رسانه‌ها و روش‌های تأثیرگذاری بر افکار عمومی(بخش دوم)
چکیده
هدف اصلی رسانه ها مدیریت افکار عمومی است. رسانه ها برای رسیدن به این هدف از ابزارهای متعددی بهره می برند . یکی از این ابزارها اقناع است . ما در این مقاله به روشهای اقناع می پردازیم؛ چراکه اقناع رمز کلیدی موفقیت رسانه است.

تعداد کلمات:1335  زمان مطالعه: 7دقیقه
 
نویسنده: رضیه برجیان

اهمیت رسانه

پیچیدگی ، گستردگی و تنوع اندیشه و محصول که از ویژگی های طبیعی جوامع امروزی است، آگاهی از اهمیت تبلیغات را به ضرورت اجتماعی تبدیل کرده است، انچنان که گویی تصور جهان بدون تبلیغات ناممکن است. آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا در سال 1955 اعلام کرد : بزرگترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسان ها. [1]
این جنگ فراگیر اصولی دارد ساده اما دقیق. اصولی که با دانستن آن می توان اهداف حریف را پیش بینی کرد و به مسیر خویش رفت نه مسیر دشمن. وسایل ارتباط جمعی ابزارهایی هستند برای تسخیر و کنترل ذهنها. وسایل ارتباط جمعی در واقع به هر وسیله ای که توانایی انتقال پیام های حسی یا اندیشه ای را به تعداد زیادی از افراد به صورت همزمان دارد، اطلاق می شود. امروزه رادیو، تلویزیون ،سینما ، مطبوعات ، صفحات موسیقی، فضای مجازی وسایل ارتباط جمعی با تاثیر بالا هستند[2] که لازم است نحوه تعامل خود را با آنها مدیریت کنیم تا به وسیله آنها مدیریت نشویم.
قدرت تلویزیون و دیگر وسایل ارتباط جمعی به انحای مختلف از تلفیق فن آوری و فرهنگ نشات می گیرد و پس از آن فضا و جایگاهی را اشغال می کند و شرایطی را فراهم می سازد که در فرآیند تماشا موضوع به شکلی یک جانبه در قالب درک بیننده جای می گیرد[3]. رسانه ها برای ایجاد این تاثیر از ابزارهای متفاوتی چون اقناع حسی-عقلی مخاطب بهره می برند. رسانه ها با خلق دنیای ذهنی ؛ منطقی و وهمی و بازآفرینی پارادیم ها نوع نگاه انسان به زندگی خویش، انتظارات و خواسته های او را تغییر می دهند .[4] ما در این مقاله به روشهای اقناع می پردازیم؛ چراکه اقناع رمز کلیدی موفقیت رسانه است.


آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا در سال 1955 اعلام کرد : بزرگترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسان ها.

انواع اقناع

اقناع فرآیندی است که در آن می‌کوشیم تا نگرش دیگران را تغییر دهیم نگرش‌ها ارزیابی‌های پایدار از جنبه‌های مختلف دنیای اطراف ما هستند که شامل تداعی موضوع نگرش و ارزیابی‌های مرتبط با آن می‌شود بنا به تعریف نگرش‌ها آمادگی برای پاسخ‌دهی و واکنش را نسبت به محرک‌های محیطی فراهم می‌کنند ازآنجاکه این پاسخ‌ها دربردارنده درجاتی از عناصر شناختی عاطفی و رفتاری هستند؛ بنابراین هرگونه تغییر در نگرش که در نتیجه متقاعدسازی پدید می‌آید به ضرورت مستلزم دست‌کاری و تحول در این عناصر خواهد بود. در فرآیند متقاعدسازی هرگونه تغییر نگرش یا از طریق پردازش دقیق اطلاعات مرتبط با موضوع نگرش میسر است یا به شیوه‌ای تقریباً خودانگیخته انجام می‌شود که براساس آن آدمی به نشانه‌های ظاهری متقاعدکننده پاسخ می‌دهد و در نتیجه نگرش خود را عوض می‌کند.
اکنون به برخی از روش‌های اقناع می‌پردازیم:

 
روش ترغیب
یکی از روش‌های اقناع ترغیب است. ترغیب یک فرآیند دو سویه است که در آن هر دو طرف به یک پیام-رویداد نزدیک می‌شوند و از آن برای پاسخگویی به نیازهایشان استفاده می‌کنند. این مخاطب فعال است که ترغیب‌کننده‌ای را می‌جوید که به نیازهای او پاسخ می‌گوید.
ترغیب خود نیز انواعی دارد:
  1. ترغیب آموزشی
  2. ترغیب تقویتی (یادآوری و تشویق)
  3. ترغیب متغیر: در ترغیب متغیر پاسخ در حال تغییر است به همین دلیل این دشوارترین شیوه ترغیب است؛ زیرا بدین مسئله می‌پردازد که افراد می‌خواهند از نگرشی به نگرش دیگر از وضعیت خنثی به وضعیتی با نگرش مثبت یا منفی به تغییر رفتار یا اتخاذ رفتاری جدید انتقال یابند.
افراد نسبت به تغییر تمایل ندارند یا اکراه دارند؛ بنابراین برای متقاعد کردن آن‌ها جهت انجام این مهم ترغیب‌کننده ناچار است تغییر را به چیزی پیوند دهد که در آن ترغیب شونده از پیش به آن عقیده داشته است. این وسیله تکیه‌گاه یا لنگر نامیده می‌شود زیرا قبلاً توسط ترغیب شونده پذیرفته‌شده است و برای پیوند با نگرش‌ها یا رفتارهای جدید مورداستفاده قرار خواهند گرفت. یک لنگر نقطه آغازی است برای تغییر؛ زیرا چیزی را عرضه می‌کند که قبلاً به گونه گسترده و ژرف توسط ترغیب شوندگان بالقوه پذیرفته‌شده است. لنگرها ممکن است اعتقادات، ارزش‌ها، نگرش‌ها و هنجارهای گروهی باشند.
ترغیب و تبلیغ هر دو گرایش دارند که پیام‌هایی تکراری را تولید یا بازتولید یا تشدید کنند. به‌عبارت‌دیگر گیرندگان موضوع پیام‌ها را که از یک قدرت خارجی متفاوت از آن‌ها بر آن‌ها تحمیل می‌شود دریافت یا ادراک نمی‌کنند.
ترغیب و تبلیغ هر دو گرایش دارند که پیام‌هایی تکراری را تولید یا بازتولید یا تشدید کنند.
در عوض دریافت‌کنندگان اهرم‌ها یا لنگرهایی را درمی‌یابند که پیام‌ها به‌گونه‌ای بر مبنای آن‌ها قرارگرفته‌اند که گویی از درون آن‌ها بیرون می‌آیند یا نتیجه‌گیری می‌شوند.
ترغیب‌کننده کسی است که به نگرانی‌ها، تنش‌ها، آرزوها و امیدهای گیرنده اظهار وجود و امکان بروز می‌دهد؛ بنابراین مبلغ یا ترغیب‌کننده تمامی فاصله میان منبع و مخاطب را انکار می‌کند.

تبلیغ، احساسات مورد تبلیغ را فریاد می‌زند به همین نسبت در ترغیب باید میان ترغیب‌کننده و ترغیب شونده هویت‌سازی انجام گیرد آن‌ها در احساسات، مفاهیم، تصویرها و اندیشه‌های مشترکی با هم سهیم می‌شوند که سبب می‌شود تا احساس یکی بودن کنند.

روش استدلالی

روش استدلالی یکی از روش‌هایی است که برای اقناع از آن می‌توان بهره برد. این روش بهترین و مفیدترین روش است؛ زیرا اساس این روش را تعقل و تفکر تشکیل می‌دهد. تبلیغات استدلالی سبب رشد جامعه و ارتقای سطح فرهنگ ملی می‌شود این روش دو شرط مهم لازم دارد: نخست آرایش سطح دانش عمومی و کاهش بی‌سوادی و رشد فرهنگی چشمی و گوشی و دوم حقانیت پیامی که تبلیغ می‌شود. میزان موفقیت روش استدلالی در گروه به میزان سواد و معلومات و فرهنگ عمومی از یک‌سو و قدرت استدلال مبلغ از سوی دیگر رابطه دارد.

روش نفی و اثبات

یکی دیگر از روش‌های اقناع روش نفی و اثبات است. در این روش مبلغ سعی می‌کند همه شیوه‌های مشابه و پیام‌های رقیب را نفی و شیوه و پیام مطلوب خود را اثبات کند. البته هرچه دستگاه تبلیغاتی سعی کند کار نفی و اثبات را با دلایل قابل‌قبول‌تر و با لحن بی‌طرفانه‌تری عملی کند راندمان کار بیشتر خواهد شد.
در روش نفی و اثبات نفی همه پیام‌های رقیب زمینه اثبات پیام مطلوب است. درحالی‌که در روش استدلالی از اصول منطقی برای اثبات پیام استفاده می‌شود.
در روش نفی و اثبات نخست کار نفی پیام‌های رقیب صورت می‌گیرد تا زمینه روانی برای اثبات مطلوب پدیدار شود؛ حتی اگر منطق قوی و نیرومندی برای اثبات آن وجود نداشته باشد.

روش شرطی

شرطی‌سازی یکی از ابزارهای قدرتمند اقناع است که رسانه‌ها از آن بهره بسیار می‌گیرند. در این روش بر اثر مجاورت زمانی محرک شرطی و محرک غیرشرطی از طریق ردوبدل شدن امواج مغزی میان مراکز عصبی این دو پیوندی برقرار می‌شود که سبب می‌شود محرک شرطی مرکز مربوط به محرک غیرشرطی را برانگیزد.
در این روش پیام به یک عامل نامربوط مشروط شده به‌وسیله شرط نامربوط در جامعه تنفیذ می‌شود.
این‌ها برخی از روش‌هایی است که رسانه‌ها به کار می‌گیرند تا سبک زندگی مخاطبانشان را مطابق با سود سفارش‌دهندگان پیام‌های رسانه‌ای سامان دهند. این شیوه‌ها به نرمی و در مرور زمان تأثیر خویش را بر زندگی افراد می‌گذارند بنابراین تنها با رصد دقیق در بازه‌های زمانی چندماهه و چندساله روی علائقمان است که می‌توانیم تأثیر رسانه‌ها را در زندگی خویش احساس کنیم. این اولین گام مهم در عرصه مدیریت رابطه ما با رسانه‌هاست. گام دوم شناختن روش‌هایی است که باعث کاهش تأثیر رسانه‌ها بر علائق و افکار ما می‌شوند. گرچه نمی‌توان تأثیر رسانه‌ها را صفر کرد؛ اما با قدری تمرین می‌توانیم تأثیر رسانه‌ها را بر خودمان مدیریت کنیم و تصمیم بگیریم که می‌خواهیم طی استفاده از رسانه‌ها کدام‌یک از افکار و علائق خود را حفظ کنیم و با تغییر کدام‌یک مشکلی نداریم.
[5]

پی نوشت:


[1] .تبلیغات و فرهنگ،ص23.

[2] .آسیب شناسی وسایل ارتباط جمعی،ص11.

[3] . بازاندیشی درباره رسانه، دین و فرهنگ،ص99-100.

[4] . فرهنگ و رسانه های نوین،ص106.

[5] . مبانی ارتباط تبلیغ و اقناع،ص73-77و228.

منابع:
1. علی‌اصغر کیا رحمان سعیدی مبانی ارتباط تبلیغ و اقناع تهران، روزنامه ایران، مؤسسه انتشاراتی،1383.2. کشاورز، عیسی ، تبلیغات و فرهنگ ،تهران،سیته، 1390.
3. پیوند،محمد علی، آسیب شناسی وسایل ارتباط جمعی، تهران، انتخاب،1389.
4.استوارت . ام .ه.ورنات لاندبای، بازاندیشی درباره رسانه، دین و فرهنگ، مترجم: مسعود آریایی نیا، تهران، سروش،1382.
5. حسنی، محمد، فرهنگ و رسانه های نوین، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما ، قم، دفتر عقل، 1385.