بخشی از زندگانی پیتر آبلار
 
چکیده:
هرجا که یک قانون با قانونی دیگر متضاد به نظر می رسید، پیتر آبلار منطق برای آشتی دادن آنها و تعیین قانون صحیح، مورد استفاده قرار می گرفت.
 
تعداد کلمات: 1157 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان

در سال ۱۱۲۲، آبلار اثر مهمی تحت عنوان بله و خیر (به لاتین Sic et Non) به نگارش در آورد که در آن بخش هایی متضاد از کتاب مقدس، آثار پدران کلیسا، و دیگر مراجع مهم کلیسایی را در کنار هم جمع آوری کرد. هدف وی، بر خلاف آنچه تصور می شود، این نبود که کتاب مقدس و آثار روحانی مرجع را بی اعتبار سازد، بلکه از نظر او عقل، تنها ملاک و میزان آشتی دهنده این آثار بود و در صورت لزوم می توانست بین دو قسمت متضاد، آنچه را صحیح است، مشخص سازد. او خود به وجود آورنده این روش نبود و پیش از وی، حقوقدانان از روش های فلسفی برای قضاوت درباره موارد متضاد استفاده می کردند. هرجا که یک قانون با قانونی دیگر متضاد به نظر می رسید، منطق برای آشتی دادن آنها و تعیین قانون صحیح، مورد استفاده قرار می گرفت. راهب و حقوقدان ایتالیایی گراتیانوس، با موفقیت بسیار این روش را در کتاب خود تحت عنوان سازگاری قوانین متباین به کار گرفت که این کتاب به کتاب مرجع قوانین کلیسایی تبدیل گشت. کار آبلار از این جهت بدیع بود، چون وی این روش را در مورد الاهیات و متون مکاشفه شده الاهی به کار گرفته بود. البته این موضوع را نیز باید به یاد داشت که وی بر خلاف آنسلم و ویلیام شامپو، حرمت لازم را نسبت به آثار روحانی مرجع کلیسا نشان نمیداد.
 
در کتاب بله و خیر می توان رویکرد بنیادین آبلار را نسبت به الهیات مشاهده کرد. آنسلم از کانتربوری در زمینه سنت رهبانی، از روش ایمان در پی درک و فهم، پیروی می کرد. «ایمان دارم تا بتوانم درک کنم.» آبلار این روش را معکوس کرد و روش شک کردن را مطرح کرد. از نظر او روش رسیدن به حقیقت، شک کردن، پرسیدن، و آنگاه رسیدن به پاسخ است. وی در مقدمه کتاب بله و خیر در این مورد چنین می نویسد: «ما با شک کردن به پرسش کردن می پردازیم و با پرسیدن به حقیقت میرسیم.» از نظر آبلار، شک و تردید گناه محسوب نمی شود (بر خلاف آنچه در دیدگاه سنتی مطرح بود)، بلکه برای آغاز هر نوع دانشی ضرورت داشت. آبلار در پی درک آموزۀ مسیحیت بود تا بداند به چه چیز باید ایمان داشته باشد؛ که در واقع، این روش درست عکس روش آوگوستین و آنسلم بود. بدین سان الاهیات به جای اینکه نوعی ژرف نگری و تفکر باشد، تبدیل به یک علم می شد. در ادامه این روند، چند قرن بعد، روش علمی قرون جدید به وجود آمد. روشهای تعلیم و تربیتی مدرن نیز بر این اساس شکل گرفتند.

  بیشتر بخوانید :   الاهیات پنج گانه مارتین لوتر

آبلار این روش را در مورد آموزه کفاره به کار گرفت. گفتن اینکه ما توسط مرگ عیسی مسیح نجات یافته ایم، چه معنایی دارد؟ آبلار در پاسخ سنتی به این سؤال را بررسی می کند. وی این دیدگاه عامه پسند را استهزاء میکند که شیطان بر نژاد بشر حقی دارد. در واقع، همین موضوع که شیطان، نژاد بشر را فریب داده است به انسان ها این حق را میدهد که از او خسارت بطلبند و در حقیقت، انسان ها حقی بر او داشته باشند. مرگ عیسی مسیح به عنوان کفاره، در واقع نه برای شیطان بلکه برای خدا انجام شد و کفاره برای کسی باید انجام می شد که حقیقتا نسبت به ما حقی داشت؛ یعنی خدا فقط شایسته دریافت کفاره بود. اما آبلار نیاز خدا به کفاره را زیر سؤال می برد؛ زیرا خدا می توانست به سادگی گناهان انسان را ببخشد.
 در کتاب بله و خیر می توان رویکرد بنیادین آبلار را نسبت به الاهیات مشاهده کرد. آنسلم از کانتربوری در زمینه سنت رهبانی، از روش ایمان در پی درک و فهم، پیروی می کرد. «ایمان دارم تا بتوانم درک کنم.» آبلار این روش را معکوس کرد و روش شک کردن را مطرح کرد. از نظر او روش رسیدن به حقیقت، شک کردن، پرسیدن، و آنگاه رسیدن به پاسخ است. وی در مقدمه کتاب بله و خیر در این مورد چنین می نویسد: «ما با شک کردن به پرسش کردن می پردازیم و با پرسیدن به حقیقت میرسیم.» از نظر آبلار، شک و تردید گناه محسوب نمی شود (بر خلاف آنچه در دیدگاه سنتی مطرح بود)، بلکه برای آغاز هر نوع دانشی ضرورت داشت.
حقیقتأ ضرورت ریخته شدن خون فردی بی گناه به عنوان بهای یک چیز و اینکه قربانی شدن فرد بی گناهی باعث رضایت خاطر گردد، چقدر بی رحمانه و شریرانه به نظر می رسد. چقدر تصور این امر مشکل است که خدا با مرگ فرزند خود آنقدر موافق باشد که به واسطه آن با کل جهان مصالحه کند! این سؤال و سؤال های مشابه آن، مسئلهای اساسی را در مورد رستگاری یا عادل شمرده شدن ما به واسطه مرگ خداوندمان عیسی مسیح، در برابر ما قرار می دهد.
 
تفسیر رساله به رومیان (۱۹ : ۳-۲۶)، ضمیمه آبلار معنای مرگ عیسی مسیح را در تأثیری می بیند که بر ما به جای می گذارد. از نظر او، هنگامی که ما محبت مسیح را نسبت به خود می بینیم، این امر باعث می شود تا واکنش ما در برابر آن، محبت باشد.
 
و حال به نظر می رسد که ما توسط خون مسیح عادل شده، بدین طریق با خدا مصالحه می یابیم؛ یعنی توسط عمل منحصر به فرد فیض که نسبت به ما آشکار می شود. در این عمل فیض، پسر خدا طبیعت ما را بر خود گرفته، با تعلیم دادن ما به وسیله کلامش و با نمونه رفتار عملی اش که حتی به مرگ او منتهی گشت، باعث می شود تا ما با محبت خود عمیقا با او پیوند یابیم. نتیجه این امر، چنین می شود که قلب های ما با عطیہ فیض الاهی پر می شود و محبت حقیقی ما باعث می گردد تا به خاطر وی، هر چیزی را تحمل کنیم. (تفسیر رساله به رومیان ۱۹۰۳-۲۶، ضمیمه )
 
این نظریه که «نظریه تأثیر اخلاقی» نام دارد، و به صلیب همچون عالی ترین نمونه محبت می نگرد، تا اندازهای صحیح است. اما این قسمت از رساله به رومیان که آبلار به تفسیر آن می پردازد، به روشنی معنای عمیق تری برای صلیب ذکر می کند. همچنین می توان گفت، صلیب در صورتی می تواند نمونه محبت باشد که دلیل موجهی برای مرگ عیسی مسیح وجود داشته باشد، در غیر این صورت، عمل مسیح دلیلی بیهوده و ناموجهی خواهد بود. این ضرورت مرگ او به سبب گناهانمان و عادل شدنمان بود که باعث شد وی برای ما مصلوب شود. اگر گناهان ما و نیاز به عادل شمرده شدن ما وجود نداشت، دلیلی نبود او به خاطر ما بمیرد و تنها در این حالت است که عمل او می تواند عملی مبتنی بر محبت نسبت به ما باشد. اما آیا آبلار این حقایق را انکار می کرد؟ وی در یکی دیگر از آثارش، از این سخن می گوید که عیسی مسیح مجازات گناهان ما را متحمل شد. برخی بر این باورند که این قسمت از آثار او با توجه به متنی که در سطور فوق نقل کردیم، نباید جدی تلقی شود. برخی نیز بر این باورند که چنین قسمت هایی در آثار وی، نشان می دهند که آبلار نمی خواست نقش صلیب را صرفا به نمونه ای از محبت فروکاهد. توجه به این نکته اهمیت دارد که وی در حالی لزوم پرداخت کفاره به شیطان را انکار می کرد، که این سؤال را مطرح می ساخت؛ چرا ضرورت داشت به خدا کفارهای پرداخت شود؟
 
چنین متفکر برجسته و جنجال آفرینی نمی توانست برای همیشه راحت و آرام به فعالیتش ادامه دهد. یکی از آثار وی به سال ۱۱۲۱ در شورای سواسون و در غیاب او محکوم و سوزانیده شد، اما این موضوع تأثیر زیادی بر فعالیتهای آبلار بر جای نگذاشت.
 
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)

  بیشتر بخوانید :
  وحی در مسیحیت
  رابطه عقل و وحی در الاهیات مسیحی
  مسئله کودک آزاری در کلیسا و واکنش واتیکان