل را به عنوان «منازل و مراحل» بیان کرده‏ اند... فلاسفه چنین خیال کرده‏ اند که نفس و روح انسان موجودى است که مجموعه فضائل باید در آن وجود داشته باشد. ولى آنها (عرفا) گفته ‏اند مسأله این‏طور نیست؛ تو مانند یک نهال در حال حرکت و تحوّل هستى، دارى [مسیرى را] منزل بعد از منزل طى مى‏ کنى؛ اگر مى‏ خواهى مراحل انسانیت را طى کنى باید از منزل اول شروع کنى... مثلًا اولین منزل تو «یقظه» (بیدارى و آگاهى) است، منزل دوم تو «توبه» است، منزل سوم «انابه» است، منزل چهارم «تفکر» و منزل پنجم «محاسبه» است. همین طور منزل به منزل بیان مى‏ کنند و انسان را تا آنجایى که خودشان معتقدند مى ‏برند. بنابراین در پاسخ به این سؤال که آیا [شناخت عرفانى‏] مکانیزمى دارد یا نه، باید گفت: مکانیزم بسیار عالى دارد. اینها جزء نفایس و ذخایر معارف دنیاى اسلام است‏.(مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (مسئله شناخت)، ج13، صص 389-390).

علامت نفس تزکیه شده و نفس تزکیه نشده. هرگاه نفس از مقام تزکیه برخوردار شود خاطره‏ هاى پسندیده خواهد داشت و نشان این‏گونه خاطرات آن است که در دل خود احساس راحتى و اطمینان خاطر مى‏ نماید و از ایمنى کامل در خود بهره ‏ور مى‏ گردد و هرگاه نفس تزکیه نشده باشد نفس مذموم و ناپسند است و علامت آن است که در دل خود احساس ناراحتى و در سینه ‏اش احساس تنگى می نماید.
هرگاه نفس از مقام تزکیه برخوردار شود خاطره‏ هاى پسندیده خواهد داشت و نشان این‏گونه خاطرات آن است که در دل خود احساس راحتى و اطمینان خاطر مى‏ نماید و از ایمنى کامل در خود بهره ‏ور مى‏ گردد و هرگاه نفس تزکیه نشده باشد نفس مذموم و ناپسند است و علامت آن است که در دل خود احساس ناراحتى و در سینه ‏اش احساس تنگى و در اعضاء و جوارحش احساس دردمندى و در باطن خود احساس بیمناکى مى‏ نماید و نفس بیمناک همواره با منکرات و ناراحتیها بسر مى‏ برد و کودکى را ماند که هرگاه تخم مرغ یا سوزنى را سرقت نماید به شدت بیمناک است و از سرانجام کار خود هراسان است و صاحب چنان نفسى به پایه‏ اى از بیچارگى رسیده که گویا دنیا و آخرت و موجودات آنها را معترض علیه خود مشاهده مى‏ کند.(نجم الدین کبری، ساعدی خراسانی ،فوائح الجمال و فواتح الجلال(ترجمه)، 1368ش، ص 92).

تمثیل حجاب بین عالم دنیا با عالم قیامت به دیواری طولانى‏  و عبور از این دیوار با «تزکیه نفس».  همه باید وارد عالم برزخ گردند. اگر انسان در اثر تعلیمات الهیّه و متابعت از دستورات خدا، «تزکیه نفس» کرد و به مقام طهارت رسید و سرّش را پاک کرد، بطورى که بتواند موجودات عالم ملکوت را در اینجا ببیند؛ او همینطورى که در این مسجد نشسته است یکسره به سراغ دیوار می رود، و دیوار را با کلنگى و با چکّشى می زند، می زند، می زند تا بالاخره آن را سوراخ می کند، و کم کم سوراخ را توسعه می دهد بطورى که بتواند از داخل آن وارد باغ شود...در این دنیاست، و لیکن به برزخ رسیده است. و راهش، راه مجاهده با نفس است...
شما می دانید مثلًا ما فعلًا که اینجا نشسته‏ ایم محلّى است، مسجدى است. فرض کنید: در پشت این محلّ و این مسجد یک باغ‏ است آن‏طور که براى ما از باغهاى برزخى شرح داده ‏اند؛ از بهشت برزخى یا جهنّم برزخى. و این دیوار، دیوارى است طولانى، یعنى این دیوار که بین ما و این باغ و یا این گُلخَن و جهنّم فاصله دارد طولانى است. به ما می گویند: شما باید از اینجا حرکت کنید و بروید در آن باغ! و این سیرى است که تمام افراد بشر بدون استثناء باید بکنند؛ همه باید وارد عالم برزخ گردند. اگر انسان در اثر تعلیمات الهیّه و متابعت از دستورات خدا، «تزکیه نفس» کرد و به مقام طهارت رسید و سرّش را پاک کرد، بطورى که بتواند موجودات عالم ملکوت را در اینجا ببیند؛ او همینطورى که در این مسجد نشسته است یکسره به سراغ دیوار می رود، و دیوار را با کلنگى و با چکّشى می زند، می زند، می زند تا بالاخره آن را سوراخ می کند، و کم کم سوراخ را توسعه می دهد بطورى که بتواند از داخل آن وارد باغ شود...در این دنیاست، و لیکن به برزخ رسیده است. و راهش، راه مجاهده با نفس است... امّا راجع به قیامت نیز مطلب از همین قرار است. فرض کنید آن کسانى که وارد برزخ شده ‏اند، پشت آنها باز هم باغى است به نام قیامت، به نام تجلّیات نفس؛ ولى باز هم بین آن باغ و بین این باغ برزخى، دیوارى فاصله است. اگر آن کسانى که در عالم مثال وارد شده ‏اند بتوانند با «تزکیه نفس» و مجاهده با نفس امّاره (قَدْ أَفْلَحَ‏ مَنْ زَکَّاها) خود را از لَوث عالم صورت پاک کنند و سرّ خود را تطهیر نمایند، و غیر خدا را در عالم وجود خود داخل نکنند و تمام کارها و افکار و حرکات و سکنات آنها طبق امر خدا باشد، آن حجاب قیامتى هم از جلوى چشم آنها برداشته می شود، و با اینکه در دنیا هستند و روى زمین طبع و عالم زمان زیست مى‏ کنند، از برزخ وارد عالم نفس و قیامت شده و آن بهشت‏ هائى که در عالم قیامت وعده داده شده است همه در نزد آنان حاضر و مشهود است.( علامه تهرانی، سید محمد حسین، معاد شناسی، ج5، صص 151-155 با تلخیص).


پی نوشت: 
[1]. الشمس: 9.

منابع:
1 - الهی قمشه ای، مهدی، ترجمه قرآن، ایران، قم، انتشارات فاطمة الزهرا، 1380ش، چاپ دوم.
2 - مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، انتشارات صدرا، تهران – قم، 1377، چاپ هشتم.
3 - نجم الدین کبری، ساعدی خراسانی ،فوائح الجمال و فواتح الجلال(ترجمه)، ایران، تهران، انتشارات مروی، 1368ش، چاپ اول.
4 - علامه تهرانی، سید محمد حسین، معاد شناسی، ایران، مشهد، انتشارات ملکوت نور قرآن، 1423ق، چاپ یازدهم.