همیاری نوروزی
شستن فرشها و لوازم منزل از کارهایی است که زنان با کمک یکدیگر به آن میپردازند، در آن روزها فرشهای آویخته از در و دیوار بیشتر از هر چیز دیگر استقبال از عید و پایان سال را یادآوری میکرد.
نمونههایی از کارجمعی در سنتهای نوروزی شهر سامان
چکیده:
شستن فرشها و لوازم منزل از کارهایی است که زنان با کمک یکدیگر به آن میپردازند، در آن روزها فرشهای آویخته از در و دیوار بیشتر از هر چیز دیگر استقبال از عید و پایان سال را یادآوری میکرد.
تعداد کلمات: 1099 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
شستن فرشها و لوازم منزل از کارهایی است که زنان با کمک یکدیگر به آن میپردازند، در آن روزها فرشهای آویخته از در و دیوار بیشتر از هر چیز دیگر استقبال از عید و پایان سال را یادآوری میکرد.
تعداد کلمات: 1099 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
نویسنده: شایسته بهرامی سامانی
خانه تکانی و رفت و روب
یکی از رسوم پسنده، پاکیزگی و نظافت، غباررویی و گردگیری از در و دیوار خانه و اسباب خانه و تمیز کردن ظروف و دیوارهای منزل است که در واقع مردم قبل از سال نو، تغییر و تحولی در زندگی خود ایجاد میکردند تا خانهای تمیز و آراسته برای پذیرایی از میهمانان عید داشته باشند. یک ماه پیش از فرارسیدن عید نوروز، خانهتکانی یا رفت و روب انجام میگرفت و مجدداً، اثاثیه را جابهجا و گردگیری میکردند و دوباره آنها را با سلیقه و دقت میچیدند. گاهی نیز این خانهتکانی و جابهجایی تغییر دکورخانه برای یک سال بود، آنها چیزهای کهنه و شکسته را دور میریختند یا استفادههای دیگری از آنها میکردند و اشیا و وسایل نو میخریدند و بجای آنها میگذاشتند. شستن فرشها و لوازم منزل از کارهایی است که زنان با کمک یکدیگر به آن میپردازند، در آن روزها فرشهای آویخته از در و دیوار بیشتر از هر چیز دیگر استقبال از عید و پایان سال را یادآوری میکرد.
اگر در خانهای فرشها آلوده نبود و فقط گردوغبار داشت، زنان با هم، قالیها و قالیچهها گلیمهای خانه را میتکاندند و گرد و خاک آنها را میگرفتند و اگر فرشها کثیف و آلوده بودند آنها را با آب میشستند. تمام پردهها، ملحفهها، رختخوابها و طاقچه پوشها را میشستند یا عوض میکردند. قفسهها و طاقچهها و دیوار و سقف خانه را گردگیری میکردند. اغلب نیز در و دیوار اتاقها و خانه را که بر اثر دود اجاق و چراغها سیاه و تیره شده بود، سفید و نقاشی میکردند. برای سفید کردن، دو کار انجام میدادند یا دیوارها را کمی میتراشیدند و نقشهایی را با این تراشیدن بر دیوار و سقفها حک میکردند. گاهی این نقش و نگارها طبق برنامه بود و گاهی نیز خراشیدنهای بی هدف ناخواسته منجر به طرحها و نقشهای زیبا و تکرارناپذیر میشد. روش دیگر برای روشن کردن اتاقهای دود گرفته و دیوارهای سیاه این بود که مقداری کچ سفید یا خاک سفید را در تشت آب مخلوط و یکدست میکردند و با کاسههای کوچک به همه جای خانه میپاشیدند و یکی دو روز بعد، در و دیوارها و سقف با تغییر رنگ و نوشدن محسوس ترین و اولین تغییر بود که به دست زنان در تک تک خانهها رخ میداد.
یکی از متداول ترین سبزهها، سبزه کوزه بود که برای تهیه آن ابتدا تخم شاهی را خیس میکردند. سپس جوراب یا پارچه نازکی را دور کوزه میکشیدند به طوری که مقداری از پارچه را نیز درون کوزه میگذاشتند، درون کوزه را نیز پر از آب میکردند و بعد تخم شاهی را بر روی پارچه یا جوراب میکشیدند تا به طور یکنواخت در همه قسمتها یک اندازه باشد، سپس کوزه را درون بشقاب یا سینی و در معرض نور خورشید قرار میدادند. آبیاری سبزه کوزه فقط با ریختن آب درون کوزه انجام میگرفت و هرگز آب را مستقیم بر روی شاهی نمیریختند زیرا ممکن بود آب، تخم شاهی را جابهجا کند و یکدستی و زیبایی سبزه از بین برود.
کاشتن سبزه
این آیین نماد نوزایی و تولد دوباره است، مظهری از رستاخیز طبیعت و رویش (ماکویی و همکاران 1392:22). در گذشتهها، سبزه سبز کردن در کنار رسم آب پاشی، نماد آرزومندی و امیدواری به نزول باران برای گیاهان بود. در برخی روستاها، کاشت دانههای مختلف برای شگون رایج بود، زیرا میگفتند هر کدام سبزتر شود برداشت آن دانه در آن سال بهتر است (هنری 1353:52).
سبزه نمادی از برکت و شگون است و کشت سبزی عید، ار مراسمی است که از گذشته بوده و هم اکنون نیز در میان ایرانیان رواج دارد. ایرانیان در اسفند و قبل از نوروز، در ظرفهای کوچکی گندم و جو و عدس و امثال اینها را سبر میکنند و این سبزهها را در سفره عید گذاشته و تا روز سیزده نوروز از آن نگهداری میکنند. در شهر سامان به خاطر موقعیت طبیعی و اقلیم کشاورزی به سبزه عید اهمیت زیادی داده میشود، چرا که سبزه نشانه شروع سالی سبز و پربرکت است.
در گذشته نیز دو هفته مانده به عید زنان با حسن سلیقه و دقت بسیار، گل و گیاه و نهال در باغچههای خانه میکاشتند و گندم، عدس، شاهی و ماش را سبز میکردند برای این کار از ظرفی استفاده میکردند که مانند کوزه از جنس سفال باشد. برای این کار زنانی که در کاشتن سبزه و به عمل آوردن آن تبحر داشتند و هر سال سبزههای خوبی داشتند، برای بقیه نیز سبز میکاشتند، البته برخی از زنان نیز معتقد بودند که کاشتن سبزه برای آنها شگون ندارد و برای همین، هر ساله سبزه آنها را دیگران میکاشتند و پس از سبز شدن و روبان بستن به در خانه آنها میفرستادند. در کاشتن سبزه پس از آب ریختن دانههای موردنظرمراقب بودند تا آب و نور خورشید به اندازه کافی داشته باشد تا دانهها خراب نشوند و زیبا و یکدست رشد کنند.
یکی از رسوم پسنده، پاکیزگی و نظافت، غباررویی و گردگیری از در و دیوار خانه و اسباب خانه و تمیز کردن ظروف و دیوارهای منزل است که در واقع مردم قبل از سال نو، تغییر و تحولی در زندگی خود ایجاد میکردند تا خانهای تمیز و آراسته برای پذیرایی از میهمانان عید داشته باشند. یک ماه پیش از فرارسیدن عید نوروز، خانهتکانی یا رفت و روب انجام میگرفت و مجدداً، اثاثیه را جابهجا و گردگیری میکردند و دوباره آنها را با سلیقه و دقت میچیدند. گاهی نیز این خانهتکانی و جابهجایی تغییر دکورخانه برای یک سال بود، آنها چیزهای کهنه و شکسته را دور میریختند یا استفادههای دیگری از آنها میکردند و اشیا و وسایل نو میخریدند و بجای آنها میگذاشتند. شستن فرشها و لوازم منزل از کارهایی است که زنان با کمک یکدیگر به آن میپردازند، در آن روزها فرشهای آویخته از در و دیوار بیشتر از هر چیز دیگر استقبال از عید و پایان سال را یادآوری میکرد.
اگر در خانهای فرشها آلوده نبود و فقط گردوغبار داشت، زنان با هم، قالیها و قالیچهها گلیمهای خانه را میتکاندند و گرد و خاک آنها را میگرفتند و اگر فرشها کثیف و آلوده بودند آنها را با آب میشستند. تمام پردهها، ملحفهها، رختخوابها و طاقچه پوشها را میشستند یا عوض میکردند. قفسهها و طاقچهها و دیوار و سقف خانه را گردگیری میکردند. اغلب نیز در و دیوار اتاقها و خانه را که بر اثر دود اجاق و چراغها سیاه و تیره شده بود، سفید و نقاشی میکردند. برای سفید کردن، دو کار انجام میدادند یا دیوارها را کمی میتراشیدند و نقشهایی را با این تراشیدن بر دیوار و سقفها حک میکردند. گاهی این نقش و نگارها طبق برنامه بود و گاهی نیز خراشیدنهای بی هدف ناخواسته منجر به طرحها و نقشهای زیبا و تکرارناپذیر میشد. روش دیگر برای روشن کردن اتاقهای دود گرفته و دیوارهای سیاه این بود که مقداری کچ سفید یا خاک سفید را در تشت آب مخلوط و یکدست میکردند و با کاسههای کوچک به همه جای خانه میپاشیدند و یکی دو روز بعد، در و دیوارها و سقف با تغییر رنگ و نوشدن محسوس ترین و اولین تغییر بود که به دست زنان در تک تک خانهها رخ میداد.
یکی از متداول ترین سبزهها، سبزه کوزه بود که برای تهیه آن ابتدا تخم شاهی را خیس میکردند. سپس جوراب یا پارچه نازکی را دور کوزه میکشیدند به طوری که مقداری از پارچه را نیز درون کوزه میگذاشتند، درون کوزه را نیز پر از آب میکردند و بعد تخم شاهی را بر روی پارچه یا جوراب میکشیدند تا به طور یکنواخت در همه قسمتها یک اندازه باشد، سپس کوزه را درون بشقاب یا سینی و در معرض نور خورشید قرار میدادند. آبیاری سبزه کوزه فقط با ریختن آب درون کوزه انجام میگرفت و هرگز آب را مستقیم بر روی شاهی نمیریختند زیرا ممکن بود آب، تخم شاهی را جابهجا کند و یکدستی و زیبایی سبزه از بین برود.
کاشتن سبزه
این آیین نماد نوزایی و تولد دوباره است، مظهری از رستاخیز طبیعت و رویش (ماکویی و همکاران 1392:22). در گذشتهها، سبزه سبز کردن در کنار رسم آب پاشی، نماد آرزومندی و امیدواری به نزول باران برای گیاهان بود. در برخی روستاها، کاشت دانههای مختلف برای شگون رایج بود، زیرا میگفتند هر کدام سبزتر شود برداشت آن دانه در آن سال بهتر است (هنری 1353:52).
سبزه نمادی از برکت و شگون است و کشت سبزی عید، ار مراسمی است که از گذشته بوده و هم اکنون نیز در میان ایرانیان رواج دارد. ایرانیان در اسفند و قبل از نوروز، در ظرفهای کوچکی گندم و جو و عدس و امثال اینها را سبر میکنند و این سبزهها را در سفره عید گذاشته و تا روز سیزده نوروز از آن نگهداری میکنند. در شهر سامان به خاطر موقعیت طبیعی و اقلیم کشاورزی به سبزه عید اهمیت زیادی داده میشود، چرا که سبزه نشانه شروع سالی سبز و پربرکت است.
در گذشته نیز دو هفته مانده به عید زنان با حسن سلیقه و دقت بسیار، گل و گیاه و نهال در باغچههای خانه میکاشتند و گندم، عدس، شاهی و ماش را سبز میکردند برای این کار از ظرفی استفاده میکردند که مانند کوزه از جنس سفال باشد. برای این کار زنانی که در کاشتن سبزه و به عمل آوردن آن تبحر داشتند و هر سال سبزههای خوبی داشتند، برای بقیه نیز سبز میکاشتند، البته برخی از زنان نیز معتقد بودند که کاشتن سبزه برای آنها شگون ندارد و برای همین، هر ساله سبزه آنها را دیگران میکاشتند و پس از سبز شدن و روبان بستن به در خانه آنها میفرستادند. در کاشتن سبزه پس از آب ریختن دانههای موردنظرمراقب بودند تا آب و نور خورشید به اندازه کافی داشته باشد تا دانهها خراب نشوند و زیبا و یکدست رشد کنند.
بیشتر بخوانید: نوروز در روایات شیعه و در کتاب التاج جاحظ بصرى
یکی از متداول ترین سبزهها، سبزه کوزه بود که برای تهیه آن ابتدا تخم شاهی را خیس میکردند. سپس جوراب یا پارچه نازکی را دور کوزه میکشیدند به طوری که مقداری از پارچه را نیز درون کوزه میگذاشتند، درون کوزه را نیز پر از آب میکردند و بعد تخم شاهی را بر روی پارچه یا جوراب میکشیدند تا به طور یکنواخت در همه قسمتها یک اندازه باشد، سپس کوزه را درون بشقاب یا سینی و در معرض نور خورشید قرار میدادند. آبیاری سبزه کوزه فقط با ریختن آب درون کوزه انجام میگرفت و هرگز آب را مستقیم بر روی شاهی نمیریختند زیرا ممکن بود آب، تخم شاهی را جابهجا کند و یکدستی و زیبایی سبزه از بین برود.
رنگ کردن تخممرغ
ایرانیان، در همه ادوار و در ایام نوروز به یکدیگر تخممرغ هدیه میداده اند. این باور عامیانه وجود داشته که تخممرغ نشان پیدایش حیات و آغاز تکوین موجودات بوده است (بلوکباشی 1380:41). برای همین رنگ آمیزی تخممرغها برای هدیه دادن در نوروز کاری بود که یکی دو روز مانده به عید، آن را انجام میدادند.
رنگ کردن تخممرغ با نظارت مادربزرگها و کمک بچهها با دقت و وسواس خاصی انجام میشد، معمولاً
مادربزرگها رنگ کردن تخممرغ همهی فامیل را بر عهده میگرفتند تا زنان فارغ از دغدغه رنگ آمیزی تخممرغ با خیالی آسوده به سایر کارهای خود بپردازند، برای این کار ابتدا تخممرغها را آب پز میکردند، وقتی کار پخت تمام میشد، تعدادی از تخممرغها را از ظرف خارج میکردند و کنار میگذاشتند تا با زغفران و گل رنگ دم کرده، روی آنها را پر از طرح و نقش کنند و سپس مقداری پوست پیاز قرمز بر روی تخممرغهای باقی مانده در ظرف میریختند، اجاق را روشن میکردند تا بجوشد و پوست پیازرنگ زیبا و بی نظیری به پوست تخممرغها ببخشد. مادربزرگها با سلیقه بر سر ظرف تخممرغ ایستاده و بعد از هر دقیقه چند تخممرغ از درون ظرف خارج میکردند و همین موجب رنگ بندی کم رنگ تا پررنگ میشد و رنگهای شاد و زیبایی را در گوشه سفره هفت سین به خود اختصاص میداد که البته گاهی هم این تخممرغهای رنگی، عیدی بچههای فامیل میشد.
منبع:
مردم شناسی نوروز، (مجموعه مقالات همایش ملی نوروز، میراث صلح)، علیرضا حسن زاده ، مهدی حشمتیان تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، چاپ کهن نوبنت اول 1394
رنگ کردن تخممرغ
ایرانیان، در همه ادوار و در ایام نوروز به یکدیگر تخممرغ هدیه میداده اند. این باور عامیانه وجود داشته که تخممرغ نشان پیدایش حیات و آغاز تکوین موجودات بوده است (بلوکباشی 1380:41). برای همین رنگ آمیزی تخممرغها برای هدیه دادن در نوروز کاری بود که یکی دو روز مانده به عید، آن را انجام میدادند.
رنگ کردن تخممرغ با نظارت مادربزرگها و کمک بچهها با دقت و وسواس خاصی انجام میشد، معمولاً
مادربزرگها رنگ کردن تخممرغ همهی فامیل را بر عهده میگرفتند تا زنان فارغ از دغدغه رنگ آمیزی تخممرغ با خیالی آسوده به سایر کارهای خود بپردازند، برای این کار ابتدا تخممرغها را آب پز میکردند، وقتی کار پخت تمام میشد، تعدادی از تخممرغها را از ظرف خارج میکردند و کنار میگذاشتند تا با زغفران و گل رنگ دم کرده، روی آنها را پر از طرح و نقش کنند و سپس مقداری پوست پیاز قرمز بر روی تخممرغهای باقی مانده در ظرف میریختند، اجاق را روشن میکردند تا بجوشد و پوست پیازرنگ زیبا و بی نظیری به پوست تخممرغها ببخشد. مادربزرگها با سلیقه بر سر ظرف تخممرغ ایستاده و بعد از هر دقیقه چند تخممرغ از درون ظرف خارج میکردند و همین موجب رنگ بندی کم رنگ تا پررنگ میشد و رنگهای شاد و زیبایی را در گوشه سفره هفت سین به خود اختصاص میداد که البته گاهی هم این تخممرغهای رنگی، عیدی بچههای فامیل میشد.
منبع:
مردم شناسی نوروز، (مجموعه مقالات همایش ملی نوروز، میراث صلح)، علیرضا حسن زاده ، مهدی حشمتیان تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، چاپ کهن نوبنت اول 1394
بیشتر بخوانید:
نوروز در فرهنگ شیعه
نوروز و مهدویت؛ جامعه سازی مهدوی
دکترین مهدویت و کارکرد آن از منظر جامعه شناسی
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}