عصر غیبت (32) سیرت و آثار امام مهدی (عج)

نویسندگان : پور سید آقایی ، جباری ، عاشوری ، حکیم



فصل 9 : سيرت و آثار امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف )

ختامه مسك

درباره (( سيرت )) و (( آثار )) امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف )، مطالب متعددى دست ما رسيده است در پايان و به عنوان ((ختامه مسك )) به برخى از آنها اشاره اى كوتاه داشته باشيم .

سيرت

روش ، رفتار و سيرت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) از دو جهت قابل بررسى است ؛ يكى در ((عصر غيبت )) و ديگرى در ((دوران ظهور)) . از آنجا كه اين سيرت ها مى تواند براى ما نمونه ها و سرمشق هاى خوبى باشد، مناسب است در اين مقام درباره برخى از اين سيرت ها به اشاره سخنى بياوريم .

الف - عصر غيبت

امام شؤونى دارد ؛ شأن هدايت و رهبرى ، حفظ مسلمين و شيعيان ، ايجاد زمينه و تهيه ياور براى انقلاب جهانى خود و...
آن حضرت به تمامى شؤ ون و وظائف خود به بهترين وجه اقدام مى كند، و جز آنچه با ((غيبت )) ناسازگار باشد، تماما مورد عنايت آن حضرت مى باشد. هم چنان كه در روايتى نيز آمده است :
الانتقاع بى فى غيبتى فكالانتفاع بالشمش اذا غيبها عن الابصارالسجاب (895)
بهره بودن از من در عصر غيبتم ، مانند بهره بردن از آفتاب است هنگامى كه زير ابرها باشد.
اصولا آن حضرت را غايب ناميده اند، چون ((ظاهر )) نيست ، نه آن كه ((حاضر )) نيست . غيبت به معناى ((حاضر نبودن )) ، تهمت ناروايى است كه به آن حضرت زده اند، و آنان كه بر اين پندارند، فرق ميان ((ظهور))است ، نه ((حضور )) و شيفتگان آن حضرت ، ظهورش را از خدا مى طلبند نه حضورش را. همين است كه وقتى ظاهر مى شود همه انگشت حيرت به دندان مى گزند و با تعجب مى گويند كه او را پيش از اين هم ديده اند.
براى به دست آوردن ((سيرت )) آن حضرت در دوران غيبت مى توان از برخى روايات ، دعاها، زيارت نامه ها، توقيعات و نامه هاى آن حضرت به بعضى از شيعيان و يا نقل قول هاى متواتر از افراد كاملا مورد وثوق كه به شرف حضور نائل آمده اند، استفاده برد.
آنچه بيش از همه در ميان ادعيه ، توقيعات و... به چشم مى خورد، عنايت خاص آن حضرت به وضعيت شيعيان و گرفتارى هاى آنان در ((عصر غيبت )) است . به برخى از نكاتى كه در اين متون آمده ، اشاره مى شود:

1 - آگاهى از وضعيت و احوال شيعيان

در توقيعى كه براى ((شيخ مفيد )) صادر شده ، آمده است :
فانا نحيط علما بأنبائكم و لا يعزب عنا شى من اخباركم (896)
ما بر اخبار و احوال شما آگاهيم و هيچ چيز از اوضاع شما بر ما پوشيده و مخفى نمى ماند.

2 - حفظ و نجات شيعيان از گرفتارى ها وشر دشمنان

نيز در همان توقيع اين گونه است :
انا غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم ، و لو ذلك لنزل بكم اللأواء و اصطلكم الاعداء (897)
ما در رسيدگى و سرپرستى شما كوتاهى و اهمال نكرده و ياد شما را از خاطر نبرده ايم ، كه اگر جز اين بود، دشوارى ها و مصيبت ها بر شما فرود مى آمد، و دشمنان ، شما را دشمنان ، شما را ريشه كن مى نمودند.(898)
از جمله اين موارد، نجات مردم ((بحرين )) از دست نوكران و دست نشاندگان استعمار است . آنگاه كه نخست وزير اين كشور حيله و نقشه اى ريخت تا با شيعيان همچون كفار حربى از اهل كتاب رفتار شود؛ يا ((جزيه )) پرداخته و ذلت پرداخت آن را تحمل كنند، و يا مردانشان كشته و زنان و كودكانشان به اسارت گرفته شوند، كه آن حضرت در خنثى ساختن اين توطئه نقش بزرگى داشت (899)

3 - حضور در ميان مردم

ان يكون صاحبكم المظلوم ، المجحود، حقه ، صاحب هذاالامر يتردد بينهم و يمشى فى اسواقهم و يطأ فرشهم و لايعرفوقه حتى يأذن الله له ان يعرفهم نفسه ... (900)
صاحب اين امر... در ميان آنها راه مى رود، در بازارهايشان رفت و آمد مى كند، روى فرش هايشان گام برمى دارد، ولى او را نمى شناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفى كند.
در روايتى ديگر از امام اميرالمؤ منين عليه السلام نيز چنين آمده است :
فو رب على ان حجتها عليها قائمة ، ماشية فى طرقاتها، داخلة فى دورها و قصورها، جوالة فى شرق الارض و غربها، تسمع الكلام و تسلم على الجماعة ، ترى ... (901)
سوگند به خداى على ، حجت خدا در ميان آنان هست ، در كوچه و بازار آنها گام برمى دارد و بر خانه هاى آنان وارد مى شود و در شرق و غرب جهان به سياحت مى پردازد و گفتار مردمان را مى شنود و بر اجتماعات آنان وارد شده ، سلام مى دهد. او مردمان را مى بيند... .
در دعاى ندبه نيز چنين مى خوانيم :
بنفسى انت مغيّب لم يخل منا، بنفسى انت من نازح ما نزح عنا. جانم فدايت ! تو آن غايبى هستى كه از ميان ما بيرون نيستى ، جانم فدايت ! تو آن دور شده از وطنى هستى كه از ما دور نيستى .

4 - حضور هميشگى در مراسم حج

يحضر الموسم كل سنة فيرى الناس فيعرفهم و يرونه و لايعرفونه .(902)
آن حضرت هر سال در موسم حج حضور مى يابد، همگان را مى بيند و مى شناسد، اما ديگران او را مى بينند ولى نمى شناسند.

5و 6 - ...

دستگيرى درماندگان ، راهيابى گمشدگان ، شفاى بيماران لاعلاج ، خيرخواهى و دعا براى مؤ منان ، شركت در تشييع برخى از آنان ، حل بعضى از مشكلات علمى علماء، خبردادن از پاره اى رويدادهاى مهم ،(903) دستگيرى باطنى افراد و... (904) از جمله كارهاى آن حضرت در اين دوران است ، چه او را بشناسند و چه نشناسند، و چه مستقيما توسط خود آن حضرت صورت گيرد و يا توسط برخى ياران و خواص آن حضرت .

ب : دوران ظهور

1 - سيرت تربيتى و اخلاقى

1 - اذا قام قائمنا وضع يده على رؤ وس العباد فجمع به عقولهم و اكمل به اخلاقهم . (905)
چون ((قائم )) ما قيام كند، دستش را بر دستش را بر سر بندگان مى گذارد و عقول آنها را متمركز ساخته و اخلاقشان را به كمال مى رساند. در پرتو عنايات و ارشادات حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف )، مغزها و انديشه ها شكوفا مى شود و بدين وسيله تمام كوته بينى ها، تنگ نظرى ها و رذايل اخلاقى كه منشأ بسيارى از درگيرى هاى اجتماعى است ،از بين مى رود.
2 - تؤ تون الحكمه فى زمانه . (906)
در دولت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) به همه مردم ، حكمت و علم بياموزند.
3 - اذا خرج المهدى القى الله الغنى فى قلوب العباد. (907)
زمانى كه مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) قيام كند، خداوند در قلب بندگان بى نيازى افكند.
4 - لو قام القائمنا... لذهب الشحناء من قلوب العباد. (908)
اگر ((قائم )) ما قيام كند... كينه ها از سينه ها بيرون رود
5- اذا قام القائم عرض الايمان على كل ناصب ، فان دخل فيه بحقيقته و الاضرب عنقه (909)
چون ((قائم )) قيام كند، ايمان را بر هر ناصبى (دشمن اهل بيت ) عرضه مى كند، اگر به راستى آن را بپذيرد از او مى گذرد و اگر نپذيرد، گردنش را مى زند
6- يدعو الناس الى كتاب الله و سنة نبيه و الولاية لعلى بن ابى طالب و البراءة من عدوه .(910)
او مردم را به سوى كتاب خدا، سنت پيامبر صلى الله عليه واله وسلم ، ولايت على ابن ابى طالب عليه السلام و بيزارى از دشمنان او دعوت مى كند.
7 - سنته يقيم الناس على ملتى و شريعتى و يدعوهم الى كتاب ربى عزوجل . (911)
سيرت و سنت او سيرت و سنت من است . مردم را بر دين و آيين من به پا خواهد داشت و آنان را به كتاب پروردگارم دعوت مى كند.

2 - سيرت اجتماعى

1 - يملأها قسطا و عدلا كما ملئت طلما و عدوانا (912)
زمين را سراسر قسط و عدل مى كند، همانگونه كه سراسر ستم و دشمنى شده بود.
2 - فيريكم كيف عدل السيرة . (913)
(عجل الله تعالى فرجه الشريف ) به شما نشان خواهد داد كه سيرت عادلانه چگونه است .
3 - ويسعهم عدله . (914)
عدالتش همه را فرا مى گيرد.
4 - اما والله ليدخلن عليهم عدله جوف بيوتهم ، كما يدخل الحر والقر. (915)
به خدا سوگند، مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) عدالت را هم چنان كه سرما و گرما وارد خانه ها مى شود، وارد خانه هاى مردمان كند.
5 - و يذهب الزنى و شرب اخمر و يذهب الرباء و يقبل الناس على العبادات و تؤ دى الأمانات ، و تهلك الاشرار و تبقى الاخبار. (916)
روابط نامشروع ، مشروبات الكلى و رباخوارى از بين مى رود، مردم به عبادت و اطاعت روى مى آورند، امانت ها را به خوبى رعايت مى كنند، مردمان شرور نابود مى شوند و افراد صالح باقى مى مانند.
6 - ...حتى اذا قام القائم المزاملة و يأتى الرجل الى كيس اخيه فأخذ حاجته ، لايمنعه . (917)
هنگامى كه ((قائم )) ما قيام كند، دوستى واقعى و صميميت حقيقى پياده مى شود، هر نيازمندى دست مى برد و از جيب برادر ايمانى اش به مقدار نياز بر مى دارد و برادرش او را منع نمى كند.
7 - يوسع الطريق الاعظم و يهدم كل مسجد على الطريق يكسر كل جناح و يسد كل كوة الى الطريق ...و يهدم كل جناح و كنيف و ميزاب الى الطريق . (918)
جاده هاى اصلى را توسعه دهد، هر مسجدى كه بر سر راه باشد تخريب مى كند، بالكن ها را مى شكند، پنجره هايى كه به كوچه باز شود، مى بندد. بالكن ، فاضل آب و ناودانى را كه به كوچه ها باشد، از بين مى برد.
8 - ابشركم بالمهدى ...يرضى عنه ساكن السماء و ساكن الارض ، يقسم المال صحافا فقال له رجل : و ما صحاحا؟ قال : السوية بين الناس . (919)
شما را مژده مى دهم به آمدن مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف )...ساكنان آسمان و زمين از او راضى هستند. او سرمايه ها را به طور صحيح تقسيم مى كند. مردى از پيامبر صلى الله عليه واله وسلم پرسيد:به طور صحيح يعنى چه ؟ فرمود: يعنى به مساوات ميان مردم تقسيم مى كند.
9 - يسوى بين الناس حتى لاترى محتاجا الى الزكاة .(920)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) اموال را ميان مردم چنان به تساوى تقسيم كند كه ديگر نيازمندى يافت نمى شود تا به زكات دهند.

s 3 - سيرت سياسى

1 - اذا قام القائم ذهب دولة الباطل . (921)
هنگامى كه ((قائم )) قيام كند، هر دولت باطنى از بين مى رود.
2 - ولايكون ملك الا للاسلام . (922)
در آن روز حكومتى ، جز حكومت اسلامى نخواهد بود.
3 - وليلغن دين محمد مابلغ الليل و النهار حتى لايكون شرك على ظهر الارض .(923)
بدون ترديد آيين محمد صلى الله عليه واله وسلم به هر نقطه اى كه شب و روز مى رسد، خواهد رسيد و ديگر اثرى از شرك روى زمين نمى ماند.
4 - ليس شأنه الاسيف . (924)
او فقط شمشير را شناسد.
5 - يبلع سلطانه المشرق و المغرب . (925)
دولت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف )، شرق و غرب جهان را فرا خواند.
6 - يقتل اعداء الله حتى يرضى الله . (926)
دشمنان خدا را مى كشد تا خدا راضى گردد.
7 - اذا قام القائم لابيقى أرض الانودى فيها شهادة ان لااله الله وان محمدا رسول الله . (927)
هنگامى كه مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) قيام كند، زمينى باقى نمى ماند، مگر آن كه گلبانگ محمدى : اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله
8 - ...فما يكون من اهل الذمة عنده ؟ قال : يسالمهم كما سالمهم رسول الله و يؤ دون الجزية عن يد و هم صاغرون . (928)
... امام زمان با اهل ذمه چه خواهد كرد؟ فرمود: مانند پيامبر اكرم صلى الله عليه واله وسلم با آنان پيمان مى بندد، آنان هم با كمال خضوع با دست خودشان جزيه مى پردازند.
9 - اذا قام ، حكم بالعدل و ارتفع فى ايامه الجور و امنت السبل ... (929)
چون قيام كند به عدالت حكومت كند، و در زمان او ستم ريشه كن ، و راه ها امن مى گردد...
10 - يسير بالقتل و لا يستتيب احدا، ويل لمن ناواه (930)
او در ميان نابكاران شمشير نهد و از هيچكس توبه نپذيرد. واى به حال كسى كه با مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف )بستيزد.
11 - اللهم انا نرغب اليك فى دولة كريمة تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله (931)
خدايا از تو اميد داريم كه دولت با كرامت امام زمان را به ظهور آورى ، و اسلام و اهلش را با آن عزت بخشى ، و نفاق را ذليل و خوار گردانى .
12 - ... ليصلح الامة بعد فسادها. (932)
خداوند به وسيله حضرت مهدى ( عجل الله تعالى فرجه الشريف ) اين امت را پس از آن كه تباه شده اند، اصلاح مى كند.
13 - لا يكفون سيوفهم ، حتى يرضى الله عزوجل (933)
ياران قائم ، شمشرهاى خويش را بر زمين ننهند، تا اين كه خداى عزوجل راضى شود.
14 - ... لوقد خرج قائمنا، لم يكن الا العلق و العرق ، و القوم على السروج . (934)
هنگامى كه ((قائم ))ما خروج كند، خون است و عرق ريختن ، و سوار مركب ها بودن در ميدان هاى مبارزه .
15 -اين قاصم شوكة المعتدين ، اين هادم ابنية الشرك و النفاق ، اين مبيد اهل الفسوق و العصيان و الطغيان ، اين .... (935)
كجا است در هم شكننده شوكت متجاوزان ؟ كجا است ويران كننده بناهاى شرك و نفاق ؟ كجا است نابود كننده اهل نادرستى و عصيان و طغيان ؟ كجا است ...؟

4 - سيرت اقتصادى

1 - تنعم فيه امتى نعمة لم ينعموا مثلها قد تؤ تى الارض اكلها و لاتدخر منهم شيئا و المال يومئذ كدوس ، يقوم الرجل فيقول : يا مهدى اعطنى . فيقول : خذ. (936)
در آن زمان ، امت من چنان از نعمت برخوردار شوند كه هرگز امتى آن چنان از نعمت برخوردار نشده باشد، سرتاسر زمين محصول دهد و هيچ چيز را از آنان دريغ ندارد و اموال ، انبوه شود. هر كس نزد مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) آيد و بگويد: به من مالى ده ، او بى درنگ مى گويد: بگير.
2 - و يذهب الربا (937)
در دولت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) رباخوارى از بين مى رود.
3 - و يأمرهم بعمران المدن . (938)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) به كارگزاران خود در تمامى بلاد فرمان مى دهد كه شهرها را آباد سازند.
4 - و تعمر الارض و تصفو و تزهو. (939)
زمين به وسيله مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) آباد، خرم و سرسبز مى شود.
5 - و تظهر له الكنوز و لا يبقى فى الارض خراب الا يعمره (940)
تمام معادن و گنج هاى زير زمينى در حكومت او آشكار و استخراج مى شود و در روى زمين مخروبه اى باقى نمى ماند، مگر آن كه به وسيله آن حضرت آباد مى شود.
6 - و تخرج الارض نباتها و يعطى المال و تكثير الماشيه (941)
زمين همه نباتات خود را مى روياند و دام ها فراوان مى شوند.
7 - ترسل السماء مدرارا و لم تدخر الارض شيئا من نبات . (942)
به هنگام ظهور آن حضرت ، آسمان باران فراوان دهد و زمين هيچ روييدنى را در دل نگاه نمى دارد.
8 - يقسم المال و لا يعده .(943)
اموال را بدون آن كه شمارش نمايد، تقسيم مى كند.
9 - اذا قام قائمنا اضمحلت القطائع فلا قطائع (944)
زمانى كه ((قائم )) ما قيام كند، قطايع زمين هايى كه زمامداران و حكام جور در مالكيت خود در آورده و يا واگذار كرده اند از بين مى رود، به طورى كه ديگر قطايعى در ميان نخواهد بود.
10 - يسوى بين الناس حتى لاترى محتاجا الى الزكاة . (945)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) اموال را ميان مردم چنان به تساوى قسمت مى كند كه ديگر نيازمندى يافت نمى شود تا به او زكات دهد.

5 - سيرت علمى

1 - العلم سبعة و عشرون حرفا فجميع ما جاءت به الرسل حرفان ، فلم يعرف فلم يعرف الناس حتى اليوم غير الحرفين ، فاذا قام قائمنا اخرج الخمسه و العشرين حرفا فبثها فى الناس و ضم اليها الحرمين ، حتى يبثها سبعة و عشرين حرفا. (946)
علم و دانش 27 حرف شعبه و شاخه است و تمام آنچه پيامبران براى مردم آورده اند، دو حرف بيش نبوده ، و مردم تاكنون جز آن دو حرف را نشناخته اند، اما هنگامى كه ((قائم )) ما قيام كند، 25 حرف ديگر را آشكار مى سازد.
2 - ان قائمنا اذا قام مدالله بشيعتنا فى اسماعهم و ابصارهم حتى لايكون بينهم و بين القائم بريد يكلمهم فيسمعون و ينظرون اليه و هو فى مكانه . (947)
هنگامى كه ((قائم )) ما قيام كند، خداوند آنچنان گوش و چشم شيعيان ما را تقويت مى كند كه ميان آنها و ((قائم )) نامه رسان نخواهد بود. با آنها سخن مى گويد و سخنش را مى شنود و او را مى بيند در حالى كه او در مكان خويش است و آنها در نقاط ديگر.
3 - ان المؤ من فى زمانه القائم و هو بالمشرق سيرى اخاه الذى فى المغرب و كذا الذى فى المغرب يرى اخاه بالمشرق . (948)
مؤ من در زمان (قائم ) در حالى كه در مشرق است ، برادر خود را در مغرب مى بيند، همچنين كسى كه در مغرب است ، برادرش را در مشرق مى بيند.
4 - ... و لأسخرن له الرياح ، و لاذللن له الرقاب الصعاب ، و لأرقينه فى الاسباب . (949)
... بادها را مسخر او خواهم كرد. ابرهاى تندرآگين سخت را، رام او خواهم نمود، و او را از طريق اسبابى - كه براى سفر به آسمانها است - به سفر كردن به آسمانها موفق خواهم ساخت .

6 - سيرت قضايى

1 - ... و حكم بين الناس يحكم داوود.(950)
... او بين مردم مانند حضرت داوود؛ (برحسب باطن و واقع ) قضاوت كند.
2 - يقضى بقضاء داوود و سليمان لايسأل بينة (951)
مهدى (عج الله تعالى فرجه الشريف ) بر اساس داوريهاى حضرت داوود و سليمان داورى مى كند و مطالبه گواه و دليل نمى كند.
3 - ... يحكم بين اهل التوراة بالتوراة و بين اهل الانجيل بالانجيل و بين اهل الزبور بالزبور و بين اهل القرآن بالقرآن .(952)
... بين اهل تورات با تورات و بين اهل انجيل با انجيل و بين اهل زبور با زبور و بين اهل قرآن با قرآن ، قضاوت خواهد كرد.
4 - ... حتى ان المرأة لتقضى فى بيتها بكتاب الله تعالى و سنة رسول الله صلى الله عليه و آله .(953)
... حتى زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله قضاوت مى كنند.
5 - ... ولا يأخذ فى حكمه الراشى .(954)
... در حكمش رشوه راه ندارد.

7 - سيرت احياگرى

1 - ... و يحيى ميت الكتاب و السنة .(955)
او آنچه را از كتاب و سنت متروك مانده ، زنده خواهد كرد.
2 - ... سيميت الله به كل بدعة و يمحو كل ضلالة و يحيى كل سنة .(956)
خداوند به وسيله او بدعت ها را نابود مى سازد و گمراهى ها را از بين مى برد و سنت ها را زنده مى كند.
3 - ... يحيى الله به الارض بعد موتها و يظهر به الدين ، يحق الحق ولو كرده المشركون .(957)
خداوند به وسيله او زمين مرده را زنده مى گرداند، دين را به دست او آشكار نموده ، و حق را احقاق نمايد، گرچه مشركان خوش ندارند.
4 - ... لايدع بدعة الا ازالها و لا سنة الا اقامها.(958)
بدعتى نمى ماند جز اينكه از بين مى برد و سنتى نمى ماند جز اينكه برپا مى دارد.
5 - ... امام صادق عليه السلام در تفسير آيه اعلموا ان الله يحيى الارض بعد موتها. فرمود: كفر اهلها، فيحييها الله بالقائم .(959)
... پس از مرگ زمين به وسيله كافر شدن مردمان ، خداوند آن را به وسيله قائم زنده مى كند.
6 - اين المومل لاحياء الكتاب و حدوده ، اين محيى معالم الدين و اهله . (960)
كجا است آن مورد آرزو براى زنده كردن كتاب قرآن و حدود آن ؟ كجا است زنده كننده نشانه هاى دين و اهل دين ؟

8 - سيرت نبوى و علوى

1 - يسير فيهم بسيرة رسول الله و يعمل بينهم بعمله .(961)
در ميان آنها با سيره رسول اكرم صلى الله عليه و آله رفتار مى كند و در ميان آنها راه و روش او را انجام مى دهد.
2 - يسير بسيرة رسول الله و لا يعيش الا عيش اميرالمؤ منين .(962)
از سيره جدش رسول اكرم صلى الله عليه و آله پيروى مى كند و شيوه زندگى اش همچون اميرالمؤ منين عليه السلام است .
3 - المهدى يقفوا اثرى لا يخطى ء.(963)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) روش مرا دنبال مى كند و هرگز از روش من بيرون نمى رود.
4 - لا يدع بدعة الا ازالها و لا سنة الا اقامها.(964)
بدعتى نمى ماند جز اين كه مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) آن را از بين مى برد و سنتى نمى ماند، مگر آنكه بر پاى دارد.
5 - اذا قام القائم جاء بامر جديد كما دعا رسول الله صلى الله عليه و آله فى بدء الاسلام الى امر جديد.(965)
زمانى كه قائم قيام كند امرى تازه مى آورد، چنان كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در صدر اسلام امرى تازه آورد.

9 - سيرت فردى

1 - يعتاده مع سمرته صفرة من سهراليل ، بأبى من ليله يرعى النجوم ساجدا و راكعا. بأبى من لاياخذه فى الله لومة لائم ، مصباح الدجى ، بابى القائم بامرالله .(966)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) بر اثر تهجد و شب زنده دارى رنگش به زردى متمايل است . پدرم فداى كسى باد كه شب ها در حال سجده و ركوع ، طلوع و غروب ستارگان را مراعات مى كند. پدرم فداى كسى كه در راه خدا ملامت ملامتگران در او تأثير نمى گذارد. او چراغ هدايت در تاريكى هاى مطلق است . پدرم فداى كسى كه به امر خدا قيام مى كند.
2 - خاشع لله كخشوع النسر لجناحه .(967)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف )، در برابر خداوند فروتن است ، همچون عقاب ، در برابر بالش .
3 - المهدى خاشع لله كخشوع الزجاجة (968)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف )، در برابر پروردگارش چون شيشه خاشع است .
4 - يكون اشد الناس تواضعا لله عزوجل .(969)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف )، در برابر خداوند از همه متواضع تر است .
5 - الجحجاح المجاهد المجتهد.(970)
او شتابنده به سوى نيكى ها و بزرگوارى ها مبارز و سخت كوش است .
6 - عليه كمال موسى و بهاء عيسى و صبر ايوب (971)
او داراى كمال موسى ، شكوه عيسى و شكيبايى ايوب است .
7 - ان العلم بكتاب الله و سنة نبيه لينبت فى قلب مهدينا كما ينبت الزرع على احسن نباته .(972)
علم به كتاب خدا و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله در دل مهد ما (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) ريشه مى دواند آن چنان كه گياه در دل سرزمين ها ريشه مى دواند.
8 - اذ بعث الله رجلا من اطايب عترتى و ابرار ذريتى عدلا مباركا زكيا لا يغادر مثقال ذرة ،... يكون من الله على حذو يغتر بقرابة ، و لا يضع حجرا على حجر.(973)
آنگاه خداوند مردى را از بهترين فرزندان و پاك ترين عترت من بر مى انگيزد كه سراپا عدل و بركت و پاكى است ، از كوچك ترين حق كشى چشم نمى پوشد... او فرمان خدا را پيروى مى كند، با كسى حساب خويشاوندى ندارد و سنگى روى سنگ نگذارد (از متاع دنيا چيزى برنگيرد.)
9 - تعرفون المهدى بالسكينة و الوقار، و بمعرفة الحلال و الحرام ، و بحاجة الناس اليه و لا يحتاج الى احد.(974)
مهدى عجل الله تعالى الشريف را با سكينه و وقار شناخت حلال و حرام نياز همگان به او و بى نيازى او از همه خواهيد شناخت .
10 - ... يكون اعلم الناس ، و احكم الناس و اتقى الناس و احلم الناس ، و اسخى الناس ، و اعبد الناس ... و تنام عيناه و لا ينام قلبه ، و يكون محدثا... و يكون دعاؤ ه مستجابا حتى انه دعا على صخره لا نشقت بنصفين .(975)
او داناترين ، حكيم ترين پرهيزكارترين ، بردبارترين بخشنده ترين و عابدترين مردمان است ، ديدگانش در خواب فرو مى رود ولى دلش هميشه بيدار است و فرشتگان با او سخن گويند... دعايش همواره به اجابت مى رسد. اگر در مورد سنگى نفرين كند از وسط به دو نيم مى شود.
11 - دلالته فى خصلتين ، فى العلم و استجابة الدعوة .(976)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه شريف ) دو نشانه بارز دارد كه با آنها شناخته مى شود يكى دانش بيكران و ديگرى استجابت دعا.
12 - اكثر كم علما و ارحمكم رحما.(977)
دانش او از همه افزون تر و مرحمتش از همه گسترده تر است .
13 - فوالله ما لباسه الا الغيظ و لا طعامه الا الجشب (978)
به خدا سوگند كه لباس مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف جز پوشاكى درشت و خوراك او جز غذايى سخت و بى خورش نيست .
14 - و يشترط على نفسه لهم ، ان يمشى حيث يمشون و يلبس كما يلبسون و يركب كما يركبون و يكون من حيث يريدون و يرضى بالقليل و يملأ الارض بعون الله عدلا كما ملئت جورا، يعبد الله حق عبادته و لا يأخذ حاجبا و لا بوابا(979)
او نيز در حق خود تعهد مى كند كه از راه آنها برود جامه اى مثل جامه آنها بپوشد مركبى همانند مركب آن ها سوار شود آن گونه كه مردم مى خواهند و به كم راضى و قانع شود زمين را به يارى خداوند پز از عدالت كند چنان كه پر از ستم شده باشد خدا را آن طور كه شايسته است بپرستد و براى خود دربان و نگهبان اختيار نكند.
15 - يسير بالتقى و يعمل بالهدى . (980)
تقوا را پيشه خود مى سازد و از روى بصيرت و هدايت گام بر مى دارد.

10 - سيرت مديريتى

1 - المهدى سمح بالمال ، شديد على العمال ، رحيم بالمساكين . (981)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه شريف ) بخشنده اى است كه مال را به وفور مى بخشد، بر كارگزاران و مسؤ ولان دولت خويش بسيار سخت مى گيرد، بر بى نوايان بسيار رؤ وف و مهربان است .
2 - يفرق المهدى اصحابه فى جميع البلدان و يا مرهم بالعدل و الاحسان و يجعلهم حكاما فى الاقاليم و يأمرهم بعمران المدن .(982)
حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه شريف ) يارانش را در همه شهرها پراكنده مى كند، و به آنان دستور مى دهد كه عدل و احسان را شيوه خود سازند، و آنان را فرمانروايان كشورهاى جهان گرداند و به آنان فرمان مى دهد كه شهرها را آباد سازند.
3 - يبعث الى امرائه بسائر الامصار بالعدل بين الناس .(983)
واليان خود را به شهرها مى فرستد و دستور مى دهد كه عدالت را در ميان مردم پياده كنند.
4 - يكون من الله على حذو لا يغتر بقرابة ، و لا يضع حجرا على حجر،... يفتح الله به باب حق و يغلق به باب كل باطل .(984)
او دقيقا فرمان خدا را اجرا مى كند، با كسى حساب خويشاوندى ندارد، سنگ روى سنگ نگذارد... و خداوند به وسيله او درهاى حق و حقيقت را بگشايد و درهاى باطل را ببندد.
5 - يحق الحق .(985)
حق را احقاق نمايد.
6 - لا يدع بدعة الا ازالها و لا سنة الا اقامها.(986)
بدعتى در همه جهان نمى ماند جز اينكه از بين مى برد، و سنتى نمى ماند جز اينكه برپاى مى دارد.
7 - فيستشير المهدى اصحابه .(987)
مهدى (عجل الله تعالى فرجه شريف ) با ياران خود مشورت مى كند.
8 - وزراء المهدى من الأعاجم ما فيهم عربى ، يتكلمون العربية و هم اخلص الوزراء، و افضل الوزراء.(988)
وزيران حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه شريف )، همه عجم غير عرب هستند، و در ميان آنها حتى يك نفر هم عرب نيست ، اما به عربى سخن مى گويند و آنها خالصترين و برترين وزيران هستند.
9 -... يعمل بكتاب الله ، لا يرى منكرا الا انكره .(989)
به كتاب خدا عمل مى كند و هر كجا منكرى را ببيند، آن را زشت و ناپسند شمرده و انكار نمايد.
10 - الولى الناصح .(990)
سرپرست خيرخواه .
11 - يخذو فيها على مثال الصالحين .(991)
او بر رويه نيكان رفتار مى نمايد.
12 - يكون اولى الناس بالناس من انفسهم ، و اشفق عليهم من آبائهم و امهاتهم ، و يكون اشد الناس تواضعا لله عزوجل ، و يكون آخذ بالناس بما يامر به ، واكف الناس عما ينهى عنه .(992)
او براى مردم از خودشان سزاوارتر، از پدر و مادرشان مهربانتر، و در برابر خداوند از همه متواضع تر است . آنچه به مردم فرمان مى دهد، خود بيش از ديگران به آن عمل مى كند، و آنچه مردم را از آن نهى كند، خود بيش از همگان از آن پرهيز مى كند.
13 - يعطف الهوى على الهدى ، اذا عطفوا المهدى على الهوى ، و يعطف الرأى على القرآن اذا عطفوا القرآن على الرأى ... يأخذ الوالى من غيرها عمالها على مساوى اعمالهم ... فيريكم كيف عدل السيرة و يحيى ميت الكتاب و السنة .(993)
چون مهدى (عج الله تعالى فرجه الشريف ) ظهور كند، خواهش هاى نفسانى را به هدايت آسمانى بازگرداند، پس از آنكه رستگارى را به هواى نفس بازگردانده باشند. آرا و افكار را پيرو قرآن كند، پس از آنكه قرآن را تابع راى خود گردانده باشند... كسى بر شما حكومت خواهد كرد كه غير از خاندان حكومتهاى امروزى است ، او مسؤ ولان و كارگزاران را بر اعمال بدشان كيفر خواهم داد... پس مهدى (عج الله تعالى فرجه الشريف ) به شما نشان خواهد داد كه روش عادلانه در حكومت چگونه است و آنچه را كه از كتاب و سنت متروك مانده ، زنده خواهد ساخت .

آثار

با توجه به حضور محدود و كوتاه مدت آن حضرت در دوران پدر بزرگوار خود و محدوديت هاى فراوانى كه در دوره غيبت براى آن حضرت وجود داشت . نبايد انتظار داشت كه مطالب زيادى از آن امام همام به دست ما برسد، اما با وجود همه اين محدوديت ها، از آن حضرت آثارى چند به يادگار مانده است كه گرچه محدود است ، اما برخى از آنها بسيار مهم و راهگشا مى باشد.(994) آثار آن حضرت عبارتند از:

1 - روايات و احتجاج ها

اين روايت به ايام كودكى و دوران كوتاه زندگى آن حضرت در زمان حيات پدر بزرگوارشان باز مى گردد.(995)

2 - دعاها و نمازها

دعا، رابطه صميمانه و زمزمه عاشقانه انسان با خداست . در دعاهايى كه از آن حضرت به دست ما رسيده ، مضامين بلند و متعددى مطرح شده است . مضامينى همچون : شناخت خداوند، مقام شامخ اهل بيت عليه السلام ، مقام امام زمان (عج الله تعالى فرجه الشريف )، قيامت انتظار فرج مؤ منان در عصر انتظار، پيروزى حق بر باطل ، صبر در شدائد، رفع گرفتارى ها از مؤ منين در حق پيامبر و امامان معصوم عليه السلام ،قضاى حوائج ، و بسيارى مسائل اخلاقى و رفتارى ديگر.(996) افزون بر دعاها، نمازهاى متعددى نيز از آن حضرت نقل شده است . (997)

3 - زيارت نامه ها

زيارت ، امام شناسى و گوياى رابطه انسان با امام است . در زيارتنامه هاى منسوب به آن حضرت معارفى بلند از امام شناسى ، شأن و مرتبت آن بزرگواران و وظائف و تكاليف مؤ منان نسبت به آنان و نيز برخى حقايق و مجاهدت ها و تاريخ امامان معصوم عليه السلام آورده شده است . (998)

4 - توقيعات و بيانات

آن حضرت توقيعات (نامه هاى ) متعددى به برخى از نايبان خاص (999) (نواب اربعه )، يا نايبان عام (همچون شيخ مفيد) (1000) و يا بعضى از شيعيان و پيروان (1001) خود دارد. بعضى از اين نامه ها در جواب برخى پرسش ها (1002) و بعضى ديگر ابتدائا از جانب آن حضرت صادر شده است . محتواى اين نامه ها حاوى مسائل متعدد و مختلفى است . مسائلى همچون : پرسش ‍ و پاسخ ‌هاى فقهى ، نقش امام در دوران غيبت ، برخى هشدارها و پيشگوئى ها، تأييد و تكذيب برخى افراد، وظائف منتظران مرجعيت فقها در عصر غيبت و.... (1003)
افزون بر توقعات ، از آن جمله سخنان فراوانى نيز در باب مسائل مختلف به يادگار مانده است . اين سخنان از جانب كسانى نقل شده است كه به حضور حضرت شرفياب مانده است . اين سخنان از جانب كسانى نقل شده است كه به حضور حضرت شرفياب شده اند. ((محمد بن عثمان عمروى )). دومين سفير آن حضرت مى گويد: اللهم انجزلى ما وعدتنى ( بار خدايا آنچه كه به من وعده كردى ، انجام ده )، و ديدم كه در ((مستجار ))، پرده كعبه را گرفته و عرضه مى دارد: اللهم انتقم لى من اعدائى (1004) (بار خدايا انتقام مرا از دشمنانم بگير).(1005)

خلاصه

در مورد ((سيرت )) و ((آثار )) امام مهدى (عج الله تعالى فرجه الشريف )، اخبار فراوانى به دست ما رسيده است .
((سيرت )) امام مهدى (عج الله تعالى فرجه الشريف ) از دو زاويه قابل بررسى است : ((عصر غيبت )) و ((دوران ظهور.))
در ((عصر غيبت ))، امام (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) در ميان جامعه و مردم حضور دارد و از احوال ايشان باخبر است و در حفظ و نجات آنان سعى وافر دارد.
در ((دوران ظهور )) از سيرت تربيتى ، اخلاقى ، مديريتى و... ويژه اى برخوردار است . توجه به اين سيرت ها مى تواند الگو و سرمشق خوبى براى پيروان آن حضرت باشد.
از امام (عج الله تعالى فرجه الشريف ) على رغم محدوديت هاى فراوان ، آثار گرانبهاى زيادى به يادگار مانده است . از جمله اين آثار، دعاها و توقيعات آن حضرت است كه حاوى مطالب عميق و نكات در خور توجهى است .
... پایان

پي نوشت :

895- بحارالانوار، ج 53. ص 181. ( ((ابر )) ، كنايه از مخفى بودن عنوان و شخصيت است و ((خورشيد)) ، كنايه از تأثير سود بخش آن حضرت در جامعه انسانى ). تاريخ الغيبة الكبرى ، سيد محمد صدر، ص 51.
896- الاحتجاج ، طبرسى ، ج 2، ص 596.
897- همان .
898- دفع گرفتارى ها و بلاها ممكن است مستقيما توسط خود آن بزرگوار، و يا از طريق وسائط و ياران مخصوص وى ، و يا به وسيله دعاى آن حضرت صورت گيرد (تاريخ الغيبة الكبرى ، سيد محمد صدر، ص 153). مى دانيم كه حضرت ، مستجاب الدعوة است (اين المضطر الذى يجاب اذا دعا)، دعاى ندبه .
899- النجم الثاقب ، ص 314؛ بحار الانوار، ج 52. ص 178؛ منتهى الامال ، ج 2، ص 316، (به نقل از: تاريخ الغيبة الكبرى ، سيد محمد صدر، ص 116 - 117).
900- الغيبة ، نعمانى ، ص 84، (باب ان فى القائم سنة من الانبياء)؛ الكافى ، ج 1، ص 336، (با اندكى تفاوت در عبارات )؛ بحارالانوار، ج 51. ص 142 و ج 52. ص 154؛ مكيال المكارم ، ج 2، ص 375.
901- الغيبة ، نعمانى ، ص 72،. (به نقل از: روزگار رهايى ، كامل سليمان ، ترجمه على اكبر مهدى پور، ج 1، ص 223).
902- كمال الدين ، ج 2، ص 440.
903- براى آگاهى از نمونه هايى از موارد مذكور، ر. ك : تاريخ الغيبة الكبرى ، سيد محمد صدر، ص ‍ 122 - 130
904- علامه طباطبايى در اين زمينه بيانى نغز دارد كه فلسفه حضور امام غايب را در ميان جامعه روشن مى كند. وى مى گويد: ((امام چنان كه نسبت به ظاهر اعمال مردم پيشوا و راهنما است ، همچنان در باطن نيز سمت پيشوايى و رهبرى دارد و اوست كه قافله سالار كاروان انسانى كه از راه باطن به سوى خدا سير مى كند.))ر. ك : شيعه در اسلام ، علامه طباطبايى ، ص 183 - 187.
905- امام باقر عليه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 336؛ منتخب الاثر، ص 482. لازم به يادآورى است كه در كمال الدين ، ج 2، ص 675؛ بحارالانوار، ج 52، ص 338، به جاى ((اخلاقهم )) ، ((احلامهم ))آورده شده است ؛ يعنى حضرت ((قائم )) فرزانگى آنان را به تماميت مى رساند. و در اصول كافى ، ج 1، ص 25 از امام باقر عليه السلام اين گونه روايت شده است : اذا قام قائمنا وضع الله يده على رؤ وس العباد فجمع بها عقولهم و كملت بها احلامهم
906- امام باقر عليه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 352 (به نقل از: الغيبة نعمانى ).
907- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، الملاحم و الفتن ، ص 71 و نيز ر. ك : بحارالانوار، ج 51، ص 91 يملأ الله قلوب امة محمد صلى الله عليه و آله غنى .
908- امام على عليه السلام ، منتخب الاثر، ص 473 - 474.
909- امام باقر عليه السلام ، بشارة الاسلام ، ص 239 و 261 (به نقل از روزگار رهايى ، ج 2، ص 629).
910- امام باقر عليه السلام ، الزام الناصب ، ص 177.
911- پبامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، كمال الدين ، ج 2، ص 411.
912- امام صادق عليه السلام ، الغيبة ، شيخ طوسى ، ص 32.
913- نهج البلاغة ، خ 138.
914- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، بحارالانوار، ج 51. ص 75 ؛ الغيبة ، شيخ طوسى ، ص 114.
915- امام صادق عليه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 362.
916- امام صادق عليه السلام ، منتخب الاثر، ص 474.
917- امام باقر عليه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 372 .
918- امام صادق عليه السلام ، شيخ طوسى ، ص 273 ؛ الكافى ، ج 3، ص 368.
919- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، بحار الانوار، ج 51،. ص 81 ؛ منتخب الاثر،ص 147 ؛ مجمع الزاوئد، ج 7، ص 313.
920- امام باقر عليه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 390.
921- امام باقر عليه السلام ، الكافى ، ج 8، ص 278.
922- الملاحم و الفتن ،ص 66.
923- امام باقر عليه السلام ، منتخب الاثر،ص 157 ؛ ينابيع المودة ، ج 3،ص 78 و 132 ؛ روزگار رهايى ، ج 2، ص 602.
924- امام باقر عليه السلام ،الغيبة ، نعمانى ، ص 233 ؛ بحارالانوار، ج 2، ص 354.
925- امام باقر عليه السلام ، كمال الدين ، ج 1، ص 331.
926- امام صادق عليه السلام ، الغيبة ، شيخ طوسى ، ص 32.
927- امام صادق عليه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 340.
928- امام صادق عليه السلام ، بحارالانوار،ج 52، ص 376 و 381.
929- امام صادق عليه السلام ، منتخب الاثر،ص 308؛ بحارالانوار،ج 52، ص 338. 930- امام باقر عليه السلام ، الغيبة ، نعمانى ، ص 231 ؛ بحارالانوار، ج 52. ص 353.
931- مفاتيح الجنان ، دعاى افتتاح .
932- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، بحارالانوار، ج 51. ص 83.
933- امام صادق عليه السلام ، بحار الانوار، ج 52. ص 327.
934- امام رضا عليه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 359.
935- دعاى ندبه .
936- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، سنن ابن ماجه ، تحقيق ، محمد فؤ اد عبدالباقى ، ج 2، ص 1366 ؛ بحارالانوار، ج 51. ص 88 .
937- امام صادق عليه السلام ، منتحب الاثر، ص 474.
938- امام صادق عليه السلام امام المهدى ، ص 371 (به نقل از: روزگار رهايى ، ج 2، ص 650).
939- امام باقر عليه السلام ، منتخب الاثر، ص 157.
940- منتخب الاثر، ص 482.
941- پيامبر اكرم صلى الله و اله و سلم ، بحار الانوار، ج 52، ص 315
942- پيامبر اكرم الزام الناصب ، ص 163، بحار الانوار، ج 52، ص 83 (با اندكى تفاوت )
943- صحيح مسلم به شرح النووى ، ج 18، ص 39.
944- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، بحارالانوار، ج 52. ص 309.
945- امام باقر عليه السلام ، بحارالانوار، ج 52. ص 390.
946- امام صادق عليه السلام ، بحارالانوار، ج 52. ص 336 (به نقل از: الخرايج و الخرايج ).
947- امام صادق عليه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 336.
948- امام صادق عليه السلام ، منتخب الاثر، ص 483.
949- ((حديث معراجيه ))، كمال الدين ، ج 1، ص 256؛ بحارالانوار، ج 52. ص 37 (در صفحه 321 از امام باقر عليه السلام چنين آمده : ((... و يرقى فى الاسباب )) مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) بر مركب هاى پرصدايى كه آتش و نور در آنها تعبيه شده است ، سوار مى شود و به همه آسمانها سفر مى كند.) و نيز ر.ك :خورشيد مغرب ، محمد رضا حكيمى ،ص 39.
950- امام صادق عليه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 338.
951- امام صادق عليه السلام ، بشارة الاسلام ، ص 240 و 259 (به نقل از: روزگار رهايى ، ج 2، ص ‍ 645).
952- امام باقر عليه السلام ، الغيبة ، نعمانى ، ص 125 (به نقل از: تاريخ مابعدالظهور، سيد محمد صدر، ص 850).
953- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، بحارالانوار، ج 52، ص 353.
954- امام صادق عليه السلام ، بحارالانوار، ج 52، ص 269.
955- امام على عليه السلام ، نهج البلاغه ، خ 138.
956- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، الكافى ، ج 1، ص 412.
957- امام حسين عليه السلام ، اعلام الورى ، ص 384 (به نقل از: روزگار رهايى ، ج 1، ص 86.)
958- امام صادق عليه السلام ، ينابيع المودة ، ج 3، ص 62.
959- الزام الناصب ، ص 242.
960- دعاى ندبه .
961- امام صادق عليه السلام ، الارشاد، شيخ مفيد، ص 391 ؛ سفينة البحار، ج 2، ص 705 (به نقل از: روزگار رهايى ، ج 1، ص 464.)
962- امام صادق عليه السلام الغيبة ، شيخ طوسى ، ص 277 ؛ بحارالانوار، ج 52، ص 354.
963- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، منتخب الاثر، ص 491.
964- امام صادق عليه السلام ، ينابيع المودة ، ج 3، ص 62؛ الزام الناصب ، ص 223.
965- امام صادق عليه السلام ، الغيبة ، نعمانى ، ص 123 ؛ بحارالانوار، ج 52. ص 292 و 338.
966- امام كاظم عليه السلام ، بحارالانوار، ج 86، ص 81.
967- امام رضا عليه السلام ، عقدالدرر، ص 158.
968- امام صادق عليه السلام ، الملاحم و الفتن ، ص 58. (شايد تشبيه به شيشه از جهت تسليم و عدم مقاومت آن باشد).
969- امام رضا عليه السلام ، الزام الناصب ، ص 10.
970- امام رضا عليه السلام ، جمال الاسبوع ، ص 310؛ صحيفه مهدويه ، ص 290.
971- امام صادق عليه السلام ، عيون اخبار الرضا عليه السلام ، جلد 1، ص 36.
972- امام باقر عليه السلام ، بحارالانوار، جلد 52، ص 317؛ منتخب الاثر، ص 309.
973- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، الملاحم و الفتن ، ص 108. (به نقل از روزگار رهايى ، جلد 2، ص ‍ 950.)
974- امام حسين عليه السلام ، الغيبة ، نعمانى ، ص 127؛ منتخب الاثر، ص 309.
975- امام رضا عليه السلام ، الزام الناصب ، ص 9. (به نقل از روزگار رهايى ، ج 1، ص 132.)
976- امام رضا عليه السلام ، عيون اخبار الرضا عليه السلام ، جلد 1، ص 170؛ الزام الناصب ، ص 10.
977- امام اميرالمؤ منين عليه السلام ، الغيبة ، نعمانى ، ص 114؛ بحارالانوار، ج 51، ص 115؛ منتخب الاثر، ص 309.
978- امام صادق عليه السلام ، الغيبة ، نعمانى ، ص 122؛ بحارالانوار، ج 52، ص 354.
979- امام على عليه السلام ، منتخب الاثر، ص 469.
980- امام صادق عليه السلام ، بحار الانوار، ج 52. ص 269. ( در بعضى نسخ ((يشير )) آمده است ).
981- امام صادق عليه السلام ، الملاحم و الفتن ، ص 137؛ الحاوى للفتاوى ، ج 2، ص 150 (به نقل از: روزگار رهايى ، ج 2، ص 598).
982- امام صادق عليه السلام ، الامام المهدى ، ص 271.
983- الزام الناصب ، ص 202 و 228.
984- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، الملاحم و الفتن ، ص 108 (به نقل از روزگار رهايى ، ج 2، ص ‍ 950.)
985- اعلام الورى ، ص 384.
986- الزام الناصب ، ص 233، ينابيع المودة ، ج 3، ص 62.
987- امام صادق عليه السلام ، الزام الناصب ، ص 201.
988- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، ينابيع المودة ، ج 3، ص 133؛ روزگار رهايى ، ص 599.
989- امام باقر عليه السلام ، بحارالانوار، ج 51. ص 141 و 378.
990- مفاتيح الجنان ، زيارت حضرت صاحب الامر.
991- امام اميرالمؤ منين عليه السلام ، نهج البلاغه ، خ 150.
992- امام رضا عليه السلام ، الزام الناصب ، ص 10.
993- امام على عليه السلام ، نهج البلاغه ، ص 138.
994- مثل اين روايت : و اماالحوادث الواقعة فارجعوا فيها الى رواة حديثنا فانهم حجتى عليكم و انا حجة الله عليهم . (الاحتجاج ، طبرسى ، ج 2، ص 543).
995- ر. ك : كمال الدين ، ج 2، ص 454 - 465، ح 21؛ الاحتجاج ، طبرسى ، ج 2، ص 532؛ بحارالانوار، ج 52، ص 86.
996- براى اطلاع از مجموع دعاهاى آن حضرت ر. ك : صحيفة المهدى (عج الله تعالى فرجه الشريف ) جواد قيومى اصفهانى ؛ الصحيفة المهدية ، سيد مرتضى مجتهدى . (و ترجمه فارسى آن با نام صحيفه مهديه ، محمد حسين رحيميان ). در اينجا به يك نمونه از دعاهاى آن حضرت اشاره مى شود:
اللهم ارزقنا توفيق الطاعة ، و بعد المعصية ، و صدق النية ، و عرفان الرحمة ، و اكرمنا بالهدى و الاستقامة ، و سدد السنتنا بالصواب و الحكمة ، واملا قلوبنا بالعلم و المعرفة و طهر بطوننا من الحرام و الشبهة ، و اكفف ايدينا عن الظلم و السرقة ، و اغضض ابصارنا عن الفجور و الخيانة ، واسدد اسماعنا عن اللغو و الغيبة .
و تفضل على علمائنا بالزهد و النصيحة ، و على المتعلمين بالجهد و الرغبة ، و على المستمعين بالاتباع و الموعظة ، و على مرضى المسليمن بالشفاء و الراحة ، و على موتاهم بالرأفة و الرحمة ، و على مشايخنا بالوقار و السكينة ، و على الشباب بالانابة و التوبة ، و على النساء بالحياء و العفة . و على الاغنياء بالتواضع و السعة ، و على الفقراء بالصبر و القناعة ، و على الغزاة بالنصر و الغلبة و على الاسراء بالاخلاص و الراحة ، و على الامراء بالعدل و الشفقة ، و على الرعية بالانصاف و حسن السيرة .
و بارك للحجاج و الزوار فى الزاد و النفقة ، واقض ما اوجبت عليهم من الحج و العمرة ، بفضلك و رحمتك ، يا ارحم الراحمين . (مصباح ، الكفعمى ، ص 281).
بار الها! به ما توفيق فرمانبردارى ، و پرهيز از گناه و نافرمانى ، و نيت پاك و بى آلايش ، و شناخت و معرفت به آنچه نزد تو ارزشمند است ، عطا فرما، و ما را به هدايت و پايدارى ، گرامى دار، و زبان ما را به صدق و صواب بر كلام حكيمانه و شايسته گويا ساز، و دل ما را از علم و معرفت لبريز فرما، و شكم ما را از طعام حرام و شبهه ناك پاك گردان ، و دست ما را از ظلم و تعدى و تجاوز بازدار، و چشم ما را از گناه و خيانت محفوظ دار، و گوش ما را از شنيدن سخنان بيهوده و غيبت مسدود گردان .
و به دانشمندان ما زهد و بى رغبتى به دنيا و نصيحت و خير خواهى ، و به دانش آموزان ما جديت و شوق و رغبت ، و به شنوندگان ، پيروى و پندپذيرى ، و به بيماران مسلمان شفا و آسايش ، و به مردگان آنان رأفت و رحمت ، و به پيرمردان ما رقار و متانت ، و به جوانان ، بازگشت به سوى تو و توبه ، و به زنان ، حيا و عفت عنايت فرما.
و به ثروتمندان تواضع و سعه صدر، و به فقيران صبر و قناعت ، و به رزمندگان نصرت و پايدارى ، و به اسيران آزادى و آسايش ، و به اميران و فرماندهان دادگرى و مهربانى ، و به مردم انصاف و سرشت نيك عطا فرما.
و به توشه و سرمايه حجاج و زائران بركت عنايت كن ، و حج و عمره اى كه بر آنان واجب ساخته اى ادا فرما، به فضل و رحمتت ،اى مهربان ترين مهربانان )).
997- ر. ك :صحيفه مهديه ،سيد مرتضى مجتهدى ، ترجمه محمد حسين رحيميان ، ص 127 - 152.
998- همان ؛ بحارالانوار، ج 102، ص 195 و 212،و ج 101،ص 317،و 94ص 36.
999- ر. ك : الاحتجاج ، طبرسى ، ج 2، ص 535 و 542.
1000- همان ، ج 2، ص 596.
1001- بحارالانوار،ج 51، ص 294، 297 و 299.
1002- الاحتجاج ، طبرسى ، ج 2، ص 577.
1003- براى اطلاع از مجموعه توقعيات آن حضرت ر. ك : فرمايشات حضرت بقية الله ، محمد خادمى شيرازى ؛ روزگار رهايى ، كامل سليمان ، ترجمه على اكبر مهدى پور، ج 2، ص 1285. مناسب است در انتها يك نمونه از نامه اى آن حضرت (نامه شيخ مفيد)، ضميمه شود.
بسم الله الرحمن الرحيم
اما بعد: سلام عليك ايها الولى المخلص فى الدين ،المخصوص فينا باليقين ، فانا نحمد اليك الله الذى لا اله هو، و نسأله الصلاة على سيدنا، و مولانا، و نبينا محمد و آله الطاهرين ، و نعلمك - أدام الله توفيقك لنصره الحق ، و أجزل مثوبتك على نطقك عنا بالصدق - أنه قد أذن لنا فى تشريفك بالمكاتبة ، و تكليف ما تؤ ديه عنا الى موالينا قبلك ، أعزهم الله بطاعته ، و كفاهم المهم برعايته لهم و حراسته ، فقف ، - ايدك الله بعونه - على أعدائه المارقين من دينه على مان أذكره ،و أعمل فى تأديته الى من تسكن اليه بما نرسمه ان شاء الله .
نحن و ان كنا ناوين بمكاننا النائى عن مساكن الظالمين ، حسب الذى أراناه الله تعالى لنا من الصلاح ، و لشيعتنا المؤ منين فى ذلك ، ما دامت دولة الدنيا الفاسقين فانا نحيط علما بانبائكم ، و لايعزب عنا شى ء من أخباركم ، و معرفتنا بالذل الذى أصابكم مذ جنح كثير منك الى ما كان السلف الصالح عن شاسعا و نبذوا العهد المأخوذ وراء ظهورهم كأنهم لا يعلمون . انا غير مهملين لمراعاتكم ، و لا ناسين لذكركم و لولا ذلك لنزل بكم اللاواء و اصطلمكم الاعداء، فاتقوا الله - جل جلاله - و ظاهرونا على انتياشكم من فتنة قد أنافت عليكم ، يهلك فيها من حم أجله ، و يحمى عنه من ادراك أمله ، و هى امارة لازوف حركتنا و مباثتكم بامرنا و نهينا، و الله متم نوره و لوكره المشركون .
اعتصموا بالتقية من شب نار الجاهلية يحششها عصب امويه ، يهول بها فرقة مهدية ، انا زعيم بنجاة من لم يرم فيها المواطن ، و سلك فى الطعن منها السبل المرضية .
اذا حل جمادى الاولى من سنتكم هذه ،فاعتبروا بما يحدث فيه ، واستيقظوا من رقدتكم لما يكون فى الذى يليه .
ستظهر لكم من السماء آية جلية ، و من الارض مثلها بالسوية ، و يحدث فى ارض المشرق ما يحزن ،و يقلق ، و يغلب من بعد على العراق طائف عن الاسلام مراق ، تضيق بسوء فعالهم على أهله الارزاق . ثم تنفرج الغمة من بعد ببوار طاغوت من الاشرار ثم يسر بهلاكه المتقون الاخيار، و يتفق لمريدى الحج من الافات ما يؤ لونه منه على توفير عليه منهم و اتفاق ، و لنا فى تيسير حجهم على الاختيار منهم و الوفاق ، شأن يظهر على نظام و اتساق .
فليعمل كل امرى ء منكم بما يقرب به من محبتنا، و يتجنب ما يدنيه من كراهتنا فان أمرنا بغتة فجأة ، حين لا تنفعه توبة ، و لا ينجيه من عقابنا ندم على حوبة .
والله يلهمكم الرشد، و يلطف لكم فى التوفيق برحمة . (الاحتجاج ،ج 2، ص 596).
به نام خداوند بخشنده مهربان
اما بعد، سلام بر تو اى دوست با اخلاص در دين ، كه در اعتقاد به ما از روى علم و يقين امتياز دارى . در نظر تو خداوندى را كه جز او خدايى نيست سپاس گذارده و از او، درود و رحمت بر آقا و مولا و پيامبرمان حضرت محمد و نيز خاندان پاكش را خواستاريم .
و تو كه - پروردگار، توفيقت را براى يارى حق دوام بخشد و پاداشت را به خاطر سخنانى كه با صداقت از جانب ما مى گويى افزون گرداند - را آگاه مى كنيم كه به ما اجازه داده شده كه تو را به شرافت و افتخار مكاتبه مفتخر سازيم و موظف كنيم كه آنچه به تو مى نويسيم به دوستان كه نزد تو مى باشند برسانى ؛ دوستانى كه خداوند به اطاعت از خود گرامى شان بدارد و با حراست و عنايت خود امورشان را كفايت نمايد و مشكلاتشان را برطرف سازد. پس تو - كه خداوند با يارى اش در برابر دشمنانش كه از دينش خارج شده اند تأييدت نمايد - به آنچه كه يادآور و متذكر مى شويم متوجه و آگاه باش و در رسانيدن و ابلاغ آن به كسانى كه اعتماد به آنها دارى بر طبق آنچه كه براى تو - اگر خدا بخواهد - ترسيم و تعيين مى كنيم ،عمل نما.
ما اگرچه هم اكنون در مكانى دور از جايگاه ستمگران سكنى گزيده ايم - كه خداوند صلاح ما و شيعيان با ايمان ما را مادامى كه حكومت دنيا به دست تبهكاران مى باشد در اين كار به ما ارائه فرموده است ، ولى در عين حال بر اخبار و احوال شما آگاهيم و هيچ چيز از اوضاع شما بر ما پوشيده و مخفى نيست . از خوارى و مذلتى كه دچارش شده ايد باخبريم ؛ از آن زمان كه بسيارى از شما به برخى از كارهاى ناشايستى ميل كردند كه پيشينيان شما از آن ها دورى مى جستند، و عهد و ميثاق مأخوذ خدائى را آنچنان پشت سر انداختند كه گويا به آن پيمان آگاه نيستند.
ما شما را رها نكرده و يادتان را از خاطر نبرده ايم ؛ اگر جز اين بود (توجهات ما نبود) بلاها و مصيبت ها بر شما فرود آمده ، و دشمنان ، شما را ريشه كن مى نمودند. پس تقواى خدا پيشه كنيد، و ما را يارى دهيد، تا از فتنه اى كه به شما روى آورده ، شما را نجات بخشيم ؛ فتنه و آشوبى كه هركس مرگش فرا رسيده باشد از آن دور ماند. و آن فتنه ، نشانه نزديك شدن حركت و جنبش ما و آگاه كردن شما به امر و نهى ما است (يا اظهار و پخش كردن شما،امر و نهى ما را). و خداوند نور خود را تمام خواهد كرد،گر چه مشركان را خوش نيايد.
چنگ زنيد (در آن فتنه ) به تقيه ، چه هر كه آتش جاهليت را برافرزود، گروههاى اموى آن را شعله ور ساخته و با آن ،گروه هدايت شده را هرسان كنند. من عهده دار نجات كسى هستم كه در آن فتنه ، براى خود مقام و جايگاهى نجويد و در عيب جويى از آن به راهى پسنديده گام گذارد.
از حادثه اى كه به هنگام فرارسيدن ماه جمادى الاولى در همين سال روى خواهد داد، عبرت گيريد، و از خوابى كه شما را فراگرفته براى حوادث بعدى بيدار شويد.
به زودى از آسمان نشانه اى روشن و آشكار و از زمين نيز علامتى همانند آن براى شما پديدار مى شود. در مشرق زمين ، حوادثى غمبار و نابسامان كننده ، روى خواهد داد، و بعد از آن گروههايى كه از اسلام روى گردانيده و خروج كرده اند، بر عراق سلطه پيدا خواهند كرد. بر اثر بدكارى و سوء اعمال آنان ، اهل عراق دچار سختى معيشت مى گردند. و پس از مدتى با هلاكت و نابودى فرمانروايى بدكار، ناراحتى ها برطرف مى شود،و سپس پرهيزكاران نيكوكار از هلاكت و نابودى او شاد مى گردند.
كسانى كه از گوشه و كنار دنيا به حج مى روند،به تمام آرزوها و اهداف خود مى رسند،و هر چه مى خواهند در دسترس آنها وجود خواهد داشت . و ما را در آسان نمودن حج آنان بر طبق دلخواهشان ، برنامه اى است كه با انسجام و نظم ظاهر مى گردد.
بنابراين ، هر يك از شما بايد كارى كند كه وى را به محبت و دوستى ما نزديك مى نمايد،و از آنچه كه خوش آيند ما نبوده و باعث كراهت و خشم ما است ، دورى گزيند، زيرا امر ما ناگهان فرا مى رسد، در هنگامى كه توبه و بازگشت براى او سودى ندارد و پشيمانى او از گناه ، ازكيفر ما نجاتش نمى بخشد.
خداوند راه رشد و هدايت را به شما نشان دهد و به رحمت خود، وسائل توفيق را به آسانى برايتان فراهم فرمايد.
سپس امضاء و گواهى امام عليه السلام در پايان نامه آمده است .
لازم به يادآورى است كه براى شيخ مفيد،دو توقيع صادر شده است ؛ يكى در سال (410 ه‍) و ديگرى در سال (412 ه‍) آنچه در اينجا آورده شده ، توقيع اول است .
1004- بحارالانوار،ج 51. ص 351،و ج 52، ص 30؛ الغيبة ، شيخ طوسى ، ص 151، منتخب الاثر، ص ‍ 359.
1005- براى اطلاع از مجموعه سخنان آن حضرت (عج الله تعالى فرجه الشريف ) به همان منابع پى نوشت شماره 109 رجوع شود.

منبع:کتاب تاریخ عصر غیبت