و غیبت آغاز شد
و غیبت آغاز شد
«ابوالادیان بصری» ; که در مراسم تشییع و خاکسپاری امام یازدهم حضور داشته، شاهد نماز خواندن امام مهدی علیه السلام بر پیکر پدر بزرگوار خویش بوده است . روایتی که در این زمینه از او نقل شده به قرار زیر است:
من در خدمتحسن بن علی بن محمد [امام یازدهم] علیه السلام کار میکردم و نوشتههای او را به شهرها میبردم در مرض موتش شرفیاب حضور او شدم و نامههایی نوشت و فرمود: اینها را به مدائن برسان . چهارده روز سفرت طول میکشد و روز پانزدهم وارد «سر من رای» (سامرا) میشوی و واویلا از خانه من میشنوی و مرا روی تخته غسل میبینی . ابوالادیان گوید: عرض کردم: ای آقای من! چون این پیشامد واقع شود به جای شما کیست؟ فرمود: هر کس جواب نامههای مرا از تو خواست او بعد من قائم [به امر امامت] است . عرض کردم: نشانهای بیفزایید . فرمود: هر کس بر من نماز خواند او است قائم بعد از من . عرض کردم: بیفزایید . فرمود: هر کس به آنچه در همیان استخبر داد اوست قائم بعد از من، هیبتحضرت مانع شد که من بپرسم در همیان چیست . من نامهها را به مدائن رسانیدم و جواب آنها را گرفتم و چنانکه فرموده بود روز پانزدهم به «سر من رای» برگشتم و در خانهاش واویلا بود و خودش روی تخته غسل بود . بناگاه دیدم «جعفر کذاب» پسر علی، برادرش بر در خانه است و شیعه گرد او جمعند و تسلیت میدهند و به امامت تهنیت میگویند . با حود گفتم: اگر امام این است که امامتباطل است; زیرا میدانستم جعفر شراب مینوشد و در «جوسق» قمار میکند و تنبور هم میزند . من نزدیک او رفتم و تسلیت گفتم و تهنیت دادم و چیزی از من نپرسید . سپس «عقید» [خادم حضرت عسکری] بیرون آمد و گفت: ای آقای من! برادرت کفن شده استبرخیز و بر او نماز بگذار . جعفر بن علی با شیعیان او که اطرافش بودند وارد حیاط شد و پیشاپیش شیعیان «سمان» (عثمان بن سعید عمری) بود و «حسن بن علی» معروف به «سلمه» . وقتی وارد صحن خانه شدیم جنازه حسن بن علی بر روی تابوت کفن کرده بود . جعفر جلو ایستاد که بر برادرش نماز بخواند . چون خواست «الله اکبر» بگوید; کودکی با صورتی گندمگون، موهایی مجعد و دندانهایی که در بین آنها فاصله بود، از اتاق بیرون آمد و ردای جعفر را عقب کشید و گفت: ای عمو! من سزاوارم که به جنازه پدرم نماز گزارم عقب بایست . جعفر با روی درهم و رنگ زرد عقب ایستاد و آن کودک جلو ایستاد و بر او نماز خواند و [آنگاه حضرت عسکری] در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد . سپس [آن] کودک گفت: ای بصری! جواب نامهها را که با توستبیاور . آنها را به وی دادم و با خود گفتم: این دو نشانه; باقی میماند همیان . سپس نزد جعفر بن علی رفتم که داشت ناله و فریاد میکرد و از دست آن کودک مینالید . «حاجز وشا» به او گفت: ای آقای من! آن کودک کیست تا ما بر او اقامه دلیل کنیم . گفت: به خدا من تاکنون نه او را دیدهام و نه میشناسم .
ما هنوز نشسته بودیم که چند نفر از قم آمدند و از حسن بن علی علیه السلام پرسش کردند و دانستند که فوت شده است . گفتند: به چه کسی باید تسلیتبگوییم؟
عدهای به جعفر بن علی اشاره کردند . آنها بر او سلام کردند و او را تسلیت دادند و به امامت تهنیت گفتند و اظهار داشتند که نامهها و اموالی که با ماستبگو نامهها از کیست و اموال چقدر است؟ جعفر از جا پرید و جامههای خود را تکان داد و گفت: از ما علم غیب میخواهید؟! خادمی از میان خانه بیرون شد و به آنها گفت: نامههایی که با شماست از فلان و فلان است و در همیان هزار اشرفی است که ده تای آنها قلب است . آنها نامهها و اموال را به دست او سپردند و گفتند: آن که تو را به خاطر اینها فرستاده است او امام است ... (2)
شایان ذکر است که در برخی از منابع تاریخی از «ابو عیسی متوکل» به عنوان کسی که بر پیکر امام حسن عسکری علیه السلام نماز گزارده یاد شده است; اما این نقل تاریخی روایتشده را به این صورت میتوان جمع کرد که: ابتدا در خانه حضرت عسکری علیه السلام و با تعداد محدودی از خواص اصحاب بر پیکرشان نماز خوانده شده و بعد از آن، حضرت را برای تشییع جنازه به بیرون از خانه انتقال دادهاند و در آنجا فرد دیگری به طور رسمی بر پیکر آن جناب نماز گزارده است . (3)
غیبت صغری
دوران غیبت صغری تا سال 329 ق . ادامه داشت که بدین ترتیب بنابر دیدگاه اول طول این دوران 69 سال و بنابر دیدگاه دوم طول این دوران 74 سال خواهد بود .
غیبت کبری
اما در مورد وجه تقسیمبندی این دو دوران باید گفت که در دوران غیبت صغری حضرت ولی عصر علیه السلام از طریق کسانی که به آنها «نواب خاص» اطلاق میشود با مردم در ارتباط بودند و از طریق نامههایی که به «توقیع» مشهور است پرسشهای شیعیان را پاسخ میگفتند، اما در دوران غیبت کبری این نوع ارتباط قطع شده و مردم برای دریافت پاسخ پرسشهای دینی خود تنها میتوانند به «نواب عام» امام عصر که همان فقهای وارسته هستند، مراجعه کنند .
نواب خاص امام عصر
1 - ابوعمرو عثمان بن سعید عمری;
2 - ابو جعفر محمد بن عثمانبن سعید عمری;
3 - ابوالقاسم حسینبن روح نوبختی;
4 - ابوالحسن علیبن محمد سمری .
با توجه به اهمیتی که شناخت نواب اربعه در درک وضعیت دوران غیبت صغری دارد در اینجا با استفاده از کتاب سیره معصومان نوشته عالم گرانقدر شیعه مرحوم سید محسن امین به شرح حال این نواب میپردازیم:
نخست; ابو عمرو عثمان بن سعید بن عمرو عمری، وی از قبیله بنیاسد بود و نسبش به جدش، پدر مادرش، جعفر عمری میرسد . گویند: ابو محمد حسن عسکری علیه السلام به وی دستور داد که کنیهاش را به کسر بگوید (عمری) . هم چنین به وی عسکری نیز گفته میشده است زیرا در منطقه نظامی سرمنرای [سامرا] سکنی داشته است . او را سمان (روغن فروش) نیز میخواندهاند . چون وی برای سرپوش نهادن بر کار اصلی خود به خرید و فروش روغن مبادرت میکرد و هنگامی که شیعیان، آنچه از مال و ثروت خویش بر ایشان واجب بود، برای امام حسن عسکری علیه السلام میآوردند، ابوعمرو آنها را از روی تقیه و ترس در خیکهای روغن میگذاشت و نزد آن امام میبرد . امام علی هادی علیه السلام نیز وی را به عنوان وکیل خود منصوب کرده بود و پس از آن امام، حضرت عسکری علیه السلام نیز وی را به همین مقام گماشته بود و سپس به عنوان سفیر حضرت مهدی علیه السلام انتخاب شد .
شیخ طوسی در کتابالغیبة، درباره وی گفته است:
او استاد و مورد وثوق بود ... و امام هادی علیه السلام در حق او فرموده بود: این ابوعمرو، مورد اعتماد و امین است . آنچه به شما میگوید از جانب من میگوید و آنچه به شما میدهد از جانب من میدهد . همچنین یکی از اصحاب امام دهم علیه السلام از ایشان پرسید: با چه کسی باید معامله کنیم و از چه کسی باید بگیریم؟ و سخن کدامین کس را باید بپذیریم؟ امام علیه السلام فرمود: عمری مورد اعتماد من است . آن چه به تو دهد از جانب من است و آنچه به تو گوید از سوی من است پس سخن او را بشنو و از وی پیروی نما که او مورد وثوق و امین است . (5)
امام حسن عسکری علیه السلام نیز پس از وفات پدرش، در حق او گوید:
این ابوعمرو مورد وثوق و امین است . او محل اعتماد امام قبلی و مورد اعتماد من در زندگی و مرگ است . پس آن چه به شما گوید از سوی من میگوید و آن چه به شما دهد از جانب من میدهد . (6)
عثمان بن سعید همان کسی بود که به هنگام غسل دادن پیکر پاک امام یازدهم علیه السلام بر جنازه آن حضرت، حضور داشت و ماموریت داشت که کار کفن و حنوط کردن و به خاکسپاری آن امام را انجام دهد .
شیخ طوسی در همان کتاب میگوید:
توقیعات صاحبالامر علیه السلام به دست عثمان بن سعید و پسرش محمد، به شیعیان و یاران خاص پدر آن حضرت میرسید . این توقیعات حاوی امر و نهی و پاسخ به مسائل و به همان خطی بود که در زمان امام حسن عسکری علیه السلام نوشته میشد . از این رو شیعه همواره بر عدالت این پدر و پسر تاکید داشته است تا آن که عثمان بن سعید دنیا را وداع گفت (7) و پسرش وی را غسل داد و در سمت غربی بغداد در خیابان میدان، در قبله الذرب او را به خاک سپرد . (8)
دوم: ابو جعفر محمدبن عثمان سعید عمری، شیخ طوسی در کتابالغیبة از «هبةاللهبن محمد» از استادانش روایت کرده است که گفتند:
شیعه همواره عدالت عثمانبن سعید را قبول داشته و کار خود را پس از مرگ عثمان به پسرش ابوجعفر واگذاردهاند . شیعه برعدالت و اعتماد و امانت ابوجعفر به خاطر نصی که دال بر امانت و عدالت و فرمان به مراجعه به او در زمان حیات امام عسکری علیه السلام است، اجماع دارد . همچنین پس از آنکه امام حسن عسکری علیه السلام در زمان حیات عثمانبن سعید دنیا را بدرود گفت، بازهم در عدالت ابوجعفر اختلاف پدید نیامد و کسی در امانتداری وی به تردید نیفتاد . هم چنین توقیعاتی که در خصوص مسایل مهم شیعه بود به دست وی نوشته میشد و به همان خطی بود که در زمان حیات پدرش، عثمانبن سعید، نگاشته میشد . (9)
شیخ طوسی هم چنین گوید:
چون ابوعمرو عثمان بن سعید درگذشت، فرزندش ابوجعفر محمدبن عثمان، به نص ابومحمد حسن عسکری علیه السلام به جای پدر قرار گرفت . و پدرش عثمان طی فرمانی وی را به سفارت امام قائم علیه السلام تعیین کرد . (10)
امام حسن عسکری علیه السلام فرمود:
گواه باشید بر من که عثمان بن سعید عمری وکیل من و فرزندش محمد وکیل فرزند من، مهدی شماست . (11)
و نیز آن حضرت علیه السلام به یکی از اصحابش فرمود:
عمری و فرزندش مورد اعتمادند . پس هر چه به تو دادند از جانب من دادهاند و آنچه به تو گفتهاند از جانب من گفتهاند . پس سخنان آن دو را بشنو و از آنان اطاعت کن که آن دو مورد اعتماد و امانتند . (12)
از محمدبن عثمان روایتشده است که گفت:
به خدا سوگند صاحبالامر هر سال در مواسم حجحاضر میشود و مردم را میبیند و میشناسد . مردم نیز او را میبینند اما نمیشناسند . و نیز در روایت آمده است که از وی پرسیدند: آیا صاحبالامر علیه السلام را میشناسی؟ گفت: آری . آخرین باری که او را دیدم در کنار خانه خدا بود و میفرمود: «خداوندا وعدهات را برایم محقق کن .» (13)
در گذشت وی در آخر جمادیالاولی سال 305 یا 304 ق . رخ داد و جمعا وی در حدود پنجاه سال سفارت امام زمان علیه السلام را عهدهدار بود . (14) وی را در کنار مادرش در خیابان بابالکوفه در بغداد به خاک سپردند . گویا مزار وی اینک در وسط صحراست .
سوم: ابوالقاسم حسینبن روحبن ابی بحر نوبختی، ابوجعفرمحمدبن عثمان دو یا سه سال پیش از وفاتش وی را به جانشینی خود انتخاب و معرفی کرد . وی سران و بزرگان شیعه را جمع کرد و به آنان گفت: اگر مرگ من فرا رسد کار به دست ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی خواهد بود . به من فرمان داده شده است که او را پس از خود به جای خویش قرار دهم پس به او مراجعه و در کارهای خود بر او تکیه کنید .
در روایت دیگری آمده است که از محمدبن عثمان پرسیدند:
اگر برای تو مسالهای پیش آمد، چه کسی جانشین تو خواهد بود؟ پاسخ داد: این ابوالقاسم حسینبن روحبن ابی بحر نوبختی جانشین من و سفیر میان شما و صاحبالامر علیه السلام است و وکیل او و مورد وثوق و امین است . پس در کارهای خود به او رجوع کنید و در مسایل مهم خویش به او تکیه کنید . من به معرفی او مامور شدهام و اینک او را معرفی کردم . (15)
ابوالقاسم حسینبن روح در شعبان سال 326 ق . درگذشت و در «نوبختیه» در دروازه پل شوک به خاک سپرده شد . (16)
چهارم: ابوالحسن علی بن محمد سمری، حسین بن روح به وی وصیت کرد و او به کاری که بدان مامور شده بود پرداخت .
شیخطوسی در کتاب الغیبة به سند خود از «احمد بن ابراهیم بن مخلد» نقل کرده است که گفت:
در بغداد، خدمتبزرگان شیعه رسیدم، پس شیخ ابوالحسن علی بن محمد سمری، قدسالله روحه، آغاز به سخن کرد و گفت: خداوند علی بن حسین بن بابویه قمی (پدر شیخ صدوق) را رحمت کند . بزرگان تاریخ این روز را نگاشتند . پس خبر رسید که علیبنحسین در این روز وفات یافته است . (17)
علی بن محمد سمری از بزرگان شیعه درباره علی بن حسین بنبابویه پرسید; آنان پاسخ دادند .
پس از ایشان پرسید . آنان نیز همین جواب را به او گفتند: آنگاه سمری گفت: خدا شما را در مورد او اجر دهد ! او در همین ساعت وفات یافت . حاضران تاریخ را یادداشت کردند . پس از هفده یا هجده روز خبر آمد که علی بن حسین در همان ساعت دنیا را وداع گفته است . (18)
همچنین شیخ طوسی در همان کتاب به سند خود از سمری نقل کرده است که وی چند روز پیش از وفات خود توقیعی از سوی امام زمان علیه السلام برای مردم آورد که در آن چنین آمده بود:
بسمالله الرحمن الرحیم . ای علیبنمحمدسمری; خداوند پاداش برادرانت را در مرگ تو بزرگ گرداند . تو تا شش روز دیگر میمیری . پس کارت را سامان ده و به کسی به عنوان جانشین پس از خود، وصیت مکن که دیگر غیبت تامه واقع شده است . دیگر ظهوری نیست مگر به اذن خداوند و آن پس از مدتی دراز و بعد از آن که دلها سختشد و زمین از ستم پر شد، به وقوع خواهد پیوست . به زودی از شیعیانم کسانی خواهند آمد که ادعای دیدار مرا میکنند . آگاه باشید هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای دیدار مرا کرد، دروغگو و مفتری است . و لاحول و لاقوة الا باللهالعلیالعظیم .
راوی گوید: چون روز ششم فرا رسید نزد علیبنمحمد رفتیم دیدیم نزدیک است جان بدهد از او پرستش شد: چه کسی جانشین تو خواهد بود؟ گفت: خدا را امری است که خود رساننده آن است . (19)
وفات علی بن محمد سمری در نیمه شعبان سال 328 یا 329 ق . رخ داد و پیکر وی در خیابانی معروف به شارع خلبخی در جنب بابالمحول نزدیک نهر آب ابو عتاب، به خاک سپرده شد . (20)
با وفات چهارمین نایب خاص امام عصر، دوران غیبت صغری به سر آمد و شیعیان بیش از پیش از فیض وجود امام خود محروم گشتند . باشد تا پردههای غیبتبه کنار رود و جمال دلآرای حجتحق آشکار شود . (21)
پینوشتها:
1 . ر . ک: امین، سیدمحسن، سیره معصومان، ص259 .
2 . الصدوق، محمدبن علی بن الحسین، کمالالدین و تمامالنعمة، ج 2، ص 475 - 476، ترجمه با استفاده از ترجمه فارسی کتاب به قلم آیة الله کمرهای .
3 . ر . ک: الصدر سید محمد، تاریخ الغیبة الصغری، ص298 .
4 . ر . ک: امین، سیدمحسن، همان، ص272 .
5 . الطوسی، ابوجعفر محمدبن الحسن، کتابالغیبة، ص214 - 215 .
6 . همان، ص215 .
7 . مؤلف کتاب سیره معصومان اظهار میدارد که: دستیابی به تاریخ وفات «عثمان بن سعید» برای ما میسر نشد .
8 . الطوسی، محمدبن الحسن، همان، ص221 .
9 . همان، ص216 .
10 . همان، ص218 .
11 . همان، ص216 .
12 . همان، ص219 .
13 . همان، ص222 - 221 .
14 . این روایتی است که شیخ طوسی در کتابالغیبة از ابونصر هبةالله بن محمدبن احمد کاتب نقل کرده است . پوشیده نیست که این مدت از زمان ولادت امام زمان علیه السلام یعنی سال 255 ق . تا هنگام وفات محمدبن عثمان در سال 305 ق . بوده است . علاوه بر این باید یادآور شد که محمدبنعثمان از هنگام ولادت امام زمان علیه السلام عهدهدار سفارت آن حضرت نبوده استبلکه وی پس از مرگ پدرش عثمان، این مسؤولیت را بر عهده گرفته است . و باید از این 50 سال که شیخ طوسی ذکرکرده پنجسال نخست زندگی امام قائم علیه السلام تا وفات امام عسکری علیه السلام و نیز مدت سفارت پدرش، عثمان، را تا هنگام مرگش کم کرد و مدت باقی مانده همان مدتی است که محمدبن عثمان سفارت آن حضرت را به عهده داشته است .
15 . همان، ص227 .
16 . ر . ک . همان، ص238 .
17 . همان، ص242 .
18 . همان، ص243 .
19 . همان، ص243 - 242 .
20 . همان، ص243 .
21 . برای مطالعه بیشتر در مورد زندگی نواب خواص ر . ک: امین، سید محسن، همان، ص272 - 227 .
/الف
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}