30 مرداد 1388 / 29 شعبان 1430 / 21 اوت 2009




در سي‏ام مرداد 1348ش، مسجدالاقصي، اولين قبله مسلمين و يكي از مقدس‏ترين معابد مورد احترام اديان آسماني، توسط اشغالگران صهيونيست به آتش كشيده شد. ستون‏هاي آتش و دود تا ارتفاع صدها متري به آسمان برخاست. در قسمت جنوب شرقي در حدود دويست متر مربع از سقف مسجد كاملاً منهدم گرديد و گنبد مسجد در پنج نقطه سوخت. همچنين يكي از آثار متبرك مسجد و يك منبر مخصوص كه هشتصد سال سابقه داشت نيز كاملاً از بين رفت. اين جنايت دردناك، بازتاب تند و موج خروشاني در جهان اسلام به وجود آورد؛ آتش خشم مبارزان نهضت اسلامي ايران را برافروخته كرد و رژيم شاه را كه هميار اسراييل بود، دچار بحران جدي نمود. تلاش روزنامه‏هاي ايران كه دست ساواك را در پشت سر داشتند، به منظور فرو نشاندن خشم ملت مسلمان ايران بي‏نتيجه ماند. در نهايت محمدرضا پهلوي پس از اين حادثه ناگزير شد تا براي كاستن از خشم عمومي، مزوّرانه، بيانيه‏اي منتشر سازد و اظهار داغداري كند در حالي كه وي پس از مدتي كه در اجلاس سران كشورهاي اسلامي سخنراني مي‏كرد، از مسجدالاقصي نامي نبرد. حضرت امام خميني(ره)، آتش زدن مسجدالاقصي و كنفرانس اسلامي را به شدت محكوم كردند و كنفرانس را متهم نمودند كه تلاش دارد جنايت صهيونيزم را در اين حادثه لوث كند.
علامه محمدباقر مجلسي در سال 1037 ق در اصفهان به دنيا آمد. پدرش مولا محمدتقي مجلسي از شاگردان بزرگ شيخ بهايي بود و در علوم اسلامي از سرآمدان روزگار خود به شمار مي‏رفت. علامه محمدباقر مجلسي درس و بحث را از چهار سالگي نزد پدر آغاز كرد و نبوغ سرشار او به حدي بود كه در چهارده سالگي از فيلسوف و دانشمند بزرگ اسلام، ملا صدراي شيرازي، اجازه روايت گرفت. از آن پس در حضور استاداني چون: علامه شوشتري، ميرزاي جزايري، ملا محسن فيض كاشاني، ملا صالح مازندراني و شيخ حرّ عاملي زانوي ادب زد و به مقامات عالي علمي رسيد. سپس به تدريس روي آورد و شاگردان بي‏شماري از مكتبش استفاده كردند. علامه مجلسي در اين حال با خود چنين انديشيد كه بايد گوهرهاي گران بهاي اهل‏بيت را كه جمع‏آوري كرده است در قالبي زيبا به نام بحارالانوار بگنجاند تا نه تنها طلاب، بلكه تمام علاقه‏مندان بتوانند به سوي قبله دل‏ها يعني كلام اهل‏بيت هدايت شوند. از اين روي دست به كاري عظيم زد و شروع به نگارش اين دايرةالمعارف بزرگ تشيع نمود. كتاب عظيم "بحارالانوار" حاوي احاديث ارزشمند اهل‏بيت(ع) در يكصد و ده جلد بزرگ‏ترين و ماندگارترين اثر اين محدث كبير شيعه به شمار مي‏رود. همچنين حقُّ اليقين، عين الحياة، مشكوةُ الانوار به فارسي و شرح اربعين، مِراةُ العُقول و رسالةٌ في الاوزان به عربي از ديگر آثار اين علامه سترگ مي‏باشند. سرانجام علامه محمدباقر مجلسي اين رادمرد علم و عمل در 27 رمضان سال 1111 ق در 74 سالگي درگذشت و در جوار پدر علامه‏اش در كنار مسجد جامع اصفهان، مدفون شد.
به پيشنهاد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي و با تصويب وزراي امور خارجه كشورهاي اسلامي در اجلاس تهران، هفته جهاني مسجد از سي‏ام مرداد ماه برابر با 21 اوت همزمان با سالگرد آتش زدن مسجدالاقصي توسط رژيم صهيونيستي اسرائيل، برگزار مي‏شود. در اين اجلاس از كشورهاي عضو خواسته شد با هدف ارج نهادن به نقش مساجد و صيانت از آنها به عنوان اماكن مقدسه، در احياء و تجليل از اين روز تلاش كنند. ارايه الگوي مناسب براي بزرگداشت هفته مسجد، تبيين مطالبات و نيازهاي مساجد، بررسي وضعيت گذشته و حال مساجد، بررسي نقش مساجد در تعامل بين دين و دولت و معرفي و قدرداني از ائمه جماعات موفق از جمله موضوعاتي است كه در اين هفته مطرح مي‏گردد. تبيين قداست و عظمت مسجد، تكريم نيروهاي فعال در مساجد، توجه به عمران و آباداني معنوي و فيزيكي مساجد، تلاش براي بهبود محتواي برنامه‏هاي فرهنگي مساجد و ايجاد هماهنگي بين متوليان اين اماكن شريف نيز بايد در اين هفته مورد توجه قرار گيرند.
« ابن مُنذر» فقيه، مفسّرو محدث مكّي درمكّه معظمه بدرود حيات گفت. او از فقيهان شافعي مذهب بود و درموارد خود مجموعه فتواهايي داشته كه مبيّن احاطه وي براختلاف اتفاق فقيهان در مسائل گوناگون است و بي‎شك يكي از نكات شايان توجه درشخصيت فقهي اوست. كتاب اَلاِجماع ازمشهورترين آثارابن منذر است.
فضل بن دوكين معروف به ابن‏نعيم محدث، فقيه و راوي اخبار تاريخي در سال 130 ق در عراق به دنيا آمد. او از راويان بسيار معتبر حديث به شمار مي‏رود و مورد احترام و اعتماد علماي اسلام است كتاب الصلاة از اوست. همچنين دوكتاب المناسك والمسايل الفقه را به او نسبت داده‏اند.
چون 51 فصلي كه به نام قانون اساسي در دوران مظفرالدين شاه تنظيم شد، وافي به مقصود نبود و در اين قانون از وظايف مردم نسبت به دولت و بالعكس سخني نرفته بود، بنابراين براي نوشتن متمم قانون اساسي، كميسيوني تشكيل گرديد و آن‏قانون در 107 اصل تنظيم شد و براي امضا تقديم شاه گرديد.
شيخ محمدباقر بن محمد جعفر بهاري همداني از علماي قرن چهاردهم هجري در سال 1277 ق در شهرستان بهار از توابع همدان به دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات مقدماتي، راهي نجف اشرف شد و در نزد ملا حسينقلي همداني به سطوح بالاي علمي دست يافت. شيخ محمدباقر همداني پس از بيست سال توقف در نجف، به همدان بازگشت و تا پايان عمر در آن شهر زيست. از اين عالم برجسته بيش از چهل اثر به جاي مانده است كه البَيان في حقيقةِ الايمان، نثارُاللُّباب و حاشيه بر قوانين الاصول و ايضاحُ الخطا از آن جمله‏اند. شيخ محمد بهاري سرانجام در پنجاه و شش سالگي دارفاني را وداع گفت و در همدان مدفون گشت.
نيروي ارتش سرخ شوروي در 29 شعبان سال 1338 قمري با شليك چند گلوله‏ي توپ در بندر انزلي پياده شدند؛ در حالي كه انگليسي‏ها در غازيان استحكامات داشتند و به اعتقاد محافل نظامي، اگر مقابله مي‏كردند مي‏توانستند مانع ورود شوروي شوند. منظور انگليس، كشاندن نيروي ارتش سرخ به داخل كشور و به دنبال آن برپا كردن هياهو و رعب و وحشت بود تا مردم ايران قرارداد 1919 را بپذيرند. نيروي ارتش سرخ پانصد پياده و دويست سواره بود و با جمعي كه تدريجاً اضافه شدند به دو هزار نفر مي‏رسيدند.
رينولد نيكلسون دانشمند و شرق شناس انگليسي درگذشت. او درسال1903ميلادي درپايان تحصيلاتش درسمت استاد زبان دردانشگاه كمبريج مشغول تدريس شد. او بعد از درگذشت ادوارد براون ايرانشناس معروف انگليسي دردانشگاه جانشين وي شد. نيكلسون كه درزمينه ادبيات ايران مطالعاتي درخور توجه داشت خود را مريد مولانا جلال الدّين رومي عارف و شاعر بلند آوازه ايراني مي دانست و مدت25سال درباره مثنوي مولوي تحقيق و مطالعه كرد. «تصحيح تذكرة الاولياء عطارنيشابوري، تاريخ ادبيات عرب و چندين مقاله درباره شعرو تصوف» ازجمله معروفترين آثار نيكلسون است. همچنين نخستين ترجمه كامل مثنوي مولوي ازاوست.
سازمان پيمان مركزي سِنتو با شركت ايران، تركيه، پاكستان و بريتانيا درآنكارا تشكيل شد. پيمان سِنتو درواقع جايگزين پمان بغداد بود. باكودتاي عبدالكريم قاسم درعراق و خروج اين كشور ازپيمان بغداد، مقرّ آن نيز به آنكارا انتقال يافت و سِنتو ناميده شد. پيمان سِنتو حلقه اتصال پيمانهاي ناتو و سِنتو بود كه ابتكار استكبارجهاني و به منظور ايجاد ديوارحفاظي- دفاعي دربرابر شوروي و جلوگيري ازنفوذ آن كشور درديگرمناطق جهان ايجاد شده بود. درسال1979ميلادي باسقوط رژيم طاغوت درايران دولت جمهوري اسلامي ايران ازاين پيمان خارج شد و بالاخره درسال1980ميلادي پيمان سنتو منحل اعلام شد.
جنگ تاريخي چالدران روي داد. جنگ چالدران ازبزرگترين جنگهاي تاريخ ايران و عثماني است كه دردشتي به همين نام واقع ميان تبريز و خوي بين قواي ايران و عثماني رخ داد. اين جنگ ميان سپاه شاه اسماعيل صفوي و قواي سلطان سليم عثماني روي داد و با وجود تلاشهاي ايرانيان به نفع عثماني پايان يافت.
كشورآلباني استقلال داخلي يافت و بصورت اميرنشيني مستقل درآمد. تا سال 1925 ميلادي شوراي سلطنتي براين كشور حكومت مي كرد اما دراين سال قيام مردمي به رهبري احمد زوغو موجب روي كارآمدن نظام جمهوري درآلباني شد. آلباني درجنگ جهاني دوم به اشغال موسوليني درآمد و تاسال1944ميلادي سلطه ايتاليا براين كشور ادامه يافت. دراين سالها جنبش پرتوان پارتيزاني به رهبري انورخوجه سازماندهي مقاومت مردمي را به عهده گرفت و مجدداً جمهوري اعلام كرد و تا پايان عمردرسمت رياست جمهوري آلباني باقي ماند. كشورآلباني درجنوب قاره اروپا و درشبه جزيره بالكان واقع شده و با كشورهاي يونان و يوگسلاوي سابق هم مرز است.
آگوستين لويى بارون كوشي، رياضي‏دان فرانسوي در 21 اوت 1789م در شهر پاريس فرانسه به دنيا آمد. او زماني به دنيا آمد كه فرانسه درگير انقلاب بود به همين دليل خانواده كوشي به روستايى در توابع پاريس رفتند و آگوستين تحت تعليم پدر، تحصيلات خود را فرا گرفت. وي از كودكي داراي استعدادي خارق‏العاده در زمينه رياضي بود. طولي نكشيد كه در 15 سالگي جايزه بزرگ امپراتور را در ادبيات قديم بُرد و در 18 سالگي از مدرسه پلي‏تكنيك با مقام اول فارغ التحصيل شد. كوشي از آن پس به تحقيق و مطالعه در رياضيات پرداخت و به نتايج مهمي دست يافت. در واقع، بيشتر كارهاي كوشي در زمينه رياضيات محض بود و در اين راستا، تحقيقات موثري در همه رشته‏هاي رياضي از جمله تئوري توابع، حساب‏هاي ديفرانسيل و اَنتِگرال و علم تحليل رياضي انجام داد. هم‏چنين رياضيات جديد به علت دو ابداع مهم كوشي كه هر يك از آن‏ها، خط سير رياضيات قرن نوزدهم را عوض كردند، مرهون تلاش‏هاي اوست. اين دو ابداع شامل معمول ساختن دقت لازم در تعاريف و استدلال‏هاي آناليز رياضي و نيز ايجاد واقعي آناليز تركيبي بر مباني محكم، مي‏باشند. وي هم‏چنين تئوري توابع يك متغير موهومي را بنا نهاد و همين تئوري است كه امروزه، بزرگ‏ترين عنوان افتخار او محسوب مي‏شود. كوشي برخلاف فردريك گائوس رياضي‏دان شهير آلماني هم عصر خويش كه اكتشافات خود را پنهان مي‏كرد، تمام اكتشافات خود را به آكادمي مي‏فرستاد و با قدرتي كه در تعليم عَمَلي داشته است توانست به واقعْ دقت و صحت را بر آناليز رياضي تحميل كند. او كسي بود كه موفق شد اكتشافات گائوس را دو مرتبه كشف نمايد. روش فكري كوشي در اكتشاف بدايع، بي‏نظير بود و تاثير قوي و واقعي او در رياضيات تا ساليان دراز باقي خواهد ماند. آگوستين كوشي سرانجام در 23 مه 1857م در 68 سالگي بر اثر بيماري درگذشت.
ژولْيوس اُوپِرْتْ، خاورشناس معروف آلماني و بنيان‏گذار علم آسورشناسي، در نهم ژوئيه 1825م در هامبورگ آلمان به دنيا آمد. او تحصيلات مقدماتي و تكميلي خود را در آلمان، سوئيس و فرانسه گذراند و در رشته زبان‏شناسي و باستان‏شناسي به تحقيق و مطالعه پرداخت. اوپرت هم‏چنين زبان‏هاي فارسي، عربي، عبري و سانسكريت را آموخت. وي مقاله‏اي درباره سيستم صوتي زبان هخامنشي ارائه نمود كه در آن، روش ادا كردن حروف صدادار در زبان فرس قديم را بيان كرد. مطالعه و ترجمه كتيبه‏هاي ميخي زمان داريوش هخامنشي كه به سه زبان فرس هخامنشي، آشوري يا سامي و توراني بود، از ديگر فعاليت‏هاي اوپرت به شمار مي‏رود. از اين رو، كرسي استادي آسورشناسي در فرانسه را برعهده گرفت و با تلاش‏هاي وسيع وي در اين رشته، به عنوان جامع علوم و بنيان‏گذار آسورشناسي در جهان معرفي شد. در كنار تدريس، مطالعات حضوري در كاوش‏هاي باستان‏شناسي به اوپرت امكان داد تا بتواند نقشه شهر بابل قديم در بين‏النّهرين را برطبق اصول فني و علمي رسم كند. هرچند در اين ميان، كتابخانه بزرگي حاوي لوحه‏هاي به خط ميخي كشف شد كه سر از موزه‏هاي اروپا و به ويژه انگلستان درآورد. پروفسور اوپرت بالغ بر هشتاد اثر از خود به يادگار گذاشت كه در موضوع آسورشناسي، كتيبه و نيز زبان‏هاي باستاني، تاريخ نگاري و نژادشناسي بوده است. وي در سال 1881م مجله آسورشناسي را در پاريس تأسيس كرد و مقالات تتبُّعي قابل ملاحظه‏اي در آن نگاشت كه مورد توجه و استفاده اهل علم در اروپا و امريكا قرار گرفت. پروفسور ژوليوس اوپرت سرانجام در 21 اوت 1905م در هشتاد سالگي در پاريس درگذشت.
لئون تروتِسْكي عامل اصلي پيروزي انقلاب بلشويكي روسيه، در نهم آوريل 1879م در اوكراين در جنوب غربي روسيه به دنيا آمد. وي در سال 1902م در لندن با لنين آشنا شد و پس از گرايش به ماركْسيسم، در ساير مراحل اقدامات لنين، يار و هم‏رزم او بود. تروتسكي پس از پيروزي انقلاب كمونيستي به مدارج بالايى رسيد و ارتش سرخ شوروي را ايجاد كرد. او با سازماندهي اين ارتش، بالاترين نقش را در تثبيت پيروزي انقلاب روسيه پس از رهبري لنين بر عهده داشت. هدف وي از تشكيل ارتش سرخ شوروي كه در آغاز، يك نيروي غير منظم از داوطلبان بلشويك بود. ايجاد يك نيروي مستقل از ارتش تزاري براي مقابله با قيام احتمالي بعضي از فرماندهان و واحدهاي ارتش تزاري در برابر رژيم جديد بود. تروتسكي مبتكر نظريه "انقلاب مداوم" است و بر اين اساس، معتقد به صدور انقلاب ماركسيستي شوروي به خارج از روسيه بود و تقويت حركت‏هاي انقلابي را در سراسر جهان از طرف دولت شوروي ضروري مي‏دانست. در اين راستا، شهرت تروتسكي در تاريخ سياسي شوروي سابق به خاطر اختلافات ايدئولوژيكي وي با استالين است. پس از مرگ لنين، تروتسكي خواستار ادامه مشي لنين در جهاني كردن انقلاب كمونيستي بود ولي استالين به سوسياليسم و كمونيسم براي يك كشور اعتقاد داشت. تروتسكي كه عقايدش عليه استالين، بعدها موجب ظهور انديشه تروتِسْكيسْم در صحنه سياسي جهان گرديد، رهبري جناح مخالف استالين را در درون حزب كمونيست پس از مرگ لنين بر عهده گرفت و طرفداران او از تندروترين ماركسيست‏ها به شمار مي‏رفتند. او سستي و رخوتي را كه عارض نهضت كمونيسم شده بود به باد مذمت و انتقاد مي‏گرفت و مخالفت با مسئله جهاني شدن كمونيسم را به منزله زيرپا نهادن اصول ماركس و لنين به شمار مي‏آورد و آن را خيانت به انقلاب روسيه مي‏دانست. تروتسكي و استالين كه هر دو از همرزمان لنين و از مهم‏ترين چهره‏هاي انقلاب روسيه بودند، پس از مدتي چنان دشمن يك‏ديگر شدند كه تروتسكيسم و استالينيسم، دو واژه كاملا متضاد شده بود. واژه‏هايى كه يكي دم از ضرورت جهاني شدن قهري كمونيسم مي‏زد و ديگري خواستار تقويت اركان سوسياليسم و كمونيسم در داخل مرزهاي شوروي بود. تروتسكي در سال 1927، قبل از اجراي برنامه 5 ساله اقتصادي استالين، همراه با 75 نفر از اعضاي مؤثر و بلندپايه حزب كمونيست، از كميته مركزي و سپس از عضويت در اين حزب اخراج شد و به جمهوري قزاقستان تبعيد گرديد. تروتسكي در سال 1937 به رهبري شبكه توطئه عليه استالين متهم گشت و پس از محاكمه، به طور غيابي به مرگ محكوم شد. تروتسكي در همين سال به مكزيك رفت تا اين‏كه در 21 اوت 1940م در آن كشور توسط يكي از عوامل استالين با ضربات تبر در 61 سالگي به قتل رسيد. تروتسكي كتاب‏ها، رساله‏ها و مقالات جدلي فراواني نگاشته است كه آثاري هم‏چون ادبيات و انقلاب و تاريخ انقلاب روسيه جملگي حاكي از ذكاوت فوق‏العاده اوست به طوري كه دشمنانش نيز به اين امر اعتراف دارند.
با آشكار شدن نشانه‏هاي پيروزي متفقين و شكست متحدين در جريان جنگ جهاني دوم، كنفرانس‏هاي متعددي با حضور سران كشورهاي پيروز براي بررسي اوضاع نظامي و آينده سياسي جهان برگزار گرديد كه يكي از اين نشست‏ها، كنفرانس دمْبارتن اوكْسْ بود كه در 21 اوت 1944م با حضور سران امريكا، شوروي، چين و انگلستان در ايالت كلمبياي امريكا آغاز به كار كرد. هدف از برپايى اين كنفرانس، مذاكره پيرامون تأسيس يك سازمان بين‏المللي بود كه بتواند راه‏حل‏هايى براي رفع مشكلات پس از جنگ ارائه دهد. در اين جلسات در خصوص اساسنامه سازمان ملل متحد، مذاكراتي انجام گرفت و طرح مقدماتي منشور كه بعداً منشور ملل متحد ناميده شد، تهيه گرديد. براساس توافقات حاصله در اين كنفرانس، سازمان ملل مركب از يك مجمع عمومي، يك شوراي امنيت، يك دبيرخانه و يك شوراي اقتصادي - اجتماعي مي‏باشد. كنفرانس دمبارتن اوكس در واقع نقطه پايان موجوديت جامعه ملل و نقطه آغاز سازمان ملل متحد بود. با اين حال، سازمان ملل متحد گرچه ناكارآمدي و عدم توانايي جامعه ملل را به چالش كشانيد و در حقيقت، اجماع بين‏المللي براي پيشگيري از جنگ را به دنبال داشت، اما در مقام عمل، از ايفاي نقش واقعي خود دور مانده و با ارائه حق وتو به كشورهاي بزرگ، كارايي و استقلال عمل خود را زير سؤال برده است.
با پايان جنگ جهاني دوم و شكل‏گيري جهان دو قطبي، مسئله جلوگيري از نفوذ در قلمرو ديگري به انعقاد پيمان‏هايى انجاميد كه "پيمانِ بغداد" از آن جمله است. اين پيمان در 24 فوريه 1955م بين كشورهاي تركيه و عراق به امضاء رسيد و بعداً انگلستان، پاكستان و ايران به اين پيمان ملحق شدند. اين پيمان در حقيقت از ابتكارات دولت امريكا بود كه مي‏خواست يك سازمان دفاعي و قوي در خاورميانه به وجود آيد تا از گسترش نفوذ شوروي در اين منطقه جلوگيري نمايد و حلقه‏هاي دفاعي غرب را كامل كند. اما پس از وقوع كودتاي ضد سلطنتي در عراق و روي كار آمدن عبدالكريم قاسم در 14 ژوئيه 1958، اين كشور عملاً از اين پيمان خارج شد. به اين جهت مركز پيمان از بغداد به آنكارا منتقل گرديد و در اجلاسيه 21 اوت 1959م به "سازمان پيمان مركزي" كه اختصاراً "سنتو" خوانده مي‏شد، تغيير نام داد. اين پيمان كه در راستاي اهداف غرب و امريكا عمل مي‏نمود، پس از پيروزي انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي خروج ايران از آن، از سال 1979م عملا منحل گرديده است.
بتينو اكينو سياست‏مدار نامي فيليپين و رهبر مبارزان سياسي ضد ديكتاتوري اين كشور، در سال 1934م در فيليپين به دنيا آمد. پدر بتينو، سياست‏مدار و سناتور مجلس بود و پدربزرگش نيز از انقلابيوني بود كه با نيروهاي استعماري اسپانيا و بعدها با قواي اشغال‏گر امريكايى در اواخرقرن نوزدهم جنگيد. اكينو در سال 1950م در حالي كه هنوز 16 ساله بود به عنوان يك خبرنگار، از معتبرترين روزنامه وقت فيليپين راهي شبه جزيره كره شد تا از جنگ دو كره گزارش تهيه كند. وي دو سال بعد از خبرنگاران برجسته اين روزنامه شد و پس از آن در دانشگاه دولتي فيليپين به تحصيل در رشته حقوق پرداخت. اكينو در 20 سالگي به عنوان يكي از مشاوران رئيس‏جمهور وقت فيليپين برگزيده شد و در به تسليم واداشتن رهبر چريك‏هاي كمونيست آن روز نقش مهمي ايفا كرد. او در ادامه، در 22 سالگي شهردار زادگاه خود، در 25 سالگي معاون استاندار و در 30 سالگي استاندار يكي از ايالات فيليپين گرديد. در عين حال، اكينو از سال 1957م به مدت هشت سال، مشاور ويژه رئيس جمهور وقت فيليپين بود تا اينكه فرديناند ماركوس به رياست جمهوري رسيد و اكينو در 33 سالگي به دبيركلي حزب مخالف ماركوس برگزيده شد. پس از طي دو دوره رياست جمهوري ماركوس، اكينو خود را نامزد رياست جمهوري فيليپين كرد اما قبل از انتخابات، ماركوس اعلام نمود كه توطئه‏اي با شركت عناصر چپ و راست براي ايجاد انقلاب در فيليپين كشف شده است و عده زيادي از سياست‏مداران در آن شركت داشته‏اند. ماركوس به اين بهانه، حكومت نظامي اعلام كرد و انتخابات را لغو نمود. اكينو نيز در همان سال و به همين اتهام دستگير شد و مدت هفت سال و نيم در زندان ماند. در سال 1977م يك دادگاه نظامي، او را به اتهام قتل، توطئه براندازي و داشتن اسلحه غيرمجازْ محاكمه و محكوم به مرگ كرد، اما حكم اجرا نشد. در اين زمان، اكينو از داخل زندان به صدور بيانيه‏هاي سياسي ادامه داد و حزب قدرت مردم را رهبري مي‏كرد. اما حزب او در مقابل حزب دولتي شكست خورد و اكينو اعلام نمود كه انتخابات مخدوش بوده است. در همان سال، ماركوس، رئيس جمهور مستبد فيليپين به اكينو اجازه داد كه براي انجام عمل جراحي قلب از زندان خارج شود و عازم امريكا گردد. اكينو پس از عمل، مدت سه سال در اين كشور ماند و هنگامي كه تصميم خود را براي بازگشت به فيليپين اعلام كرد، به او هشدار داده شد كه كشته خواهد شد. اما اكينو به اين مسئله توجهي نكرد. از اين رو، بلافاصله پس از ورود به فيليپين در 21 اوت 1983م توسط ماموران امنيتي دستگير گرديد. اما در همين زمان، مردي كه لباس خدمتكاران فرودگاه را به تن داشت، به محض اينكه پاي‏اكينو به زمين رسيد گلوله‏اي به گردن او شليك كرد و او را در 49 سالگي كشت. ماموران امنيتي آن مرد را كشتند و به اين ترتيب موضوع ترور اكينو در هاله‏اي از ابهام فرو رفت. با اين حال محافل سياسي كشور، دولت ماركوس را عامل قتل اكينو معرفي كردند. سه سال بعد، همسر اكينو با كمك نفوذ و وجهه‏اي كه به خاطر قتل شوهرش كسب كرده بود ماركوس را شكست داد و رهبري فيليپين را برعهده گرفت.
لاتويا كه به نام فرانسوي آن، در ايران، لتوني خوانده مي‏شد، يكي از سه جمهوري ساحلي درياي بالتيك است كه بين دو كشور ليتواني و استوني و در مشرق اروپا قرار گرفته است. مساحت اين كشور 64/610 كيلومتر مربع و جمعيت آن نزديك به 2/5 ميليون نفر مي‏باشد. پايتخت لتوني ريگا و از شهرهاي مهم آن دائوگاوپيلس، ليپايا و يلگاوا قابل ذكرند. حدود 40 درصد مردم لتوني پيرو مذهب مسيحيت و عمدتاً پروتستان هستند. سكنه لتوني از مليت‏هاي مختلف روسي، اوكرايني، لهستاني، ليتوانيايى و اكثريت لتونيايى هستند. زبان رسمي اين كشور لتونيايى است. واحد پول لتوني لاتس مي‏باشد. كه بعد از پيوستن اين كشور به اتحاديه اروپا، در 30 آوريل 2004، يورو به عنوان پول واحد اروپائي، جاي‏گزين آن خواهد شد. با توجه به رشد منفي جمعيت در لتوني پيش‏بيني مي‏شود جمعيت اين كشور تا سال 2025 نزديك به2 ميليون نفر خواهد بود. نظام سياسي حاكم بر لتوني جمهوري چند حزبي با يك مجلس قانون‏گزاري است. كشور لتوني در شرق اروپا و در غرب روسيه قرار دارد. نخستين ساكنان اين منطقه را، اقوامِ شكارچي و ماهيگير تشكيل مي‏دادند كه در هزاره‏هاي قبل از ميلاد مسيح(ع) وارد اين سرزمين شده بودند. قرون بعد از ميلاد، تحت حاكميت سوئد، روسيه و بعداً آلمان قرار گرفت كه آيين مسيحيت نيز توسط آلمان‏ها، در اين منطقه، جاي‏گزين شد. در قرون اخير، لهستان، سوئد و سرانجام روس‏ها بر اين ناحيه تسلط يافتند كه تا اوائل قرن بيستم ادامه داشت. بعد از انقلاب بلشويكي در 1917، لتوني نيز در 18 نوامبر همين سال، استقلال خود را اعلام كرد كه در سال 1920م از طرف شوروي به رسميت شناخته شد. اما در سال 1940م، كشورهاي منطقه بالتيك و از جمله لتوني به اشغال كمونيست‏ها درآمدند كه تا فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در سال 1991م ادامه داشت. در اين زمان، لتوني نيز همگام با كشورهاي منطقه، خواهان استقلال گرديد و در نهايت در 21 اوت 1991م استقلال خود را اعلام نمود.