" تندرستى و قوت و فراغت و جوانى و نشاطت را فراموش مکن و بوسیله این (پنج نعمت بزرگ) آخرت را بطلب"!.

چکیده
اسلام همه نیازهاى مادى و معنوى بشر را مورد توجه قرار داده و برنامه‏ هاى ویژه‏اى در جهت تأمین آنها دارد به طورى که، استفاده از لذایذ مادى را نه تنها بد نمى‏ داند بلکه در حد معقول و منطقى به آن سفارش مى ‏کند.
تعداد کلمات: 1348/ تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه.

 
نویسنده: حمید حنائی نژاد
 
 

[قوم قارون] در نصیحت خود [به قارون] افزودند: "وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا" [2].  یعنی: " سهم و بهره‏ ات را از دنیا فراموش مکن". این یک واقعیت است که هر انسان سهم و نصیب محدودى از دنیا دارد، یعنى اموالى که جذب بدن او، یا صرف لباس و مسکن او مى ‏شود مقدار معینى است، و ما زاد بر آن به هیچوجه قابل جذب نیست و انسان نباید این حقیقت را فراموش کند.مال و ثروت بر خلاف پندار بعضى از کج ‏اندیشان، چیز بدى نیست، مهم آن است که ببینیم در چه مسیرى به کار مى‏ افتد، و اگر بوسیله آن" ابتغاء دار آخرت" شود، چه چیزى از آن بهتر است؟، اگر وسیله ‏اى براى غرور و غفلت و ظلم و تجاوز و هوسرانى و هوسبازى گردد، چه چیز از آن بدتر؟! این همان منطقى است که در جمله معروف امیر مؤمنان على (ع) در باره دنیا به روشنى از آن یاد شده است: " کسى که به دنیا به عنوان یک وسیله بنگرد چشمش را بینا مى ‏کند، و کسى که به عنوان یک هدف نگاه کند نابینایش خواهد کرد"! [1]. و قارون کسى بود که با داشتن آن اموال عظیم، قدرت کارهاى خیر اجتماعى فراوان داشت ولى چه سود که غرورش اجازه دیدن حقایق را به او نداد. [قوم قارون] در نصیحت خود [به قارون] افزودند: "وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا" [2].  یعنی: " سهم و بهره‏ ات را از دنیا فراموش مکن". این یک واقعیت است که هر انسان سهم و نصیب محدودى از دنیا دارد، یعنى اموالى که جذب بدن او، یا صرف لباس و مسکن او مى ‏شود مقدار معینى است، و ما زاد بر آن به هیچوجه قابل جذب نیست و انسان نباید این حقیقت را فراموش کند. مگر یک نفر چقدر مى‏ تواند غذا بخورد؟ چه اندازه لباس بپوشد؟ چند مسکن و چند مرکب مى ‏تواند داشته باشد؟ و به هنگام مردن چند کفن با خود مى ‏تواند ببرد؟ پس بقیه خواه و ناخواه سهم دیگران است و انسان امانت‏دار آنها!. و چه زیبا فرمود: امیر مؤمنان على (ع): " اى فرزند آدم! هر چه بیشتر از مقدار خوراکت بدست مى ‏آورى خزانه ‏دار دیگران در مورد آن خواهى بود"! [3]. در معانى الاخبار از" امیر مؤمنان على" (ع) در تفسیر جمله‏ وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا چنین آمده است: " تندرستى و قوت و فراغت و جوانى و نشاطت را فراموش مکن و بوسیله این (پنج نعمت بزرگ) آخرت را بطلب"! طبق این تفسیر جمله فوق هشدارى است به همه انسانها که فرصتها و سرمایه ‏ها را از دست ندهند که فرصت چون ابر در گذر است‏.( مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ایران، 1374ش، ج16، صص 155-156 با اندکی تلخیص و تصرف).


بحثى درباره مشروعیت استفاده از لذایذ دنیا.

در میان موجودات جهان، انسان موجود عجیبى است و ویژگی هایى دارد که او را از موجودات دیگر متمایز مى‏ سازد. یکى از این ویژگیها که در ساختار شخصیت خوب و بد انسان تأثیر فراوانى دارد، این است که وجود او از دو بعد مادى و معنوى تشکیل شده و نیازهاى گوناگونى در جنبه‏ هاى جسمى و روحى دارد. ادیان و مذاهب و مکتبهاى فکرى حاکم بر جامعه بشرى براى تامین نیازهاى انسان و تضمین سعادت او دستور العمل‏هایى دارند و نسخه ‏هایى تجویز مى ‏کنند. مکتبهاى مادى بطور کلى نیازهاى معنوى را نادیده مى‏ گیرند و سعادت بشر را در بهره جویى هر چه بیشتر از لذایذ مادى مى‏ دانند.سفارش به ترک دنیا و دورى جستن از لذایذ مادى، ریشه در مکتبهاى باستانى هند دارد. بعدها در میان پیروان بعضى از ادیان آسمانى هم، چنین طرز تفکرى به وجود آمد و بعضى از نصوص و متون مذهبى را به آن تاویل کردند که نمونه بارز آن رهبانیت در میان مسیحیان است که بعضى از آنها ترک دنیا و دورى از لذایذ مادى از جمله ازدواج را نهایت مطلوب خود مى ‏دانستند و از مردم فاصله مى‏ گرفتند و در دیرها و صومعه‏ ها به عبادت و ریاضت مى ‏پرداختند. این طرز تفکر به صورت خاصى وارد حوزه اسلام هم شد و بعضى از مسلمانان با استناد به بعضى از آیات و روایات، سعادت بشرى را در ترک دنیا و تعطیل غرایز پنداشتند و حتى گروههایى از آنان بخصوص مدعیان عرفان و تصوف، کارهایى در حدّ راهبان و مرتاضان انجام دادند و آن را تهذیب نفس و تزکیه روح قلمداد کردند. در مقابل آن بعضى از مکتبها و مذاهب دیگر. اساس کار را بر تقویت و پرورش روح و جان انسان قرار داده ‏اند و نه تنها توجهى به تأمین نیازهاى مادى ندارند بلکه سعادت بشر را در پرهیز و دورى از لذایذ و مظاهر مادى مى ‏دانند و انسان را همواره به ترک دنیا و رهایى از تعلق‏ها، تشخص‏ها و مادیات فرامى خوانند و البته چنین برداشتهایى از مفهوم سعادت بشرى بستگى به جهان بینى مکتب و تفسیر او از جهان و انسان دارد. مى توان گفت که توجه بیش از حد به مظاهر مادى و استفاده بى ‏قید و شرط از لذایذ گوناگون و بى ‏بندوبارى در اعمال غرایز و شهوتها که در جهان مادى امروز بخصوص در جوامع غربى متداول شده، واکنش تندى در برابر محدودیت‏هایى است که تاکنون به نام مذهب در استفاده از لذایذ مادى اعمال شده است. این در حالى است که اسلام همه نیازهاى مادى و معنوى بشر را مورد توجه قرار داده و برنامه ‏هاى ویژه‏اى در جهت تأمین آنها دارد و به طورى که خواهیم دید، استفاده از لذایذ مادى را نه تنها بد نمى ‏داند بلکه در حد معقول و منطقى به آن سفارش مى‏ کند و صد البته توجه به ارزشهاى معنوى و تهذیب نفس جایگاه ویژه خود را دارد و هدف اساسى اسلام است.( جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر،1376ش، ج4، صص 47-49با تلخیص).

 

سزاوارترین چیز براى عاقل همان است که بیش از هر چیز دنیا به آن نیاز دارد و ضرورى‏ ترین چیز در دنیا همان است که در تجارت آخرت به او کمک کند.

سزاوار نیست که امر معاش تاجر، او را از معادش باز دارد و در نتیجه عمرش ضایع و کالایش زیانبار باشد؛ زیرا آنچه در دنیا نصیب او مى‏ شود، با آنچه از منفعت اخروى از دست مى‏ دهد برابرى نمى‏ کند و در نتیجه از جمله کسانى مى ‏شود که زندگانى دنیا را به بهاى آخرت مى‏ خرند، بلکه عاقل باید، دلسوز خویش باشد و دلسوزى او بر خود به وسیله حفظ سرمایه، میسّر است و سرمایه او، دین او و تجارت در فضاى دین است.  یکى از پیشینیان مى‏ گفت: سزاوارترین چیز براى عاقل همان است که بیش از هر چیز دنیا به آن نیاز دارد و ضرورى‏ ترین چیز در دنیا همان است که در تجارت آخرت به او کمک کند. یکى از پیشینیان مى‏ گفت: سزاوارترین چیز براى عاقل همان است که بیش از هر چیز دنیا به آن نیاز دارد و ضرورى‏ ترین چیز در دنیا همان است که در تجارت آخرت به او کمک کند. خداى تعالى فرمود: وَ لا تَنْسَ‏ نَصِیبَکَ‏ مِنَ‏ الدُّنْیا  یعنى در دنیا بهره ‏ات را درباره آخرت فراموش مکن، زیرا دنیا کشتزار آخرت است و در آنجا نیکیها و بدیها فراهم مى‏ شود.( فیض کاشانی، ملا محسن، ترجمه عارف، راه روشن (ترجمه محجة البیضاء)، 1372ش، ج3، صص 214-215).
 

بیشتر بخوانید: دنیا کشتزار آخرت است. 


کسى که خردمند است چرا غم‏ زمین و آب و تخم بخورد؟!.

در خبر آمده است:
دنیا کشتزار آخرت است. کسى که خردمند است چرا غم‏ زمین و آب و تخم بخورد، چه زندگانى و حشمت و نعمت دنیایى این همه مولى عزّ و جلّ مر بنده را داد و این‏ها همچون تخم است. آن‏ که خردمند بود به وقت کاشتن کاهلى نکند و ازین نعمتهاى دنیایى به قدر حاجت بخورد و به آرزوهاى هواى دل‏ صرف نکند و باقى بدان‏ جهان بفرستد.«الدّنیا مزرعة الآخرة». گفت: دنیا کشتزار آخرت است. کسى که خردمند است چرا غم‏ زمین و آب و تخم بخورد، چه زندگانى و حشمت و نعمت دنیایى این همه مولى عزّ و جلّ مر بنده را داد و این‏ها همچون تخم است. آن‏ که خردمند بود به وقت کاشتن کاهلى نکند و ازین نعمتهاى دنیایى به قدر حاجت بخورد و به آرزوهاى هواى دل‏ صرف نکند و باقى بدان‏ جهان بفرستد و زندگانى و نعمت و حشمت را تخم کند یعنى به پسند مولى عزّ و جلّ بکار برد و بهره‏ هاى آن جهانى از حشمت و زندگانى بردارد. آن از وى همچون کاشتن بود. امّید بود که مولى عزّ و جلّ‏ تخم وى را به برآرد  و زندگانى‏ همیشگى دهدش اندر بهشت.( قلانسی نسفی، عبدالله بن محمد، نوشاهی، ارشاد در معرفت و وعظ و اخلاق، 1385ش، صص 144-145).
 

پی نوشتها:
[1]. نهج البلاغه: خطبه 82.
[2]. القصص: 77.
[3]. نهج البلاغه: کلمات قصار جمله 192.             
منابع:
1- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ایران، تهران، انتشارات دارالکتب الإسلامیة، چاپ سی و دوم، 1374ش.
2- جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، ایران، قم، انتشارات هجرت، چاپ اول، 1376ش.
3- فیض کاشانی، ملا محسن، ترجمه عارف، راه روشن (ترجمه محجة البیضاء)، ایران، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول،1372ش.
4- قلانسی نسفی، عبدالله بن محمد، نوشاهی، ارشاد در معرفت و وعظ و اخلاق، ایران، تهران، انتشارات میراث مکتوب، چاپ اول، 1385ش.