رفق ومدارا
رفق ومدارا
رفق ومدارا
در جامعه کنوني، بسيار ديده مي شود که افراد مختلف (بويژه جوانان )در عين برخورداري از رشد جسمي و رشد ذهني ، متاسفانه از رشد اجتماعي مناسب برخوردار نيستند ، از ديگر انسانها گريزانند ، داراي حالت جنگندگي وخشونت هستند و در نتيجه انسانهاي پر توقعي هستند که هميشه انتظار دارند ديگران با آنان نرمش و ملايمت داشته باشند.
بطور مثال مي توان انسان را به خودرو تشبيه کرد . هر چقدر خودرو داراي کمک فنرهاي قويتر باشد سرنشين آن خودرو با آرامش بيشتري طي مسير مي نمايد . در چنين ماشيني ناهمواريهاي جاده براي سرنشين نمود وتاثير زياد نخواهد داشت بر خلاف ماشينهائي که داراي سيستم فنري ضعيف هستند ،که همه ناهمواريها وخرابيهاي مسير در جسم و روان راننده و سرنشين تاثير مي گذارد .
انسان هم چنين است ، ميزان رشد فردي و اجتماعي افراد در طي نمودن مسير زندگي تاثير بسزايي دارد . شخصي که از رشد اجتماعي بالائي برخوردار است خوبيها و شيرينيهاي زندگي ،سختيها و تلخي ها ي زندگي در او تغييرات محسوس ايجاد نمي کند، به همين خاطر داراي يک زندگي آرام وتوأم با محبت با ديگران خواهد بود و بين او و ديگران ميزان ايجاد تنش بسيار اندک وحتي در بعضي افراد به صفر خواهد رسيد .
از جمله اوصافي که نشانه چنين رشدي است صفت و فضيلت مداراي با مردم است . براي پي بردن به اهميت اين فضيلت از 3 آيه شريفه قرآن مجيد بهره مي بريم :
[بس به رحمت الهي با آنان نرمخو شدي و اگر تندخو و سخت دل بودي قطعا از پيرامون تو پراکنده مي شدند .]
[... و بال خويش براي مؤمنان فرو گستر .]
3)و عباد الرحمن الذين يمشون علي الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما (3)
[و بندگان خداي رحمان کساني اند که روي زمين به نرمي گام بر مي دارند و چون نادانان ايشان را مورد خطاب قراردهند به ملايمت پاسخ دهند.]
خداوند متعال در آيه اول مداراي با مردم و برخورد خوب با آنها را رحمتي از جانب خود مي داند که به وجود نازنين پيامبراسلام صلي الله عليه وآله عطا نموده است و سبب جذب و روي آوردن مردم را به حضرت ، داراي اين صفت بودن بيان مي کند .در آيه دوم خطاب به پيامبر خود مي فرمايد : پيامبر بالهايت را براي مومنين بگشا ، در يک تشبيه بسيار زيبا تواضع و مداراي و تحمل مردم را به پيامبر خود تذکر مي دهد .(توضيحي در مورد تشبيه : «خفض جناح » گشودن بال عملي است که مرغ انجام مي دهد منتهي گاهي هنگام غذا دادن به جوجه هايش بال مي گشايد و خود را هم سطح جوجه هايش مي کند تا آنها با آرامش غذا بخورند وگاهي هم بالهاي خود را مي گشايد تا جوجه هايش براي استراحت و پناه گرفتن به زير بالهاي او بروند و با اطمينان خاطر استراحت کنند )
در آيه سوم هم بندگان خودش را چنين توصيف مي کند که اينان افرادي هستند که با آرامش بر روي زمين قدم بر مي دارند و بسيار با متانت هستند و اگر هم افراديکه نادان هستند به آنها توهيني کنند به نيکي پاسخ آنها را مي دهند .
از حضرت امام باقر عليه السلام نقل شده : ان لکل شييء قفلا و قفل الايمان الرفق (4) همانا هر شيئي قفلي دارد (که حفظ کننده آنست از نفوذ افراد ناشناس ) و قفل ايمان هر انساني رفق ومداراي با مردم است. همانگونه که براي ورود به هر خانه و محلي دربي وجود دارد که داراي قفلي است و تنها کساني مي توانند وارد آن مکان شوند که کليد آن درب را داشته باشند ، کليد خانه ايمان هم مدارا و نرمش و سازگاري با مردم مي باشد . پس مي توان نتيجه گرفت شخصي که دچار خشونت و تندي است دچار ضعف در مراحل ايمان خود مي باشد.
از طرفي هم مي توان گفت هر چقدر در انسان ظهور اين صفت بيشتر باشد نشان دهنده سليم بودن عقل او مي باشد چرا که انسان هوشمند مي داند شرط موفقيت در همه ي عرصه هاي اجتماعي تحمل و مداراي با انسانها ست از وجود نازنين پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله نقل شده: اعقل الناس اشدهم مداراه للناس و الناس من اهان الناس .(5)
عاقل ترين مردم کسي است که بيشتر از ديگران با مردم مدارا مي نمايد و از طرف ديگر خوارترين مردم کسي است که به مردم اهانت مي نمايد .
از امام باقر عليه السلام نقل شده: ان عزوجل رفيق يحب الرفق في الامر کله (6)
خداوند رفيق است (اهل رفق ومدارا است )و در همه امور دوستدار مدارا است.
سعدي شيرين سخن هم به زيباترين زبان بيان کننده اين موضوع است.
شنيدم که پيري شبي زنده داشت
سحر دست حاجت به حق بر فراشت
يکي هاتف انداخت در گوش پير
که بي حاصلي رو سر خويش گير
برين در دعاي تو مقبول نيست
به خواري برو يا به زاري بايست
شب ديگر از ذکر وطاعت نخفت
مريدي زحالش جز يافت ،گفت
چو ديدي کز آن روي بسته است در
به بي حاصلي سعي چندين مبر
به ديباچه بر اشک ياقوت فام
به حسرت بباريد وگفت اي غلام
به نوميد ي آنگه بگر ديدمي
از اين ره که راهي دگر ديدمي
مپندار گر وي عنان بر شکست
که من باز دارم زفتراک دست
چو خواهنده محروم گشت از دري
چه غم گر شناسد در ديگري ؟
شنيدم که راهم در اين کوي نيست
ولي هيچ راه دگر روي نيست
درين بود سر بر زمين فدا
که گفتند در گوش جانش ندا
قبولست اگر چه هنر نيستش
که جز ما پناهي دگر نيستش (7)
بله وقتي انسان از راهي يا شخصي و يا ... نااميد مي شود که راه يا شخص و يا ... ديگري را سراغ داشته باشد و اين ويژگي مختص پروردگار عالم است که در هر شرائطي نمي توان براي او جايگزيني يافت حال چه زيبا گفته سعدي که اين پير با چنين حالتي بر زمين افتاده بود ناگاه ندائي در اعماق جان خويش شنيد که حاجتت پذيرفته و مقبول است اگرچه خود در درونش مي دانست که هيچ هنري ندارد ولي خدا ي متعال دست رد بر سينه او نزد .
2)نيمي از رزق انسان است (عن رسول الله صلي الله عليه و آله :الرفق نصف المعيشه )(9)
3)نيمي از زندگي است (عن الکاظم عليه السلام الرفق نصف العيش )(10)
4)خير دنيا وآخرت به همراه مداواست (عن رسول الله صلي الله عليه وآله: من اغطي حظه من الرفق اغطي حظه من خير الدنيا و الاخره (11)
5)قله رفيع حکمت است (عن رسول الله صلي الله عليه و آله: الرفق رأس الحکمه )(12)
6)عامل جلب تکريم ديگران نسبت به انسان است.
[الامام الصادق عليه السلام: ان شئت ان تکرم فلن] (13)
7)واقع بين بودن نسبت به خود، بدين معنا که درباره ي انگيزه هايش خود را فريب نمي دهد .
8)چنين شخصي براي خودش احتمال خطا در نظر مي گيرد.
9)چنين شخصي با مشکلات بطورعيني برخورد مي کند لذا خود را با حقائق لازم ومربوط،آشنا مي سازد و اطمينان مي يابد که مشکل را شناخته،آنگاه براي حل آن برنامه ريزي مي کند.
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند : الرفق ييسر الصحاب و يسهل شديد الاسباب (14)
رفق و مدارا با ديگران همه سختيها و شدائد را آسان مي کند.
10) رسيدن به اهداف و مقاصد را آسان مي کند .
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: الرفق تدرک المقاصد(15) بارفق و مداراست که انسان به اهداف خود دست مي يابد.
11)سبب انس ومحبت با ديگران است .
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: بلين الجانب تأنس النفوس(16)
12)مهمترين عامل موفقيت انسان در مديريت وکارهاي اجتماعي است .
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند :رأس السياسه استعمال الرفق (17)
نکته: بايد توجه داشت که بدست آوردن اين فضيلت يک مسئله است ولي تقويت آن پس از کسب نمودنش بسيار مهمتر است . زيرا در صورت عدم تقويت و جديت در حفظ اين حسنه و از طرفي تزاحمات و درگيريها وتقابلها روزمره بين خواسته هاي انسان و ساير افراد ناخودآگاه انسان با ديگران دچار تنش شده و کار به عصبانيت و... خواهد رسيد .
مهمترين عامل تقويت کننده اين صفت خواست و اراده قوي هر فرد است . لذا تا خود شخص نخواهد که از لحاظ روابط فردي و اجتماعي قوت يابد . هيچ راه ديگري براي دستيابي به آن آرمان وجود ندارد.
خبيث را چو تعهد کني و بنوازي
به دولت تو گنه مي کند به انبازي
در جاي ديگر مي گويد :
پسنديده است بخشايش و ليکن
منه بر ريش خلق آزار ، مرهم
ندانست آنکه رحمت کرد بر مار
که آن ظلم است بر فرزند آدم (18)
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند : هرگاه به جاي نرمي خشونت لازم باشد خشونت نرمي است بسا دارو که مايه درد و بيماري است و بسا درد و بيماري که خود دارو باشد .(19)
پس مي توان گفت که در بعضي مواضع اعمال تندي وخشونت عين ملايمت است. درست است که دست دزدي را قطع مي کنند ولي اين حکم ملايمت است نسبت به ساير افراد جامعه لذا فلسفه تعزيرات در احکام الهي براي انسان فهيم و هوشمند کاملا روشن و مورد تاييد خواهد بود و هيچ تنافي بين اين امور وآيه (و ما ارسلناک الا رحمه للعالمين)(20)که مي گويد پيامبر عظيم الشأن اسلام مايه رحمت و لطف براي همه عالميان است نمي باشد.
همانا اين دين استوار است ، پس با ملايمت در آن وارد شويد و عبادت خدا را بر بندگان خدا تحميل نکنيد که در آن صورت به سوار درماند ه اي مي مانيد که نه سفري را پيموده و نه مرکبي (با نشاط ) به جا گذاشته است .
عبادت بعنوان اظهار عشق و علاقه بنده نسبت به خداي خويش مي باشد و در دين اسلام بر آن بسيار تأکيد شده.عبادت انواع مختلفي دارد من جمله عبادتهاي جسماني - روحاني - مالي و.. هر کدام از اين انواع شرائطي براي کمال و صحت خود دارند که با رعايت هر چه بهتر آنها شخص عابد مراحل سير و سلوک را شتابان تر خواهد پيمود .
در کنار همه مباحث مربوط به عبادت يکي از مهمترين آنها اينست که انسان توجه نمايد چگونه عبادت کند که خستگي ، دلزدگي براي او ايجاد نشود زيرا که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند : ان الله يحب مادام من عمل صالح و ان کان يسيرا (22)خداوند عملي را دوست دارد که با دوام باشد اگر چه آن عمل کم و ناچيز باشد. بهمين خاطر هر بنده اي بايد در سير عبادات خود بگونه اي برنامه ريزي کند که تا پايان زندگيش هيچگاه احساس خستگي ننمايد. در اين زمينه آنچه از سخنان معصومين عليهم السلام بدست مي آيد اين است که در عبادت نبايد نسبت به خود و ديگران سخت گرفت بلکه بايد آنچه نفس را تربيت کرد که هيچگاه به حالت سرکشي جلو عبادت نرسد . امام صادق عليه السلام مي فرمايند : «زمانيکه جوان بودم در عبادت سخت مي کوشيدم . پدرم به من گفت : فرزندم ! کمتر از آنچه مي بينم عبادت کن ؛ زيرا خداوند عز وجل اگر بنده اي را دوست داشته باشد به عبادت اندک او خرسند مي گردد .» چه بسيار افرادي ديده شده اند که به علت زياده روي هاي نامناسب در سنين جواني ناگهان کاملا تغيير مسير داده اند ، به قول معروف: (رهرو آنست که ره آهسته و پيوسته بپيمايد.) مهمترين ثمره اين دستور ائمه اطهار عليهم السلام اينست که شخص با مداراي با نفس و از کم به زياد سير نمودن به مرحله مي رسد که قدرت عظيمي در عبادات بزرگ مي يابد . چنانچه شنيده ايم که حضرت سجاد عليه السلام درقنوت نماز شب خويش دعاء ابوحمزه ثمالي را مي خوانده اند . سعدي شيرازي مي گويد : تو خود را چو کودک ادب کن به چوب - به گرز گران مغز مردم مکوب (23)حضرت علي عليه السلام فرمودند: براي عبادت کردن نفس خود را بفريب و با آن ملايمت کن و به زور (به عبادت )وادارش مکن و در زمان فراغت و نشاطش او را به عبادت گير، مگر در عباداتي که بر تو واجب گشته که در اين صورت بايدآنها را به موقع انجام دهي و بر آنها مواظبت کني (24)
بطور مثال مي توان انسان را به خودرو تشبيه کرد . هر چقدر خودرو داراي کمک فنرهاي قويتر باشد سرنشين آن خودرو با آرامش بيشتري طي مسير مي نمايد . در چنين ماشيني ناهمواريهاي جاده براي سرنشين نمود وتاثير زياد نخواهد داشت بر خلاف ماشينهائي که داراي سيستم فنري ضعيف هستند ،که همه ناهمواريها وخرابيهاي مسير در جسم و روان راننده و سرنشين تاثير مي گذارد .
انسان هم چنين است ، ميزان رشد فردي و اجتماعي افراد در طي نمودن مسير زندگي تاثير بسزايي دارد . شخصي که از رشد اجتماعي بالائي برخوردار است خوبيها و شيرينيهاي زندگي ،سختيها و تلخي ها ي زندگي در او تغييرات محسوس ايجاد نمي کند، به همين خاطر داراي يک زندگي آرام وتوأم با محبت با ديگران خواهد بود و بين او و ديگران ميزان ايجاد تنش بسيار اندک وحتي در بعضي افراد به صفر خواهد رسيد .
از جمله اوصافي که نشانه چنين رشدي است صفت و فضيلت مداراي با مردم است . براي پي بردن به اهميت اين فضيلت از 3 آيه شريفه قرآن مجيد بهره مي بريم :
[بس به رحمت الهي با آنان نرمخو شدي و اگر تندخو و سخت دل بودي قطعا از پيرامون تو پراکنده مي شدند .]
[... و بال خويش براي مؤمنان فرو گستر .]
3)و عباد الرحمن الذين يمشون علي الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما (3)
[و بندگان خداي رحمان کساني اند که روي زمين به نرمي گام بر مي دارند و چون نادانان ايشان را مورد خطاب قراردهند به ملايمت پاسخ دهند.]
خداوند متعال در آيه اول مداراي با مردم و برخورد خوب با آنها را رحمتي از جانب خود مي داند که به وجود نازنين پيامبراسلام صلي الله عليه وآله عطا نموده است و سبب جذب و روي آوردن مردم را به حضرت ، داراي اين صفت بودن بيان مي کند .در آيه دوم خطاب به پيامبر خود مي فرمايد : پيامبر بالهايت را براي مومنين بگشا ، در يک تشبيه بسيار زيبا تواضع و مداراي و تحمل مردم را به پيامبر خود تذکر مي دهد .(توضيحي در مورد تشبيه : «خفض جناح » گشودن بال عملي است که مرغ انجام مي دهد منتهي گاهي هنگام غذا دادن به جوجه هايش بال مي گشايد و خود را هم سطح جوجه هايش مي کند تا آنها با آرامش غذا بخورند وگاهي هم بالهاي خود را مي گشايد تا جوجه هايش براي استراحت و پناه گرفتن به زير بالهاي او بروند و با اطمينان خاطر استراحت کنند )
در آيه سوم هم بندگان خودش را چنين توصيف مي کند که اينان افرادي هستند که با آرامش بر روي زمين قدم بر مي دارند و بسيار با متانت هستند و اگر هم افراديکه نادان هستند به آنها توهيني کنند به نيکي پاسخ آنها را مي دهند .
فضيلت و اهميت صفت مدارا
از حضرت امام باقر عليه السلام نقل شده : ان لکل شييء قفلا و قفل الايمان الرفق (4) همانا هر شيئي قفلي دارد (که حفظ کننده آنست از نفوذ افراد ناشناس ) و قفل ايمان هر انساني رفق ومداراي با مردم است. همانگونه که براي ورود به هر خانه و محلي دربي وجود دارد که داراي قفلي است و تنها کساني مي توانند وارد آن مکان شوند که کليد آن درب را داشته باشند ، کليد خانه ايمان هم مدارا و نرمش و سازگاري با مردم مي باشد . پس مي توان نتيجه گرفت شخصي که دچار خشونت و تندي است دچار ضعف در مراحل ايمان خود مي باشد.
از طرفي هم مي توان گفت هر چقدر در انسان ظهور اين صفت بيشتر باشد نشان دهنده سليم بودن عقل او مي باشد چرا که انسان هوشمند مي داند شرط موفقيت در همه ي عرصه هاي اجتماعي تحمل و مداراي با انسانها ست از وجود نازنين پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله نقل شده: اعقل الناس اشدهم مداراه للناس و الناس من اهان الناس .(5)
عاقل ترين مردم کسي است که بيشتر از ديگران با مردم مدارا مي نمايد و از طرف ديگر خوارترين مردم کسي است که به مردم اهانت مي نمايد .
خداوند . با مداراترين موجود عالم.
از امام باقر عليه السلام نقل شده: ان عزوجل رفيق يحب الرفق في الامر کله (6)
خداوند رفيق است (اهل رفق ومدارا است )و در همه امور دوستدار مدارا است.
سعدي شيرين سخن هم به زيباترين زبان بيان کننده اين موضوع است.
شنيدم که پيري شبي زنده داشت
سحر دست حاجت به حق بر فراشت
يکي هاتف انداخت در گوش پير
که بي حاصلي رو سر خويش گير
برين در دعاي تو مقبول نيست
به خواري برو يا به زاري بايست
شب ديگر از ذکر وطاعت نخفت
مريدي زحالش جز يافت ،گفت
چو ديدي کز آن روي بسته است در
به بي حاصلي سعي چندين مبر
به ديباچه بر اشک ياقوت فام
به حسرت بباريد وگفت اي غلام
به نوميد ي آنگه بگر ديدمي
از اين ره که راهي دگر ديدمي
مپندار گر وي عنان بر شکست
که من باز دارم زفتراک دست
چو خواهنده محروم گشت از دري
چه غم گر شناسد در ديگري ؟
شنيدم که راهم در اين کوي نيست
ولي هيچ راه دگر روي نيست
درين بود سر بر زمين فدا
که گفتند در گوش جانش ندا
قبولست اگر چه هنر نيستش
که جز ما پناهي دگر نيستش (7)
بله وقتي انسان از راهي يا شخصي و يا ... نااميد مي شود که راه يا شخص و يا ... ديگري را سراغ داشته باشد و اين ويژگي مختص پروردگار عالم است که در هر شرائطي نمي توان براي او جايگزيني يافت حال چه زيبا گفته سعدي که اين پير با چنين حالتي بر زمين افتاده بود ناگاه ندائي در اعماق جان خويش شنيد که حاجتت پذيرفته و مقبول است اگرچه خود در درونش مي دانست که هيچ هنري ندارد ولي خدا ي متعال دست رد بر سينه او نزد .
آثار و برکات مدارا نمودن با ديگران
2)نيمي از رزق انسان است (عن رسول الله صلي الله عليه و آله :الرفق نصف المعيشه )(9)
3)نيمي از زندگي است (عن الکاظم عليه السلام الرفق نصف العيش )(10)
4)خير دنيا وآخرت به همراه مداواست (عن رسول الله صلي الله عليه وآله: من اغطي حظه من الرفق اغطي حظه من خير الدنيا و الاخره (11)
5)قله رفيع حکمت است (عن رسول الله صلي الله عليه و آله: الرفق رأس الحکمه )(12)
6)عامل جلب تکريم ديگران نسبت به انسان است.
[الامام الصادق عليه السلام: ان شئت ان تکرم فلن] (13)
7)واقع بين بودن نسبت به خود، بدين معنا که درباره ي انگيزه هايش خود را فريب نمي دهد .
8)چنين شخصي براي خودش احتمال خطا در نظر مي گيرد.
9)چنين شخصي با مشکلات بطورعيني برخورد مي کند لذا خود را با حقائق لازم ومربوط،آشنا مي سازد و اطمينان مي يابد که مشکل را شناخته،آنگاه براي حل آن برنامه ريزي مي کند.
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند : الرفق ييسر الصحاب و يسهل شديد الاسباب (14)
رفق و مدارا با ديگران همه سختيها و شدائد را آسان مي کند.
10) رسيدن به اهداف و مقاصد را آسان مي کند .
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: الرفق تدرک المقاصد(15) بارفق و مداراست که انسان به اهداف خود دست مي يابد.
11)سبب انس ومحبت با ديگران است .
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: بلين الجانب تأنس النفوس(16)
12)مهمترين عامل موفقيت انسان در مديريت وکارهاي اجتماعي است .
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند :رأس السياسه استعمال الرفق (17)
راه بدست آوردن و تقويت اين صفت
نکته: بايد توجه داشت که بدست آوردن اين فضيلت يک مسئله است ولي تقويت آن پس از کسب نمودنش بسيار مهمتر است . زيرا در صورت عدم تقويت و جديت در حفظ اين حسنه و از طرفي تزاحمات و درگيريها وتقابلها روزمره بين خواسته هاي انسان و ساير افراد ناخودآگاه انسان با ديگران دچار تنش شده و کار به عصبانيت و... خواهد رسيد .
مهمترين عامل تقويت کننده اين صفت خواست و اراده قوي هر فرد است . لذا تا خود شخص نخواهد که از لحاظ روابط فردي و اجتماعي قوت يابد . هيچ راه ديگري براي دستيابي به آن آرمان وجود ندارد.
مداراي ناپسند
خبيث را چو تعهد کني و بنوازي
به دولت تو گنه مي کند به انبازي
در جاي ديگر مي گويد :
پسنديده است بخشايش و ليکن
منه بر ريش خلق آزار ، مرهم
ندانست آنکه رحمت کرد بر مار
که آن ظلم است بر فرزند آدم (18)
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند : هرگاه به جاي نرمي خشونت لازم باشد خشونت نرمي است بسا دارو که مايه درد و بيماري است و بسا درد و بيماري که خود دارو باشد .(19)
پس مي توان گفت که در بعضي مواضع اعمال تندي وخشونت عين ملايمت است. درست است که دست دزدي را قطع مي کنند ولي اين حکم ملايمت است نسبت به ساير افراد جامعه لذا فلسفه تعزيرات در احکام الهي براي انسان فهيم و هوشمند کاملا روشن و مورد تاييد خواهد بود و هيچ تنافي بين اين امور وآيه (و ما ارسلناک الا رحمه للعالمين)(20)که مي گويد پيامبر عظيم الشأن اسلام مايه رحمت و لطف براي همه عالميان است نمي باشد.
نرمي در عبادت
همانا اين دين استوار است ، پس با ملايمت در آن وارد شويد و عبادت خدا را بر بندگان خدا تحميل نکنيد که در آن صورت به سوار درماند ه اي مي مانيد که نه سفري را پيموده و نه مرکبي (با نشاط ) به جا گذاشته است .
عبادت بعنوان اظهار عشق و علاقه بنده نسبت به خداي خويش مي باشد و در دين اسلام بر آن بسيار تأکيد شده.عبادت انواع مختلفي دارد من جمله عبادتهاي جسماني - روحاني - مالي و.. هر کدام از اين انواع شرائطي براي کمال و صحت خود دارند که با رعايت هر چه بهتر آنها شخص عابد مراحل سير و سلوک را شتابان تر خواهد پيمود .
در کنار همه مباحث مربوط به عبادت يکي از مهمترين آنها اينست که انسان توجه نمايد چگونه عبادت کند که خستگي ، دلزدگي براي او ايجاد نشود زيرا که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند : ان الله يحب مادام من عمل صالح و ان کان يسيرا (22)خداوند عملي را دوست دارد که با دوام باشد اگر چه آن عمل کم و ناچيز باشد. بهمين خاطر هر بنده اي بايد در سير عبادات خود بگونه اي برنامه ريزي کند که تا پايان زندگيش هيچگاه احساس خستگي ننمايد. در اين زمينه آنچه از سخنان معصومين عليهم السلام بدست مي آيد اين است که در عبادت نبايد نسبت به خود و ديگران سخت گرفت بلکه بايد آنچه نفس را تربيت کرد که هيچگاه به حالت سرکشي جلو عبادت نرسد . امام صادق عليه السلام مي فرمايند : «زمانيکه جوان بودم در عبادت سخت مي کوشيدم . پدرم به من گفت : فرزندم ! کمتر از آنچه مي بينم عبادت کن ؛ زيرا خداوند عز وجل اگر بنده اي را دوست داشته باشد به عبادت اندک او خرسند مي گردد .» چه بسيار افرادي ديده شده اند که به علت زياده روي هاي نامناسب در سنين جواني ناگهان کاملا تغيير مسير داده اند ، به قول معروف: (رهرو آنست که ره آهسته و پيوسته بپيمايد.) مهمترين ثمره اين دستور ائمه اطهار عليهم السلام اينست که شخص با مداراي با نفس و از کم به زياد سير نمودن به مرحله مي رسد که قدرت عظيمي در عبادات بزرگ مي يابد . چنانچه شنيده ايم که حضرت سجاد عليه السلام درقنوت نماز شب خويش دعاء ابوحمزه ثمالي را مي خوانده اند . سعدي شيرازي مي گويد : تو خود را چو کودک ادب کن به چوب - به گرز گران مغز مردم مکوب (23)حضرت علي عليه السلام فرمودند: براي عبادت کردن نفس خود را بفريب و با آن ملايمت کن و به زور (به عبادت )وادارش مکن و در زمان فراغت و نشاطش او را به عبادت گير، مگر در عباداتي که بر تو واجب گشته که در اين صورت بايدآنها را به موقع انجام دهي و بر آنها مواظبت کني (24)
منابع :
1- آل عمران /159
2- حجر /88
3-فرقان /63
4-کافي /ج 2/ص 96
5-بحار -ج 75-ص52
6-(کنز العمال /5370)(ميزان الحکمه /7381)
7-بوستان سعدي ص 254
8-کنز العمال 5367/ميزان الحکمه 7355
9-بحار -19/349/71 /ميزان الحکمه 7356
10-کافي 2-120-ح 11و13
11-شرح ابن ابي الحديد 6-339/ميزان الحکمه 7362
12-بحار -75-352-62/ميزان الحکمه 7398
13-بحار 78-269-109/ميزان الحکمه 7396
14-غرر ج 1-ص 71
15-غرر ج 1-ص332
16-غرر1-333
17-غرر1-413
18-گلستان سعدي
19-نهج البلاغه /کتاب 31
20-سوره ي انبيا ء107
21-ميزان الحکمه 7388
22-کنز العمال 5348-ميزان الحکمه 7387
23-بوستان سعدي - باب -7-ص301
24-نهج البلاغه کتاب 69
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}