بررسی و تبیین هفت نگرش به هنر اسلامی
 
چکیده
با توجه به اینکه تعاریف متعددی برای هنر ارائه شده است وهر کدام از منظری به این پدیده نگریسته  در نتیجه ویژگی و خصیصه‏ای را بیشتر مورد توجه قرار داده‏اند از این رو  به بیان رویکردهای اصلی که هنرپژوهان به هنر اسلامی داشته‏اند پرداختیم .

تعداد کلمات: 1202 کلمه، تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

 
نویسنده: سمیه خلیلی ( دانشجوی دکتری ادیان ایرانی )
1. رویکرد و تبیین انکاری
بر اساس این رویکرد چیزی به نام هنر اسلامی نداریم و آنچه هنر اسلامی نامیده می‏شود هنر مسلمانان یا هنر سرزمین‏های اسلامی است. در واقع هنر هر منطقه تابع شرایط اقلیمی و فرهنگی و دیرینه تاریخی آن منطقه است. برخی طرفداران این رویکرد قائلند به این که هنر اسلامی هنر متمایزی نیست ، بلکه هنری است که محتوا و مضامین آن موضوعات دین اسلام است. عده‏ای نیز آن را حاصل تلفیق هنر تمدن‏های پیشین با تمدن‏های دیگر می‏دانند.
در این نگرش ، اسلام اساساً دارای هنر و یا رویکردی هنری نیست ، بلکه آنچه در سرزمین‌های اسلامی تا پایان قرن بیستم به وقوع پیوسته، هنر اسلامی شمرده می‌شود. حتی اگر سفارش‌دهندگان این آثار خود مسلمان نباشند و یا کالای تولیدی در خدمت آرمان اسلامی نباشد.
الگ گرابر هنر اسلامی را مربوط به اسلام نمی‌شناسد و می‌گوید که هیچ رابطه‌ای میان هنر اسلامی و اعتقادات اسلامی وجود ندارد.
همچنین وی به همراه ریچارد اتینگهاوزن هنر اسلامی را مربوط به خلافت می‌دانند: وقتی به هنر تعبیر «اسلامی» اطلاق می‌شود، به اقوامی اشاره می‌کند که زیر نظر حکام مسلمان می‌زیسته‌اند و یا در فرهنگ‌ها و جوامعی زندگی می‌کرده‌اند که به شدّت متأثر از ویژگی‌های خاص حیات و اندیشه اسلامی بوده‌اند.
 برخی همانند گاستون وایه هنر اسلامی را هنری می‌داند التقاطی و غیر اصولی که از ترکیب تکنیک‌ها و تم هنرهای کشورهایی تسخیرشده که تابع قانون اسلام بودند به وجود آمده است و می‌گوید: «لذا هنر اسلام باید مجموعه هنرهایی را شامل شود که در کشورهایی تولید شده‌اند که تابع قانون اسلام بوده‌اند و امرای مسلمان بر آن‌ها حکم می‌راندند.

2. رویکرد و تبیین سلبی
برخی پژوهشگران هنر اسلامی معتقدند هنر اسلامی را نمی‏توان جریان هنری مستقل دانست، بلکه هنر اسلامی صرفاَ در مرحله آغازین، خلاق بود و پس از دوره‏ای کوتاه با تلفیق میراث‏های اولیه خود در قالب قواعد و قوانین عقیم، رکود و جمود یافت .این قواعد ضمن اینکه نتوانستند تفاوت‏های قومی جوامع مسلمان را کاملا مخفی نگه دارند، ابتکار عمل فردی هنرمند را سرکوب کردند .

3. رویکرد و تبیین تاریخی ـ توصیفی
در این رویکرد با توصیف رشد و تکامل هنر اسلامی در طی زمان، اجزای ابتکاری و عاریتی آن مورد تحلیل قرار می‏گیرد و خصوصیات آثار خلق شده در دوره‏ها و بخش‏های مختلف جهان اسلام و همچنین فضاهای گوناگون و نیز کاربرد آنها در عرصه‏های معماری، موسیقی، هنرهای صناعی و تزیینی خاطر نشان می‏شود.بررسی هنر اسلامی به روش تاریخی و تجزیه و تحلیل و تأویل شرایط و موقعیت‏های تاریخی آن، علی رغم ضرورت و اهمیت، از درک عناصر لا زمان و لامکان هنر اسلامی ـ که در محدودۀ تاریخی و مرزهای جغرافیایی نمی‏گنجد ـ یعنی ساحت معنوی هنر اسلامی باز می‏ماند.

برخی همانند گاستون وایه هنر اسلامی را هنری می‌داند التقاطی و غیر اصولی که از ترکیب تکنیک‌ها و تم هنرهای کشورهایی تسخیرشده که تابع قانون اسلام بودند به وجود آمده است و می‌گوید: «لذا هنر اسلام باید مجموعه هنرهایی را شامل شود که در کشورهایی تولید شده‌اند که تابع قانون اسلام بوده‌اند و امرای مسلمان بر آن‌ها حکم می‌راندند.
4. رویکرد وتبیین حکمی ـ فلسفی
برخی با ذکر مبانی حکمی و فلسفی هنر اسلامی، آنچه را که در هنر اسلامی نهفته است، « شهود عقلی » نامیده‏اند و عقل را قوه‏ای می‏دانند که از تعقل و استدلال بس فراگیرتر و متضمن شهود حقیقت‏های ازلی و جاودانه است.
 در این رویکرد، هنر اسلامی هنری است که متضمن عناصرسازنده‏ای از اندیشه و حکمت اسلامی باشد.بر این اساس، در هنر اسلامی امری وجود دارد که از احساس صرف، که لزوماً مبهم و متغیر است، فراتر می‏رود. عقل و شهود عقلی به عنوان قوه‏ای بسیار جامع تر از استدلال و تفکر، هنرمند را بسوی درک وحدت الهی و نورانیت وجود سیر می‏دهد. منبع الهام چنین حکمتی کلام است که با تأمل و تعقل حاصل می‏گردد.

5. رویکرد و تبیین عرفانی
در این رویکرد هنر اسلامی بر اساس مفاهیم عرفانی و مضامین « عالم معنوی » اسلام تعبیر و تفسیر می‏شود .در این دیدگاه هنرمند سالکی در مسیر عرفان است که در پرتو الهام رحمانی و ربّانی به درک جلوه‏ای از حسن الهی و جمال ازلی نائل می‏شود و عالم صنع را پرتویی از حسن الهی تلقی می‏کند و این حسن و جمال را به صورت کلمات، الحان، نقوش و احجام تجسم می‏بخشد . بر اساس این تبیین اگر شهود حسن و جمال الهی یا انکشاف حقیقت را روح هنر اسلامی بدانیم، آثار هنری اسلامی جسم این هنر خواهند بود.در این دیدگاه هنر حقیقی، هنر مقدس است؛ هنری که از قلمرو زمان و مکان فراتر می‏رود و به ساحت حقیقت جمال احدی راه می‏یابد.
دو رویکرد اخیر را بسیاری از حکما و عرفای اسلامی و نیز سنت گرایان (هانری کربن، بورکهارت، رنه گنون، کوماراسوامی، نصر و دیگران) اتخاذ کرده اند.

 

بیشتر بخوانید: جستاری در باب هنر اسلامی در تقابل با هنر به مفهوم غربی آن


6. رویکرد و تبیین عربی
برخی هنر اسلامی را هنر عربی می‏دانند. به نظر ایشان هنر اسلامی در بستر جوامع و کشورهای عربی شکل گرفته و بسط یافته است و لذا هنرهای اسلامی اصالتاً و ماهیتاً عربی هستند.
حضور زبان عربی به عنوان ابزار رسانه‌ای وحی، باعث گردیده است عده‌ای از متفکران اسلامی از آن با عنوان زبان مقدس و یا عنصر اصلی هنر اسلامی یاد کنند.
در این نگرش، پژوهشگران برای این هنر پیشینه‌ای عربی معرفی می‌کنند و بسیاری از اصول و مبانی هنر اسلامی را به نگاره‌های عربی و اغلب به قبل از اسلام و سنن شبه جزیره عربستان ارجاع می‌دهند.

در این رویکرد هنر اسلامی بر اساس مفاهیم عرفانی و مضامین « عالم معنوی » اسلام تعبیر و تفسیر می‏شود .در این دیدگاه هنرمند سالکی در مسیر عرفان است که در پرتو الهام رحمانی و ربّانی به درک جلوه‏ای از حسن الهی و جمال ازلی نائل می‏شود و عالم صنع را پرتویی از حسن الهی تلقی می‏کند و این حسن و جمال را به صورت کلمات، الحان، نقوش و احجام تجسم می‏بخشد . بر اساس این تبیین اگر شهود حسن و جمال الهی یا انکشاف حقیقت را روح هنر اسلامی بدانیم، آثار هنری اسلامی جسم این هنر خواهند بود.
۷.  رویکرد وتبیین هندسی
برخی پژوهشگران هنر اسلامی بر جنبه هندسی هنر اسلامی تأکید کرده و اصلی ترین تمایز هنر اسلامی را نسبت به جریانات دیگر هنری این می‏دانند که هنرمندان مسلمان توانسته‏اند با استفاده از نقوش هندسی مفاهیمی متعالی و انتزاعی نظیر مفهوم تجلی (یعنی تجلی ذات الهی در کثرت مراتب وجود) را به گونه بصری تصویر کنند . بنابراین نقوشی همچون اسلیمی‏ها، تور بافت‏ها، شمسه‏ها، چند ضلعی‏ها و ... در این تبیین هنر هندسی است.
اغلب پژوهشگرانی که هنر اسلامی را در نقش مایه‌های آن جستجو کرده‌اند، در این نگرش جای می‌گیرند. این دیدگاه هنری را اسلامی می‌داند که از یک سری تکنیک‌های خاص و یا عناصر تزئینی شده مشخص مانند شمسه، چلیپا و غیره استفاده نماید.
در واقع به دلیل استنباطی که از آیات قرآن برای ممنوعیت کشیدن تصاویر قائل بودند، باعث شد که هنرمندان از کپی کردن طبیعت روی بگردانند و به طرح هندسی متمایل شوند. اسلام از توحید یعنی پذیرش وحدت الهی و احدیت سرچشمه می‌گیرد، احدیت در حالی ‌که به غایت عینی و انضمامی است، به نظر اسلام تصوری انتزاعی می‌نماید و این امر به علاوه بعضی از عوامل مربوط به ذهنیت سامی، مبیّن خصلت انتزاعی هنر اسلامی است.
 و هیچ تمثیل و رمزی در جهان مشهودات برای بیان پیچیدگی درونی وحدت و انتقال از وحدت تقسیم و تکثیر ناپذیر به وحدت در کثرت و کثرت در وحدت بهتر از سلسله طرح‌های هندسی در یک دایره یا کثیرالسطوح‌ها در یک گروه نیست.
بنابراین، در این دیدگاه هنرمند مسلمان، هنر انتزاعی را بیانگر قانونی می‌داند که به مستقیم‌ترین وجه، وحدت در کثرت را نمودار می‌سازد. در این زمینه گاهی تکنیک و روش‌های کارآیند، یک معنا را مهم‌تر از خود معنا معرفی می‌کند.


  منابع

1. ربیعی، هادی (گردآورنده)، 1390، جستارهایی در چیستی هنر اسلامی، ج1، تهران: انتشارات متن.
2. وایه، گاستون، 1363، هنر اسلامی در سده‌های نخستین، ترجمه: رحمان ساوجی، چاپ اول، چاپ مسطح چاپخانه گیلان.
3. بورکهارت، تیتوس، 1365، هنر اسلامی( زبان وبیان)، ترجمه: مسعود رجب‌نیا، تهران: سروش.