روز همزیستی جهانی
تاریخ فرهنگی ایرانیان، نشانگر و مبین جشنهای بسیار است که در این میان، دو جشن از آنها اهمیت فراوان پیدا کرده، یکی از آنها جشن نوروز و دیگری جشن مهرگان است. نویسنده در این مقاله، به جایگاه جشن نوروز در میان مردم اشاره میکند و برای آن، کارکردی جهانی قائل است.
نوروز و اسطورههای آن در فرایند صلح و عدالت جهانی
چکیده:
تاریخ فرهنگی ایرانیان، نشانگر و مبین جشنهای بسیار است که در این میان، دو جشن از آنها اهمیت فراوان پیدا کرده، یکی از آنها جشن نوروز و دیگری جشن مهرگان است. نویسنده در این مقاله، به جایگاه جشن نوروز در میان مردم اشاره میکند و برای آن، کارکردی جهانی قائل است.
تعداد کلمات: 1775 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه
تاریخ فرهنگی ایرانیان، نشانگر و مبین جشنهای بسیار است که در این میان، دو جشن از آنها اهمیت فراوان پیدا کرده، یکی از آنها جشن نوروز و دیگری جشن مهرگان است. نویسنده در این مقاله، به جایگاه جشن نوروز در میان مردم اشاره میکند و برای آن، کارکردی جهانی قائل است.
تعداد کلمات: 1775 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه
نویسنده: ناصر تکمیل همایون
دربارهی جشن نوروز، جشن مهرگان و دیگر جشنهای ایرانی، هم متقدمان اندیشمند ایرانی چون ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه عن القرون الخالیه (بیرونی، 1386) و حکیم عمر خیام نیشابوری در نوروزنامه (خیام، 1392) و حکیم عمر خیام نیشابوری در نوروزنامه (خیام، 1392) و جز آن به تفصیل مطالبی به یادگار گذاشتهاند و هم از متجددان ایرانی و محققان خارجی در این باره پژوهشهایی فراهم آوردهاند که مورد استفاده دیگر پژوهشگران قرار گرفته است، از آن میان به کتاب باارزش استاد علی بلوکباشی با عنوان نوروز جشن نوزایی آفرینش (نک، بلوکباشی، 1389) باید اشاره کرد.
بر پایه تحقیقات فراهم آمده در برخورداری از مطالعات گستردهتر مردمشناسی و جامعه شناسی تاریخی، میتوان تمامی اعیاد و جشنهای مردم جهان از جمله جشنهای نوروز و مهرگان را همانند دیگر جشنهای ایرانی، با طبیعت و دگرگونیهای آن (سرما و گرما) و کشت و زرع و دامداری و دامپروری در پیوند مستقیم دانست و همه یادمانهای ارزشمند باقی مانده از آنها را مورد بررسی و تحلیل علمی قرار داد.
در ویژگیهای این جشنها به تعلقات اجتماعی فراگیر آنها، مسائل و معضلات و ساختارهای پردوام جامعه و اثرات نظم یافته و فهم طبیعت میتوان اشاره داشت، که در سرپایی و استمرار آنها نقش داشتهاند.
همآهنگ با ساماندهی طبیعت و جغرافیا یکایک آن جشنها جنبههای آیینی و اعتقادی پیدا کردهاند و مراسم برپایی آنها در پیوند با دیانت و باورهای سنت ساخته دیرپا و نقش قهرمانان اسطورهای و تاریخی صبغه و هویت ملی پیدا کردهاند و جشن پیروزمند نوروز، شاهد بسیار روشن این امر تاریخی و اجتماعی است و هنوز هم در جوامع ایران زمین، حیات سنتی و فرهنگی خود را بهترین صورت پایدار نگاه داشته است.
گذشتههای باستانی و تحولات تاریخی
ریشه شناخت اسطورههای جشن نوروز را به زمان «جم» پادشاه پیشدادیان رساندهاند و واژه جشن را از واژه اوستایی یسن (YASN) به یادگار دانستهاند که از نیایش و عبادت مزدایی حکایت دارد و واژه عربی عید نیز دارای همان معنای معنوی است که به عنوان روز شادی و انبساط به شمار آمده است، ناگفته نماند آنگاه که در زبان عربی واژه نیروز (برخاسته از واژه نوروز) به معنای جشن و گردهمآییهای نشاطانگیز شده است.
«جم سیر عالم میکرد. چون در آذربایجان رسید فرمود» تخت مرّصعی بر جای بلندی رو به جانب شرق گذارند و خود تاج مرّصعی بر سر نهاد. بر آن تخت بنشست، همان که آفتاب طلوع کرد و پرتوش بر آن تاج و تخت افتاد، شعاعی در غایت روشنی پدید آمد مردمان از آن شاد شدند و گفتند این روز نو است و چون در زبان پهلوی شعاع را «شید» میگویند، این لفظ را (جم) افزودهاند و او را جمشید خواندند و در این روز این جشن پیدا شد.» (نک، خلف برهان، 1391)
حکیم ابوالقاسم فردوسی افزوده است:
به جمشید بر گوهر افشاندند*** مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین*** بر آسوده از رنج تن، دل ز کین
بزرگان به شادی بیاراستند *** میو جام و رامشگران خواستند
چنین روز فرخ از آن روزگار*** بمانده از آن خسروان یادگار
باز هم گویند «خدای تعالی در این روز عالم را آفرید. هر هفت کوکب در اوج بودند و آدم (علیه السلام) را نیز در این روز خلق کرد. سپس بنابراین، این روز را نوروز گویند». باز افزودهاند که «اکاسره در هر سال روز نوروز عامه تا روز خاصه هر شش روز باشد. حاجتهای مردمان برآورندی و زندانیان را آزاد کردندی، و مجرمان را عفو فرمودندی و بعیش و شادی مشغول بودندی» (همان).
ابوریحان بیرونی نوشته است:
«خداوند در این روز از آفرینش جهان آسوده شد زیرا در این روز آخر ساعات مشتری است و زرتشتیان میگویند که در این روز زرتشت توفیق یافت که با خداوند مناجات کند و کیخسرو بعد از این روز خروج کرد و در این روز برای ساکنان کره ارض سعادت را قسمت میکند و از اینجاست که ایرانیان این روز را روز امید نام نهادهاند» (آثار الباقیه).
بدان سان جشن باستانی نوروز در ادوار تاریخی تحولاتی پیدا میکند، هم به لحاظ تقویم و گاهشماری، و هم به اعتبار محتوای فرهنگی، خاصه در ادوار اسلامی افزودههای بسیاری دیده میشود. علامه ملامحمد باقر مجلسی از قول امام جعفر صادق (علیه اسلام) آورده است.
«نوروز، روز فرخنده و خجسته است، روزی است که در آن آدم آفریده شده است» و از قول امام موسی بن جعفر (علیه السلام) افزوده است:
«خداوند در نوروز آفتاب را برتاباند و بادها را فرمان داد تا بوزند و ابرها را گفت تا ببارند تا گل و گیاه روی زمین برویند. در این روز ابراهیم (علیه السلام) بتها را شکست و فروریخت. در این روز به روایتی: در روز و سال دهم هجرت، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) امیرمؤمنان علی (علیه السلام) را در غدیر خم به جانشینی خود به عنوان خلیفه مسلمانان برگزید و بر امتش معرفی کرد. (بلوکباشی، 1389)
هاتف اصفهانی که ترجیعبند او بسیار معروف است، درباره این روز آورده است:
همایون روز نوروز است امروز و به فیروزی*** بر اورنگ خلافت کرده شاه لافتی ماوا
بیشتر بخوانید: نوروز در فرهنگ شیعه
ناگفته نماند که در ادبیات فارسی، بسیاری از شاعران ایران زمین قصاید و نوروزیههای فراوان سرودهاند که ذکر اندکی از آنها خود مقالهای مفصل خواهد بود، فقط به دو بیت به عنوان نمونه از یک شاعر خراسانی و یک شاعر شروانی از دو سوی ایران زمین اشاره میشود.
جشن نوروز فقط متعلق به ملت ایران در چارچوب و قلمرو حکومتی کنونی نیست. مردم ایران فرهنگی و تاریخی که در کشورهای نوپای حوزه نوروزی قرار گرفتهاند، از آن سوی پامیر تا آن سوی دجله، از بلندیهای قفقاز تا آن سوی خلیج فارس بیشتر از 200 میلیون مردم جهان، نوروز را متعلق به خود و فرهنگ تاریخی خود میدانند و آن را پیامآور صلح و راستی و یگانگی میشمارند. جهانیان نیز ارزشمندی این روز ایرانی و جغرافیای آن را به رسمیت شناختهاند و به یاد داریم که در سال 2010 میلادی روز 21 مارس (یکم فروردین ماه- هرمزد) روز جهانی نوروز، زیرعنوان «فرهنگ صلح» در سازمان ملل متحد به تصویب رسید و تأکید شد که جشنهای نوروز به عنوان میراث مشترک کشورهای حوزه نوروز که پیشتر از طرف سازمان یونسکو به ثبت جهانی رسیده بود، مورد توجه و احترام قرار گیرد.
از زبان انوری ابیوردی
عید تو همایون و همه روز تو چون عید*** نوروز تو از عید تو حرمتر و خوشتر
و از زبان خاقانی شروانی
به خجستگی عیدت چه دعا کنم که دانم *** که به دولت تو هرگز ز فنا ضرر نیاید
اجازه میخواهم که این بیت عبرتآموز حافظ شیراز را هم یادآور شوم
سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی*** که بیش از پنج روزی نیست، حکم میر نوروزی
ناگفته نماند که خدمات طاهریان و آل برمک و بسیاری از خواجگان بزرگ ایرانی و وزیران دستگاه خلافت و سلاطین، در احیای نوروز و پایداری آن تأثیر فراوان داشتهاند. که بحث از چگونگی آن به مقالهای دیگر نیازمند است.
دستآوردهای فرهنگی
جشن نوروز و زمان دقیق آن سرانجام در قرن هفتم هجری به نام سلطان جلال الدین به عنوان تقویم جلالی ثبت و ضبط گردید. سال به 365 روز و 5 ساعت و 42 دقیقه و 46 ثانیه شناخته شد. نوروز، زمان برابری روز و شب است و به قول سعدی در بهاران که تفاوت نکند لیل و نهار.
حلول سال نو در ایران شادی و خرّمی میآورد و ارزش ویژه دارد. اهورامزدا آدمیان را به شادی فرا میخواند؛ شادی هماهنگ با نیایش، دعاهای پیران خانواده و سران قوم و قبیله. به حرکت درآمدن جوانان و نسل نو و خویشتنیابی تاریخی تجلی آن است به بیان استاد بلوکباشی:
«انسان در نوروز با مجموعه رفتارهای نمادی و رمزگونه همراه است. در یک استحاله درونی و بیرونی نخست همه تعلقات ناپاک و زندگی دنیوی را که از سیاهی و تباهی کهنگی برخاسته، از خود و فضای بومی خود میزداید و دور میسازد. سپس با نوشدگی زمان و سال و نوزایی آفرینش در طبیعت در ساختن معنوی و قدسی باز زاده میشود. آنکه با نیرو و توانی تازه برای پذیرش وظایف و قیود اجتماعی زندگی در یک سال دیگر آمادگی مییابد و آن را با سال نو آغاز میکند» (بلوکباشی، 1389، ص 109).
جوامع و ملتها، به ویژه ملتهای کهن بنیاد نیاز بسیار به چنین روزهای یادمانی دارند، گویی همین روزها و اجرای مراسم مربوط به آن است که همدلی و همآهنگیهای اجتماعی (انسجام و وفاق ملی) و هویت قومی را سامانبخشی میکند و به آن انسجام تاریخی میدهد.
حوزه نوروز و پهنه جهانی آن
جشن نوروز فقط متعلق به ملت ایران در چارچوب و قلمرو حکومتی کنونی نیست. مردم ایران فرهنگی و تاریخی که در کشورهای نوپای حوزه نوروزی قرار گرفتهاند، از آن سوی پامیر تا آن سوی دجله، از بلندیهای قفقاز تا آن سوی خلیج فارس بیشتر از 200 میلیون مردم جهان، نوروز را متعلق به خود و فرهنگ تاریخی خود میدانند و آن را پیامآور صلح و راستی و یگانگی میشمارند. جهانیان نیز ارزشمندی این روز ایرانی و جغرافیای آن را به رسمیت شناختهاند و به یاد داریم که در سال 2010 میلادی روز 21 مارس (یکم فروردین ماه- هرمزد) روز جهانی نوروز، زیرعنوان «فرهنگ صلح» در سازمان ملل متحد به تصویب رسید و تأکید شد که جشنهای نوروز به عنوان میراث مشترک کشورهای حوزه نوروز که پیشتر از طرف سازمان یونسکو به ثبت جهانی رسیده بود، مورد توجه و احترام قرار گیرد.
حاصل سخن
اینک ما باید با همه توانهای فرهنگی و علمی، در بزرگداشت و پایداری این خجسته ایام تاریخی کوشش کنیم. این روز، جشن طبیعت و جشن بهاران، روز امید، هنگامه شادی و انبساط، صلح و دوستی و همزیستی جهانی است. روزی است که سرها باید سرافراز باشند. انسان به انسانیت نظری داشته و به سرشت خدادادی خود رجعت کند.
این روز باستانی، روز پیروزند، روز آشنایی و زایش جهانی جدید و آزادی و آزادگی و عدالت و آشتی برای ایرانیان و همه مردم جهانی جدید و آزادی و آزادگی و عدالت و آشتی برای ایرانیان و همه مردم جهان است و در این زمان که سالهای فضیلتسوز جنگ، بخشهایی از جهان را دچار رنج نموده است، باید به یاری نوروز، جهان دگرگونی یابد، و یگانگی و دوستی و آرامش و حیات مردمی پایدار بماند.
پایان این گفتار مزِین به پندنامهای از حکیم بلند پایه است که الهامبخش اندیشههای همه ایرانیان آزاده بوده و رهآغاز نوین زندگی بشریت میتواند باشد:
جشن نوروز و زمان دقیق آن سرانجام در قرن هفتم هجری به نام سلطان جلال الدین به عنوان تقویم جلالی ثبت و ضبط گردید. سال به 365 روز و 5 ساعت و 42 دقیقه و 46 ثانیه شناخته شد. نوروز، زمان برابری روز و شب است و به قول سعدی در بهاران که تفاوت نکند لیل و نهار.
بیا تا جهان را به بد نسپریم*** به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همان نیک و بد پایدار *** همان به که نیکی بود یادگار
همه سر به سر دست نیکی برید *** جهان جهان را به بد مسپرید
مرا آشتی بهتر آید ز جنگ *** نباید گرفتن چنین کار تنگ
مسازید جنگ و مریزید خون *** نباشید کس را به بد رهنمون
از این پس مرا جای پیکار نیست *** به از راستی در جهان کار نیست
نوروز پیروز
منابع تحقیق:
بلوکباشی، علی (1389): نوروز: جشن نوزایی آفرینش، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
بیرونی، ابوریحان (1386): آثارالباقیه عن القرون الخالیه، به اهتمام و ترجمه اکبر دانا سرشت، تهران: امیرکبیر.
خلف برهان، محمدحسین بن (1391): برهان قاطع، به اهتمام مهمد معین، تهران: امیرکبیر.
عمربن ابراهیم خیام، (1392): نوروزنامه، به اهتمام: مجتبی مینوی طهرانی، (مصحح)، تهران: اساطیر.
منبع:
مردم شناسی نوروز، (مجموعه مقالات همایش ملی نوروز، میراث صلح)، علیرضا حسن زاده ، مهدی حشمتیان تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، چاپ کهن نوبنت اول 1394
جشن نوروز فقط متعلق به ملت ایران در چارچوب و قلمرو حکومتی کنونی نیست. مردم ایران فرهنگی و تاریخی که در کشورهای نوپای حوزه نوروزی قرار گرفتهاند، از آن سوی پامیر تا آن سوی دجله، از بلندیهای قفقاز تا آن سوی خلیج فارس بیشتر از 200 میلیون مردم جهان، نوروز را متعلق به خود و فرهنگ تاریخی خود میدانند و آن را پیامآور صلح و راستی و یگانگی میشمارند. جهانیان نیز ارزشمندی این روز ایرانی و جغرافیای آن را به رسمیت شناختهاند و به یاد داریم که در سال 2010 میلادی روز 21 مارس (یکم فروردین ماه- هرمزد) روز جهانی نوروز، زیرعنوان «فرهنگ صلح» در سازمان ملل متحد به تصویب رسید و تأکید شد که جشنهای نوروز به عنوان میراث مشترک کشورهای حوزه نوروز که پیشتر از طرف سازمان یونسکو به ثبت جهانی رسیده بود، مورد توجه و احترام قرار گیرد.
از زبان انوری ابیوردی
عید تو همایون و همه روز تو چون عید*** نوروز تو از عید تو حرمتر و خوشتر
و از زبان خاقانی شروانی
به خجستگی عیدت چه دعا کنم که دانم *** که به دولت تو هرگز ز فنا ضرر نیاید
اجازه میخواهم که این بیت عبرتآموز حافظ شیراز را هم یادآور شوم
سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی*** که بیش از پنج روزی نیست، حکم میر نوروزی
ناگفته نماند که خدمات طاهریان و آل برمک و بسیاری از خواجگان بزرگ ایرانی و وزیران دستگاه خلافت و سلاطین، در احیای نوروز و پایداری آن تأثیر فراوان داشتهاند. که بحث از چگونگی آن به مقالهای دیگر نیازمند است.
دستآوردهای فرهنگی
جشن نوروز و زمان دقیق آن سرانجام در قرن هفتم هجری به نام سلطان جلال الدین به عنوان تقویم جلالی ثبت و ضبط گردید. سال به 365 روز و 5 ساعت و 42 دقیقه و 46 ثانیه شناخته شد. نوروز، زمان برابری روز و شب است و به قول سعدی در بهاران که تفاوت نکند لیل و نهار.
حلول سال نو در ایران شادی و خرّمی میآورد و ارزش ویژه دارد. اهورامزدا آدمیان را به شادی فرا میخواند؛ شادی هماهنگ با نیایش، دعاهای پیران خانواده و سران قوم و قبیله. به حرکت درآمدن جوانان و نسل نو و خویشتنیابی تاریخی تجلی آن است به بیان استاد بلوکباشی:
«انسان در نوروز با مجموعه رفتارهای نمادی و رمزگونه همراه است. در یک استحاله درونی و بیرونی نخست همه تعلقات ناپاک و زندگی دنیوی را که از سیاهی و تباهی کهنگی برخاسته، از خود و فضای بومی خود میزداید و دور میسازد. سپس با نوشدگی زمان و سال و نوزایی آفرینش در طبیعت در ساختن معنوی و قدسی باز زاده میشود. آنکه با نیرو و توانی تازه برای پذیرش وظایف و قیود اجتماعی زندگی در یک سال دیگر آمادگی مییابد و آن را با سال نو آغاز میکند» (بلوکباشی، 1389، ص 109).
جوامع و ملتها، به ویژه ملتهای کهن بنیاد نیاز بسیار به چنین روزهای یادمانی دارند، گویی همین روزها و اجرای مراسم مربوط به آن است که همدلی و همآهنگیهای اجتماعی (انسجام و وفاق ملی) و هویت قومی را سامانبخشی میکند و به آن انسجام تاریخی میدهد.
حوزه نوروز و پهنه جهانی آن
جشن نوروز فقط متعلق به ملت ایران در چارچوب و قلمرو حکومتی کنونی نیست. مردم ایران فرهنگی و تاریخی که در کشورهای نوپای حوزه نوروزی قرار گرفتهاند، از آن سوی پامیر تا آن سوی دجله، از بلندیهای قفقاز تا آن سوی خلیج فارس بیشتر از 200 میلیون مردم جهان، نوروز را متعلق به خود و فرهنگ تاریخی خود میدانند و آن را پیامآور صلح و راستی و یگانگی میشمارند. جهانیان نیز ارزشمندی این روز ایرانی و جغرافیای آن را به رسمیت شناختهاند و به یاد داریم که در سال 2010 میلادی روز 21 مارس (یکم فروردین ماه- هرمزد) روز جهانی نوروز، زیرعنوان «فرهنگ صلح» در سازمان ملل متحد به تصویب رسید و تأکید شد که جشنهای نوروز به عنوان میراث مشترک کشورهای حوزه نوروز که پیشتر از طرف سازمان یونسکو به ثبت جهانی رسیده بود، مورد توجه و احترام قرار گیرد.
حاصل سخن
اینک ما باید با همه توانهای فرهنگی و علمی، در بزرگداشت و پایداری این خجسته ایام تاریخی کوشش کنیم. این روز، جشن طبیعت و جشن بهاران، روز امید، هنگامه شادی و انبساط، صلح و دوستی و همزیستی جهانی است. روزی است که سرها باید سرافراز باشند. انسان به انسانیت نظری داشته و به سرشت خدادادی خود رجعت کند.
این روز باستانی، روز پیروزند، روز آشنایی و زایش جهانی جدید و آزادی و آزادگی و عدالت و آشتی برای ایرانیان و همه مردم جهانی جدید و آزادی و آزادگی و عدالت و آشتی برای ایرانیان و همه مردم جهان است و در این زمان که سالهای فضیلتسوز جنگ، بخشهایی از جهان را دچار رنج نموده است، باید به یاری نوروز، جهان دگرگونی یابد، و یگانگی و دوستی و آرامش و حیات مردمی پایدار بماند.
پایان این گفتار مزِین به پندنامهای از حکیم بلند پایه است که الهامبخش اندیشههای همه ایرانیان آزاده بوده و رهآغاز نوین زندگی بشریت میتواند باشد:
جشن نوروز و زمان دقیق آن سرانجام در قرن هفتم هجری به نام سلطان جلال الدین به عنوان تقویم جلالی ثبت و ضبط گردید. سال به 365 روز و 5 ساعت و 42 دقیقه و 46 ثانیه شناخته شد. نوروز، زمان برابری روز و شب است و به قول سعدی در بهاران که تفاوت نکند لیل و نهار.
بیا تا جهان را به بد نسپریم*** به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همان نیک و بد پایدار *** همان به که نیکی بود یادگار
همه سر به سر دست نیکی برید *** جهان جهان را به بد مسپرید
مرا آشتی بهتر آید ز جنگ *** نباید گرفتن چنین کار تنگ
مسازید جنگ و مریزید خون *** نباشید کس را به بد رهنمون
از این پس مرا جای پیکار نیست *** به از راستی در جهان کار نیست
نوروز پیروز
منابع تحقیق:
بلوکباشی، علی (1389): نوروز: جشن نوزایی آفرینش، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
بیرونی، ابوریحان (1386): آثارالباقیه عن القرون الخالیه، به اهتمام و ترجمه اکبر دانا سرشت، تهران: امیرکبیر.
خلف برهان، محمدحسین بن (1391): برهان قاطع، به اهتمام مهمد معین، تهران: امیرکبیر.
عمربن ابراهیم خیام، (1392): نوروزنامه، به اهتمام: مجتبی مینوی طهرانی، (مصحح)، تهران: اساطیر.
منبع:
مردم شناسی نوروز، (مجموعه مقالات همایش ملی نوروز، میراث صلح)، علیرضا حسن زاده ، مهدی حشمتیان تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، چاپ کهن نوبنت اول 1394
بیشتر بخوانید:
تأملی در نوروز
انسان شناسی در ایران
نوروز در کتب فقهى و استدلالى
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}