واژهسازی؛ روشی برای تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب (قسمت دوم)
در مقاله قبل به تعریف واژهسازی و آثار آن در مدیریت افکار عمومی پرداختیم. در این مقاله نشان خواهیم داد خداوند متعال نیز از این روش در قرآن کریم بهره برده است. واژههای مؤمن، کافر، منافق و فاسق اصطلاحاتی هستند که خداوند متعال وضع میکند تا مفاهیم موردنظرش را تنها با آوردن یک لفظ به ذهن مخاطب متبادر کند.
تعداد کلمات:1200 زمان مطالعه:6دقیقه
مقدمه
این عمل باعث میشود که ذهن بدون مقاومت و استدلال و بهمرورزمان بپذیرد که این گروه خاص این ویژگی خاص را دارند. البته واژهسازی تنها در این مورد به کار نمیرود؛ درواقع اگر برای اشاعه فرهنگی نیز نیاز داشته باشیم افراد بدان زیاد بیاندیشند میتوانیم از این روش نیز بهره ببریم. یکی از کارکردهای دیگر واژهسازی میتواند تقدس زدایی از برخی از واژهها یا تقدس بخشی به برخی دیگر باشد. خداوند متعال در قران کریم نیز از این روش استفاده کرده است. در ادامه به بررسی برخی از واژهسازیهای قرآن کریم میپردازیم.
ایمان
با توجه به اینکه خداوند آنان را که اعتقاد دارند ولى تسلیم عقیده خویش نیستند کافر مىشمارد، درمییابیم تسلیم بودن در مقابل حق ملاک است نه دانستن آن. خداوند واژه «امنوا» را برای کسانی که در ایمان ثابتقدم هستند به کار میبرد[4]. نکته مهم در اینجا استفاده هدفمند از واژه ایمان است که در این شکل و این معنا خداوند متعال استعمالش را بین مسلمانان رایج میکندو آن را در مقابل لغت کفر[5] قرار میدهد.
خداوند متعال در سوره انعام میفرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ» و اینگونه امنیت و آرامش را در ایمانی که به گناه آلوده نشده باشد، میداند. ازآنجاکه واژه مؤمن در لغت عرب معنای اصلیاش را به ذهن متبادر میساخته است، با هر استعمال ذهن رابطهای ضروری میان مفهوم امنیت با مفهوم پذیرش و تقید به اسلام را تصور میکرده است. این خود از هرگونه استدلالی که مکرر بیان شود برای تثبیت مفهوم آیه 82 سوره انعام مفیدتر است.
کفر
به نظر میرسد واژه «کفر» قبل از اسلام به پوششی سرتاسری اطلاق میشد؛ و خداوند در قرآن برای اینکه تأکیدی داشته باشد بر اینکه کسانی که توحید و رسالت نبی اکرم را انکار میکنند؛ درواقع حق را میپوشانند و کتمان میکنند این واژه را در این معنای خاص بهکاربرده است؛ و بعدازآن بود که معنای رایجتر آن معنای نپذیرفتن اسلام شد.
فسق
نفاق
همینطور نفاق و منافق بر برنامهای در جریان زندگی دلالت میکند که ثبات ندارد و میان آنچه اظهار میدارد و آنچه در قلبش است اختلاف است؛ پس جریان ظاهرش و عملش برخلاف باطن است. نفاق امتداد در جریانی محدود است و در وجود منافق امتداد نخواهد یافت و ظاهرسازی او دوامی نخواهد داشت.[19] واژه نفاق و منافق را قرآن استفاده میکند تا مفهوم ترس و فرار و دورویی را که از ذاتیات منافقان است و در سوره منافقون نیز آمده است با هم به ذهن مخاطبش متبادر سازد. خداوند در قرآن کریم از این تشبیه غیرمستقیم به یربوع که همیشه ذهنش درگیر فرار است و حتی مبتنی بر آن خانه میسازد و اساس زندگیاش را استوار میکند درصدد تحکیم این تصور درباره منافقان است که «حْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ»[20]
پی نوشت
[1] قاموس قرآن، ج1، ص: 124
[2] قاموس قرآن، ج1، ص:125
[3] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج1، ص: 150-151.
[4] مجمع البحرین، ج6، ص: 203.
[5] لسان العرب، ج13، ص: 22.
[6] فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 5، ص 357-358.
[7]. شیبانى، اسحاق بن مرار، کتاب الجیم، ج 3، ص 168.
[8] ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج10، ص: 111-112.
[9]. همان، ص: 113.
[10]. همان، ص: 115.
[11] المحیط فی اللغة؛ ج5؛ ص 293.
[12] الفروق فی اللغة؛ ص 225.
[13] لسان العرب؛ ج10؛ ص 308.
[14] الفروق فی اللغة؛ ص 225.
[15] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج9، ص: 89
[16] انعام: 35.
[17] قاموس قرآن، ج7، ص: 98-99.
[18] لسان العرب، ج10، ص: 360
[19] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج12، ص: 207-208.
[20] منافقون آیه 4.
منابع
صاحب بن عباد، إسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغة، 11 جلد، عالم الکتاب - بیروت، چاپ: اول، 1414 ق.
عسکرى، حسن بن عبدالله، الفروق فى اللغة، 1 جلد، دار الآفاق الجدیدة - بیروت، چاپ: اول، 1400 ق
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، 15 جلد، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر - بیروت، چاپ: سوم، 1414 ق.
طریحی، فخر الدین بن محمد، مجمع البحرین، 6 جلد، مرتضوى - تهران، چاپ: سوم، 1375 ش.
مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، 14 جلد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی - تهران، چاپ: اول، 1368 ش.
قرشى بنایى، على اکبر، قاموس قرآن، 7 جلد، دار الکتب الاسلامیة - تهران، چاپ: ششم، 1412 ق.
ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، دار احیاء التراث العربی، بیروت،1421.
شیبانى، اسحاق بن مرار، کتاب الجیم، محقق/ مصحح: ابیارى، ابراهیم، الهیئه العامه لشئون المطابع الامیریه، قاهره، چاپ اول،1975.
فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، نشر هجرت، قم، 1409 ه. ق.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}