پدیده ای روی روان جامعه 
 
چکیده: خودکشی از جمله آفت‌های اجتماعی است که متأسفانه در سال‌های گذشته در ایران رشد قابل توجهی داشته است. نگاهی به عوامل درونی و بیرونی این پدیده شوم ما را به این نقطه میرساند که برای کنترل این عوامل باید کاری کرد در نگاره پیش رو به بررسی عامل درونی و بیرونی این پدیده می‌پردازیم.
تعداد کلمات 1197 زمان تقریبی مطالعه 6 دقیقه

 
نویسنده: عبدالصالح شمس‌اللهی

"شاید باورتان نشود ولی خیلی وقت‌ها به خودکشی فکر می‌کنم"  این جمله‌ای است که برای کسانی که در حوزه‌های اجتماعی و مباحث روان‌شناختی کار می‌کنند و پای درد دل افراد و مخصوصا جوانان می‌نشینند آشنا است.
آمار رو به رشد این فاجعه در ایران خبر از اتفاقاتی در زیر پوست شهر می‌دهد که باید پیش از هر اقدامی به واکابی آن اتفاقات زیرپوستی پرداخت؛ چرا که خودکشی معلول یک فرایند است و انسانی که ذاتا میل به بقاء دارد یکباره به فکر خودکشی نمی‌افتد.

آمار خودکشی در ایران و جهان
بسیاری از این فکرها به مرحله انجام نمی‌رسد؛ اما آنچه اتفاق می افتد بسیار نگران کننده است. طبق آمارهای سازمان پزشکی قانونی در سال 1396 چیزی کمتر از پنج هزار نفر در ایران دست به خودکشی زده‌اند که نسبت به سال 1395 یک رشد پنج درصدی را نشان می‌دهد که نگران کننده است.

در مورد آمار خودکشی ارقام مختلفی بیان می‌شود؛ اما بر پایه بعضی از آمار‌های جهانی خود‌کشی دهمین علت مرگ در جهان است که در این میان ایران بعد از مراکش جایگاه 120 دنیا را داراست. اما بعضی از آمار‌های نگران کننده ایران را در رتبه سوم کشورهای اسلامی در موضوع خودکشی قرار می‌دهد.
آمار رو به رشد این فاجعه در ایران خبر از اتفاقاتی در زیر پوست شهر می‌دهد که باید پیش از هر اقدامی به واکابی آن اتفاقات زیرپوستی پرداخت؛ چرا که خودکشی معلول یک فرایند است و انسانی که ذاتا میل به بقاء دارد یکباره به فکر خودکشی نمی‌افتد.
در مورد عواملی که انسان را به نقطه انتحار می‌رساند باید به یک تقسیم‌بندی استقرائی بپردازیم؛ هرچند استقراء تام در موارد زیادی امکان ندارد اما استقراء شبه تام هم می‌تواند پاسخگوی نیاز ما باشد.
الف: عوامل درونی             
عوامل درونی را می‌توان ثمره عوامل بیرونی دانست؛ در واقع یک فرایند بیرونی می‌تواند حالت، حس و یا اندیشه را در درون فرد به وجود بیاورد که او را به نقطه فعلیت برساند و فرد دست به کاری مثل خودکشی بزند. از عوامل درونی خودکشی می‌توان به موارد زیر اشاره نمود.

 
  1. ضعف اندیشه
توانایی مدیریت بحران از امتیازاتی است که صاحبان خرد از آن برخوردارند. نکته دقیقی که در اینجا وجود دارد این است که خرد مرحله تکامل یافته عقل می‌باشد خرد حتی با علم و دانش نیز متفاوت است و به نوعی بصیرت و ژرف‌اندیشی گفته می‌شود که انسان را در بحران‌ها و سرگردانی‌ها راهنمایی می‌کند. در واقع خرد محصولی از تلفیق عقل، دانش و تجربه است. البته در لسان روایات با توجه به استفاده  عامه عقل و خرد به صورت مترادف استفاده شده است.

در مکتب اهل بیت(ع) خرد مصلح همه امور دانسته شده و کسی که عقل و خرد کافی داشته باشد می‌تواند بر همه بحران‌ها فائق آید امیرمؤمنان(ع) در این خصوص می‌فرمایند:

العَقلُ مُصلِحُ کُلِّ أمرٍ.
ترجمه: خرد، سامان دهنده هر کاری است.


آدم‌هایی که دست به انتحار و خودکشی می‌زنند معمولا انسان‌های اندیشمندی نیستند و اگر در مواردی در میان مشاهیر نمونه‌های خود‌کشی دیده می‌شود باید بدانیم که شهرت دلیل بر اندیشمند بودن نیست؛ گاه یک انسان به خاطر خزعبلاتی که می‌بافد مشهور می‌شود و گاه دست روزگار کسی را در مسیر شهرت قرار می‌دهد.

انسان‌های اندیشمند به دلیل آنکه از خرد فردی و در مرحله بعد از خرد جمعی استفاده می‌کنند در زندگی خود به بن بست نمی‌رسند و بالاخره راهی برای برون رفت از بحران‌ها پیدا می‌کنند. آن‌ها حتی اگر از طریق مسئله محور نتوانند راهکاری برای برون رفت از بحران‌ها پیدا کنند از شیوه‌های هیجان محور استفاده می‌کنند تا روح خود را در مقابل بحران آرام کنند و از آن مسئله عبور نمایند.

آدم‌هایی که دست به انتحار و خودکشی می‌زنند معمولا انسان‌های اندیشمندی نیستند و اگر در مواردی در میان مشاهیر نمونه‌های خود‌کشی دیده می‌شود باید بدانیم که شهرت دلیل بر اندیشمند بودن نیست؛ گاه یک انسان به خاطر خزعبلاتی که می‌بافد مشهور می‌شود و گاه دست روزگار کسی را در مسیر شهرت قرار می‌دهد.
  1. عدم شناخت از جهان پس از مرگ
کسانی که دست به خودکشی می‌زنند در واقع خود‌کشی را عاملی برای برون رفت از شرایط موجود قلمداد می‌کنند. آن‌ها مرگ را پایان همه چیز می‌دانند؛ به همین دلیل در مصاحبه با اکثر کسانی که اقدام به خودکشی ناموفق داشته‌اند جمله "میخواستم راحت شوم" به چشم می‌خورد در حالی که اگر به جهان پس از مرگ اعتقاد و نسبت به آن شناخت داشتند می‌دانستند که جهان پس از مرگ فقط برای انسان‌ها نیکوسرشتی راحت است که دل در گرو خدا نهاده و عمری را با اعتماد به او گردن به فرامینش گذاشته‌اند و انسانی که از رحمت خدا ناامید است و به همین دلیل دست به خودکشی می‌زند، جهان واپسین برایش جز دوزخگاهی تنگ و تاریک و حفره ای پر از آتش نخواهد بود.

دنیای پس از مرگ دنیای راحتی نیست؛ دنیایی پاسخگوئی است و میز محاکمه و پاسخگویی قطعا جایگاه سخت و پر استرسی است و اگر کسی که دست به خود‌کشی میزند سری به روایات اهل بیت(ع) زده بود هرگز برای راحتی دست به خودکشی نمی‌زد. ابن مسعود می‌گوید در محضر امیرمؤمنان(ع) نشسته بودیم و حضرت در مورد قیامت صحبت می‌کرد و فرمود:

إِنَّ فِی الْقِیَامَةِ لَخَمْسِینَ مَوْقِفاً کُلُّ مَوْقِفٍ أَلْفُ سَنَةٍ.
ترجمه: بدانید که در قیامت پنجاه توقف‌گاه وجود دارد که هر توقف‌گاه هزار سال به طول می‌انجامد.

 
  1. نداشتن نگرش دینی
از دیگر عواملی که باعث خودکشی افراد می‌شود نداشتند نگرش دینی صحیح است به عنوان مثال مشکلات معیشتی یکی از عوامل انتخاب انتحار به شمار می‌رود که معمولا در سنین بالا اتفاق می افتد حال اگر فرد به رزاقیت خدا باور داشته باشد و بداند که پشتوانه همه انسان‌ها جز خدا نیست و خدا را قادر به‌ رفع احتیاج بندگان ببیند هرگز دست به خودکشی نمی‌زند.

مثال دیگر مثلا اگر فرد باور دینی قوی داشته باشد و بداند که همان‌گونه که وعده‌های خدا حق است وعیدهای او نیز حق است، هرگز خود کشی را به عنوان گریزگاه خود انتخاب نمی‌کند. أبی ولاّد می گوید از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود:

مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّدا فَهُوَ فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها.
ترجمه: هر کس عمدا خودکشی بکند، همیشه در آتش دوزخ خواهد بود.


اگر معاد محور باور های فرد باشد و به حساب و عقاب اعتقاد راسخ داته باشد و بداند که چه چیزی در انتظار کسی است که خود کشی میکند هرگز دست به چنین کاری نخواهد زد. همین باور عمیق باعث شده است که خودکشی در میان خانواده های مذهبی بافاصله زیادی از خانواده های غیر مذهبی کم باشد.

 
  1. یأس و نا امیدی
از قدیم گفته اند که انسان به امید زنده است. یکی از عوامل درونی که باعث می‌شود تا افراد دست به خودکشی بزنند یأس و ناامیدی است. این افراد از بهبود اوضاع ناامید می‌شوند و از طرفی در دایره فکر محدود خود احساس بن‌بست می‌نمایند و در نتیجه دست به خودکشی میزنند. در روایات اهل بیت(ع) به صراحت از یأس و ناامیدی به عنوان بلا یاد شده است و امیرمؤمنان(ع) در مورد آن می‌فرمایند:

أَعظَمُ البَلاءِ اِنقِطَاعُ الرَّجَاءِ.
ترجمه: بزرگترین بلا ناامیدی است.


یأس و ناامیدی عوارض بسیار شدیدی به همراه دارد؛ افسردگی، سرخوردگی، از کار افتادگی و دها عارضه دیگر از عوارض یأس و ناامیدی است ولی یکی از مهم‌ترین عوارض ناامیدی تصمیم به خودکشی و انتحار است. امیرمؤمنان(ع) در مورد یکی از مهم‌ترین عوارض یأس و نا امیدی می‌فرمایند:

قَتَلَ القُنُوطُ صَاحِبَهُ.
ناامیدی، صاحب خود را می‌کشد.


نا امیدی در ابتدا روح فرد را می‌کشد و سپس فرد را به آستانه انتحار می‌رساندو پس از آن فرد با کوچک‌ترین محرک اندیشه انتحار را به فعلیت می‌رساند.

 
منابع:
 
1. غرر الحکم ج 1 ص32
2. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏7، ص: 111
3. وعده در لغت به معنای قول به خیر و نیکی دادن و وعید به معنای قول به عقاب و عذاب گفته میشود. رک: دهخدا و فرهنگ فارسی معین ذیل واژه وعده و وعید.
4. من لا یحضره الفقیه،ج3، ص571، ح4953.
5. غرر الحکم، ح 2860
6. غرر الحکم، ح 6731