معرفی امام زاده داوود(ع)
به ولادت امام حسن مجتبی (ع) نزدیک می شدیم. شنیده بودیم امام زاده داوود(ع) از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) هستند. با بچه های مدرسه تصمیم گرفتیم به زیارت امام زاده برویم. کوله بارمان را می بندیم وهمراه دوستان راهی سفر می شویم...
امام زاده داوود برای حمایت از امام رضا به ایران می آید ولی در بین راه حاکم وقت، که از آمدن ایشان با خبر می شود دستور می دهد تا ایشان را بکشند. امام زاده داوود به کوهستان پناه می برد تا از شر حاکم و زیر دستانش در امان بماند اما در عین حال ایشان را پیدا می کنند و همان جا به شهادت می رسانند.
وقتی درمورد مکان امام زاده تحقیق کردیم متوجه شدیم، زیارتگاه در شهری به نام "امام زاده داوود" در یکی از ارتفاعات رشته کوه البرز، 28 کیلومتری تهران واقع شده است. کوله بارمان را می بندیم وهمراه دوستان راهی سفر می شویم. برای شروع، خود را به میدان آزادی، ایستگاه تاکسی های مخصوصی که برای ایاب و ذهاب زائرین قرار داده شده است می رسانیم . صبر می کنیم تا اذان ظهر را بگویند؛ نماز را در پارک نزدیک ایستگاه می خوانیم و بلافاصله راهی می شویم.
جاده پر پیچ و خم و کوهستانی و درعین حال زیباست. بین بچه ها همهمه ای می افتد همه دوست دارند در مورد امام زاده بیشتر بدانند.اما هیچ کس اطلاعات زیادی ندارد. بالاخره تصمیم می گیریم ازآقای راننده سوال کنیم.
آقای راننده که سالهاست در کنار مرقد امام زاده داوود(ع) زندگی می کند، سینه اش را صاف می کند ومی گوید: " امام زاده داوود برای حمایت از امام رضا به ایران می آید ولی در بین راه حاکم وقت، که از آمدن ایشان با خبر می شود دستور می دهد تا ایشان را بکشند. امام زاده داوود به کوهستان پناه می برد تا از شر حاکم و زیر دستانش در امان بماند اما در عین حال ایشان را پیدا می کنند و همان جا به شهادت می رسانند.
بچه ها درحالی که از شنیدن داستان امامزاده داوود(ع) متاثر شده اند می پرسند: شما از قدمت بنای امام زاده هم اطلاعاتی دارید؟
راننده ی لبخند می زند و می گوید: "بنای اولیه ی امام زاده مربوط به قبل از دوره ی صفویه است که در زمان فتحعلی شاه قاجار تجدید می شود و گنبد و بارگاهی که در حال حاضر مورد زیارت زائران قرار گرفته است مربوط به آن دوره می شود."
بعد از مدتی گپ و گفت و تماشای مناظر اطراف، بالاخره به شهر امام زاده داوود می رسیم؛ آنقدر کوچک و باصفاست که نمی دانی نامش را شهر بگذاری یا روستا؟ با خودم فکر می کنم آرامشش را مدیون امامزاده است!
با شور و شوق تمام به سمت حرم می رویم، در راه از بازارچه ی زیبایی عبور می کنیم که پر است از انواع سوغاتی ها اعم از خوراکی، پوشاک و اسباب بازی. ورودی صحن درست وسط بازارچه است.
صحن را به مناسبت میلاد جد امامزاده داوود _ یعنی امام حسن مجتبی_ آذین بندی کرده اند. شکوه و عظمت گنبد طلایی در میان آسمان آبی و آذین بندی ساده و باصفایش دو چندان شده است. دست به سینه سلام می دهیم و با اذن دخول وارد می شویم.
هنگام ورود با دو ضریح مواجه می شویم، یکی در ابتدای ورودی قرار دارد و دیگری درست زیر گنبد واقع شده است. با کنجکاوی در مورد ضریح اولی سوال می کنیم و متوجه می شویم آنکه مقابل در ورودی واقع شده، غلام ام امزاده داوود است. مثل این است که به سنت دیرینه به استقبال آمده و زائران را نزد امام زاده راهنمایی می کند.
مدتی را به زیارت می پردازیم و الحق هرآنچه زمان بیشتری در نزد امام زاده سپری می کنیم گویی آرامش موجود در فضا لحظه به لحظه بیشتر در روح و جانمان رسوخ می کند. بی شک این بهترین و ناب ترین سوغاتی است که می توانیم با خود به همراه بیاوریم.
وقتی درمورد مکان امام زاده تحقیق کردیم متوجه شدیم، زیارتگاه در شهری به نام "امام زاده داوود" در یکی از ارتفاعات رشته کوه البرز، 28 کیلومتری تهران واقع شده است. کوله بارمان را می بندیم وهمراه دوستان راهی سفر می شویم. برای شروع، خود را به میدان آزادی، ایستگاه تاکسی های مخصوصی که برای ایاب و ذهاب زائرین قرار داده شده است می رسانیم . صبر می کنیم تا اذان ظهر را بگویند؛ نماز را در پارک نزدیک ایستگاه می خوانیم و بلافاصله راهی می شویم.
جاده پر پیچ و خم و کوهستانی و درعین حال زیباست. بین بچه ها همهمه ای می افتد همه دوست دارند در مورد امام زاده بیشتر بدانند.اما هیچ کس اطلاعات زیادی ندارد. بالاخره تصمیم می گیریم ازآقای راننده سوال کنیم.
آقای راننده که سالهاست در کنار مرقد امام زاده داوود(ع) زندگی می کند، سینه اش را صاف می کند ومی گوید: " امام زاده داوود برای حمایت از امام رضا به ایران می آید ولی در بین راه حاکم وقت، که از آمدن ایشان با خبر می شود دستور می دهد تا ایشان را بکشند. امام زاده داوود به کوهستان پناه می برد تا از شر حاکم و زیر دستانش در امان بماند اما در عین حال ایشان را پیدا می کنند و همان جا به شهادت می رسانند.
بچه ها درحالی که از شنیدن داستان امامزاده داوود(ع) متاثر شده اند می پرسند: شما از قدمت بنای امام زاده هم اطلاعاتی دارید؟
راننده ی لبخند می زند و می گوید: "بنای اولیه ی امام زاده مربوط به قبل از دوره ی صفویه است که در زمان فتحعلی شاه قاجار تجدید می شود و گنبد و بارگاهی که در حال حاضر مورد زیارت زائران قرار گرفته است مربوط به آن دوره می شود."
بعد از مدتی گپ و گفت و تماشای مناظر اطراف، بالاخره به شهر امام زاده داوود می رسیم؛ آنقدر کوچک و باصفاست که نمی دانی نامش را شهر بگذاری یا روستا؟ با خودم فکر می کنم آرامشش را مدیون امامزاده است!
با شور و شوق تمام به سمت حرم می رویم، در راه از بازارچه ی زیبایی عبور می کنیم که پر است از انواع سوغاتی ها اعم از خوراکی، پوشاک و اسباب بازی. ورودی صحن درست وسط بازارچه است.
صحن را به مناسبت میلاد جد امامزاده داوود _ یعنی امام حسن مجتبی_ آذین بندی کرده اند. شکوه و عظمت گنبد طلایی در میان آسمان آبی و آذین بندی ساده و باصفایش دو چندان شده است. دست به سینه سلام می دهیم و با اذن دخول وارد می شویم.
هنگام ورود با دو ضریح مواجه می شویم، یکی در ابتدای ورودی قرار دارد و دیگری درست زیر گنبد واقع شده است. با کنجکاوی در مورد ضریح اولی سوال می کنیم و متوجه می شویم آنکه مقابل در ورودی واقع شده، غلام ام امزاده داوود است. مثل این است که به سنت دیرینه به استقبال آمده و زائران را نزد امام زاده راهنمایی می کند.
مدتی را به زیارت می پردازیم و الحق هرآنچه زمان بیشتری در نزد امام زاده سپری می کنیم گویی آرامش موجود در فضا لحظه به لحظه بیشتر در روح و جانمان رسوخ می کند. بی شک این بهترین و ناب ترین سوغاتی است که می توانیم با خود به همراه بیاوریم.
نویسنده: زهرا آجیلی
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}