پاشخ به برخي شبهات در مورد نماز






يکي از وظايف مدافعان و مروجان امر نماز و مؤمنان دلسوز دين، تلاش براي تبليغ نماز و تشويق به آن و پاسخ مستدل و منطقي به سوال و پرسش ها و احيانا تعارض هاي موجود در اذهان بسياري از مردم به ويژه نسل جوان و تحصيل کردگان.... مي باشد و با بحث و استدلال و حکمت و موعظه ي حسنه، انان را متقاعد سازند و اين امر ميسر نمي شود مگر اسرار نماز را از درون خويش دريافته باشند؛ در غير اين صورت دفاع جاهلانه و استفاده از ابزارهاي ظاهري و تکفير... جز گريزان کردن مردم نتيجه اي نخواهد داد و مصداق حديث « قطع ظهري إثنان جاهل متنسک و عالم متهتک » خواهند بود.
در اين قسمت سعي شده است با طرح چند سوال، بهf بخشي از سوال هاي ذهن نسل جديد پاسخ داده شود:
1- چرا نماز ملاک قبولي يا رد اعمال ديگر است، يا اين که چرا نماز ستون دين است ؟
اين که نماز ستون دين است، به خواست و نظر انسان و انکار و قبول او بستگي ندارد، زيرا دين را اگر مجموعه اي بپنداريم و سازنده آن را پروردگار متعال بدانيم، خواست سازنده مجموعه بر اين قرار است که اين مجموعه بر اين اصل (نماز) استوار باشد، مانند کسي که خانه اي مي سازد و تمام استحکام و قوام خانه را بر يک ستون و يا دو ستون استوار مي کند که اگر آن ستون يا ستون ها نباشد آن ساختمان در هم فرو مي ريزد. قرآن درباره ي اين که خداوند در کار و اراده ي خود باز خواست کننده اي ندارد، مي فرمايد:« لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون؛ (1)
(خداوند) درباره ي اعمالي که انجام مي دهد بازخواست نمي شود ولي آنان بازخواست مي شوند.»
از سوي ديگر، چون اراده الهي بر اين امر قرار گرفته است، در صورت عدم تشريع نماز طبيعتا ديني بر پا نخواهد شد و اين مسئله اي عقلي است؛ چنان که در طبيعت هم همين گونه است. در قرآن هرگاه از اعمال نيک سخن گفته شده، به نماز نيز اشاره شده است؛ گويي نماز صبغه الهي اعمال نيک است. با توجه به تأثير نماز در امور دنيوي و معنوي و نقش نماز در بناي ايمان، مرز بين کفر و اسلام و نشانه دين و عروج معنوي، استواري دين به نماز کاملا منطقي و به جاست.
از سوي ديگر با توجه به سخن پيامبر (ص) و امام علي (ع)، که هر عملي از انسان تابع نماز اوست، مي توان نتيجه گرفت که هرکس نماز را ضايع کند (چه با ترک و چه با سهل انگاري)، اعمال ديگر او ضايع و تباه است، زيرا کيفيت عمل انسان مشابه کيفت نماز اوست. از اين رو، عملي که در تمام زمينه ها تأثير دارد، در صورت نبودن يا حتي نقصان آن ساير اعمال نيز خدشه دار مي شود. در يک تشبيه ظاهري، مي توان نماز را به پاسپورت تشبيه کرد که تمام تدارک و تلاش مسافر با انبوه بار و هزينه هاي زياد او، بدون داشتن اين مجوز بيهوده و بي اثر است. همچنين مطابق احاديث و روايات، اعمال نيک کافر و بي نماز براي سعادت او مؤثر نخواهد بود، گرچه خداوند به لطف خود در تخفيف عذاب و آسايش هاي دنيايي آن ها را پاداش مي دهد. در حالي که خداوند تنها اعمالي را که به نيت قرب او انجام شده باشد، مي پذيرد:
« و من يعمل من الصالحات من ذکر أو أثني و هو مؤمن فأولئک يدخلون الجنه؛ (2)
و هرکس عمل نيک انجام دهد، چه مرد يا زن، درحالي که ايمان داشته باشد، آنان داخل بهشت مي شوند. »
2- چرا تارک الصلوه (ترک کننده نماز) مشرک است ؟
اساس دين و دعوت انبياي الهي عدم اطاعت و پرستش ازغير خداست؛ چنان که پيامبر اسلام براي دعوت مردم به دين مي فرمودند: « قولوا اله الا الله تفلحوا؛ بگوييد جز خداوند، خدايي نيست تا رستگار شويد.»
از اين رو بايد بت ها شکسته مي شدند و خدايان خيالي و مادي کنار مي رفتند و انسان هماهنگ با نداي هستي، هيچ مخلوقي را در مقام و شأن خالق قرار ندهد.
نمود عيني اين خواسته حق (نفي غير خدا)، در پرستش خدا به وسيله نماز و نفي غير او و سرباز زدن از اطاعت غير او محقق مي شود؛ و نمازگراز با حرکت ها و اعمال خود که هر کدام داراي اسرار و معاني خاص در دين هستند، عملا ارادت و اطاعت خويش را به خالق خود نشان مي دهد و در اين دعوي بايد قول و فعل او واحد باشد و جز در برابر خدا هيچ گونه اطاعت و کرنش و تعظيم براي کسي روا نبيند و اين عمل را با اعتقاد عميق روزانه تکرار نمايد؛ چنان که در نحوه ي ايستادن مطيع امر خدا باشد و به سويي روي کند که او تعيين کرده است.
نکته ديگر اين که تحقق دين الهي در گرو تحقق عبارت « لا اله الا الله » است و اين عبارت، نه تنها يک اعتقاد و مسئله تئوري است، بلکه حقيقتي عملي مي باشد. امام خميني (ره) آن موحد بزرگ، تمام علوم حتي علم توحيد را هم عملي مي داند، زيرا آنچه در جهان تحقق دارد، لا اله الا الله است و ما بايد خود را با اين حقيقت هماهنگ کنيم و با نفي غير خدا حتي خواسته هاي نفساني خويش، تنها او را پرستش کنيم.
بنابراين، تارک نماز با پرستش شيطان و نفس خود، برا ي خدا شريک قائل شده است.
از سوي ديگر، با به جا نياوردن نماز عملا توحيد الهي را با قلب خويش نپذيرفته است.
3- چرا حکم ترک نماز از گناه کبيره و فحشا و منکر بالاتر است؟
از امام صادق (ع) سئوال شد: چرا تارک نماز را کافر مي دانيد ؟ ايشان فرمودند: کسي که نماز را ترک مي کند، هرگز آن را ترک نمي کند، مگر به خاطر سبک شمردن آن...و هر کس نماز را از روي عمد ترک کند، پس به قصد لذت اين کار را نکرده است، در نتيجه هرگاه قصد لذت نفي شد استخفاف (سبک شمردن) اتفاق افتاده است و هرگاه استخفاف باشد، کفر محقق شده است. (3)
4- کدام نماز (مورد نظر ائمه و قرآن) و با چه شرايطي مانع فحشا و منکر مي شود؟
الف) در کتاب شريف فلاح السائل تأليف سيد بن طاووس نقل شده است که شخصي در حضور منصور خليفه عباسي از امام صادق (ع) پرسيد: حدود نماز چيست ؟
حضرت فرمود:« للصلوه اربعه الاف حد لست تفيء بواحد منها؛ نماز داراي چهار هزار حد است که تو حتي توان اداي يکي از آن ها را نداري.»
همچنين آن حضرت در بيان حدود لازمي که نماز بدون آن کامل نمي شود، مي فرمايند:
« نماز به کمال نرسد مگر براي کسي که طهارتي همه جانبه و تماميتي رسا داشته باشد و حق آن را کامل ادا کند؛ و از وسوسه و انحراف به دور باشد؛ خداي را بشناسد و براي او خشوع نمايد و ثبات ورزد، در حالي که ميان نوميدي و اميد و شکيبايي و بي تابي ايستاده باشد؛ گويي وعيدها براي او ساخته آمده و وعيدها بر او واجب گرديده است؛ دارايي خود بذل کرده و با در نظر گرفتن مقصود خويش جان در راه خدا نهاده و طريق او را برگزيده است؛ در بيني بر خاک نهادن (در سجده) کمترين کراهتي به دل راه ندهد و پيوند علايق را از جز او بريده و تنها به او متوجه گرديده و به حضور او آمده و عطاي او را خواسته است.
پس اگر چنين نمازي به جاي آورد، همان نمازي خواهد بود که به آن امر شده و از آن خبر داده شده است؛ و اين همان نمازي است که از فحشا و منکر بازمي دارد. » (4)
ب) همچنين در مورد عدم تأثير نماز مي توان گفت که رابطه ي «نماز و انسان» همانند رابطه « تقوا و انسان » است. شهيد مطهري درباره رابطه تقوا با انسان در نهج البلاغه مي فرمايد:
« در نهج البلاغه با اين که اصرار شده که تقوا نوعي ضامن و وثيقه است در برابر گناه و لغزش، به اين نکته توجه داده مي شود که در عين حال، انسان از حراست و نگهباني تقوا نبايد آني غفلت ورزد. تقوا نگهبان انسان است و انسان نگهبان تقوا و اين دور محال نيست، بلکه دور جايز است.
اين نگهباني متقابل از نوع نگهباني انسان و جامه است که انسان، نگهبان جامه از دزديدن و پاره شدن است و جامه نگهبان انسان از سرما و گرما است... علي عليه السلام درباره ي نگهباني متقابل انسان و تقوا مي فرمايد:« ايقظوا بها نومکم و اقطعوا بها يومکم و اشعروها قلوبکم و ارحضوا بها ذنوبکم...الا فصونوها و تصونوا بها؛ خواب خويش را به وسيله تقوا تبديل به بيداري کنيد و وخود را با آن به پايان رسانيد و احساس ان را در دل خود زنده نماييد و گناهان خود را با آن بشوييد.... همانا تقوا را صيانت کنيد و خود را در صيانت تقوا قرار دهيد. » (5)
طبق گفتار امام علي (ع) ما مأجور به حفاظت از تقوا هستيم تا تقوا ما را حفظ نمايد. از طرفي مطابق آيه صريح قرآن اين دو مطلب در مورد نماز آمده است؛ يعني هم به نقش نهي از منکر و فحشاي نماز که مانع سقوط در گناه است، اشاره شده است ( ان الصلوه تنهي عن الفحشاء و المنکر ) و هم به حفاظت از نماز فرمان داده شده است ( حافظوا علي الصلوات و... علي صلاتهم يحافظون ).
نتيجه مي گيريم، همان گونه که تقوا در صورت محافظت از آن، انسان را از کجروي نگه مي دارد، نماز هم در صورت محافظت از آن ناهي از منکر است. به همين خاطر در احاديث هم به محافظت از انجام آن در اول وقت تأکيد شده است و هم به حفاظت از حضور قلب و اقبال قلب و آگاهي از اسرار آن، لذا نماز بي حضور و بي حفاظت، تأثيري در حفظ انسان از منکر ندارد و قران در سوره ي ماعون به صراحت و بدون پرده پوشي مي فرمايد: « واي بر نمازگزاران، آناني که در نمازشان سهو مي کنند ».

پی نوشت:

1. انبياء ( 21)، آيه ي 23.
2. نساء (4)، آيه ي 124.
3. ر. ک: اصول کافي، ج 4، ص 97.
4. آداب الصلوه امام خميني، ص 149، پاورقي شماره 230.
5. مطهري، مرتضي، سيري در نهج البلاغه، چاپ دوم، انتشارات صدرا، چاپخانه، رودکي، قم، ص 209-208.

منبع: بهشت وصال