هلموت تیلیک
 
چکیده:
رویکرد کارتزین، که پس از فیلسوف فرانسوی، دکارت، بدین نام خوانده می شود، در وهله نخست به دنیا و شنوندگانی که در جهان معاصر انجیل را دریافت میکنند، توجه دارد. این توجه به خودی خود نادرست نیست. در واقع، هر الهیات زنده ای به شنوندگان خود توجه دارد.
 
تعداد کلمات: 1035 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان

می توان گفت در دوران معاصر، موضوعی که بیش از هر مورد دیگری باعث اختلاف نظر بین عالمان الهی شده، مسئله ایجاد ارتباط با تفکر معاصر است. تشخیص این موضوع نیز اهمیت دارد که دریابیم مسئله اصلی چیست و تیلیک این مسئله را با دقت مورد بررسی قرار داده است. از نظر او، اینکه آیا باید بین الهیات و جهان معاصر ارتباط ایجاد کرد، مسئله اصلی نیست که در واقع، همه عالمان الهی با دیدگاه های متفاوت سعی کرده اند چنین ارتباطی را به وجود آورند). از نظر او مسئله اصلی در واقع، این است که چگونه باید این ارتباط را به وجود آورد؟ عالمان الهی اغلب بر اساس رویکردی که در این مورد اتخاذ می کنند، به دو گروه اصلی محافظه کار و مدرنیست تقسیم می شوند. تیلیک تصدیق می کند که می توان چنین تمایزی را در نظر گرفت، اما به نظر او استفاده از این واژگان، موضوع را چنانکه باید توصیف نمی کند؛ زیرا می توانند به کلماتی شعار مانند تبدیل شوند که معنای درستی به ذهن اشخاص متبادر نمیکنند و مسئله ای را که محوری است چنانکه باید نشان نمی دهند. برای مثال، گروهی که اصطلاحا محافظه کار خوانده می شوند، نیاز به ایجاد ارتباط با تفکر معاصر را انکار نمیکنند و فقط در پی آن نیستند تا الهیات گذشته را حفظ کنند. تیلیک ترجیح می دهد تا مکاتب الهیاتی را به دو گروه کارتزین و غیرکارتزین تقسیم کند.

  بیشتر بخوانید :   مخلوق یا مکاشفه؟

رویکرد کارتزین، که پس از فیلسوف فرانسوی، دکارت، بدین نام خوانده می شود، در وهله نخست به دنیا و شنوندگانی که در جهان معاصر انجیل را دریافت میکنند، توجه دارد. این توجه به خودی خود نادرست نیست. در واقع، هر الهیات زنده ای به شنوندگان خود توجه دارد. اما در الهیات کارتزین یا دکارتی، توجه به شنوندگان نقطه شروع محسوب می شود، به گونه ای که کل فرایند پدیدایی الهیات را در تسلط خود می گیرد. بر اساس نگرش الهیات کارتزین، انسان به بلوغ دست یافته است. در این حالت، الهیات مسیحی بر بنیان تحلیلی دنیوی از انسان شکل می گیرد و سعی می کند تا خود را با آن مطابق سازد. این رویکرد باعث اضمحلال آموزه های مسیحی شده، توجه اصلی آن به تفسیر ایمان برای انسان معاصر معطوف می شود. تیلیک در مورد پیروان این رویکرد، سخن نکته سنجانه کارل رانر را نقل میکند: «آنان پیوسته در حال تیز کردن چاقوهای خود هستند، اما دیگر چیزی وجود ندارد که آنان بخواهند با چاقوهایشان آن را ببرند.» تیلیک، اشلایرماخر، بولتمان، و تیلیخ را جزء گروهی می داند که الهیات آنان بر اساس این رویکرد به وجود آمده است. از نظر وی، این رویکرد، فاجعه آمیز محسوب می شود؛ زیرا باعث می شود تا عالمان الهی مجبور شوند بسیاری از مطالب انجیل را کنار بگذارند و تنها بخش اندکی از مضمون آن می تواند در تور شرایط مناسب باقی بماند. این امر، خواسته قلبی عالمان الهی نیست، از این رو، بین ایمان شخصی آنان و آنچه می توانند به شکلی عقلانی بیان کنند دوگانگی و اختلاف به وجود می آید.
 عالمان الهی اغلب بر اساس رویکردی که در این مورد اتخاذ می کنند، به دو گروه اصلی محافظه کار و مدرنیست تقسیم می شوند. تیلیک تصدیق می کند که می توان چنین تمایزی را در نظر گرفت، اما به نظر او استفاده از این واژگان، موضوع را چنانکه باید توصیف نمی کند؛ زیرا می توانند به کلماتی شعار مانند تبدیل شوند که معنای درستی به ذهن اشخاص متبادر نمیکنند و مسئله ای را که محوری است چنانکه باید نشان نمی دهند.
رویکرد دیگر، دیدگاه غیرکارترین است. این رویکرد، اغلب رویکرد محافظه کارانه نامیده می شود که این واژه ممکن است باعث شود تا تصویر نادرستی از این رویکرد در ذهن اشخاص به وجود آید. رویکرد غیرکارتزین صرفا میل و گرایشی به سوی محافظت از گذشته نیست. اشخاصی وجود دارند که صرفا تفکرات قدیمی و قالبی الهیات دوران گذشته را مجددا مطرح می سازند و فقط سعی می کنند این افکار قدیمی را با استفاده از تکنیک های جدید ارتباطات منتقل سازند، «و صرفأ جسد را به شکلی زیبا می آرایند و بزک میکنند؛ به گونه ای که چنین به نظر رسد هنوز شخصی زنده است.» از نظر تیلیک این رویکرد نادرست است:
حفاظت از گذشته به معنای مراقبت از آن به شکلی سنت پرستانه نیست و چنین برخوردی به معنای تحریف آن است. وفاداری ای که به صورت تکراری و تغییر ناپذیر باشد، وفاداری دروغین است. تکرار سخنان لوتر در مورد حکومت و به وجود نیاوردن هیچگونه تغییری در آن، در عصری که عصر دموکراسی است و عدم تلاش در جهت تطبیق سخنان او با عصر حاضر، ارائه تصویری نادرست از الوتر است. (ایمان انجیلی، جلد اول ۲۰۶ )
 
الهیات غیرکارتزین در پی این است که الهیات متناسب با دوران معاصر باشد و انسان عصر حاضر را مخاطب قرار دهد. این سخن به معنای آن است که، همنظر با الهیات کارتزین، به جهان نگری معاصر باید به شکلی جدی نگریست. اگر ما همسایه خود را دوست بداریم و مشتاق این باشیم که پیام انجیل را به او برسانیم، تا زمانی که او را درک نکنیم، موفق نخواهیم شد. در صورتی که وی انجیل را رد کرد و یا نسبت به آن بی میلی نشان داد، ما نباید این امر را دلیل سخت دلی او بدانیم. ما باید آماده باشیم تا از خود سؤال کنیم که آیا برخورد منفی او با انجیل تقصیر ما نیست و آیا ما حقیقت متعلق به دوران خود هستیم؟ الهیات غیرکارتزین در عین حال که به جهان نگری معاصر به شکلی جدی توجه می کند، آن را با معیار و ملاک خود تبدیل نمی سازد. جهاننگری معاصر نقطه شروع الهیات نیست. انجیل باید عملا به کار گرفته شود؛ یعنی به موقعیت عملی انسان معاصر بپردازد؛ اما این امر نباید به شکل فرایند تطابق و سازگاری الهیات معاصر با تفکر معاصر درآید و نباید برای جای گرفتن در چارچوب جهاننگری معاصر، بخش هایی از انجیل حذف شود. ما باید این موضوع را دریابیم که در نهایت، انسان عادی تنها با تکیه بر توانایی های خود نمی تواند انجیل را بپذیرد و این روح القدس است که با عملکرد خویش باعث می شود تا انسان آن را بپذیرد. درک و تشخیص این نکته، که البته نباید به عنوان بهانه ای برای اجتناب از پدید آوردن الهیاتی معتبر و امروزی به کار رود، ویژگی اصلی الهیاتی زنده و غیر کارتزین است.
 
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)

  بیشتر بخوانید :
  پدران کاپادوکیایی کلیسا
  چنگ روح القدس
  پدر تاریخ کلیسا