بررسی علل بیکاری و به ویژه علل بیکاری جوانان
 
چکیده:
وابستگان به جناحهای سیاسی که در مجلس و دولت و در بسیاری از نهادها و سازمانهای اجتماعی و اقتصادی و محافل فرهنگی حضور دارند، هر یک دیگری را مسئول قلمداد می کند و جالب اینکه در بسیاری از موارد با صیغه سوم شخص غایب تعیین تکلیف و نصایح و راهنماییهای دلسوزانه ارائه می شود.
 
تعداد کلمات: 1949 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
 
 نویسنده: شاپور رواسانی

در بسیاری از مقالات و بررسیهایی که درباره علت یا علل فرار مغزها در مطبوعات عرضه می شود، سخن از بیکاری جوانان و تحصیل کرده ها، دستمزد ناکافی، رعایت نشدن منزلت علمی فرهیختگان، تبعیض اجتماعی، مهیا نبودن شرایط رفاهی، بی عدالتی، حق کشی، قوم و خویش بازی، کوشش برای رسیدن به رفاه مادی، امکان فعالیتهای علمی و کاری با درآمد بیشتر در خارج از کشور و... در میان است و به عنوان راه حل، افزایش بودجه های پژوهشی، افزایش حقوق و پاره ای از اقدامات سیاسی و اجتماعی تجویز و پیشنهاد می شود به گونه ای که گویا می توان با پاره ای اقدامات اصلاح طلبانه و تعارفات دلنشین و ترتیب دادن جلسات، نه فقط مسئله فرار مغزها را حل کرد و جلوی رفتن مدیران، نخبگان علمی و فنی جامعه را گرفت بلکه حتی می توان به بازگشت تحصیل کرده ها و دانشمندان ایرانی مقیم خارج به کشور نیز امیدوار شد.
 در بررسی علل مشکلات اقتصادی جامعه هم، بحث و اظهار نظر در چارچوب مفید بودن یا نبودن تک نرخی شدن ارز، انتشار اوراق قرضه، تغییر آیین نامه های گمرکی، مقررات مربوط به صادرات و واردات، شیوه کار بانکها و مسائل مشابه محدود مانده و مدتی است که از جانب بسیاری از مسئولان بر جلب سرمایه های خارجی، خصوصی سازی و وارد شدن ایران به سازمان تجارت جهانی بی توجه به ساختار طبقاتی و بافت اقتصادی جامعه به عنوان راه نجات از مشکلات و دروازه ورود به دوران طلایی و عصر فرخنده توسعه و «جهانی سازی» تکیه می شود.
در بررسی علل بیکاری و به ویژه علل بیکاری جوانان، بیشتر بر افزایش موالید در سالهای گذشته و در مسئله گسترش اعتیاد به مواد مخدر از نارساییهای فرهنگی و تربیتی و اختلافات خانوادگی، کوچک بودن خوابگاههای دانشجویی و درباره علتهای گسترش فساد اخلاقی به آثار زیانبار برنامه های ماهواره ها و نفوذ فرهنگ سرمایه داری غربی تأکید و تصور می شود با کمک و یاری مقامات انتظامی می توان فساد اخلاقی و اعتیاد را از جامعه دور کرد.
 
کسانی هم هستند که می پندارند می توان با کنترل موالید، فروش نیروی کار به خارج، انرژی مانند نفت و گاز و آب و ... و تشکیل و توسعه کمیته های امداد، جمع آوری صدقات، کمکهای نیکوکاران و... مشکل بیکاری و فقر و فساد و ... را از میان برداشت.
 
وابستگان به جناحهای سیاسی که در مجلس و دولت و در بسیاری از نهادها و سازمانهای اجتماعی و اقتصادی و محافل فرهنگی حضور دارند، هر یک دیگری را مسئول قلمداد می کند و جالب اینکه در بسیاری از موارد با صیغه سوم شخص غایب تعیین تکلیف و نصایح و راهنماییهای دلسوزانه ارائه می شود.

در بررسی علل مشکلات اقتصادی جامعه هم، بحث و اظهار نظر در چارچوب مفید بودن یا نبودن تک نرخی شدن ارز، انتشار اوراق قرضه، تغییر آیین نامه های گمرکی، مقررات مربوط به صادرات و واردات، شیوه کار بانکها و مسائل مشابه محدود مانده و مدتی است که از جانب بسیاری از مسئولان بر جلب سرمایه های خارجی، خصوصی سازی و وارد شدن ایران به سازمان تجارت جهانی بی توجه به ساختار طبقاتی و بافت اقتصادی جامعه به عنوان راه نجات از مشکلات و دروازه ورود به دوران طلایی و عصر فرخنده توسعه و «جهانی سازی» تکیه می شود.
 
به نظر نگارنده مشکل کار بسیاری از این صاحب نظران این است که :
1. زمینه کار و آگاهی و تخصصشان به قواعد و اصول شیوه تولید سرمایه داری (کلاسیک) محدود مانده و به این سبب راه حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه را نیز تنها در چارچوب این شیوه تولید عرضه می کنند.
۲. راه حلهای ارائه شده موقت، محدود، موسمی و جدا از دیگر زمینه های اجتماعی - اقتصادی - فرهنگی است.
٣. توجه نمی شود که بر پایه شیوه تولید سرمایه داری و همکاری با سرمایه داری استعماری راهی برای از میان بردن شکاف طبقاتی، فقر عمومی و... وجود ندارد. برعکس پذیرش دیکتاتوری سرمایه در همه اشکال آن خود موجب افزایش شکاف طبقاتی و فقر عامه است.
۴. برداشتی روشن و نظری قاطع و علمی در باب شیوه تولید مسلط در ایران که با شیوه تولید سرمایه داری دارای تفاوتهای عمده است ندارند و ویژگیهای این شیوه تولید را در رابطه ساختاری با یکدیگر نمی شناسند؛ گرچه درباره هر یک از زمینه های اقتصادی، مطالعات و بررسیهای جالبی انتشار می یابد.
۵. به علت بی توجهی به شیوه تولید مسلط در جامعه ما، تعریف درست و روشنی از «دولت» و «بخش خصوصی» ارائه نمی شود و به تکرار آنچه در کتب درس اقتصاد یا جامعه شناسی (بیشتر ترجمه شده) درباره این مفاهیم و واژه ها آمده است بسنده می شود و این نکته از نظر دور می ماند که خط و مرز مشخصی بخش دولتی و خصوصی را در جامعه ما از هم جدا نمی کند.
۶. دخالتها و آثار مستقیم یا غیرمستقیم اقتصادی و اجتماعی بازار جهانی سرمایه داری در بازار کالا، سرمایه و کار جامعه ما و اینکه سرمایه داری استعماری به عنوان یک عامل مهم در نظام اقتصادی ما دارای منافع است و از شیوه تولید کنونی ما حمایت میکند کمتر مورد توجه و بررسی قرار میگیرد.
۷. فراموش می شود که جهانی شدن یا «جهانی سازی» در چارچوب شیوه تولید سرمایه داری و سرمایه داری استعماری مرحله ای به شمار می رود که دنباله همان پدیده تاریخی کلنیالیسم و امپریالیسم سرمایه داری است و پدیده تازه ای نیست.
 
چنان که گفته شد آنچه اصولا مورد توجه قرار نگرفته است و نمی گیرد این است که شیوه تولید مسلط در جامعه ما، شیوه تولید سرمایه داری با ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و گذشته تاریخی آن نیست تا بتوان در چارچوب قواعد این شیوه تولید، امکانات و الزامات آن به بررسی جامع مشکلات جامعه ما پرداخت و راه حل ارائه کرد.

   بیشتر بخوانید :  مختصات اقتصاد مقاومتی

سرمایه داری استعماری از همان زمان پیدایش و توسعه خود در آسیا، افریقا، آمریکای مرکزی و جنوبی، از پیدایش و رشد شیوه تولید سرمایه داری در این سرزمینها جلوگیری کرده و پیدایش و رشد شیوه تولید سرمایه داری در ژاپن و آمریکای شمالی نیز مربوط به یک دوره خاص و شرایط تاریخی می شود که امکان تکرار شدن در کشورهای عقب مانده به علت افزایش قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی سرمایه داری استعماری که در حال حاضر ژاپن، اروپای غربی و آمریکای شمالی ایالات متحده پایگاه و جایگاه آن است، وجود ندارد. آنچه زیر سلطه سرمایه های خارجی استعماری در پاره ای از کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی و مرکزی برپا شده، شیوه تولید سرمایه داری با ویژگیهای کلاسیک آن نیست، بلکه شیوه تولید مستعمراتی است و بدین سبب هم ساختار طبقاتی این کشورها با کشورهای سرمایه داری دارای تفاوتهای اساسی است.
 
چیزی که اقتصاددانان ما به آن نمی پردازند تعیین و شناخت ویژگیهای عمده شیوه تولید مسلط و در این رابطه ساختار طبقاتی در جامعه ماست. البته افراد و گروههایی که از وضع کنونی جامعه ما سود می برند و صاحب مال و ثروت و سرمایه کلان در داخل و خارج شده اند، علاقه ای به بحث درباره شیوه تولید مسلط در ایران نشان نمی دهند، زیرا در صورت روشن شدن ساختار طبقاتی و ویژگیهای شیوه تولید در ایران نه تنها مکانیسم ظلم و بی عدالتی آشکار خواهد شد بلکه پرده از چهره ظالمان برخواهد افتاد و دیگر کسی، گروهی یا وابستگان قشر و طبقه ای نخواهند توانست تحت عناوین گوناگون، منافع اقتصادی و امتیازات اجتماعی و موقعیت طبقاتیشان را از دید اکثریت مردم و زحمتکشان تهیدست جامعه پنهان دارند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند.
 
بدین حقیقت توجه نمی شود که بدون بررسی شیوه تولید مسلط در ایران و تعیین ویژگیهای اقتصادی و طبقاتی آن و بدون مشخص کردن روابط اقتصادی - اجتماعی در زمینه تولید، نیروهای مولد توزیع و مسئله حاکمیت و مالکیت بر سرمایه ها و ثروتها و توافقات و تضادها در مورد منافع و خواستهای طبقاتی و نیز در خصوص مسائل سیاسی و فرهنگی طبقات و اقشار اجتماعی با یکدیگر نمی توان علل فرار مغزها، بیکاری، اعتیاد، فساد اخلاقی، فقر و در همین رابطه بحران هویت را تشخیص داد و به فکر چاره بود.
 و مراد از نوشته حاضر تأکید بر این نکته است که به جای ادامه دادن بحثهای پراکنده و ارائه برنامه های موقت یا پیروی از نصایح سودجویانه بانک جهانی، الگوبرداری و گرفتار شدن در دام سازمان تجارت جهانی و سرمایه های خارجی، بررسیهای اقتصادی - اجتماعی را باید در جهت تعیین مشخصات و ساختار شیوه تولید مسلط و بافت طبقاتی جامعه متمرکز و هدایت نمود تا با روشن شدن صورت مسئله بتوان برای حل مشکلات اکثریت مردم محروم که کار میکنند، زحمت میکشند اما در فقری افزایش یابنده به سر می برند راهکار ارائه نمود و دمکراسی و آزادی را در رابطه با نان مردم و استقلال ایران که خانه و کاشانه همه ماست مستقر کرد.
طبیعی است تا زمانی که صورت مسئله ای روشن و صریح نباشد، هیچ کس قادر به ارائه راه حل درست نخواهد بود و اگر کسی صورت مسئله ای را نخواند و نفهمد، آنچه ارائه می کند ممکن است عالمانه و فاضلانه باشد اما حل مسئله و پاسخ سؤال نیست.
 
در مورد مسئله شیوه تولید مسلط در ایران، به علت ربط داشتن مسائل داخلی ما با نظام سرمایه داری استعماری جهانی در همه زمینه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی باید یادآوری کرد که در سالهای اخیر، به ویژه پس از فروپاشی نظام شوروی به نظر عدهای گویا دیگر پدیده ای به نام امپریالیسم سرمایه داری وجود ندارد و اگر هم در گذشته چیزی به این نام وجود داشته دیگر دوره اش به سر رسیده و نوبت آن است که این برخورد سطحی، اگر عمدی، مغرضانه و ناشی از منافع فردی و طبقاتی نباشد، نشانه و دلیل جهل مطلق درباره روابط اقتصادی - اجتماعی و سیاسی در جهان امروز است.
 
تقسیم جهان به کشورهای شمال و جنوب، انکار سلطه کشورهای سرمایه داری استعماری بربسیاری از سرزمینها، اقوام و ملل، انکار غارتگریها و خشونتها، جنایات و تزویر روزمره این کشورها در زمینه های فرهنگی و سیاسی، موجب می شود که بررسی کننده درباره علل فقر، فساد، فرار مغزها و دیگر معضلات اجتماعی جامعه ما نیز دچار اشتباه و سردرگمی شود و ربط دقیق شیوه تولید مسلط و ساختار طبقاتی جامعه ما و آثار متقابل شرایط داخلی و خارجی را که بی همزیستی با یکدیگر دوام نمی یابند درک نکند.
 
شیوه تولید مسلط در جامعه ما و امپریالیسم سرمایه داری در رابطهای تاریخی و ساختاری با یکدیگر قرار دارند و سالهاست که در هم آمیخته اند. مغشوش بودن پاسخها و نارسا بودن راههای ارائه شده در جامعه ما برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی اکثریت مردم محروم و زحمتکش، پناه بردن به راه حلهای موقت، شعارهای کم محتوا یا در موردی بی محتوا، حاصل و نتیجه نشناختن صورت مسئله است. توجه نمی شود که برای یک کشور معین در دوره معین و برای حل مسائل معین، پاسخهای معین و مشخص لازم است و نمی توان الگوبرداری یا کلی گویی کرد.
 
به نظر نگارنده، در حال حاضر شیوه تولید در جامعه ما شیوه تولید مستعمراتی است با ویژگیهای معین. ساختار طبقاتی جامعه ما نیز محصول سلطه این شیوه تولید و ناشی از آن است. فقر عامه نیز از نتایج این شیوه تولید است. تا زمانی که این شیوه تولید تغییر نکند و به جای آن شیوه تولید انسانی بر پایه پذیرش حق حیات و حرمت انسانها و حاکمیت و مالکیت جامعه بر اقتصاد مستقر نگردد و دمکراسی به معنای کامل و شامل آن اجرا نشوده مسائل و مشکلات کنونی جامعه ما نه فقط باقی خواهد ماند، بلکه با افزایش و قانونی شدن سلطة دول سرمایه داری استعماری و شرکتهای بزرگ چند ملیتی استعماری که نتیجه مستقیم ورود ایران به سازمان تجارت جهانی است، افزایش خواهد یافت. با افزایش نفوذ و سلطه شرکتهای چند ملیتی و دول سرمایه داری استعماری، و با قدرت یافتن سرمایه های خارجی در وطن ما، چه به صورت مستقیم و چه با مشارکت بخش خصوصی» وابستگی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ما به جوامع سرمایه داری استعماری نیز افزایش می یابد و کشور ما به صورت پاره و ضمیمه ای در خدمت نظام سرمایه داری جهانی درخواهد آمد.
 
و مراد از نوشته حاضر تأکید بر این نکته است که به جای ادامه دادن بحثهای پراکنده و ارائه برنامه های موقت یا پیروی از نصایح سودجویانه بانک جهانی، الگوبرداری و گرفتار شدن در دام سازمان تجارت جهانی و سرمایه های خارجی، بررسیهای اقتصادی - اجتماعی را باید در جهت تعیین مشخصات و ساختار شیوه تولید مسلط و بافت طبقاتی جامعه متمرکز و هدایت نمود تا با روشن شدن صورت مسئله بتوان برای حل مشکلات اکثریت مردم محروم که کار میکنند، زحمت میکشند اما در فقری افزایش یابنده به سر می برند راهکار ارائه نمود و دمکراسی و آزادی را در رابطه با نان مردم و استقلال ایران که خانه و کاشانه همه ماست مستقر کرد.
 
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

 بیشتر بخوانید :
  اقتصاد بی فرهنگ و فرهنگ بی اقتصاد
  از مقاومت اقتصادی تا اقتصاد مقاومتی
  رابطه دین و اقتصاد