ترنم انتظار

نويسنده: ويدا اماني



چنديست كبوتران انتظار، شهپر طاقتشان زخم خورده
فراقيست كه دخيل التيامش شفاخانه‌اي مي‌طلبد همزاد روح و ريحان
نگاهي مي‌خواهد هم شأن چشم پيامبران، و بهانه‌اي مي‌جويد همچون سحرگاه نيمه‌شعبان
تا سوار بر مركب سجاده‌اي از نور و بلور، سرمست جام ظهور از خم قرآن و زبور،
هم صدا با دل‌هاي منتظران صبور سرود فرج بخواند.
يا مهدي اي قرار دل‌ها و تپش قلب‌ها بيا كه دگر هيچ عاشقي طاقت دوريت را ندارد
آمدنت چاره‌اي است براي بيچارگان و دوايي است براي دردمندان
بيا اي تك گل عشق تا چشمان گنه‌كار ما را به روي زيبايت منور گرداني.
كنار پلك ثانيه در امتداد بودنم، به انتظار جزر و مد ماهتاب روشنم
دوباره غرق مي‌شوم درون چشم‌هاي تو، اگر شبي به باور شكستنم
تو از تبار بودني به مرز جستجوي من، من از تبار نيستي در اين غروب رفتنم
مرا اسير خود مكن كه در طلوع ديدنت، زپشت بهت قاصدك به سمت پر كشيدنم
من اگر مشتي گناه و شقاوتم، دلم را چه مي‌كني؟ با چشم‌هايم كه يك دريا گريسته است چه مي‌كني؟
با سينه‌ام كه شرحه شرحه از فراق است چه خواهي كرد؟
از ندبه‌هاي من كه در هر صبح غيبت از آسمان دلتنگي‌هايم فرود آمده‌اند چگونه خواهي گذشت؟
مي‌دانم كه تو نيز با گريه عقد برادري بسته‌اي و حرمت آن را نيكو و پاس مي‌داري، مي‌دانم كه تو زبان ندبه را بيشتر از هر زبان ديگري دوست مي‌داري مي‌دانم كه تو جمعه‌ها را خوب مي‌شناسي و هر عصر آدينه، خود در گوشه‌اي اشك مي‌ريزي، مي‌دانم كه مي‌آيي ...
پس باز هم براي آمدنت دعا مي‌كنم.
(خديجه استادي قاضياني)
نمي‌دانم چگونه سخن آغاز كنم از كجا كلمات مناسب را بيابم، اي وارث حسين مهدي جان، اي خورشيد پشت ابر، سلام سلامي پر از عطر عاشقي نثار روي ماهت كي مي‌آيي تمام كوچه‌ها و خيابان‌ها براي قدوم مباركت آذين بسته‌اند اي دادگستر، جهان در انتظار توست، مهربانا جانم فدايت كي صداي آمدنت در جهان طنين انداز خواهد شد.
باشد … باشد…: به ميهماني دل‌ها نيامدي؟!
گفتم براي آمدنت گل بياورند، گل بود و عشق بود، ولي نيامدي!
مي‌سوختيم در تب پروانگي خويش، وقتي كه از حوالي بالا نيامدي
هي شعر مي‌شديم ولي شعرهاي زرد، خشكيده، بي رمق، پر اما … نيامدي
يكبار دگر با دل پرسوز من بگو، آقا! بگو كه آمده‌اي يا نيامدي؟
خورشيد، ماه، حضرت دريا، نه … آمدي …
هر دستي در آرزوي بوسيدن حجر الاسود است، حجر الاسود در آرزوي بوسيدن دست مهدي عجل الله تعالي فرجه است
اي آقاي ما، ما به تمام قامت در باتلاق دنيا و دنيا طلبان فرو رفته‌ايم و تنها اميدمان به ظهور توست.
چه انتظار عجيبي! تو بين منتظران هم عزيز من چه غريبي! و عجيب‌تر كه چه آسان نبودنت شده عادت نه كوششي، نه وفايي! فقط نشسته‌ايم و گفتيم خدا كند كه بيايي.
در ديده دل جلوه گرت مي‌بينم، هر لحظه به شكل دگرت مي‌بينم
هر بار كه از ديده دل مي‌گذري، از بار دگر خوبترت مي‌بينم
مولاي من كاش كسي مي‌دانست كه شما چقدر مشتاق‌تر به ظهور خود هستيد و چشم انتظار‌تر از همه، شماييد و چقدر انتظار سخت است، انتظار براي تكميل ياران و انتظار براي آمادگي مردم، براي انتقام سيلي، كربلا و … .
خبر رسيد كه تو با بهار مي‌آيي
گفته بودند مي‌آيي؛ گفته بودند با بهار مي‌آيي
قرار شد سرو به احترام تو قيام كند و
گل‌ها به يمن مقدمت شهر را آذين كنند.
ابرها آسمان را ترك كردند تا مبادا كه ماه رخسار تو، لحظه‌اي حتي پشت ابر بماند.
چه ستاره‌ها كه به شوق آمدنت تا صبح بهار، مژه بر هم نزدند و باران نور بر جاده‌ها باريدند و ما ندبه سر داديم «اَللَهُمَّ و اَقِمْ بِهِ الحقَّ»
يَابْنَ الشُّهبِ الثّاقِبَه!
بگذار از قامت خميدة سروها نگويم!
بگذار حرفي از پژمردگي گل‌ها بر زبان نياورم!
بگذار به خاطر سياهي اين شب كه ستارگانش از بلنداي آسمان بر زمين افتادند، سكوت كنم!
بهار بي تو را دل‌هاي ما نمي‌خواست.
تو خود مي‌داني كه دشت وجود ما تنها سبزي قدم‌هاي تو را به انتظار نشسته بود.
نخواه كه بي‌تو گل‌هامان شميم دل‌انگيزشان را از ياد ببرند.
تنها با ما بگو: «اِلي مَتي احار فيك يا مَولاي».
مي‌خواستم چند مطلب براي شما بنويسم كه هر كاري كه مي‌خواهيم بكنيم به ياد آن حضرت باشيم.
1. نماز اول وقت خواندن 2. كمك كردن به محرومين 3. تلاوت قرآن به خصوص سوره‌هاي، يس، نبا، عصر، واقعه و ملك بعد از نماز به نيّت اموات و شيعيان حضرت كه وارثي ندارند 4. به نيابت از ايشان به حج و زيارت ائمه رفتن 5. دور از گناهان شدن و به آقا نزديك شدن 6. گريه كردن و گرياندن در فراق آن امام همام به خصوص مظلوميت جدّش امام حسين عليه السلام و عمه بزرگوارش حضرت زينب عليها السلام و ديگر كارها كه مي‌شود انجام داد تا امام زمان عجل الله تعالي فرجه از دست ما راضي باشد.
هر روز 17 بار سجاده به جزر و مد مي‌ايستيم تا دريا شدن فراموشمان نشود. 1175 سال است ك مردي منتظر 313 مرد است! چقدر زمان مي‌برد مرد شدن!
رمز شادي در لحظات دشوار و طاقت فرسا؛
1. اطمينان به خدا 2. ايمان به اين كه هر چيزي كه براي انسان مقدر شده پيش خواهد آمد 3. صبر و استقامت در امتحان چون بدون صبر داشتن يا بي تابي نمي توانيم رفع رنج و درد كنيم 4. دانستن اينكه كساني هستند كه وضعشان از ما دشوارتر است 5. اعتقاد به اينكه تا ساعت ديگر احتمال فرج و گشايش است.
منبع:مجله امان شماره 16