کشمکش یهودیان با تجدد
 
چکیده:
رهایی، جذب و مدرنیزه شدن یهودیان خود یک پدیدۀ مستقل و مهم را تشکیل میدهد. روشنفکر عرفی گرای یهودی، به عنوان پیشتاز یا پیشروی مردم آزادشده اش زخم این شوک را بر روح خود دارد. یهودیان روشنفکر و روشنفکران یهودی ناتوان از بازگشت به عقب و ناتوان از فرهنگ پذیری کامل، بر سر دوراهی «خودی» که پشت سر گذاشته اند و «فرهنگ میزبان» کقار که در آن راحت نیستند و با آن احساس بیگانگی میکنند دچار نوعی احساس خجلت، دستپاچگی، گناه و شرمندگی اند

تعداد کلمات: 1443 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
 
نویسنده : رونالد رابرتسون
برگردان : کمال پولادی

اکنون اجازه بدهید به اختصار نگاهی به کار کودهی بیندازیم که مطالعاتش در این زمینه در درجه اول مرتبط است با چیزی که آن را «کشمکش یهودیان با تجدد» مینامد و به ویژه به نوشته های فروید، مارکس و لوی اشتراوس نظر دارد. البته حوزه علاقه کودهی همین مورد خاص نیست. چنان که خواهیم دید او این موضوع را به عنوان بخشی از یک مسئله بزرگتر قلمداد می کند. کتاب او با عنوان آزمون دشوار مدنیت هنگامی که در ۱۹۷۴ منتشر شد، در برخی محافل بر این اساس که سمت و سوی یهودستیزی دارد، مورد انتقاد قرار گرفت، هر چند که باید تأکید کنم که این موضوع به هیچ وجه دیدگاه غالب آن کتاب نیست. یکی از نقد و بررسی کنندگان در تقریط چاپ دوم کتاب می نویسد که ارزش بزرگ کتاب انگیزش جقیقت جویی و انگولک رسوبات تفکر سنتی به شیوهای خشن و زننده» است. در حالی که من فکر میکنم کتاب کودهی به دلایلی اساسی تر واجد ارزش زیادی است. در هر حال نقطه تأکید این منقد اساسا متوجه «خشونت و گستاخی» کودهی است. کودهی استدلال میکند که این نارسایی مدنیت بود که مسئله یهود را به وجهی تعریف کرد که قبلا در عصر تجدد اجتماعی به صورت تازه ای شکل پذیرفته بود» (3 :1987 ,Cuddihy). او در ادامه می گوید که «این آزمون دشوار، این شکل آمیزش اجتماعی ناتمام یهودیان و کفار.... در کار روشنفکران عرفی گرای قرنهای نوزدهم و بیستم اروپا نقش تعیین کننده داشته است» (34 :1987 ,Cuddihy). بنا به نظر کودهی این مسئله ناشی از چیزی است که او آن را «ناتوانی فلج کننده یهودیت در مشروعیت بخشی فرهنگی به تفاوت گذاری بین فرهنگ و جامعه می خواند» نکته ای که در پاراگراف زیر به خوبی منعکس است:
بنابراین رهایی، جذب و مدرنیزه شدن یهودیان خود یک پدیدۀ مستقل و مهم را تشکیل میدهد. روشنفکر عرفی گرای یهودی، به عنوان پیشتاز یا پیشروی مردم آزادشده اش زخم این شوک را بر روح خود دارد. یهودیان روشنفکر و روشنفکران یهودی ناتوان از بازگشت به عقب و ناتوان از فرهنگ پذیری کامل، بر سر دوراهی «خودی» که پشت سر گذاشته اند و «فرهنگ میزبان» کقار که در آن راحت نیستند و با آن احساس بیگانگی میکنند دچار نوعی احساس خجلت، دستپاچگی، گناه و شرمندگی اند» (4 :1987,Cuddihy). من در این جا وارد بحث تفصیلی در باره تفسیر کودهی از فروید، مارکس و لوی اشتراوس نمیشوم، جز آنکه به این نکته اشاره میکنم که از نظر او ایدئولوژی های مارکسیستی، فرویدی و ایدئولوژی های مرتبط با آنها هم وجه تأویلی (هرمنوتیک) دارند و هم وجه عملی. آنها هم می خواهند تأویل و تفسیر کنند و هم آنکه تغییر دهند. کودهی به ویژه در سخنش از مارکس و فروید چنین استدلال میکند که در مورد هر دو آنها مسئله با «گناه عمومی رفتار یهودیان شروع میشود؛ صحنه با پراکندگی در قلمروی عمومی جامعه آغاز میشود و به طرفداری از دگرگونی منتهی می گردد (دگرگونی جمعی انقلابی در مورد مارکس و دگرگونی فردی و تدریجی در مورد فروید)».
منل در انتهای مقاله اش در باره تئوری «جهانی شدن» الیاس میگوید که گرچه نوشته های الیاس در باره جهانی شدن حول محور امکان جنگ اتمی دور میزد، با این حال در پایه های نظری کارش چیزهای زیادی هست که در تلاش برای مطالعه جهان به عنوان یک کل می تواند به ما کمک کند. منل پس از ذکر این ملاحظه که الیاس اثر خود را در باره فرایندهای مدنیت بخش اروپا با این نکته آغاز می کند که مفهوم تمدن حاکی از رضایت خاطر اروپایی ها از خودشان در عصر استعماری است»، می پرسد که «اکنون که اروپا و اروپای آن سوی اقیانوس دیگر موقعیت هژمونیک را ندارد» (منل عاقلانه این سؤال را می افزاید که آیا چنین است؟) باری، در چنین وضعی «با توجه به تغییر در شیوههای تقاضا کردن و احترام نشان دادن باید پرسید که سرنوشت فرایند مدنیت چه میشود؟»
کودهی (9 :1987) کار خود را «مطالعه ای در مورد قیدهای خرده فرهنگ» توصیف می کند. دلمشغولی او در عمده ترین وجه جهت گیری ها در قبال تجدد است و استدلالش این است که روشنفکری مدرن «شاید با ساده کردن بیش از حد و نابخشودنی قضایا، دست کم از آغاز قرن نوزدهم، با تجدد (در خدمت به نوستالژی مقابله کرده است. بنا به نظر کودهی تجدد و بنابراین، با تسامح بیشتر، نوسازی را پارسونز بهتر از دیگران درک کرده است به ویژه از این جهت که بین تجدد و نوسازی تفاوت گذاشته است: «پارسونز... به هزینه سنگین گذار جوامع سنتی بی تفاوتی عالیجنابانهای نشان داده است». چنان که کودهی میگوید: «آدمهایی که به فرهنگ مرکز، یعنی فرهنگ پروتستان تعلق دارند از درون طوفانی که در آنجا همه چیز آرام و معقول است به بیرون نگاه میکنند و به نظریه پردازی می پردازند. اما برای محرومان زیرین، از جمله برای قومیت های بیرون از جایگاه پارسونز مسئله مدرنیزه شدن یک شوک تمام عیاری است» (9 :1987 ,Cuddihy). دریافت اصلی کودهی از مدنیت عبارت است از «اصل پیام همکنشی اجتماعی غربی» و پیش فرض آن انفکاک ساختاری جامعه مدنی» در حال نوسازی است. مدنیت صرفا انتظام بخش رفتار اجتماعی نیست؛ بلکه همچنین نظام «ظواهر» سازنده آن رفتار نیز هست» (14 :1987 ,Cuddihy) کودهی میگوید که مدنیت در اقل وجه خود نیازمند انفکاک بین احساس شخصی و سلوک در عرصه عمومی است. او در همین حال مدافع «نگاه پروتستانی طوفان» نیست. در هر حال او نیز به این گرایش دارد که اهمیت برداشت پارسونز از انضمام را، همچون معیار تمدن گنگ تأیید میکند که انضمام صرفا به معنی اخذ ارزشهای موجود در جوامع نیست. انضمام را اگر بر حسب نمونه مثالی نگاه کنیم درست مثل تجاربی از قبیل تعمیم ارزشی، بسط یا بازنگری در ارزشهای پیشین و تجاربی از این دست است.

مهم ترین قسمت تجزیه و تحلیل کودهی که با مقاصد بحث حاضر ارتباط دارد عبارت است از تلاش او برای تعمیم دادن بحثهای مربوط به روشنفکران یهود بر مسئله مقایسه بین یهودیان و ایرلندیان به عنوان دیرآمدگان به عرصه تجدد و همچنین به تجارب رهایی یهودیان و ملتهای جدیدی که بعد از جنگ جهانی دوم، برخی موارد به صورت دو پهلو، در تلاش شناسایی و پذیرش جهانی بودند. البته در این مورد اخیر است که علایق کودهی با وضوح علایق گنگ را پوشش میدهد. گنگ و کودهی هیچ یک به دیگری اشاره ای نمیکنند. کودهی فقط به صورتی مبهم به الیاس اشاره میکند و تا آنجا که من میدانم چنین اشاره ای از جانب الیاس به کودهی نیست. همین طور گنگ و الیاس به هم ارجاعی نمی دهند. روی هم رفته گنگ و کودهی کارهایی متفاوت، اما تازه تر در ادامه کار الیاس در باره فرایند مدنیت و مناسبات بینادولتی و بازنگری در آن ارائه می دهند. گنگ در باره ابعاد بین المللی و بینافرهنگی تمدن» و چگونگی تبدیل شدن معیار مدنیت در لحظه مهمی از تاریخ به یک قید خارجی و الزام بیرونی نه تنها برای جوامع «غیرمتمدن» و «نیمه متمدن»، بلکه همچنین برای جوامع «متمدن» مطالب زیادی را مطرح می کند. از جانب دیگر کودهی بحث های زیادی در باره جنبه های «خرده فرهنگی» مدنیت را به پیش می برد.

   بیشتر بخوانید :    تناسخ در آیین بودا

در همان حال مشاهده میشود که مفاهیم همپیوند پارسونز همچون انفکاک، ارتقای هنجاری، انضمام و تعمیم ارزشی با این بحثها غنی تر و مستحکم تر میشود. کتاب گنگ چیزهای زیادی در باره انضمام، ارتقای هنجاری و تعمیم ارزشی در سطح بین المللی به ما میگوید و کتاب کودهی به طور خاص ما را از انضمام «خرده فرهنگی» مطلع می کند در حالی که چیزهایی نیز در باره انفکاک و تا حدی انضمام در قالب مناسبات بیناجامعه ای برای گفتن دارد.
 
نتیجه گیری
منل در انتهای مقاله اش در باره تئوری «جهانی شدن» الیاس میگوید که گرچه نوشته های الیاس در باره جهانی شدن حول محور امکان جنگ اتمی دور میزد، با این حال در پایه های نظری کارش چیزهای زیادی هست که در تلاش برای مطالعه جهان به عنوان یک کل می تواند به ما کمک کند. منل پس از ذکر این ملاحظه که الیاس اثر خود را در باره فرایندهای مدنیت بخش اروپا با این نکته آغاز می کند که مفهوم تمدن حاکی از رضایت خاطر اروپایی ها از خودشان در عصر استعماری است»، می پرسد که «اکنون که اروپا و اروپای آن سوی اقیانوس دیگر موقعیت هژمونیک را ندارد» (منل عاقلانه این سؤال را می افزاید که آیا چنین است؟) باری، در چنین وضعی «با توجه به تغییر در شیوههای تقاضا کردن و احترام نشان دادن باید پرسید که سرنوشت فرایند مدنیت چه میشود؟»

نکته کلی این فصل دقیق انواع پرسشی است که در همین زمینه مطرح بوده و مطرح است و نظریه پردازان جهانی شدن با آن دست و پنجه نرم می کنند. آثار گنگ و بول و دیگران گرچه در قالب زبان جهانی شدن قرار داده نشدهاند، مستقیما متوجه آثار «خودرضایتمندی» اروپاییان است. گنگ به تفصیل چگونگی رشد، بسط، اصلاح و ارتقای معیار «تمدن» اروپایی ها را پی جویی کرده است. کودهی با چشم اندازی متفاوت و با مراجعه خاص به برخی آثاری که در آن مقطع در باب علایق جاری به جهانی شدن نوشته شده بودند با مسئله مدنیت از رهگذر پویایی های انضمام و اخراج (که مسلما با علایق الیاس به پدیده درونی بیرونی همپوشانی هایی دارد) به شیوه ای مواجه میشود که به وضوح مکمل اثر پارسونز در باب تحول فزاینده در مقیاس بزرگ و زمان بلند است.

ملاحضات آثار الیاس، گنگ، کودهی و پارسونز در باره فرایند تمدن، مدنیت و معیار «تمدن» از حیث تئوریک و تجربی به چشم انداز ما در مسئله جهانی شدن کمک میکند.

منبع:
جهانی شدن (تئوری اجتماعی وفرهنگ جهانی) ، رونالد رابرتسون ، ترجمه کمال پولادی، نشر ثالث چاپ چهارم (1393)

   بیشتر بخوانید :
   رابطه انسان و دین
   آشنایی با یهود و یهودیت
   گلوبالیسم یا جهانی شدن
   جهانی شدن، مفاهیم و دیدگاه ها