عقب نشینیهای موقت طبقات سرمایه دار در برابر خواستهای مردم محروم
 
چکیده:
عقب نشینیهای موقت اقشار مرفه و سرمایه دار در برابر خواستهای مردم محروم در زمینه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بخشی از استراتژی و تاکتیک حساب شده و آگاهانه رهبران و سران این جریان اجتماعی برای حفظ روابط اصلی و بنیادی شیوه تولید استعماری در زمینه اقتصاد است تا بتوانند از این پایگاه بار دیگر نفوذ و قدرت سیاسی و فرهنگیشان را در سازمان دولت و اجتماع به دست آورند.
 
تعداد کلمات: 1066 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
نویسنده: شاپور رواسانی

به هنگام آغاز شدن مبارزات ضد استعماری مردم محروم و همراه با وسعت و اوج گرفتن این مبارزات، وابستگان این جریان اجتماعی اصلاح طلب - سازشکار نه فقط خود را یار و یاور خیل زحمتکشان و توده های محروم و انقلابی معرفی می کنند، از برقراری عدالت اجتماعی، از میان بردن فقر عامه، قبول حاکمیت جامعه بر اقتصاد و حتی در پاره ای موارد از لغو استثمار انسان از انسان سخن می گویند، بلکه می کوشند با جلب حمایت و اعتماد توده های محروم تا حد ممکن و هر چه بیشتر در رهبری نهضت ضد استعماری نفوذ کنند و آن را به دست گیرند. هدف این است که با کنترل نهضت بتوانند در موقع «مناسب» اعتراض و انقلاب اجتماعی را از اهداف تاریخی، اصلی و اولیه منحرف و منافع طبقاتیشان را به خوبی حفظ کنند.
 
عقب نشینیهای موقت طبقات و اقشار ثروتمند مرفه و سرمایه دار در برابر خواستهای مردم محروم در زمینه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بخشی از استراتژی و تاکتیک حساب شده و آگاهانه رهبران و سران این جریان اجتماعی برای حفظ روابط اصلی و بنیادی شیوه تولید استعماری و مواضع قدرت در زمینه اقتصاد است تا بتوانند از این پایگاه بار دیگر نفوذ و قدرت سیاسی و فرهنگیشان را در سازمان دولت و اجتماع به دست آورند. جریان اصلاح طلب سازشکار توانسته در جریان نهضتهای ضد استعماری ایران به علت قدرت فرهنگی ناشی از قدرت استعماری، در بسیاری موارد رهبری نهضت را به دست گیرد و آن را در جهت منافع خود به حرکت درآورد و با مشغول کردن عامه مردم محروم به منازعات و اختلافات سیاسی و فرهنگی منافع و امتیازات خود را حفظ و «بی سر و صدا» روابطش با سرمایه داری استعماری را تنظیم و تحکیم نماید. به علت نفوذ وابستگان، این جریان اصلاح طلب و سازشکار در جناحهای سیاسی است که موضوع اصلی برخورد و اختلاف میان جناحها به زمینه های سیاسی و فرهنگی منحصر و محدود می ماند و در این نزاعها و رقابتها مسائل اساسی اقتصادی جامعه، علل بیکاری و فقر عامه مطرح نمی شود و چه بسا در پشت برخوردهای خصمانه و شدید، روابط اقتصادی برادرانه و آرامش بخشی میان وابستگان جناحها که بر سر تقسیم غنایم و حفظ امتیازات توافق دارند برقرار است. به این نکته نیز باید اشاره کرد که در پاره ای موارد افرادی از طبقات ثروتمند و سرمایه دار در جهت صیانت از جامعه و اعتقادات خود از جان و مال گذشته اند، اما وجود این استثناها تغییری در خصایل طبقاتی جریان اجتماعی اصلاح طلب و سازشکار ایجاد نمی کند.

   بیشتر بخوانید :  نان، آزادی و استقلال

دیگر خصلت سیاسی و طبقاتی این جریان جدا کردن و جدا دانستن سیاست و فرهنگ از اقتصاد است تا در منازعات اجتماعی تا جایی که ممکن است مسائل اقتصادی مانند علل فقر، افزایش بیکاری عامه، چگونگی سلطه سرمایه های خارجی، مکانیسم «خصوصی سازی» و رانت خواری داخلی مطرح نشود. وابستگان این جریان اجتماعی در کوشش برای پنهان کردن مقاصد و منافع طبقاتی خود تا بدان حد سقوط می کنند که ادعا می نمایند حرکت انسانی در یک جامعه و عدالت اجتماعی در همان جامعه دو مقوله جداست و انکار می کنند در جامعه ای که عدالت اقتصادی نباشد حرمت انسانی هم وجود ندارد؛ زیرا فقر اقتصادی بزرگترین بی حرمتی به انسانها و بزرگترین استبدادها و خشن ترین خشونتهاست.
 
جریان اجتماعی انقلابی - ملی محتوای طبقاتی این جریان اجتماعی را کشاورزان، کارگران، زحمتکشان شهر و ده در مشاغل مختلف، شاغلان در امور غیر تولیدی، کسبه جزء، کارمندان دولت و بنگاههای خصوصی با درآمد ناچیز، فرهنگیان و بالأخره بیکاران - چه افرادی که بر اثر شرایط نامناسب اقتصادی شغل خود را از دست داده اند و چه کسانی که باز هم به علت ساختار نادرست اقتصادی جذب سازمان کار جامعه نشده اند و به طور کلی افرادی که با درآمدی ناچیز با رنج و مشقت زندگی میکنند - تشکیل می دهند. این مجموعه را که تشکیل دهندگانش از نظر روابط با وسایل تولید و توزیع و خدمات بسیار متفاوت اما از جهت سهمی که از کل درآمد جامعه به دست می آورند بسیار به هم نزدیکترند، زحمتکشان تهیدست می نامیم؛ زیرا افراد و گروههایی که نام برده شدند برای گذراندن زندگی به اشکال مختلف زحمت میکشند و کار می کنند، اما به علت نادرست بودن روابط اقتصادی در چارچوب شیوه تولید مستعمراتی تأمین اجتماعی ندارند و از نظر مادی در اضطراب و کمبود به سر می برند.
 در بسیاری موارد رهبری نهضت را به دست گیرد و آن را در جهت منافع خود به حرکت درآورد و با مشغول کردن عامه مردم محروم به منازعات و اختلافات سیاسی و فرهنگی منافع و امتیازات خود را حفظ و «بی سر و صدا» روابطش با سرمایه داری استعماری را تنظیم و تحکیم نماید. به علت نفوذ وابستگان، این جریان اصلاح طلب و سازشکار در جناحهای سیاسی است که موضوع اصلی برخورد و اختلاف میان جناحها به زمینه های سیاسی و فرهنگی منحصر و محدود می ماند و در این نزاعها و رقابتها مسائل اساسی اقتصادی جامعه، علل بیکاری و فقر عامه مطرح نمی شود و چه بسا در پشت برخوردهای خصمانه و شدید، روابط اقتصادی برادرانه و آرامش بخشی میان وابستگان جناحها که بر سر تقسیم غنایم و حفظ امتیازات توافق دارند برقرار است.
وجه اشتراک طبقات و اقشار مرفه و ثروتمند و سرمایه دار که محتوای طبقاتی جریان اجتماعی اصلاح طلب سازشکار را می سازد، بهره برداری از مکانیسم استثمار در شهر و ده و تصاحب بخشی از عواید ناشی از فروش مواد معدنی یا واگذاری منابع طبیعی به کشورهای سرمایه داری استعماری است. اشتراک منافع طبقاتی این افراد و گروهها و اقشار مختلف را با وجود ناهماهنگیهای فرهنگی و سیاسی به هم پیوند می دهد.
 
وجه اشتراک زحمتکشان تهیدست، سطح نازل زندگی، مصایب اقتصادی، تحمل نتایج تورم، بیکاری و فقر است. مشکلات فرهنگی ناشی از کمبود چشمگیر درآمدها نسبت به هزینه ها و اصولا نداشتن امکانات مادی برای آموزش، استثمار شدن به اشکال و درجات مختلف به صورت آشکار یا غیر علنی، وجه اشتراک افراد، گروهها و اقشار مختلف این طبقه است. احتیاج و فقر مادی مسئله اساسی محسوب می شود.
 
به طبقه زحمتکشان تهیدست که زیربنا و اکثریت جامعه ایرانی را می سازد و بافت درونی آن چه از نظر اقتصادی و چه از نظر فرهنگی از دوران شروع نفوذ و سلطه سرمایه داری استعماری دچار دگرگونیهای فراوان شده می توان از نظر فرهنگی بخشی از روشنفکران جامعه را افزود.
 
گروهی از این روشنفکران به علت وابستگی و پیوستگی به طبقه زحمتکشان تهیدست و گروهی دیگر به سبب رشد آگاهی اجتماعی و اعتلا و ارتقای فرهنگی و شخصیت انسانی ناشی از اعتقادات مذهبی با مطالعات اجتماعی از آرمانها و خواستهای طبقاتی زحمتکشان تهیدست در همه زمینه ها دفاع می کنند و در این راه از فداکاری دریغ ندارند.
 
آنچه در دهه های اخیر افراد، گروهها و اقشار مختلف طبقه زحمتکشان تهیدست را با وجود رده بندیها و تقسیمات فرهنگی و سیاسی به هم نزدیک نموده تشدید استثمار اقتصادی، گسترش و افزایش فقر و بیکاری است. می توان گفت بر وسعت این طبقه افزوده شده گرچه هنوز به علت تقسیمات فرهنگی و سیاسی این مجموعه نتوانسته و نمی تواند به صورت یک طبقه منسجم و سازمان یافته عمل کند.
 
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

   بیشتر بخوانید :
  کار و ارزش
  عدالت چیست؟
  عدالت در جامعه بورژوازی