جایگاه و منزلت زن در آیین زرتشتی
 
چکیده:
جایگاه و منزلت زن در آیین زرتشتی ، در گاهان، سرودهای آسمانی زرتشت ، زن از دو دیدگاه مختلف در نظر گرفته شده است: یکی بعنوان فرد انسانی که مورد خطاب وحی است، از او دعوت می شود که شخصا با خرد و قوه تمیز خود، دین خود را برگزیند ، نظرگاه دوم، زن را بعنوان مادر می بیند .
 
تعداد کلمات: 1044 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

نویستده: ، کتایون مزداپور

جایگاه و منزلت زن در آیین زرتشتی چیست؟ - در گاهان، سرودهای آسمانی زرتشت که وحی زرتشتی است، زن از دو دیدگاه مختلف در نظر گرفته شده است: یکی بعنوان فرد انسانی که مورد خطاب وحی است، از او دعوت می شود که شخصا با خرد و قوه تمیز خود، دین خود را برگزیند؛ میان راست و دروغ را خود تمیز دهد، و به اصطلاح قدیمی، دست به «گزیداری» دینی بزند. دوم آن که زن بعنوان یکی از دو جنس بشر، که نقش و وظایف زیستی خاصی بر عهده دارد، منظور است. در اینجا او باید نقش مادری را ایفا کند. این دو نظرگاه البته مکمل یکدیگر اند.
 
گزیدن راه بهتر زندگانی، دعوت میکند. در اینجا زن و مرد، هر دو، فرا خوانده می شوند تاکلام راستین را بشنوند، آن را درک و دریافت کنند. به آنان مژده و نوید میدهد که با «گزیداری بزرگ» هر کس خواهد توانست از «چینودپل» یا جایگاه گزینش» به سلامت بگذرد و به رستگاری رسد آن مرد یا زن که از برای من، ای اهورامزدا، به جای آورد آنچه را که تو از برای هستی بهترین دانستی: راستی برای راستی و شهریاری اندیشه نیک، کسانی که ایشان را به نیایش شما برگمارم، با همه آنان از چینودل خواهم گذشت (یسن ۴۶، بند ۱). در این خطاب، زن و مرد هر دو برابر و مساوی اند و هر کس باید خود شخص در گزیداری بزرگ، راه خود را برگزیند. در این گزینش، هر کس سعادت و شقاوت، راست و دروغ، یکی از این دو را اختیار خواهد کرد. شادی و خوشی راستین حاصل و نتیجه انتخاب درست و راه درست است..

بیشتر بخوانید :  شاخه‌های انسان شناسی

نظرگاه دوم، زن را بعنوان مادر می بیند و از او می خواهد که نقش زیستی خود را بر عهده گیرد. برای درک جایگاه زن در این مقام در وحی زرتشتی، باید به یسن ۵۳ توجه کرد. در آن سرود، پیامبر به پوروچیستا، جوانترین دختر خود، خطاب می کند و از او می خواهد تا پس از مشورت با خرد خود، اعلام کند که آیا جاماسپ، مرد برگزیده پدر را، برای همسری خود شایسته می بیند یا نه؟
 
یسن ۵۳ آخرین سرود از پنج سرودگاهان است و با واژه های «وهشتوایشت» یعنی «بهترین آرزو» آغاز می شود. بهترین آرزو برای آن شادمانی و سعادتی است که از پرتو راستی و اندیشه نیک به دست آید. در این سرود، عناصر یک عروسی نمادین و سمبولیک در میان است: «پوروچیستا» در لغت به معنای «دارنده دانش درست بسیار» است. داماد هم مرد دانایی است که نماد و رمز دانندگی و حکمت به شمار می رود: جاماسپ حکیم. درباره این عروسی و حکمت کهنی که در آن گنجانده شده، جای گفت و شنود بسیار است. وجهی از آن که در اینجا مورد گفتگو می تواند باشد، یکی ضرورت رضای دختر در اختیار همسر است و دیگری وظایفی است که از او انتظار میرود آنها را انجام دهد کوشا باش، ای پوروچیستا از پشت هچسپ از خاندان اسپیتمان، توای جوانترین دختر زرتشت! او تو را بنیاد استوار اندیشه نیک و یگانگی با راستی و دانایی خواهد داد. پس با خرد خویش همرسی کن و مقدس ترین شایستگی و کردار پارسایی را به جای آور! (یسن ۵۳ بند ۳) ضرورت رضای دختر در ازدواج و همچنین اختیار و سالاری پدر در ازدواج دختر، در حقوق ایران باستان جنبه قانونی داشته است. رضای زن هم در ازدواج و هم در طلاق شرط اصلی و ضروری به شمار می رفته است. اختیار و سالاری پدر نیز معرف ساخت اجتماعی کهن هندواروپایی است که بقایای آن هنوز هم در همه جوامع بازمانده از آن اقوام دیده میشود.
 جایگاه و منزلت زن در آیین زرتشتی چیست؟ - در گاهان، سرودهای آسمانی زرتشت که وحی زرتشتی است، زن از دو دیدگاه مختلف در نظر گرفته شده است: یکی بعنوان فرد انسانی که مورد خطاب وحی است، از او دعوت می شود که شخصا با خرد و قوه تمیز خود، دین خود را برگزیند؛ میان راست و دروغ را خود تمیز دهد، و به اصطلاح قدیمی، دست به «گزیداری» دینی بزند. دوم آن که زن بعنوان یکی از دو جنس بشر، که نقش و وظایف زیستی خاصی بر عهده دارد، منظور است. در اینجا او باید نقش مادری را ایفا کند. این دو نظرگاه البته مکمل یکدیگر اند.
معنویت و روحانیتی که این شعر برای ازدواج قائل است و «بنیاد استوار اندیشه نیک و یگانگی با راستی و دانایی» را در آن، پایه نخستین و اصلی می شمارد و پیش بینی می کند، ایستار و طرز تلقی نیاکان ما را از ازدواج و خانواده نشان می دهد: ازدواج امری ابدی و سرمدی، و به اصطلاح «فرشکردی» است و زن و شوهر نه تنها در گیتی، بلکه در مینو و جهان دیگر هم باید و شایسته است که به هم نزدیک و با هم در جایگاه مجاور و «همنشین» باشند، یعنی در نیکی کردن، همپای و همتای هم به یکدیگر یاری کنند. در کتاب پهلوی دینکرد، نظرگذشتگان در این باره چنین می آید:
نیز رای و باور بر این داشتند که مردمان را چهار چیز بس نیکو است. این نیز ایدون باشد: نان خویش و سخن خویش و کار خویش و زن خویش. نان خویش خوردن این باشد که بهره و سهم خود را خورد و داشته باشد و چنان خورد و داشته باشد که کار کند. سخن خویش این باشد که شفیع روان خود باشد. کار خویش این باشد که با عیب و نقص اهریمنی و نفس امارة خود بجنگد، نه با عیب و نقص مردم. و زن خویش این باشد که در هر کارنیک و کرفه و ثواب با او همدلی و همرای باشد.
 
فرزندانی که از ازدواج درست زن نیک و مرد نیک به دنیا می آیند و با درستی و راستی پرورش یابند و تربیت شوند، به نیکی دست می برند و کردار نیک که از آنان سر میزند سرمایه بزرگ برای سعادت و شادمانی دنیوی و اخروی پدر و مادر خواهد بود. زیرا هر کردار و کار نیکی که آنها و فرزندان آنها و فرزندان فرزندان آنها انجام دهند، چنان است که پدر و مادر با دست خود آن را انجام داده باشند، و بهره و سعادتش به روان آنان خواهد رسید. چنین است که ازدواج را امری ابدی و روحانی میدانستند و باور داشتند که خانواده باید جاودان و نیک و درست بماند. گروه خانواده با این ترتیب، به شکل گروه و واحدی پیوسته و جاودان در می آید. که نسل در نسل و «پشته به پشته» در ذخیره ثواب و داشتن «انبار مزد و کرفه» همکاری و تداوم دارد.
 
منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)

بیشتر بخوانید :
  انسان شناسی نمادین و تفسیری
  انسان شناسی و ساختارگرایی
  انسان شناسی در ایران