تحلیل فیلم سه تیغ اره ای
فیلم لبه تیغ یا ستیغ اره ای آخرین ساخته کارگردان مشهور مل گیبسون که در کارنامه خود فیلم های موفقی همچون شجاع دل و مصائب مسیح را دارد. مل گیبسون در دنیای مسیحیت به کاگردانی مشهور است که در کارهای دینی اش بیسیار اغراق کرده و خوانش و تفسیر او از الاهیات مسیحی تا اندازه ای به دور است. شاهد مثال فیلم مصائب مسیح است که رنج و مصیبتی مافوق و فراتر از تحمل انسان را درباره مسیح به تصویر می کشد تا نشان دهد عیسی مسیح به خاطر محبتش به انسان تا چه اندازه رنج را تحمل کرده است.
چکیده
فیلم لبه تیغ یا ستیغ اره ای آخرین ساخته کارگردان مشهور مل گیبسون که در کارنامه خود فیلم های موفقی همچون شجاع دل و مصائب مسیح را دارد. مل گیبسون در دنیای مسیحیت به کاگردانی مشهور است که در کارهای دینی اش بیسیار اغراق کرده و خوانش و تفسیر او از الاهیات مسیحی تا اندازه ای به دور است. شاهد مثال فیلم مصائب مسیح است که رنج و مصیبتی مافوق و فراتر از تحمل انسان را درباره مسیح به تصویر می کشد تا نشان دهد عیسی مسیح به خاطر محبتش به انسان تا چه اندازه رنج را تحمل کرده است.
تعداد کلمات 1209 زمان تخمین مطالعه 6 دقیقه
نویسنده: عارفه گودرزوند(دانشجوی دکتری مطالعات تطبیقی ادیان)
مروری بر فیلم
فیلم سه تیغ اره ای نبرد اوکیناوا در سال 1945 و در آخرین های ماه های جنگ جهانی دوم را به تصویر می کشد، نبردی که از آن به عنوان یکی از پر تلفات ترین وقایع تاریخ بشر نام برده شده است. در این نبرد سهمگین بیش از 150 هزار نفر جان باختند و علی رغم مقاومت سرسختانه ژاپن، به دلیل آنکه از یک سو آمریکا به ژاپن حمله ای اتمی انجام داده و از طرف دیگر شوروی سابق آنان را به اعلان جنگ تهدید کرده بود، در نهایت این جنگ با تسلیم شدن ژاپن پایان یافت.
ماجرای فیلم برگرفته از داستان واقعی سربازی آمریکایی درجنگ جهانی دوم است به نام «دزموند داس» که به خاطر اعتقاد راسخش به آموزه های دین مسیحیت از حمل اسلحه در میدان نبرد سر باز می زند. داس در سال 1945 به دلیل نجات دادن جان75 سرباز آمریکایی در جزیره اوکیناوای ژاپن، برنده مدال افتخار از سوی رییس جمهوری وقت آمریکا شد.
وجه دینی فیلم سه تیغ اره ای
فیلم سه تیغ اره ای درباره پسری است که به کتاب مقدس و اصول اخلاقی بسیار پایبند است. این را از لحظه ای که اردوگاه می شود می توان دریافت. هم اتاقی هایش او را به خاطر داشتن کتاب مقدس مورد اذیت و آزار قرار می دهند. او به دلایل مذهبی و اعتقادی حاضر به استفاده و یا حتی بدست گرفتن اسلحه برای حضور در جنگ جهانی نمی شود. قهرمان داستان با وجود اینکه به زندان رفتن نیز تهدید می شود اما باز هم از حمل اسلحه هم امتناع می ورزد. پس از این او متقاعد می شود که اسلحه را تنها برای حفظ زندگی فرمانده اش حمل کند. در ابتدا او از اینکه روز یکشنبه کار کند امتناع می ورزد به این خاطر که این خلاف تعهدات دینی اوست که به جای عبادت و نیایش به میدان جنگ برود و جان انسانی را بستاند. داس بر خود واجب می داند تا در آن فضا قرار گیرد تا حضوری نه به معنای گرفتن جانی بلکه برای نجات آن تلاش کند.
سه تیغ اره ای فیلمی است که صلح گرایی و مبارزه با خشونت را با میهن پرستی آمیخته است. این فیلم داستان آزمایش مردی مومن است که در میدان نبرد باید دست به کشتن انسان های دیگر بزند. حتی عشق داس نسبت به نامزدش دوروتی نیز مانع از رفتن او به جنگ نمی شود. او در نهایت با دستان خالی نه تنها جان همرزمان خود را نجات می دهد بلکه رحم و شفقت را نسبت به دشمنان در حالی که به کمک او نیاز دارند نشان می دهد.
سه تیغ اره ای فیلم تضادهاست. در حالی که فیلم برمردی تمرکز دارد که حاضر نیست دست به اسلحه ببرد و عامل خشونت باشد، فیلمساز بسیار مجدانه خشونت و جهنم واقعی را به تصویر کشیده است. او با نشان دادن خشونت واقعی، صلح را به تصویر کشیده و زیبا جلوه داده است.
فیلم سه تیغ اره ای نبرد اوکیناوا در سال 1945 و در آخرین های ماه های جنگ جهانی دوم را به تصویر می کشد، نبردی که از آن به عنوان یکی از پر تلفات ترین وقایع تاریخ بشر نام برده شده است. در این نبرد سهمگین بیش از 150 هزار نفر جان باختند و علی رغم مقاومت سرسختانه ژاپن، به دلیل آنکه از یک سو آمریکا به ژاپن حمله ای اتمی انجام داده و از طرف دیگر شوروی سابق آنان را به اعلان جنگ تهدید کرده بود، در نهایت این جنگ با تسلیم شدن ژاپن پایان یافت.
ماجرای فیلم برگرفته از داستان واقعی سربازی آمریکایی درجنگ جهانی دوم است به نام «دزموند داس» که به خاطر اعتقاد راسخش به آموزه های دین مسیحیت از حمل اسلحه در میدان نبرد سر باز می زند. داس در سال 1945 به دلیل نجات دادن جان75 سرباز آمریکایی در جزیره اوکیناوای ژاپن، برنده مدال افتخار از سوی رییس جمهوری وقت آمریکا شد.
وجه دینی فیلم سه تیغ اره ای
فیلم سه تیغ اره ای درباره پسری است که به کتاب مقدس و اصول اخلاقی بسیار پایبند است. این را از لحظه ای که اردوگاه می شود می توان دریافت. هم اتاقی هایش او را به خاطر داشتن کتاب مقدس مورد اذیت و آزار قرار می دهند. او به دلایل مذهبی و اعتقادی حاضر به استفاده و یا حتی بدست گرفتن اسلحه برای حضور در جنگ جهانی نمی شود. قهرمان داستان با وجود اینکه به زندان رفتن نیز تهدید می شود اما باز هم از حمل اسلحه هم امتناع می ورزد. پس از این او متقاعد می شود که اسلحه را تنها برای حفظ زندگی فرمانده اش حمل کند. در ابتدا او از اینکه روز یکشنبه کار کند امتناع می ورزد به این خاطر که این خلاف تعهدات دینی اوست که به جای عبادت و نیایش به میدان جنگ برود و جان انسانی را بستاند. داس بر خود واجب می داند تا در آن فضا قرار گیرد تا حضوری نه به معنای گرفتن جانی بلکه برای نجات آن تلاش کند.
سه تیغ اره ای فیلمی است که صلح گرایی و مبارزه با خشونت را با میهن پرستی آمیخته است. این فیلم داستان آزمایش مردی مومن است که در میدان نبرد باید دست به کشتن انسان های دیگر بزند. حتی عشق داس نسبت به نامزدش دوروتی نیز مانع از رفتن او به جنگ نمی شود. او در نهایت با دستان خالی نه تنها جان همرزمان خود را نجات می دهد بلکه رحم و شفقت را نسبت به دشمنان در حالی که به کمک او نیاز دارند نشان می دهد.
سه تیغ اره ای فیلم تضادهاست. در حالی که فیلم برمردی تمرکز دارد که حاضر نیست دست به اسلحه ببرد و عامل خشونت باشد، فیلمساز بسیار مجدانه خشونت و جهنم واقعی را به تصویر کشیده است. او با نشان دادن خشونت واقعی، صلح را به تصویر کشیده و زیبا جلوه داده است.
دغدغه های دینی کارگردان
وقتی از مل گیبسون از انگیزه ساخت این فیلم سوال می شود او در پاسخ از انجیل نقل قول می کند که: «هیچ عشقی فراتر و بزرگ تر از این نیست که مردی جانش را به خاطر نجات برادرش کف دست بگذارد» و ادامه می دهد:«دزموند داس با آگاهی و وجدان بیدار همین کار را کرد، بارها و بارها و بارها. داست هم یک ابرقهرمان بود.»
از دغدغه های مل گیبسون نشان دادن دین و ایمان است که همیشه در فیلم هایش به نحوی وجود داشته است و همیشه درفیلم هایش وجود خدا ورای شک و تردیدها مورد بحث بوده است. او ایمان را مسئله ای انتخابی مطرح می سازد. کاراکتر اصلی یعنی دزموند داس انتخاب کرده که باورمند باشد پس تاوانش را نیز می پردازد.
گیبسون مخاطب را نیز به حال خود رها می کند تا خود او انتخاب نماید؛ آیا این ها نشانه ای از خداست، معجزه یا خیر. سپس ایده انتخاب، توسط دازموند داس تقویت می شود که به عنوان مردی بسیار دینی و مقید راهی را انتخاب می کند که موجب حیرت و تحسین همگان می شود. او ایمان و انسانیت را انتخاب می کند و به حق انسانیت را به بهترین وجه به تصویر می کشد.
وقتی گزارشگرهای روزنامه، گیبسون را مورد هجمه سوالات خود قرار می دهند، اعتراف می کند که مسئله دین و ایمان، مسئله ای بسیار «حساس» است: «اما من از چیزهای حساس خوشم می آید؛ حساس یعنی خوب. مگر همه ما به همین دلیل کار نمی کنیم؟ مگر ما به همین دلیل نیست که اثر هنری خلق می کنیم؟ این فیلم برای مخاطب ساخته شد. فیلم را برای گروهی خاص و اقلیت نساخته ام».
در سه تیغ اره ای نیز گیبسون فضای جنگ را بی رحمانه و با خشونتی صریح و بی پروا به تصویر کشیده است. جنگی که گیبسون آن را در پرده سینما روایت گری می کند فاقد وجه انسانی می باشد و هر ابزاری که بتواند انسانی را از میان بردارد در آن به کار گرفته شده تا تماشاگر لحظات زجر آور فراوانی را از سلاخی شدن سربازان مشاهده نماید. البته چنین رویکردی در کارگردانی گیبسون مسئله تازه ای نیست آنچه در مصائب مسیح به تصویر کشیده است وجه خشونت آن کمتر از سه تیغ اره ای نیست. اما این بار خشونت مورد علاقه گیبسون نسبت به آثار دیگرش کارکردی متفاوت به خود دیده است چرا که نبرد واقعی اوکیناوا چه بسا خشونتی عمیق را شامل می شده که در کتب تاریخی به آن اشاره شده است. سه تیغ اره ای اثری در نکوهش جنگ است که بر پایه خشونتی قابل توجه ساخته شده که همانند بسیاری از آثار گیبسون در نهایت به یک رستگاری در ستایش انسانیت می رسد.
فیلم جدید گیبسون صحنه های تاثیرگذار و پیامهای ضد جنگ فراوانی را هم در خود جای داده و قهرمانی را هم معرفی کرده که در وضعیت کنونی که خشونت در هر نقطه ای از جهان سایه افکنده، می تواند یک الگوی مناسب برای جهانیان باشد؛ نباید این نکته را فراموش کرد که دزموند داس شخصیتی واقعی بوده و نه زاییده ذهن تخیل نویسنده.
وقتی از گیبسون درباره هدف فیلمش سوال می شود می گوید:« هدف فیلم سازی سه چیز است: اول سرگرم می کنید، بعد آموزش می دهید و سرِ آخر، اگر خوش شانس باشید، تعالی می بخشید. من در این فیلم قصه ای تعریف کردم که سوالی مهم می پرسد: ما در مقاله یک گونه، در تجربه ای که انسان را تا حد حیوان تنزل می دهد، قادر به انجام چه کارهایی هستیم؟ نباید به سه تیغ اره ای به عنوان تجربه ای روشن فکرانه نگاه کرد. من می خواهم خوی حیوانی انسان ها را تحریک کنم و بیرون بکشم. جنگ همین است. من سعی می کنم تجربه ای غریزی و سراسر احساسی برایتان فراهم کنم که در آن غرق شوید».
وقتی از گیبسون درباره هدف فیلمش سوال می شود می گوید:« هدف فیلم سازی سه چیز است: اول سرگرم می کنید، بعد آموزش می دهید و سرِ آخر، اگر خوش شانس باشید، تعالی می بخشید. من در این فیلم قصه ای تعریف کردم که سوالی مهم می پرسد: ما در مقاله یک گونه، در تجربه ای که انسان را تا حد حیوان تنزل می دهد، قادر به انجام چه کارهایی هستیم؟ نباید به سه تیغ اره ای به عنوان تجربه ای روشن فکرانه نگاه کرد. من می خواهم خوی حیوانی انسان ها را تحریک کنم و بیرون بکشم. جنگ همین است. من سعی می کنم تجربه ای غریزی و سراسر احساسی برایتان فراهم کنم که در آن غرق شوید».
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}