معانی ونقشهای متفاوت آیین مانی
 
چکیده:
فره‌وشی اوستایی که از ایرانی باستان فرورتی مشتق شده و در فارسی میانه به فروهر متحول گردیده است، در آیین مانی، معنایی و نقشی متفاوت از نقش فره‌وشی و فروهر زرتشتی دارد. این مقاله به مفهوم فره‌وشی در آیین مانی می‌پردازد.
 
تعداد کلمات: 1080 کلمه / تخمین زمان مطالعه:  5 دقیقه
 
نویسنده: بدرالزمان قریب
 
در آیین زرتشت، فره‌وشی روح پاسبان آدمی است، پیش از تولد او وجود دارد و پس از مرگ نیز باقی می‌ماند و در صورت ایثار بازماندگان از خانواده حمایت می‌کند. در آیین مانی فرورتی یکی از عناصر پنج‌گانه‌ی دنیای روشنی است. این پنج عنصر عبارتند از:
بیشتر سرودهای مانوی چه در متون مانوی شرقی- به ویژه پارتی  و چینی- و چه در متون مانوی غربی (به ویژه قبطی) درباره‌ی این پنج عنصر روشنی است. این سرودها که عمق اندوه روشنان زندانی در تاریکی و گفتار غربت مادی را به گوش خواننده می‌رساند و آرزوی جدایی آنها را از دنیای پلید ماده و پرواز به اوج نور آن چنان با هیجان و تأثر بیان می‌کنند، از زیباترین و لطیف‌ترین نوشته‌های متون مانوی به شمار می‌آیند.1- اثیر (= نسیم در الفهرست)، 2- باد، 3- روشنی، 4- آب و 5- آتش و در متون مانوی ایرانی بدین ترتیب خوانده می‌شوند:
فارسی میانه: 1- فروهر، 2- واد، 3- روشن، 4- آب، 5- آذر.
پارتی: 1- ارداو فروردین، 2- .واد، 3- روشن، 4- آب، 5- آذر.
سغدی: 1- ارتاو فرورتی، 2- وات، 3- ارت خوشت، 4- اپ، 5- آتر.
 
فرورتی نخستین عنصر روشنایی خاستگاه ازلی نور یا به عبارت دیگر بهشت روشنی است که با پنج بزرگی توصیف شده است:
«پدربزرگی (شهریار نور/ زروان بغ)، 12 ائون (12 قلمرو شهریاری)، ائون‌ها (پاره‌های نور)، هوای زنده و زمین روشن».
پدربزرگی در دنیای روشنی در آرامش ازلی به سر می‌برد و خود کمال خویش است. هنگامی که برای دفاع قلمروِ نور از تازش اهریمن دست به آفرینش می‌زند، از روح خود و اجسام یا عناصر روحِ خود هرمزدبغ یا انسان نخستین را می‌سازد. پنج پسر هرمزد بغ همان عناصر پنج‌گانه‌ی روح خداست و فرورتی لطیف‌ترین و نزدیک‌ترین عنصر روشنی است.
 
به روایت الفهرست وقتی انسان نخستین همراه با پنج پسرش، نسیم، نور، باد، و آب و آتش به جنگ نیروی تاریکی مکی رود، نخستین چیزی که بر تن می‌پوشد نسیم است و بر بالای آن نورِ فراگیر و بر آن نور پوششی از آب غبارانگیز می‌پوشد و خود را در باد پنهان می‌کند و سپس آتش را چون سپر و نیزه به دست می‌گیرد، با شتاب از بهشت به سوی جهان تاریکی و مرز نبرد می‌رسد. این روایت و روایات دیگر مانوی نشان می‌دهد که عناصر پنجگانه‌ی روشنی سلاح جنگ انسان نخستین، که نخستین ایزد رزمجوست نیز هست. بنابراین، خویشکاری این پنج عنصر با پنج روشنان که در جنگ با اهرمن به اسارت قوای تاریکی در می‌آیند و با اسارت خود نیروی تاریکی را در دامی گریزناپذیر می‌اندازند، نقش بنیادین است، زیرا برای نجات آنهاست که دنیای مادی (عالم کبیر) آفریده می‌شود و خدای بهشت نور برای رهایی آنها از چنگال تاریکی دست به آفرینش دوم و سوم می‌زند.

  بیشتر بخوانید :  سهروردی و اشراقیان

اهمیت این پنج عنصر که خود پنج ایزد هستند و به ویژه خویشکاری فرورتی در این است که هر یک از ایزدان آفرینش دوم و سوم، چه آنها که آسمان و زمین را به وجود می‌آورند و از پاک‌ترین اجزای این عناصر خورشید و ماه و ستارگان را می‌سازند و چه آنها که جهان را به حرکت در می‌آورند و دیوان را در زمین و آسمان به بند می‌کشند، همه‌ی تلاش‌شان برای نجات این پنج روشنی است. شهریار تاریکی، در تقابل با آفرینشِ جهان مادی و برای نگهداری از گنج نوری که به چنگ آورده است، انسان (عالم صغیر) را می‌سازد و با سلاح آز و شهوت پنج عنصر روشن را در بدن انسان زندانی می‌کند.
بدینسان پنج عنصر اصلی بدن انسان که استخوان، عصب، رگ، گوشت و پوست است، هر کدام زندانی برای یکی از عنصرهای روشنِ روح می‌شود (این قرینه‌ی آن رویداد کیهانی است که آفریننده‌ی جهان مادی، «روح زنده»، همراه با پنج پسرش، دیوان کیهانی را زندانی می‌کند). خداوند برای نجات روح انسان ایزدان خود و اندیشه (عیسای درخشان و نوس= منو همه روشن) را می‌فرستد تا پنج عنصر روشن را از پنج عنصر ماده جدا کنند و به مواطن ازلی خود برگردانند.
شک نیست که علاوه بر وجه مشترک اشتقاق، هر دو از گروه جاودانانند و در نجات روح انسان نقش اساسی دارند: مهر اسپندان پذیرفته اند تا با ایثار وجود خود به نیروی تاریکی آن را چون طعمه‌ای به دام اندازند و نور گرفتار تاریکی را رها کنند و امشاسپندان در راهنمایی روح به رستگاری فرجامین و راستی می‌کوشند. امشاسپندان ابزار درست اندیشی، درست گفتاری و درست کرداری هستند که هرمزد آنان را از اندیشه، گفتار و کردار خویش آفرید (گزیده‌های زادسپرم).
این نوس، خداوند خرد و اندیشه است که کینه را به استخوان می‌بندد و اثیر (فرورتی) را آزاد می‌کند؛ خشم را به عصب می‌بندد و باد را آزاد می‌کند، هوس را به رگ می‌بندد و نور را آزاد می‌کند، خشونت را به گوشت می‌بندد و آب را آزاد می‌کند و جهل را به پوست می‌بندد و آتش را آزاد می‌کند (1) و این چرخش و پالایش تا پایان جهان که همه‌ی عناصر روشنی از تاریکی جدا شوند و به بهشت نور برگردند، ادامه دارد.
 
اهمیت پنج عنصر روشنی در آیین مانی بدان پایه است که در بعضی از متون ایرانی میانه‌ی غربی مهراسپندان یا امهرسپندان و در متون سغدی Mordaspand خوانده می‌شوند، واژه‌ای که با امشاسپندان زرتشتی هم‌ریشه است.
شک نیست که علاوه بر وجه مشترک اشتقاق، هر دو از گروه جاودانانند و در نجات روح انسان نقش اساسی دارند: مهر اسپندان پذیرفته اند تا با ایثار وجود خود به نیروی تاریکی آن را چون طعمه‌ای به دام اندازند و نور گرفتار تاریکی را رها کنند و امشاسپندان در راهنمایی روح به رستگاری فرجامین و راستی می‌کوشند. امشاسپندان ابزار درست اندیشی، درست گفتاری و درست کرداری هستند که هرمزد آنان را از اندیشه، گفتار و کردار خویش آفرید (گزیده‌های زادسپرم).
بیشتر سرودهای مانوی چه در متون مانوی شرقی- به ویژه پارتی (2) و چینی- و چه در متون مانوی غربی (به ویژه قبطی) درباره‌ی این پنج عنصر روشنی است. این سرودها که عمق اندوه روشنان زندانی در تاریکی و گفتار غربت مادی را به گوش خواننده می‌رساند و آرزوی جدایی آنها را از دنیای پلید ماده و پرواز به اوج نور آن چنان با هیجان و تأثر بیان می‌کنند، از زیباترین و لطیف‌ترین نوشته‌های متون مانوی به شمار می‌آیند.
 
پی نوشت‌ها:
1- اندرز نوس روشن، زوندرمان، برلین، 1992، ص 45-50.
2- اکتاایرانیکا، بویس، 9، 1975، 91-96.
 کتابنامه:
Allberry, C.A.A, A Manichaean Psalm Book, 1938.
Asmussen, Jes. P,Manichaean Literature. persian Heeritage serikes. 1975, p.47-73.
Boyce. M.A Reader in Manichaean Middle Persian and Parthian, Acta Iranica, 9, 1975, P. 4-10, 91-96, 104-114.
Boyce. M. The Manichaean hymncycles in Parthian, London, 1954, P. 67-77, 80-89. 92-111,114-173.
Cumont, F. Recherches sur le Manichaean , I. La Comogonie manichéenne d'après Theodore Bar khani, Bruxelles. 1908.
Henning. W. B. A Sogdian Fragment of the Manichaean Cosmogong, BSOAS 12. 1984. 360.
Puech. H. ch, Le Manichèisme. paris. 1949.
Sundermann. W, Mittelpersische und praktische Kosmogonische und Parabeltexte der Manichäer. BTT, 4, Berlin 1973.
Sundermann. W, Der Sermon vom Licht-Nous, 17. Berlin, 1992.
 
 
منبع ‌مقاله:
 یاد یار مهربان ، با یاد دکتر بهرام فره‌وشی ، به کوشش هما گرامی (فره‌وشی)، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی فره‌وهر، تهران، چاپ اول (1378)

  بیشتر بخوانید:
  به یاد یار مهربان نقش جهان
  یار مهربان
  آداب دوستی با «یار مهربان»