لحظه هاي موفق در تربيت فرزند
لحظه هاي موفق در تربيت فرزند
لحظه هاي موفق در تربيت فرزند
ما به عنوان والدين موفق بايد فرزندانمان را به گونه اي ترغيب كنيم كه از درون ، احساس خوبي نسبت به خود داشته باشند و اعتماد به نفسشان تقويت شود و احساس كنند مورد علاقه ي ما هستند. اگر فرزندان توسط ما در چنين شرايطي قرار گيرند ديگر برآورده نشدن نياز به قدرت يا محبت، آنها را به سمت انحراف نمي كشد. چند روش زير به كودكان ما كمك مي كند كه حس بهتري نسبت به خود پيدا كنند و احساس امنيت كنند.
از لحظاتي كه باهم هستيد استفاده كنيد. اعتماد به نفس كودك شما تحت تأثير كيفيت اوقاتي است كه شما با او صرف مي كنيد، نه مقدار و زيادي اين زمان! در زندگي هاي بسيار شلوغ اين زمانه اكثر ما در فكر كارهاي بعدي يا عقب افتاده و مشغله هاي روزمره هستيم و در حاليكه فرزندمان با ما صحبت مي كند صد درصد حواسمان متوجه او نيست. اكثراً وانمود مي كنيم كه گوش مي دهيم! خيلي اوقات هم تلاش فرزندان را كه سعي مي كنند با ما ارتباط برقرار كنند ناديده مي گيريم. اگر اوقات مفيدي را هر روزه به كودك اختصاص ندهيم (اوقاتي كه فقط متوجه او باشيم) كم كم ناهنجاريهاي رفتاري در او بروز خواهد كرد. از نظر كودك ، اگر به او عكس العمل (حتي) منفي نشان دهيم بهتر از آن است كه به او بي توجهي كنيم.
مهم است كه به درستي احساسات كودك را درك كنيم و اين گونه مسئله را نبينيم كه آيا احساسات او درست هستند يا غلط . وقتي كودك مي گويد: ''مامان، تو هيچ وقت به من توجه نداري'' (در حالي كه شما تازه با او بازي كرده ايد) او فقط احساسش را بيان كرده. در اين موقع بهتر است به احساسش ارزش دهيد و بگوييد: '' بله، احساس مي كنم خيلي وقت است كه با هم بازي نكرده ايم''.
عمل بهتر از حرف است. آمار نشان مي دهد كه ما هر روز صدها درخواست از فرزندانمان مي كنيم. عجيب نيست كه آنها گوششان از حرفهاي ما پر است! به جاي آن كه مرتب اظهار گله مندي كنيم، از خود بپرسيم ''الان چه رفتار مؤثري مي توانم داشته باشم؟''.
به كودك كمك كنيد كه احساس توانمندي كند. اگر اين راه را شما نشانشان ندهيد خودشان راه هاي نامناسبي براي كسب احساس قدرت پيدا مي كنند. راه هاي مناسب عبارتند از: از آنها مشورت بخواهيد، به آنها اجازه ي انتخاب بدهيد، بگذاريد در محاسبه ي حساب و كتابهاي مخارج كمكتان كنند، بعضي وقتها پخت و پز يا خريد را به عهده ي آنها بگذاريد. يك كودك دو ساله مي تواند در شستن ظروف ملامين يا سبزيجات كمك كند يا كفشها را جابجا كند. ما اغلب خودمان همه ي كارها را انجام مي دهيم چون برايمان بي دردسرتر است. ولي نتيجه اش آن است كه آنها احساس بي اهميتي مي كنند.
بگذاريد تا نتايج طبيعي كارها را تجربه كند. از خود بپرسيد '' اگر من در اين مورد دخالت نمي كردم چه مي شد؟'' وقتي ما در هر مسئله اي حتي مواردي كه نيازي به ما نيست دخالت مي كنيم، كودك را از تجربه كسب كردن و ديدن نتايج طبيعي اعمالش محروم مي كنيم. وقتي مي گذاريم نتايج كارها به تجربه ي كودك بيفزايد، ديگر با نق زدن و نصيحت زياد، روابطمان را با او خراب نمي كنيم. مثلاً اگر فرزندتان ناهارش را فراموش مي كند، شما آن را يادآوري نمي كنيد تا خودش راه درست را پيدا كند و اهميت به خاطر سپردن را درك كند.
بگذاريد با قانون خانه آشنا شود. بسياري از مواقع ، رسيدن به نتايج امور آنقدر طولاني است كه نمي توان آنها را به سادگي تجربه كرد. در اين گونه موارد دريافت ''عواقب منطقي'' راهكاري مناسب است. در چنين حالتي نتيجه اي كه كودك از كار خود مي بيند بايد با نوع عملكرد او مرتبط باشد. مثلاً اگر او فراموش كرد كتاب داستانش را از منزل دوستانش بياورد و شما يك هفته به او كم محلي مي كنيد، اين موضوع فقط باعث رنجش خاطرش و به جاي ماندن يك خاطره ي تلخ براي او مي شود. اما اگر كتابش را برگردانيد و به او بدهيد و فقط به اندازه ي قيمت كتاب از پول هفتگي اش كم كنيد ، با قانونمندي خانه آشنا مي شود بدون آنكه كدورتي پيش آيد.
از برخورد اجتناب كنيد. ممكن است فرزندتان شما را در يك موقعيت خاص مثلاً با اظهار خشم يا حرفهاي غير دوستانه بيازمايد. در اين حالت بهتر است اتاق را ترك كنيد يا به او بگوييد اگر تكرار كند شما به اتاق ديگري مي رويد. البته با حالت عصبانيت و خشم خارج از كنترل محل را ترك نكنيد.
رفتارها را از كُننده ي آن جدا كنيد. هرگز به كودك نگوييد كه ''تو بدي''. زيرا اعتماد به نفسش را خراب مي كند. به او بفهمانيد كه شما از خود او بدتان نمي آيد بلكه خيلي هم دوستش داريد، فقط از آن رفتار ناخرسند هستيد. او بد نيست بلكه آن رفتار بد است! براي آنكه كودك اعتماد به نفس داشته باشد بايد بداند كه بدون هيچ قيد و شرطي دوستش داريد. بدون توجه به اين كه چه مي كند، به هر حال دوستش داريد. او را مدام به دريغ كردن عشقتان و اظهار اينكه ''دوستت ندارم'' تهييج نكنيد. هرگاه نسبت به عملكرد خود ترديد داشتيد از خود بپرسيد ''آيا قانونمندي و قيود من به اعتماد به نفس كودكم كمك مي كند؟''.
همزمان مهربان و محكم باشيد. مثلاً به او بگوييد: ''تا يك ربع ديگر تو را سوار اتومبيل مي كنم و به مدرسه مي برم. لباست را مي تواني تا آن موقع بپوشي''. شما در عين حال كه سر وقت به حرفتان عمل مي كنيد از اين كه احتمالاً لباسش را نپوشيده عصباني نشويد. چون اين كار را در اتومبيل هم مي تواند انجام دهد. هميشه ببينيم كه درخواستمان از كودك از روي عشق است يا خشم؟
عاقبت انديشي مهم است. اكثر ما مي خواهيم خيلي فوري همه ي امور را تحت كنترل درآوريم و دنبال راههايي براي رسيدن به اين هدف هستيم. درنتيجه فرزندان احساس مي كنند تحت فشار و زور هستند. اما هر قدر نكات بيشتري را از آنها انتظار داريم خودمان هم بايد در رفتارمان ملاحظه ي بيشتري داشته باشيم. مثلاً اگر عصباني شويم و كودك را تنبيه بدني كنيم او از رفتارشمان خواهد آموخت (حتي اگر خلاف آن را به او نصيحت كنيم) كه براي به دست آوردن آنچه مي خواهد بايد متوسل به زور شود.
صريح و شفاف صحبت كنيد. اگر نظرتان اين است كه در فروشگاه نبايد برايش آبنبات خريده شود اين مسئله را با اخم يا بگومگو يا عصبانيت اظهار نكنيد. به سادگي آن را با خوشرويي بگوييد و به آن نيز عمل كنيد. اگر دو پهلو صحبت نكنيد و نظرتان را ساده و شفاف بگوييد، كودكتان مي آموزد كه به شما احترام بيشتري بگذارد.
تربيت صحيح امر پيچيده اي نيست ولي عمل به آن همت و دقت مي خواهد و همسران براي رسيدن به آن بايد توافق و عزم مشترك داشته باشند.
منبع: http://forums.mihandownload.com /س
از لحظاتي كه باهم هستيد استفاده كنيد. اعتماد به نفس كودك شما تحت تأثير كيفيت اوقاتي است كه شما با او صرف مي كنيد، نه مقدار و زيادي اين زمان! در زندگي هاي بسيار شلوغ اين زمانه اكثر ما در فكر كارهاي بعدي يا عقب افتاده و مشغله هاي روزمره هستيم و در حاليكه فرزندمان با ما صحبت مي كند صد درصد حواسمان متوجه او نيست. اكثراً وانمود مي كنيم كه گوش مي دهيم! خيلي اوقات هم تلاش فرزندان را كه سعي مي كنند با ما ارتباط برقرار كنند ناديده مي گيريم. اگر اوقات مفيدي را هر روزه به كودك اختصاص ندهيم (اوقاتي كه فقط متوجه او باشيم) كم كم ناهنجاريهاي رفتاري در او بروز خواهد كرد. از نظر كودك ، اگر به او عكس العمل (حتي) منفي نشان دهيم بهتر از آن است كه به او بي توجهي كنيم.
مهم است كه به درستي احساسات كودك را درك كنيم و اين گونه مسئله را نبينيم كه آيا احساسات او درست هستند يا غلط . وقتي كودك مي گويد: ''مامان، تو هيچ وقت به من توجه نداري'' (در حالي كه شما تازه با او بازي كرده ايد) او فقط احساسش را بيان كرده. در اين موقع بهتر است به احساسش ارزش دهيد و بگوييد: '' بله، احساس مي كنم خيلي وقت است كه با هم بازي نكرده ايم''.
عمل بهتر از حرف است. آمار نشان مي دهد كه ما هر روز صدها درخواست از فرزندانمان مي كنيم. عجيب نيست كه آنها گوششان از حرفهاي ما پر است! به جاي آن كه مرتب اظهار گله مندي كنيم، از خود بپرسيم ''الان چه رفتار مؤثري مي توانم داشته باشم؟''.
به كودك كمك كنيد كه احساس توانمندي كند. اگر اين راه را شما نشانشان ندهيد خودشان راه هاي نامناسبي براي كسب احساس قدرت پيدا مي كنند. راه هاي مناسب عبارتند از: از آنها مشورت بخواهيد، به آنها اجازه ي انتخاب بدهيد، بگذاريد در محاسبه ي حساب و كتابهاي مخارج كمكتان كنند، بعضي وقتها پخت و پز يا خريد را به عهده ي آنها بگذاريد. يك كودك دو ساله مي تواند در شستن ظروف ملامين يا سبزيجات كمك كند يا كفشها را جابجا كند. ما اغلب خودمان همه ي كارها را انجام مي دهيم چون برايمان بي دردسرتر است. ولي نتيجه اش آن است كه آنها احساس بي اهميتي مي كنند.
بگذاريد تا نتايج طبيعي كارها را تجربه كند. از خود بپرسيد '' اگر من در اين مورد دخالت نمي كردم چه مي شد؟'' وقتي ما در هر مسئله اي حتي مواردي كه نيازي به ما نيست دخالت مي كنيم، كودك را از تجربه كسب كردن و ديدن نتايج طبيعي اعمالش محروم مي كنيم. وقتي مي گذاريم نتايج كارها به تجربه ي كودك بيفزايد، ديگر با نق زدن و نصيحت زياد، روابطمان را با او خراب نمي كنيم. مثلاً اگر فرزندتان ناهارش را فراموش مي كند، شما آن را يادآوري نمي كنيد تا خودش راه درست را پيدا كند و اهميت به خاطر سپردن را درك كند.
بگذاريد با قانون خانه آشنا شود. بسياري از مواقع ، رسيدن به نتايج امور آنقدر طولاني است كه نمي توان آنها را به سادگي تجربه كرد. در اين گونه موارد دريافت ''عواقب منطقي'' راهكاري مناسب است. در چنين حالتي نتيجه اي كه كودك از كار خود مي بيند بايد با نوع عملكرد او مرتبط باشد. مثلاً اگر او فراموش كرد كتاب داستانش را از منزل دوستانش بياورد و شما يك هفته به او كم محلي مي كنيد، اين موضوع فقط باعث رنجش خاطرش و به جاي ماندن يك خاطره ي تلخ براي او مي شود. اما اگر كتابش را برگردانيد و به او بدهيد و فقط به اندازه ي قيمت كتاب از پول هفتگي اش كم كنيد ، با قانونمندي خانه آشنا مي شود بدون آنكه كدورتي پيش آيد.
از برخورد اجتناب كنيد. ممكن است فرزندتان شما را در يك موقعيت خاص مثلاً با اظهار خشم يا حرفهاي غير دوستانه بيازمايد. در اين حالت بهتر است اتاق را ترك كنيد يا به او بگوييد اگر تكرار كند شما به اتاق ديگري مي رويد. البته با حالت عصبانيت و خشم خارج از كنترل محل را ترك نكنيد.
رفتارها را از كُننده ي آن جدا كنيد. هرگز به كودك نگوييد كه ''تو بدي''. زيرا اعتماد به نفسش را خراب مي كند. به او بفهمانيد كه شما از خود او بدتان نمي آيد بلكه خيلي هم دوستش داريد، فقط از آن رفتار ناخرسند هستيد. او بد نيست بلكه آن رفتار بد است! براي آنكه كودك اعتماد به نفس داشته باشد بايد بداند كه بدون هيچ قيد و شرطي دوستش داريد. بدون توجه به اين كه چه مي كند، به هر حال دوستش داريد. او را مدام به دريغ كردن عشقتان و اظهار اينكه ''دوستت ندارم'' تهييج نكنيد. هرگاه نسبت به عملكرد خود ترديد داشتيد از خود بپرسيد ''آيا قانونمندي و قيود من به اعتماد به نفس كودكم كمك مي كند؟''.
همزمان مهربان و محكم باشيد. مثلاً به او بگوييد: ''تا يك ربع ديگر تو را سوار اتومبيل مي كنم و به مدرسه مي برم. لباست را مي تواني تا آن موقع بپوشي''. شما در عين حال كه سر وقت به حرفتان عمل مي كنيد از اين كه احتمالاً لباسش را نپوشيده عصباني نشويد. چون اين كار را در اتومبيل هم مي تواند انجام دهد. هميشه ببينيم كه درخواستمان از كودك از روي عشق است يا خشم؟
عاقبت انديشي مهم است. اكثر ما مي خواهيم خيلي فوري همه ي امور را تحت كنترل درآوريم و دنبال راههايي براي رسيدن به اين هدف هستيم. درنتيجه فرزندان احساس مي كنند تحت فشار و زور هستند. اما هر قدر نكات بيشتري را از آنها انتظار داريم خودمان هم بايد در رفتارمان ملاحظه ي بيشتري داشته باشيم. مثلاً اگر عصباني شويم و كودك را تنبيه بدني كنيم او از رفتارشمان خواهد آموخت (حتي اگر خلاف آن را به او نصيحت كنيم) كه براي به دست آوردن آنچه مي خواهد بايد متوسل به زور شود.
صريح و شفاف صحبت كنيد. اگر نظرتان اين است كه در فروشگاه نبايد برايش آبنبات خريده شود اين مسئله را با اخم يا بگومگو يا عصبانيت اظهار نكنيد. به سادگي آن را با خوشرويي بگوييد و به آن نيز عمل كنيد. اگر دو پهلو صحبت نكنيد و نظرتان را ساده و شفاف بگوييد، كودكتان مي آموزد كه به شما احترام بيشتري بگذارد.
تربيت صحيح امر پيچيده اي نيست ولي عمل به آن همت و دقت مي خواهد و همسران براي رسيدن به آن بايد توافق و عزم مشترك داشته باشند.
منبع: http://forums.mihandownload.com /س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}